موضوعات: "امام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف" یا "مهدویت"

برگزاری مسابقه بزرگ کتابخوانی «خورشید هستی»

نوشته شده توسطرحیمی 22ام مرداد, 1392

به گزارش روابط عمومی موسسه قرآن و نهج البلاغه کشور،حجت الاسلام والمسلمین محمد رضازاده جویباری با اعلام این خبر اظهارداشت: مسابقه کتابخوانی خورشید هستی ویژه امام عصر(عج) می باشد که به صورت سراسری در کل کشور برگزار می گردد.

وی آشنایی آحاد جامعه و به خصوص نسل جوان با اندیشه ها و آموزه های مهدوی و تعمیق بخشی این مهم در جامعه را، از جمله اهداف این مسابقه کتابخوانی غیر حضوری عنوان کرد و افزود: برگزاری مسابقات کتابخوانی یکی از برنامه های راهبردی موسسه قرآن و نهج البلاغه کشور در راستای رسیدن به اهداف خود، که همان ترویج معارف و سیره اهل بیت(ع) است، می باشد که در این راستا دو برنامه کتابخوانی نهج البلاغه و دیگری کتابخوانی با موضوع آشنایی با ائمه اطهار در طول سال برگزار می گردد.

مدیر موسسه قرآن و نهج البلاغه کشور، در خصوص مسابقه «خورشید هستی» گفت: این مسابقه که همزمان با ایام میلاد امام عصر(عج) برگزار می گردد، مختص به آشنایی با این امام همام و پاسخ به شبهات مهدوی دارد که در این راستا مطالبی از علما و بزرگان تشیع از جمله علامه شهید مطهری جهت مطالعه دوستداران ائمه اطهار در قالب کتابی به عنوان «خورشید هستی» گرد آوری شده است.

حجت الاسلام و المسلمین رضازاده جویباری، با اشاره به غیرحضوری بودن این مسابقه تصریح کرد: علاقه مندان شرکت در این مسابقه علاوه بر مراجعه به دفتر مرکزی و نمایندگی های این موسسه و موسسات قرآنی در سراسر کشور، می توانند از آدرس اینترنتی www.2noor.ir کتاب را تهیه کنند.

وی یادآورشد : هم چنین با توجه به اینکه در ایام نیمه شعبان مسجد مقدس جمکران میعادگاه عاشقان اهل بیت(ع) است لذا جهت تهیه آسان این کتاب، این موسسه غرفه ای را در جنب درب 2 مسجد جمکران، با همکاری معاونت فرهنگی مسجد جمکران، برپا کرده است.

مدیر موسسه قرآن و نهج البلاغه کشور، با یادآوری اینکه سوالات و پاسخنامه در انتهای کتاب «خورشید هستی» تعبیه شده است خاطرنشان ساخت: در این مسابقه به 313 نفر از برگزیدگان به قید قرعه جوایز ارزشمندی از قبیل کمک هزینه عمره مفرده، عتبات عالیات،قم و مشهد مقدس اهدا خواهد شد.

وی در بخش پایانی سخنان خود، آخرین مهلت تحویل پاسخنامه ها را پایان آذرماه سال جاری عنوان کرد و ابرازداشت : علاقمندان می توانند جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره تلفن های 2-37745480 و37839034 با پیش شماره 025 تماس حاصل نمایند.


منبع:http://www.2noor.com

ظهور اتفاق افتاده !!

