موضوعات: "امام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف" یا "مهدویت"

اسیر روی ماه تو

نوشته شده توسطرحیمی 11ام دی, 1394

نمی از چشم های توست چشمه، رود، دریا هم

کمی از رد پای توست جنگل، کوه ، صحرا هم

تو از تورات وانجیل و زبور از نور لبریزی

تو قرآنی ، زمین محو شکوهت، آسمان ها هم

جهان نیلی است طوفانی، جهان دلمرده ظلمانی

تویی تو نوح موسی هم، تویی تو خضر عیسی هم

نوایت نغمه ی داوود، حسنت سوره یوسف

مرا ذوق شنیدن می کشد شوق تماشا هم

تو آن ماهی که در پایت تلاطم می کند دریا

من آن دریای سرگردان دور افتاده از ماهم

اسیر روی ماه تو هواخواه نگاه تو

نشسته بین راه تو نه تنها من که دنیا هم

تمام روز ها بی تو شده روزمبادا نه

که می گرید به حال و روز ما روز مبادا هم

همه امروزها مثل غروب جمعه دلگیرند

که بی توتیره و تلخ است چون دیروز فردا هم

جهانی را که پژواک صدایت را نمی خواهد

نمی خواهم نمی خواهم نمی خواهم نمی خواهم

سیدمحمد جواد شرافت

از مهدی فاطمه خبر داری؟

نوشته شده توسطرحیمی 4ام دی, 1394

یا صاحب الزمان ادرکنا…

دلم برای تو…آیا دل تو هم تنگ است؟!
صدای هق هقِ… گویا دل تو هم تنگ است!
ببین! نمی‌شود این قدر دور بود از هم!
بیا… قبول… بفرما! دل تو هم تنگ است!
من از مسافت این جاده‌ها نمی‌ترسم
اگر بدانم آنجا دل تو هم تنگ است
اگر بدانم گاهی به یاد من هستی
و چند ثانیه حتی دل تو هم تنگ است-
پرنده می‌شوم اما… نمی‌پرم بی تو
پرنده می‌شوم و تا دل تو هم تنگ است-
برای تو پر پرواز می‌شوم حتی
اگر در آن سر دنیا دل تو هم تنگ است!
اگر در آن سر دنیا…اگر در آن دنیا…
اگر بدانم هرجا دل تو هم تنگ است-
بدون مکث می‌آیم که باورت بشود
دلم برای تو…حالا دل تو هم تنگ است؟!

 

آگاه باشید...

نوشته شده توسطرحیمی 29ام آذر, 1394

آگاه باشید، همانا آخرین پیشوا از ما، آن قیام کننده ای است که نامش مهدی است.

آگاه باشید که او یاری کننده دین است!

آگاه باشید که او انتقام گیرنده از ستمکاران است!

آگاه باشد که او گشاینده دژهای محکم و ویران کننده آنهاست!

آگاه باشید که او نابودکننده همه طوایف و گروه های مشرک است!

آگاه باشید که او انتقام گیرنده همه خون هایی است که از دوستان خاص خدای بزرگ ریخته شده است.

آگاه باشید که او یاور دین خداست!

آگاه باشید که او جرعه نوش دریای ژرف حقایق است!

آگاه باشید که او هر صاحب فضیلتی را به فضیلتش و هر صاحب جهلی را به نادانی اش معرفی خواهد کرد!

آگاه باشید که او برگزیده و انتخاب شده خداست!

آگاه باشید که او وارث همه دانش ها و چیره بر همه آنهاست.

آگاه باشید که او از سوی پروردگار بزرگ [آمده است] و از مراتب ایمانش خبر می دهد.

آگاه باشید، او رشید و استوار است و کسی است که امور آفریده ها به او واگذار شده است!

آگاه باشید، او کسی است که گذشتگانش به وجود و ظهور او بشارت داده اند!

آگاه باشید که او حجت ماندگاری است که پس از او، حجتی نیست و هیچ حقی نیست مگر با او و هیچ نوری نیست، مگر نزد او و کسی بر او چیره نمی شود و کسی را در برابرش یاری نمی توان کرد!

آگاه باشید، در گستره زمین، ولی خدا و فرمانروای خدا در میان خلق و امانت دار خدا در پیدا و نهان، اوست.

 برگرفته از خطبه حضرت رسول در روز غدیر.

