موضوعات: "امام سجّاد علیه السّلام" یا "صحیفه سجادیه"
برخورد با دشمن ناآگاه ( ماجرای گفتوگوی امام سجاد(ع) با پیرمرد شامی)
نوشته شده توسطرحیمی 9ام آذر, 1391
هنگامى كه اهل بيت امام حسين عليه السّلام را به عنوان اسير وارد شهر شام كردند و در بين ايشان حضرت سجّاد، امام زين العابدين عليه السّلام نيز با حالتى دلخراش حضور داشت ، مردم شام با تبليغات سوئى كه توسّط ماءمورين يزيد لعنة اللّه عليه شده بود، با شادمانى و سرور براى استقبال اسيران آمده بودند.
در بين مردم پيرمردى بود، جلو آمد و گفت : شكر خداى را كه مردان شما را كشت و آتش فتنه خاموش شد؛ و سپس به آن عزيزان دل شكسته ، بسيار دشنام و ناسزا گفت .
امام عليه السّلام در همان وضعيّتى كه بود، فرمود: اى پيرمرد! آنچه تو گفتى ، من گوش كردم و چيزى نگفتم تا آن كه سخن تو تمام شد؛ و آنچه خواستى گفتى ، اكنون ساكت باش تا من نيز سخنى گويم ؟
پيرمرد گفت : آنچه مى خواهى بيان كن .
حضرت فرمود: آيا قرآن خوانده اى ؟
پيرمرد گفت : آرى . حضرت فرمود: اين آيه قرآن را نيز خوانده اى :
((قُلْ لا اءسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ اءَجْرا إ لاّ الْمَوَدَّةَ فى الْقُرْبى )) يعنى ؛ من از شما پاداشى به جز مودّت و دوستى اهل بيتم را نمى خواهم .
پيرمرد پاسخ داد: آرى ، آن را خونده ام .
امام سجّاد عليه السّلام فرمود: ما اهل بيت - قُربى - هستيم ؛ و آيا اين آيه قرآن را ((وَآتِ ذَا القُرْبى حَقَّهُ)) ؛ حق و شئون اهل بيت را پرداخت و رعايت نمائيد، خوانده اى ؟
پيرمرد نيز گفت : آرى ، آن را هم خونده ام . حضرت فرمود: به راستى كه آن افراد، ما هستيم ؛ پس حقّ ما چگونه بايد رعايت گردد؟
پيرمرد شامى گفت : آيا واقعا شما همان ها هستيد؟
حضرت فرمود: بلى ؛ و سپس افزود: آيا اين آيه قرآن را ((وَاعْلَمُوا انَّ ما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْى ءٍ فَإ نَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِى الْقُرْبى )) ؛ آنچه از غنائم و منافع را كه به دست مى آوريد، بايد يك پنجم آن را - به عنوان خمس - تحويل رسول خدا واهل بيتش دهيد، را خوانده اى ؟
پيرمرد گفت : بلى .
آن گاه امام عليه السّلام فرمود: ما اهل بيت رسول خدا هستيم ، و آيا اين آيه قرآن را ((إ نَّما يُريدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اءهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرا)) يعنى ؛ خداوند شما اهل بيت را از هر نوع گناه و آلودگى پاك و منزّه گردانده است ، را نيز خوانده اى ؟
در اين حال پيرمرد شامى دست هاى خود را به سوى آسمان بلند كرد و گفت : خداوندا به تو پناه مى برم ، خدايا توبه كردم ، سال ها است كه قرآن مى خوانده ام و اين چنين درك نمى كردم وامروز هدايت گشتم . احتجاج طبرسى : ج 2، ص 120، ح 172.
منبع: خبرگزاری حوزه
دانشنامه امام زین العابدین(ع) در فضای مجازی به روز شد.
نوشته شده توسطرحیمی 7ام آذر, 1391 به گزارش نورسافت،دانشنامه امام زین العابدین(ع) در فضای مجازی به روز شد.