نوشته شده توسطرحیمی 31ام فروردین, 1392

علامه حسن زاده آملی

به گزارش حریم یاس در حالی که برخی از دیرباوران هیچ دورنمای امیدوارکننده ای را برای نزدیکی ظهور نمی بینند بزرگانی مانند علامه حسن زاده آملی با بیاناتی حکیمانه ، آنچنان ظهور را ملموس و در دسترس نشان می دهند که امید و نیروی مضاعفی برای پیمودن اندک فاصله باقیمانده تا آن دوران طلائی در جامعه منتظر ایجاد می نماید ، این بیانات پرمغز و امیدوار کننده که در سال 80 و در جمع برخی از طلاب محقق و مشتاق ظهور ایراد شده است ، از چنان اهمیت بالایی برخوردار است که می طلبد منتظران ظهور بارها و بارها با مطالعه ، پیرامون آن بیندیشند…

 

« بسم الله الرحمن الرحیم »

 اوائل روزهای سال 1380 با جمعی از دوستـــان عازم شهر مقدس قـــم شدیم در ایام حضور در قم با محقق بزرگواری آشنا شدیم که در مورد ظهور و نشانه های آن تحقیقات گسترده ای انجام داده بود و با استدلالهای روائی جالب معتقد بود که ظهور بسیار نزدیک است  نکات علمی سخنان ایشان، هر شنونده ای را به تفکر وامیداشت و قضیه فراتر از یک ادعای احساسی و بی بنیان بود تا این که در همان ایام توفیق، یارِ جمع دوستان شد و در صبح یک روز بهاری موفق به حضور در بیت علامه حسن زاده آملی (حفظه الله تعالی) شدیم و از نزدیک این دانشمند گرانقدر را زیارت کردیم داستان چگونگی حضور در محضر ایشان و ساعتی که در خدمت معظم له بودیم خود جریانی شیرین و درس آموز است که وقت مستقلی برای بیان میخواهد که در این مقاله مختصر نمی گنجد.

اما آنچه باعث شد آن جلسه برای این حقیر به یاد ماندنی و سرنوشت ساز شود مطرح شدن ماجرای تحقیق برادر محققمان درمورد ماجرای ظهور ونشانه های آن بود آن طلبه فاضل به تفصیل موضوع را برای حضرت علامه شرح دادند و ایشان با ادب و حوصله مثال زدنی به دقت به سخنان ایشان گوش دادند همه دوستان حاضر در جلسه لحظه شماری میکردند تا عکس العمل علامه حسن زاده را در قبال مسائل مطرح شده مشاهده کنند بعد از پایان سخنان برادر بزرگوار، استاد لحظه ای تامل کردند و سپس با خنده شیرین و معنا داری به جمع نگاه کرده و با آن لهجه شیرین فرمودند خلاصه عرائض حضرات این است که میخواهید بفرمایید که ظهور حضرت نزدیک است؟ با تایید دوستان ایشان فرمودند:


اگر بــــگویم ظــــهور اتفـــاق افتـــــاده چه؟

همه جا خوردیم. اصلا انتظار چنین مطلبی را از ایشان نداشتیم همه مات و متحیر این سخن ایشان بودیم و نمیدانستیم چه بگوییم؛

علامه که متوجه تحیر جمع شده بود با بیانی حکیمانه این گونه مطلب را توضیح دادند برای توضیح مطلب باید مثالی بیان شود پرودگار متعال قواعد عالم ملکوت را نظیر و شبیه قواعد عالم ملک قرار داده و عالم تکوین را منطبق با عالم تشریع خلق کرده تا بشر با پی بردن به اسرار و قواعد عالم ملک و تکوین، پی به اسرار ملکوت و تشریع ببرد و از این هماهنگی و شباهت حکمتهایی  استفاده کند یکی از این قواعد مسلم و عمومی طبیعت، تدریجی بودن تحولات میباشد فی المثل حرکت وضعی زمین و در پی آن طلوع و غروب خورشید یک فرایند تدریجی است اگر خورشید به یک باره در آسمان زندگی مادی و طبیعی طلوع یا غروب کند در روند حیات اختلال ایجاد میشود و هیچ موجود زنده ای قادر به تطبیق خود با تغییر وضعیت نور در میدان حیات نخواهد بود و نظم زندگی به هم می ریزد.

خورشید باید به تدریج غروب و طلوع کند تا موجوداتِ تحت تاثیر خورشید بتوانند خود را با تغییرِ رخ داده تطبیق کرده و حیات به چرخه ی نظم خود ادامه دهد نظیر همین اتفاق نیز در حیات معنوی و ملکوتی بشر، در حال، اتفاق افتاده است.