تو را من چشم در راهم : به مناسبت نهم ربیع الاول آغاز امامت حضرت ولی عصر(عج)

نوشته شده توسطرحیمی 29ام آذر, 1394

غم روی غم می ریخت، دریا موج می زد

انگار دریا در دل ما موج می زد

می ریخت غربت از در و دیوار بر ما

اندوه از پایین و بالا موج می زد

خورشید کم کم پشت کوهی لانه می کرد

در من غروبی خسته گویا موج می زد

شب سایه می گسترد کم کم بر سر روز

غم با سپاهش بی محابا موج می زد

سر را به زیر انداختم از شرم اما

در چشم هایم صد تمنا موج می زد

اعجاز را در چشم هایت دیده بودم

در هر نگاهت صد مسیحا موج می زد

چون ساحلی افتاده در آغوش شن ها

دل را به دریا می زدم تا موج می زد

امروز، فردای همان دیروزمان بود

در غربت امروز، فردا موج می زد

شوریدگی، اول بلای عشق بازی است

بی وقفه در من شور دریا موج می زد

یک روز بارانی می آیی، سبز در سبز

رؤیای شیرینی که در ما موج می زد

آورده اند که…

علی خیری

یاران امام حسین (علیه السلام) الگوی یاران امام مهدی (عج)

نوشته شده توسطرحیمی 22ام آبان, 1394

یکی از نیازهای اساسی منتظران در عصر غیبت، لزوم برخورداری از الگوهای عملی، در مسیر خودسازی و نیز همراهی و مساعدت امام معصوم است، کسانی که توانسته باشند در عرصه عمل، برای تحقق اهداف و آرمان های امام خود، جان فشانی کنند و نمونه های روشنی در طریق اطاعت و سرسپردگی باشند و به راستی، چه کسانی شایسته تر از یاران امام حسین علیه السلام؟!

یارانی که امام خود را در تحقق بخشیدن به اهدافش یاری کردند؛ یاران بزرگ و مجاهدی که عقل بشری از درک مقامشان عاجز است؛ آن هایی که امام معصوم علیه السلام، در وصفیشان فرمود:

«فَإنی لا أعلمُ أصحاباً أوفی و لا خیراً أصحابی…؛

من یارانی بهتر و باوفاتر از اصحاب خود نمی شناسم.»[1]

در حقیقت یاران اباعبدالله علیه السلام، معیارهایی را در اختیار ما قرار داده اند تا به وسیله آن ها، خود را محک زده و با عمل به آن ها، خود را برای قیام جهانی و روز باشکوه ظهور، آماده تر سازیم.

معرفت و محبت

محبت، حالتی بین محب و محبوب است که اگرچه از درون و قلب، سرچشمه می گیرد، اما در ظاهر و افعال و اعمال محب، به روشنی بروز پیدا می کند. محبتی پایدار و حقیقی است که در پی معرفت باشد؛ چراکه هرچه شناخت بیشتر باشد، محبت شدیدتر و عمیق تر خواهد بود. راه ایجاد و تعمیق محبت به ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف آن است که انسان به صاحب الزمان به عنوان مطلوب کامل خویش، معرفت حاصل کند و ابعاد وجودش را بشناسد.

ادامه »

عصرهای جمعه دل انسان می گیــرد، چرا؟

نوشته شده توسطرحیمی 22ام آبان, 1394

از آیت الله بهاالدینی رحمه الله علیه پرسیدنــد :

علت ایــن که عصرهای جمعه دل انسان می گیــرد وغمگیــن می شود چیست ؟

فرمودنــد:

چون در آن لحظه قـلب مقدّس امـام عـصــر ارواحنافداه بــه سبب عرضــه ی اعمال انسان ها ،ناراحت و گرفتــه است، آدم و عالم متأثــر می شونــد ، حضــرت قلب و مدارِ وجـود است.

شرح چهل حدیـث،432

آیا علت عدم ظهور نبودن یاران است ؟

نوشته شده توسطرحیمی 22ام آبان, 1394

همان‌گونه كه يك رشته علل و عوامل باعث غيبت شد و مردم از نعمت وجود امام ظاهر محروم شدند، همچنين ظهور امام نيز مشروط به تحقق زمينه‌ها و شرايط آن است و تا اين شرايط فراهم نشود، ظهوري نخواهد بود.