به مناسبت سالروز (روایتی) شهادت تنها سفیر بازمانده از مردان واقعه کربلا؛ حضرت امام زین العابدین(ع) دانشنامه آن امام بزرگوار به همت محققان پایگاه حوزه نت بر روی شبکه جهانی اینترنت به روز رسانی شد.
به گزارش نورسافت، این دانشنامه حاوی 135 مطلب شامل؛ گزیده کتاب، مقاله، چکیده پایان نامه، پرسش و پاسخ در قالب 12 نمایه اصلی از هم اکنون در اختیار شیفتگان و علاقمندان خاندان عصمت و طهارت(ع) قرار گرفته است.
این گزارش می افزاید: امام در حوادث کربلا، دوران امامت، یاران امام(ع)، فضائل امام(ع)، آموزه های اخلاقی و رفتاری امام(ع)، سخنان و آثار علمی امام(ع)، امام در آیینه شعر و ادب، امام از دیدگاه اندیشمندان، امام و معرفی کتب، پرسش و پاسخ پیرامون امام(ع) و ویژه نامه های مربوط به ایشان از جمله نمایه های اصلی این دانشنامه مذهبی است.
لازم به ذکر است، حوادث کربلا، حضرت زین العابدین علیه السلام تداوم بخش عزت و افتخار حسینی، امام سجاد(ع) از کربلا تا شهادت، تلاش تبلیغاتی اهل بیت امام حسین(ع)، خطبه زین العابدین(ع) در کوفه، خطبه امام در شام، امام و قیام های بعد از عاشورا بخشی مقالات این دانشنامه گرانسنگ است.
آنچه در ابتدای این دانشنامه می خوانیم عبارت است از: حضرت علی بن الحسین(ع)، امام سجاد علیه السلام در روز 5 شعبان یا 15 جمادی الاولی سال 38 هجری قمری در مدینه دیده به جهان گشود و در 12 یا 18 و بنابر مشهور در 25 محرم سال 95 هـ.ق در سن حدود 56 سالگی مسموم شده و به شهادت رسید، آن حضرت در واقعه کربلا 23 سال داشت، مرقد شریفش در مدینه در قبرستان بقیع کنار قبر امام حسن مجتبی علیه السلام است.
دوران امامت او که 35 سال بود، مصادف با دشوارترین دوران ظلم و خفقان امویان (از یزید تا ولید بن عبدالملک) گذشت.
برای مشاهده دانشنامه اینترنتی کلیک کنید.
منبع خبر: پایگاه نورسافت
نجوای آشنا
نوشته شده توسطرحیمی 3ام آبان, 1391اللهم إنا نعوذ بک من نزغات الشيطان الرجيم
بار خدايا، به تو پناه مى بريم از فتنه انگيزيهاى شيطان رانده شده،
و از حيله و مکرهاى گوناگونش، و از تکيه کردن به آرزوها و وعده ها و فريب او و درافتادن به دام هايش، و از طمع بستن او به گمراه کردن ما از راه بندگيت، و خوار ساختن ما به عصيان و نافرمانيت، يا خوب دانستن چيزى که آن را در نظرمان نيکو جلوه داده، يا گران دانستن چيزى که نزد ما زشت نشان داده.
بار خدايا به قدرت عبادتت او را از ميدان زندگى ما بران، و به سبب کوششمان در راه محبتت دماغش را به خاک بمال، و بين ما و او پرده اى افکن که آن را ندرد، و حجابى ضخيم که آن را نشکافد.
بار خدايا برمحمد و آلش درود فرست، و شيطان را با سرگرم شدن به برخى دشمنانت از ما منصرف کن، و ما را به حسن رعايت خود از او حفظ فرما، و از حيله اش کفايت کن، و چنان کن که از ما بگريزد، و نشان پائى از او براى ما نماند.
بار خدايا بر محمد و آلش درود فرست، و ما را از هدايتى که در دوام و پابرجايى مانند گمراهى او باشد بهره مند ساز، و در برابر تباهى او به ما توشه تقوا کرامت فرما، و خلاف راه هلاکت بار او ما را به راه تقوا رهنمون شو.
الهى در قلب ما براى او راهى قرار مده، و براى وى در شئون زندگى ما منزلى فراهم نياور.