علامه بزرگوار در توضیح این مطلب فرمودند :

 امام معصوم، خورشید آسمان حیات معنوی بشر است و طلوع و غروب ایشان در صحنه حیات بشر تابع قواعدی شبیه قواعد طبیعی خورشید است اگر مقوله غیبت و ظهور حضرت بطور دفعی و بدون هیچ زمینه ای واقع شود، مسلما جوامع بشری تاب این تحول شدید را نخواهد داشت.

بدین علت حکمت الهی مقتضی  تدریجی بودن این اتفاق عظیم است با بررسی تاریخ حیات با برکت حضرت در میابیم که این اتفاق درمورد غیبت حضرت واقع شده است غیر از اینکه حیات سه امام همام قبل از امام عصر(عج) تقریبا به حالت غیبت بوده و نوعی تمرین برای شیعیان برای زندگی مومنانه بدون ارتباط فیزیکی با امام بود.

غیبت حضرت به دو مرحله غیبت صغری و کبــــــری تقسیم میشود مرحله غیبت صغری به مثابه آماده کردن مردم برای غیبت اصلی و طــــــولانی حضرت بوده است.

همین حکمت در دوران ظهور حضرت هم رعایت خواهد شد بشری که در طول صد ها سال در دل ظلمت زندگیِ بدون حاکمیت فرهنگ توحیـــــدی-ولایــــــی نشو و نما پیدا کرده ظرفیت تحمل ناگهانی نور وجودی که به تعبیر قرآن زمین را اشراق میکند “اشرقت الارض بنور ربها…” را ندارد لذا باید واسطه در این بین وجود داشته باشد بدین معنا که مجالی برای تجلی نور ایشان در وسعت های محدود بوجود آید، که مردم بتوانند خود را برای حضور آن مقام رفیع آماده کنند.

سپس آن عارف روشن ضمیر تاملی کرده و با قاطعیت، جملاتی فرمودند که باعث شد جمع حاضر به وجد آمده و طوفانی از شادی و سرور در دل و جان حضار پدید آید؛

و آن از این قرار بود :

 قرائن و شواهد نشان می دهد انقــــلاب اســـلامی و نــــظام مقـــــدس جمهـــــوری اســـــلامی ایران ظهور صغرای حضرت بقیه الله الاعظم

و بین الطلوعین حکومت جهانی امام زمان ارواحنا فداه می باشد.

آنگاه این مژده بزرگ را بیان مثال هایی شرح دادند ایشان فرمودند:

مثلا این مراسمات عبادی و معنوی را ببینید

http://www.sahebzaman.org/images/stories/other/maraseme-2a.jpg

روزی در همین شهر قم، اگر چند طلبه بصورت انفرادی و با هزینه شخصی چند روزی اعتکاف میکردند، میگفتیم الحمد الله معنویت در حوزه پیشرفت کرده ولی اکنون میبینیم چند هفته قبل از ایام اعتکاف شاهد جوانانی هستیم که چندین شبانه روز و در سخت ترین شرایط و با کم ترین امکانات در مساجد و حرمها معتکف میشوند و عمده هدف خود را خود سازی برای آمادگی ظهور اعلام میکنند مگر در ایام رژیم گذشته عموم مردم از معارف اهل بیت و ادعیه ایشان اینقدر اطلاع داشتند!؟

 در روز عرفه در غیر صحرای عرفه شاید خواصی پیدا میشدند که دعای عرفه سید الشهدا را با آن مضامین بلند و عرشی را قرائت میکردند؛ اما اکنون چه؟ از ظهر تا عصر عرفه، مساجد ، حرمها و خیابانهای اطراف و رسانه ها بسیج می شوند تا میلیونها انسان اعم از نوجوان و جوان و پیر و زن و مرد و عامی و عالم در کنار هم نشسته و با ناله و تضرع، این دعای به این حجم را قرائت می کنند ،