يكي از شرايط عمده، وجود ياوراني است كه به همراه امام بار قيام را بر دوش بكشند و تا آخر از همراهي و ياري رهبر خود دست برندارند و او را تنها نگذارند. سدير صيرفي در گفت و گويي با امام صادق علیه السلام درباره عدم قيام مي‌گويد: حضرت مرا به خارج مدينه برد تا آن كه وقت نماز، در محلي پياده شدم. امام صادق علیه السلام به جواني كه در آن نزديكي بز مي‌چراند نگاهي كرد و فرمود: «اي سدير! به خدا قسم! اگر پيروان من به تعداد اين بزها بودند، بر جاي نمي‌نشستم(و قيام مي‌كردم). سدير گويد: بعد از تمام شدن نماز، حيوانات آن گله را شمردم و يافتم كه عدد آنها از هفده تجاوز نمي‌كند.(كافي، ج2، ص190، ح4)

تحقق اين شرط، لازم است ، ولي كافي نيست، بلكه بايد زمينه‌هاي ديگر نيز فراهم شود كه از مهم‌ترين آنها، قابليت مردم براي پذيرش دولت حق است. به اين معنا كه عموم مردم و جامعه بشري(نه گروهي خاص و در منطقه‌اي خاص) بايد به درجه‌اي از معرفت برسند كه دريابند حكومت‌ها و مكاتب ساخته‌ي بشر، جوابگوي نياز مردم نيست و به وسيله‌ي اين‌ها، سعادت و عدالت واقعي به بشر هديه نمي‌شود.

خلاصه آنكه مردم، خود بايد ظهور عدالت را بخواهند و جهانيان را با زيبايي‌هاي دوران ظهور آشنا كنند و روحيه‌ي عدالت طلبي و ظلم ستيزي را در همه جا گسترش دهند.

مرحوم خواجه طوسي، در كتاب تجريد الاعتقاد، علت غيبت امام را كوتاهي مردم مي‌داند؛ چرا كه اعمال و كردار مردم، باعث شد امام از ميان مردم برود. بنابراين بايد مردم از راه غلطي كه رفته‌اند برگردند و امام را بخواهند تا ظهور صورت گيرد.

و از همي طزن رو، شيخ صدوق در مقدمه‌ي كتاب كمال الدين مي‌گويد: ظهور حجت‌هاي الهي در مقامات پيشوايي خود، بر سبيل امكان و تدبير، نسبت به مردم زمان خودشان است. اگر حال(مردم) طوري باشد كه امام بتواند تدبير و رهبري اوليايش را بر عهده بگيرد ـ يعني مردم حاضر باشند حرف او را بپذيرند و او بتواند اراده‌ي خدا را پياده كند ـ ظهور آن حجت، لازم خواهد بود و اگر وضع به گونه‌اي باشد كه امام نتواند تدبير در رهبري اوليايش را بر عهده بگيرد و حكمت الهي، موجب پنهاني او گردد و تدبير نيز آن را اقتضا كند، خداوند او را در پشت پرده غيبت، نهان مي‌سازد تا زماني كه وقت مناسب فرا رسد».

منبع: مرکز مجازی مهدویت

 

عوامل دشمنی غرب با مهدویت!/مهدی ستیزان

نوشته شده توسطرحیمی 22ام آبان, 1394


1. جهل و بى اطلاعى

«الناس اعداء ما جهلوا؛ مردم با آنچه نمى‌دانند، دشمن هستند.» پيامبر گرامى اسلام (صل الله علیه و آله و سلم) در مقابل دشمنى‌ها و ستيزه جويى‌هاى دشمنان چنين با خدا مناجات مى‌كند: اللهم اهد قومى فانهم لايعلمون .

نگاهى گذرا به تاريخ پيامبران و اوصياء آنان (علیهم السلام) ، به خوبى روشن مى‌سازد كه بسيارى افراد به دليل ناآگاهى و جهل و… و عدم شناخت، نه از سر عناد و لجاجت، با آنان به دشمنى پرداخته اند:

پيرمرد شامى، چون اسراى كربلا را در ميان شهر خود ديد، زبان به شكر خدا گشود: امام سجاد (علیه السلام) خود و همراهان و شهدا را معرفى نمود؛ پيرمرد شرمنده شد و فرياد پشيمانى سرداد و… اين نمونه‌ها در تاريخ بسيارند.

جهل و ناآگاهى نسبت به حضرت، دو گونه است:

1. عده‌اى، صرفاً به خاطر عدم شناخت امام، عدم شناخت مهربانى، منطق، حكمت و ديگر آثار حضور و قيام او، به ستيز با او مى‌پردازند. يا به ياريش بر نمى‌خيزند.