بار خدايا ما را به هر باطل که در نظرمان بيارايد آگاه کن، و چون آگاهمان کردى ما را از آن حفظ کن، و به راه و روش جنگ با او بينايى ده، و ما را ملهم ساز که براى نبرد با او چه بايد آماده کرد، و از خواب غفلتى که سبب گرايش به اوست بيدار کن، و به توفيق خود ما را در مسير مبارزه با او يارى ده. بار خدايا، قلوبمان را از انکار کارهاى شيطان سرشار ساز، و براى درهم شکستن حيلههايش ما را چاره بياموز.
بار خدايا بر محمد و آلش درود فرست، و سلطه شيطان را از ما بگردان، و اميدش را از ما قطع کن، و وى را از حرص ورزيدن به گمراهى ما دفع فرما.
بار خدايا، بر محمد و آلش درود فرست، و پدران و مادران و فرزندان و اهل ما و خويشان و نزديکان و همسايگان ما را از زن و مرد مؤمن، از شرّ او در جايگاهى محکم، و دژى حفظ کننده، و پناهگاهى امن قرار ده، و آنان را براى دفع ضرر او زرههاى نگهدارنده بپوشان، و آنان را اسلحه بُرّا بر ضدّ او عطا کن.
بار خدايا، و مشمول اين دعا فرما هر کس را که به پروردگاريت گواهى داده، و به توحيدت اخلاص ورزيده، و از باب حقيقت بندگى با شيطان دشمنى نموده، و براى دريافت علوم ربّانى از سوى تو بر عليه او يارى جسته است.
خداوندا آنچه گره زده بگشاى، و هر راه که باز کرده ببند، و هر تدبيرى که انديشيده درهم شکن، و از هر کار که قصد مى کند بازش دار، و هرچه را محکم نموده سست کن.
بار خدايا، سپاهش را بشکن، و مکرش را باطل ساز، و پناهگاهش را ويران کن، و بينيش را به خاک بمال.
الهى ما را در سلک دشمنانش قرار ده، و از شمار دوستانش برکنار کن، تا چون ما را بفريبد او را پيروى نکنيم، و چون ما را بخواند از اجابتش سرباز زنيم، و هرکه را که پيرو فرمان ماست به دشمنى با او فرمان دهيم، و هرکه را که پيرو نهى ماست از اطاعت او بازداريم.
بار خدايا بر محمد آخرين پيامبر، و آقاى فرستادگانت، و بر اهل بيت پاک و پاکيزه او درود فرست، و ما و اهل ما و برادران ما و همه اهل ايمان از زن و مرد را از چيزى که از آن پناه مى بريم پناه ده، و از آنچه که از بيم آن از تو ايمنى خواستيم ايمنى بخش، و دعاى ما را بشنو، و آنچه را از ذکرش غفلت کرديم به ما عطا کن، و آنچه را فراموش نموديم براى ما محفوظ دار، و ما را بدين سبب به درجات شايستگان، و مقام گرويدگان انتقال ده، اى پروردگار جهانيان دعاى ما را اجابت فرما.
صفحات: 1· 2
پنج درس آموزنده سعادت بخش
نوشته شده توسطرحیمی 3ام آبان, 13911- مرحوم قطب الدّين راوندى در كتاب خود آورده است:
امام سجّاد صلوات اللّه عليه چون نماز صبح را به جا مى آورد؛ در جايگاه خود مى نشست و دعا مى خواند تا موقعى كه خورشيد طلوع نمايد؛ و پس از طلوع خورشيد، دو ركعت نماز براى سلامتى خود و افراد خانواده اش مى خواند و سپس مختصرى مى خوابيد.