اینها فرج امام زمان نیست، پس چیست؟

 http://www.sahebzaman.org/images/stories/agha-emam/aqa-majles-qoran.jpg

زمانی بر این ملت گذشت که حتی در میان خواص کمتر کسی پیدا میشد که بتواند قرآن را از روی مصحف، به درستی قرائت کند

تا چه رسد به درک معانی و معارف قرآن

اما اکنون میبینیم که درسراسر کشور دهها هزار حافظ و قاری قرآن تربیت شده اند که بدنبال درک حقائق قرآن و عمل به آنها هستند ،

آیا اینها جلوه های ظهور نیست؟ 

 http://www.sahebzaman.org/images/stories/shohada/sky-shoahda.jpg

نمـــاز جمـــعه ها، راهپیـــمایی ها، جهـــادها و شهــــادت ها، احیـــاء مهـــدیه ها و جمـــکران، اقـــــبال مردم به دعـــــای ندبــــه و…
همه و همه نشان از یک خیزش عظیم و تحولی بی سابقه در تاریخ تشیع و همه جلوه هایی از ظهور صغری است
 انقـــــلاب اســـــلامی ایـــــران
ظهـــــور برنــــامه ای، شخصیـــــتی و حقــــوقی حضرت مهـــــــدی موعـــــود(عج) بوده و
 ظهــور جهانی و اصلی حضرت، ظهـــور شخصی و حقیـــقی ایشــان میباشد
هر کس هر کاری میخواهد در دوران ظهور انجام دهد الان شروع کند
چون وقتش فرا رسیده و زمینه اش از هر جهت آماده است.

راوی : حجت الاسلام حسین نژاد

مهدى به مفهوم و اصطلاح خاص

نوشته شده توسطرحیمی 30ام فروردین, 1392

مهدى يك عنوان و لقب خاص است كه بر شخص خاص با اوصاف و خصايص خاص اطلاق شده است يا مفهوم و لقب عام است كه بر هر كس كه خدا او را هدايت كرده باشد اطلاق مى شود و به عبارت ديگر مهدى و اعتقاد به مهدويت شخصى و يا نوعى است؟

مفهوم لفظ مهدى مفهومى عام است كه در عرف و لغت به كار بردن آن به هرفرد كه خدا او را هدايت كرده باشد جايز است. با اين مفهوم همه انبيا و اوصيا مهدى هستند و به كار بردن آن در حقّ شخص پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) و اميرالمؤمنين و امام حسن و امام حسين و ساير ائمه(عليهم السلام) جايز است زيرا همه مهدى و هدايت شده بودند. بلكه به كار بردن اين واژه درباره افراد ديگرى كه در مكتب آن بزرگواران تربيت شده و هدايت يافته اند جايز است. به عنوان مثال اصحاب امام حسين(عليه السلام) همه هدايت شده بودند. همچنين به كار بردنش نسبت به شيعيان خاص و بلكه همه شيعيان و هركس كه به حق هدايت شده باشد و در حال هدايت باشد جايز است. ولى همه مى دانند كه مقصود از مهدى كه بر لسان مبارك حضرت رسول(صلى الله عليه وآله وسلم) جارى شده ـ مانند:

«المهدى من ولدى»مهدى از فرزندان من است»(1).

يا «المهدى من عترتى من ولد فاطمه»مهدى از اهل بيت من و از فرزندان فاطمه است»(2).

يا «المهدى من ولدك»مهدى از فرزندان تو است»(3).

اين يك عنوان خاص و لقب مختص شخص معيّن و فوق العاده عزيزى است كه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)به ظهور او بشارت داده است و اهل بيتش (عليهم السلام) و همه مسلمانان را فراخوانده است كه در رديف منتظران ظهور آن حضرت باشند.

مهدى به معناى هدايت شده به حسب معانى متعدد هدايت از قبيل ارائه طريق و ايصال الى المطلوب و موارد ديگر در غير انسان نيز به كار مى رود و آيه

(رَبُّنَا الَّذى اَعطى كُلَّ شَىء خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى)(4).