2. گروه ديگر، به دليل عدم شناخت جايگاه حضرت؛ و حل نشدن مسأله اضطرار به حجت؛ به دشمنى بر مى‌خيزند، اينان از آنجا كه به سراى ديگر قائل نيستند و اين دنيا را صرفاً امور حيوانى تصوّر كرده اند؛ نيازى به آل محمد احساس نمى‌كنند. جايگزينى قدرتها و نظامهائى چون ليبرال دموكراسى در ديدگاه هائى نظير فوكوياما، هانتينگتون و… به عنوان تنها راه به جاى منجى و نظام الهى و دينى، از غرور ناشى از عدم نياز به امام سرچشمه مى‌گيرد:

حضرت على (علیه السلام) فرمود: ]حضرت مهدى (علیه السلام) غيبتى مى‌نمايد كه جاهل گويد: نيازى به آل محمد (علیهم السلام) نيست.

جايگزين ساختن تجربه دينى و عقل ابزارى به جاى وحى؛ همه و همه از اين توهم سرچشمه مى‌گيرد.

ادامه »

ساقی جمعه

نوشته شده توسطرحیمی 22ام آبان, 1394


بر بام تنهايي نشستم تا بيايي

با گريه‌ها دل را شكستم تا بيايي

درهاي اين دل را براي سال‌ها سال

بر هر كه جز محبوب بستم تا بيايي

آري ميان آسمان خاطراتم

تنهاي تنها با تو هستم تا بيايي

با يك دل پرخون و دستان تمنا

چون لاله‌اي ساغر به دستم تا بيايي

شرط گسستن بود حرف آخرينست

زنجيرهايم را گسستم تا بيايي

در انتظارت اي سيه چشم سيه خال

از هر سياهي بود رستم تا بيايي

وقتي كه ساقي جمعه را روز تو، ناميد

با باده‌هاي جمعه مستم تا بيايي

من در بلنداي غم تنهايي خويش

بر بام تنهايي نشستم تا بيايي

پدیدآونده: سيد محمد هادي حسيني

نامه یک دختر به امام عصر وپاسخ حضرت آیت الله صافی

نوشته شده توسطرحیمی 7ام آبان, 1394

حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی در کتاب «زن در پرتو اسلام» به نامه گلایه مندانه یک دختر خطاب به امام زمان(عج) پاسخ داده است. این دختر خطاب به آیت الله صافی گلپایگانی می نویسد:

«این نامه را به امام زمان(عج) می‌نویسم و چون ایشان را نیافتم جواب آن را از شما که نماینده ایشان می‌باشید می‌خواهم:

من نمی‌ دانم تو کیستی. شاید هم وجود نداشته باشی. توهّمی باشی یا امّیدی که در نا امّیدی‌های مطلق، به آن پناه می‌برم. چون اگر به تو یقین داشتم در زندگی حقیقی‌ام جایگاهی داشتی.

ای امام عصر، ای سرور من، تو مرا از این نفرت فزاینده به در آور …

من دیگر نمی‌توانم به پیش بروم…

من از همه چیز متنفّرم …

هر چه افزون‌تر می‌دانم نفرتم فزونی می‌یابد …

و زندگی و جامعه هم مرا به این نفرت تشویق می‌کند …

ای امام عصر! من با جنسیّتم بسیار مشکل دارم … من دختری سرکش و گردن‌فرازم … و دینی که تو را به آن می‌شناسم مرا به عصیان می‌آورد. مرا به سرکشی وا می‌دارد. بی‌تعارف بگویم؟ شرمنده‌ام ولی … نفرتم را فزون می‌کند. همه چیزش نه، فقط برخی چیزهایش … دین تو مانند همه ادیان و مانند همه انسان‌ها به جنسیّت من ظلم می‌کند. مرا تحقیر می‌کند… مرا بنده درجه دو می‌داند.

ای امام عصر! مرا ببخش. امّا کارد به استخوانم رسیده که دارم به تو می‌نویسم. این جسارت‌های مرا به بزرگواری و فهم و بردباری بی‌نظیر خود ببخشای. من کنترلی بر احساس خود- در این هنگام- ندارم. من تنها می‌گریم و می‌نویسم و به تو پناه می‌آورم تا مرا از این سؤالات جان‌فرسا نجات دهی. گمان می‌کنم از آنجا که فرزند پیامبر خدا هستی، بنابر این چون او مردی رئوف و بردباری.

ادامه »