و چون از خواب بيدار مى شد، دندان هاى خود را مسواك مى نمود و بعد از آن مشغول صرف صبحانه مى گرديد.(1)
2- مرحوم كلينى، به نقل از حضرت صادق آل محمّد عليهم السّلام حكايت فرمايد:
هرگاه يكى از دامادهاى امام سجّاد عليه السّلام داخل منزل وى مى گرديد و بر حضرتش وارد مى شد، امام سجّاد عليه السّلام عباى خود را از دوش بر مى گرفت و براى او پهن مى نمود تا روى آن بنشيند.و سپس به داماد خود مى فرمود: خوش آمدى ، كه تو هم تاءمين كننده هزينه هاى خانواده خود و هم ، نگه دارنده ناموس خود از شرّ هواهاى نفسانى و اجانب هستى .(2)
صفحات: 1· 2
دعا براى فرزندان
نوشته شده توسطرحیمی 29ام مهر, 1391إلهي امدد لي في أعمارهم وزد لي في آجالهم ورب لي صغيرهم وقو لي ضعيفهم
خداوندا بر من منت گذار به بقاى فرزندانم، و به شايسته نمودن ايشان براى من، و به برخوردارى من از آنان.
خداوندا عمر آنان را براى من طولانى گردان، و بر ايام زندگيشان براى من بيفزا، و خردسالشان را برايم تربيت کن، و ناتوانشان را برايم نيرو ده، و بدنها و دينشان و اخلاقشان را برايم به سلامت دار، و آنان را در جان و اعضا، و هر کارشان که به آن اهتمام دارم عافيت بخش، و براى من و به دست من روزى آنان را وسعت ده، و آنان را نيکوکارانى با تقوا، و صاحبان بصيرت و شنواى حق و مطيع خود گردان، و نسبت به اولياء خود عاشق و خيرخواه، و نسبت به دشمنانت دشمن و کينه توز قرار ده،الهى وضع فرزندانم اين چنين باد.
صفحات: 1· 2
دعا برای پدر و مادر از لسان امام سجاد علیه السلام
نوشته شده توسطرحیمی 20ام مهر, 1391اللهم والدي بالکرامة لديک والصلاة منک يآ أرحم الراحمين
خداوندا بر محمّد بنده و فرستاده ات و بر خاندان پاکش درود فرست، و آنان را به بهترين درودها و رحمت و برکات و سلام خود مخصوص گردان،
الهى پدر و مادر مرا به کرامت نزد خود و درود از سوى خود اختصاص ده، اى مهربانترين مهربانان.
خداوندا بر محمد و آلش درود فرست، و دانش آنچه از حقوق ايشان که بر من لازم است به من الهام کن، و دانش تمام آن واجبات را بدون کم و زياد برايم فراهم نما، آنگاه مرا به آنچه در اين زمينه به من الهام کردهاى به کار گير، و توفيقم ده تا نسبت به آنچه به من بصيرت مىدهى اقدام کنم، تا به کار بستن چيزى از آنچه به من تعليم دادهاى از دستم نرود، و ارکان بدنم از خدمتى که مرا به آن ملهم فرمودهاى احساس گرانى ننمايد.
خداوندا بر محمد و آلش درود فرست همان طور که ما را به وجودش سرافراز فرمودى، و بر محمد و آلش درود فرست. همان سان که به سبب آن حضرت حقى از ما بر عهده مردم واجب نمودى.
خداوندا چنان کن که از هيبت پدر و مادرم چون از هيبت سلطان خودکامه بيمناک باشم، و به هر دو چون مادرى مهربان نيکى نمايم، و اطاعت از آنان و نيکى به هر دوى آنان را در نظرم از لذّت خواب در چشم خواب آلوده شيرينتر، و براى سوز سينهام از شربت گوارا در ذائقه تشنه خنکتر گردان، تا خواسته ايشان را بر خواسته خود ترجيح دهم، و خرسندى آن دو را بر خرسندى خود مقدّم دارم، و خوبى ايشان را در حق خود هرچند اندک باشد زياد بينم، و نيکويى خود را درباره ايشان گرچه بسيار باشد کم شمارم.
صفحات: 1· 2
پرهیز از بیهوده گرایی در سیره عملی امام سجاد علیه السلام
نوشته شده توسطرحیمی 19ام مهر, 1391نپرداختن به غير مسائل علمى و عبادت
وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ[1]
رو گردانى از بيهوده سخن، يا كار بيهوده، از خصوصيات مؤمنان رستگار است.