(«گفت: پروردگار ما همان كسى است كه به هر موجودى، آن چه را لازمه آفرينش او بوده داده; سپس هدايت كرده است!».)

به اين معنى دلالت دارد.

با اين همه به نظر مى رسد از بررسى مواردى كه اين كلمه در آن ها به كار رفته است، اين نتيجه به دست مى آيد كه هدايت، اغلب در افرادى كه هدايت خدا در آن ها مؤثر بوده است به كار مى رود.

بر اين اساس بايد گفت:

«المهدى من هداه الله و قبل هدايته و اهتدى بها بعناية منه و توفيقه».

يعنى كسى كه هدايت خدا شامل حال او شده، مهدى است. به عبارت ديگر هدايت به معناى ارائه طريق، متوجه او شده است و به واسطه عنايت و توفيق الهى در او نتيجه بخش واقع شده است كه عالى ترين مصاديق آن انبيا و ائمه (عليهم السلام) هستند.

بر حسب اخبار معتبر، «مهدى» لقب همان موعود آخرالزمان است كه حتى نسب و اوصاف او در احاديث معتبر مورد اشاره قرار گرفته است كه آن جز بر امام دوازدهم فرزند حضرت امام حسن عسگرى(عليه السلام) بر احدى قابل تطبيق نيست و لقب مهدى به اين معنى كه مورد هدايت خدا و احياء كننده اسلام و پر كننده جهان از عدل و داد و داراى صفات ممتاز، است ـ اولين بار در مورد آن حضرت به كار رفت و اين كار در عصر خود پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) به توسط شخص آن حضرت انجام گرفت و مهدى به عنوان منجى و رهايى بخش ـ و الفاظ مترادف ديگر از اين قبيل از جانب خدا تنها ـ لقب اوست.

و مهدويت به مفهوم نوعيّه از هيچ يك از روايات نقل شده از پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) و ائمه (عليهم السلام) قابل استفاده نيست.

  1. بحارالانوار، ج 36، ص 309، ح 148.
  2. بحارالانوار، ج 51، ص 102.
  3. بحارالانوار، ج 51، ص 78.
  4.  سوره طه (20)، آيه 50.

منبع:گفتمان مهدويّت/آيت الله العظمى صافى گلپايگانى 

برتری سخن بر سکوت

نوشته شده توسطرحیمی 16ام فروردین, 1392

 از امام زين العابدين (ع ) پرسيده شد: سخن گفتن و سكوت كدام برتر خواهد بود؟

حضرت فرمود: براى هر كدام از آنها آفت هائى است، پس اگر از آفت ها سالم بمانند سخن گفتن بالاتر است . از سبب آن پرسيده شد؟

فرمود: براى اين كه خداوند بزرگ و با عظمت پيمبران و جانشينان آنان را به سكوت مبعوث نفرموده ، بلكه به سخن گفتن برانگيخته است و بهشت با سكوت به كسى داده نمى شود و ولايت خدا به سكوت واجب نگشته و از آتش بسبب سكوت نگهداشته نشده است .(1)

بنابراين بايد گفت : بطور كلى در بسيارى از روايات فضيلت زبان بيان شده است چنان كه امام صادق (ع ) در مجلس درس خود اهميت آنرا به شاگرد ارزنده خود مفضل معرفى كرده و فرمود: اى مفضل در آن چه خداوند پاك و منزه بر انسان از سخن گفتن مرحمت كرده تامل نما! سخنى كه بسبب آن از آن چه در نهاد خود است و آن چه در دل خويش ‍ مى گذراند و انديشه او به نتيجه مى رسد خبر مى دهد و بوسيله آن آنچه در دل ديگرن است مى فهمند (چون تاكسى سخن نگويد ديگرى ما فى الضمير او را نمى داند، با مكالمه است كه نيت و ماهيت ديگرى هم به دست مى آيد) و اگر سخن نبود انسان بمنزله چهار پايان بى فائده اى بود كه نه از نفس خود به چيزى خبر مى داد و نه چيزى را از ديگرى مى فهميد (2) و يا آن كه از امیر مؤمنان حضرت على علیه السلام نقل شده كه فرموند: تمام نيكى در سه خصلت جمع گرديده است : نظر كردن ، سكوت نمودن ، حرف زدن (3)