حسن بن حسن گويد: مادرم فاطمه دختر حسين بن على مرا فرمود كه با دائى خود على بن الحسين بنشينم. هيچ مجلسى با او ننشستم جز اينكه فايده اى از وى به من رسيد. يا بخاطر ترسى كه از خدا داشت، ترس خدا در دلم نشست و يا از علم او بهره بردم[2]
محمد بن حاطب گويد: تنى چند از مردم عراق نزد وى آمدند و از بعض صحابه بزشتى نام بردند. چون سخن آنان به پايان رسيد امام گفت: بمن بگوئيد شما از مهاجران اولين هستيد كه بخاطر خشنودى خدا و يارى پيغمبر او و دين او از خانه و مال خود دست كشيدند؟
- نه!
آيا از آن مردميد كه خدا درباره ايشان فرمايد:
وَ الَّذِينَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإِيمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَيْهِمْ وَ لا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَ يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ[3]
- نه!
حال كه شما از اين دو گروه نيستيد، از آن گروه هم نيستيد كه خدا در حق آنان فرموده است:
وَ الَّذِينَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونا بِالْإِيمانِ وَ لا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا[4] از پيش من بيرون برويد خدا سزاى شما را بدهد[5]
يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ.[6]
با آنكه علم در خاندان او بود و آن را از پدران خويش بميراث داشت، نزد كسانى كه علمى داشتند مىرفت و با آنان مىنشست و بدانها حرمت مىنهاد روزى نافع بن جبير بدو گفت:
- تو سيد مردم عصر و فاضلترين آنانى چرا نزد اين بنده (زيد بن اسلم) مىنشينى؟ گفت:
- علم هركجا باشد بايد آن را دنبال كرد[7]
صفحات: 1· 2
پایه های ایمان و کفر کدامند ؟
نوشته شده توسطرحیمی 19ام مهر, 1391[و او را از ايمان پرسيدند، فرمود:] ايمان بر چهار پايه استوار است:
1. بر شكيبايى
- آرزومند بودن
- ترسيدن
- پارسايى
- چشم اميد داشتن
2. يقين
- بر بينايى زيركانه
- دريافت عالمانه
- پند گرفتن از گذشت زمان
- رفتن به روش پيشينيان
3. عدل و داد
- بر فهمى ژرف نگرنده
- دانشى پى به حقيقت برنده
- نيكو داورى فرمودن
- در بردبارى استوار بودن
4. جهاد
- به كار نيك وادار نمودن
- از كار زشت منع فرمودن
- پايدارى در پيكار با دشمنان
- دشمنى با فاسقان.
و شكيبايى را چهار شاخه است:
آرزومند بودن، و ترسيدن، و پارسايى و چشم اميد داشتن، پس آن كه مشتاق بهشت بود، شهوتها را از دل زدود، و آن كه از دوزخ ترسيد، از آنچه حرام است دورى گزيد، و آن كه ناخواهان دنيا بود، مصيبتها بر وى آسان نمود، و آن كه مرگ را چشم داشت، در كارهاى نيك پاى پيش گذاشت.و يقين بر چهار شعبه است: بر بينايى زيركانه، و دريافت عالمانه و پند گرفتن از گذشت زمان و رفتن به روش پيشينيان. پس آن كه زيركانه ديد حكمت بر وى آشكار گرديد، و آن را كه حكمت آشكار گرديد عبرت آموخت، و آن كه عبرت آموخت چنان است كه با پيشينيان زندگى را در نورديد.
بزرگوارى امام سجاد علیه السلام در برخورد با نادانان
نوشته شده توسطرحیمی 18ام مهر, 1391
وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً[1]
مؤمنان چنين اند، اگر ببينند مردم نادان سخن زشت گويند، آنان راه مسالمت پويند، بزرگوارانه پاسخ دهند، تا از شر ايشان برهند. گفتار آنان استوارست و پذيرفته گردكار، بر جاهلان نمى تازند، و با مهربانى درونشان را آرام مىسازند. ادب قرآن چنين است و دستور پيغمبر اين، و خاندان رسول اين ادب را از جد خود ميراث بردند كه «وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ»[2]
روزى به مردمى گذشت كه از او بد مى گفتند فرمود:
اگر راست ميگوئيد خدا از من بگذرد و اگر دروغ ميگوئيد خدا از شما بگذرد.[3]
روزى مردى برون خانه او را ديد و بدو دشنام داد. خادمان امام بر آن مرد حمله بردند.
- على بن الحسين گفت:
- او را بگذاريد. سپس بدو گفت:
آنچه از ما بر تو پوشيده مانده بيشتر از آنست كه ميدانى. آيا حاجتى دارى؟ مرد شرمنده شد و امام گليمى را كه بر دوش داشت بر او افكند و فرمود هزار درهم باو بدهند.
مرد از آن پس ميگفت گواهى ميدهم كه تو فرزند پيغمبرى. [4]
از زهرى پرسيدند، على بن الحسين را ديدى؟ گفت:
- آرى. و كسى را از او فاضلتر نديدم. بخدا نديدم در نهان دوستى و در آشكارا دشمنى داشته باشد.
- چگونه چنين چيزى ممكن است؟
صفحات: 1· 2
دعا به وقت اندوه
نوشته شده توسطرحیمی 18ام مهر, 1391يا من تحل به عقد المکاره
اى کسى که گره هر سختى به دست تو گشوده شود،
و اى که تندى شدائد به عنايتت مى شکند،
اى که راه بيرون شدن از تنگى و رفتن به سوى آسايش از تو خواسته شود، دشواريها به لطف تو آسان گردد، و وسائل زندگى و اسباب حيات به رحمت تو فراهم آيد، و قضا به قدرتت جريان گيرد، و همه چيز به اراده تو روان شود، تنها به خواست تو بى آنکه فرمان دهى همه چيز فرمان برد، و هر چيز محض ارادهات بى آنکه نهى کنى از کار بايستد، در تمام دشواريها تو را مى خوانند، و در بليات و گرفتاري ها به تو پناه جويند، غير از بلايى که تو دفع کنى بلايى برطرف نگردد، و گرهى نگشايد مگر تواَش بگشايى،
الهى، بلايى بر من فرود آمده که سختى و ثقل آن مرا درهم شکسته، و گرفتاريهايى بر من حمله ور شده که تحمّلش براى من دشوار است، و آن را تو از باب قدرتت بر من وارد کرده اى، و به اقتدار خود متوجه من نموده اى،
اله من، چيزى را که تو آورده اى کسى نبرد، و آنچه تو فرستاده اى ديگرى بازنگرداند، و بسته تو را کسى نگشايد و چيزى را که تو بگشايى ديگرى نبندد، و آنچه را تو دشوار نمودهاى کسى آسان نکند، و آن را که تو ذليل کرده اى ياورى نباشد، پس بر محمد و آلش درود فرست، و به رحمتت - الها - درِ آسايش را به رويم باز کن، و به قدرتت صولت سلطان غم را در ميدان حيات من بشکن، و مرا در موردى که از آن شکوه دارم به عنايت و احسانت کامياب کن، و به درخواست من شيرينى اجابت بچشان، و از سوى خودت رحمت و گشايشى دلخواه نصيبم فرما، و برايم نجات و خلاصى سريع از گرفتاريها مقرّر کن، و مرا به خاطر چيرگى غم از رعايت واجبات و به کار بستن مستحبات خود بازمدار، چرا که من به سبب آنچه به سرم آمده بى تاب و توان شده، و قلبم از تحمل آنچه در زندگيم رخ نموده لبريز از اندوه گشته، و تو به رفع گرفتاريهايم و دفع آنچه در آن درافتادهام توانايى، پس قدرتت را درباره من به کار بر گرچه از جانب تو مستحق آن نيستم،
اى صاحب عرش عظيم، و دارنده نعمت با کرامت، که تو بر تمام اين امور توانايى.
اى مهربانترين مهربانان،
اى پروردگار عالميان دعايم را به اجابت برسان.
صفحات: 1· 2