ولكن بايد روايات ديگرى را هم ديد، مثلاً در همين روايت چنين دارد: پس هر نظرى كه در آن اعتبار و پند گرفتنى نباشد، آن غفلت است و هر سكوتى كه در آن انديشه و فكر نباشد بي خبرى است و هر سخنى كه در آن يادى از خدا نباشد لغو و بيهوده است . و نيز از آن حضرت روايت شده : خيرى در خاموشى از حكم نيست ، چنان كه خيرى در سخن گفتن با نادانى نيست . (4)

و يا در روايات ديگرى تعبيرهاى عجيبى از زبان شده است : زمانى كه على (ع ) براى فرزند خود محمد حنفيه نقش زبان را در اجتماع بيان مى كند چنين مى فرمايد: بدان كه زبان سگى است گزنده ، اگر آن را واگذارى ، مى گزد و چه بسا كلمه اى كه نعمتى را بگيرد، پس زبان خود را نگهدار چنان كه طلا و اسكناس خود را نگه مى دارى . (5)

در قرآن هم بسيار ديده شده كه از افراد پست و رذل و كسانى كه عمل به علمشان نمى كنند و يا به خدا معتقد نيستند، تعبيرهاى جالب كه ظاهرا زشت به نظر مى آيد گرديده است .

مثلًا در حالات بلعم باعورا كه از دانشمندان و از كسانى بود كه اسم اعظم را مى دانست و بر اثر گناه مرتد شد، خداوند در حق او چنين تعبيرى دارد: صفت او در دنائت مثل سگى است كه اگر بر آن حمله كنى زبان از دهان بيرون مى افكند، و اگر آن را واگذارى ، باز هم زبان از دهان بيرون مى افكند. (6)

و يا مى فرمايد: مثل آنها مثل الاغ است كه كتابها را بر پشت مى كشد: بد است مثال كسانى كه آيات خدا را تكذيب مى كنند (7)


پاورقي:
1) بحار ج 71، (ص ) 274، سيل على بن الحسين عليهماالسام عن الكلام و السكوت ايهما الضل ؟ فقان (ع ): لكل واحد منهما آفات فاذا سلما من الافات فالكلام افضل من السكوت ، قيل كسف ذلك يابن رسلو الله (ص ) قال : لان الله عز و جل ما بعث الانباء و الاوصياء بالسكوت ، انما بعثهم بالكلام ، و لا استحقت الجنة بالسكوت و لا استوجبت و لاية الله بالسكوت ، و لا توقت النار بالسكوت انما ذلك كله بالكالم ، ما كنت لاعدل القمر بالشمس انك تصف فضل السكوت بالكلام ولست تصف فضل الكلام بالسكوت .
2) تامل يا مفضل ما انعم الله تقدست اسمائه به على الانسان من هذا المنطق الذى يعبر به عما فى ضميره و ما يخطر بقلبه ونتيجة فكره ، و به يفهم عن غيره ما فى نفسه و لولاذلك كان يمنزلد البهائم المهملة التى لاتخبر عن نفسها بشى ء و لا تفهم عن مخبر شيئا. بحارج 1، ط قديم . ط جديدص 82، ج 3.
3) جميع الخير فى ثلاث خصال : النظر، والسكوت ، و الكلام ، فكل نظر ليس فيه اعتبار فهو سهو، و كل سكوت ليس فيه فكر فهو غفله ، و كل كلام ليس فيه ذكر فهو لغو بحلار، ج 71،ص 275، امالى صدوق ،ص 18
4) لا خير فى الصمت عن الحكم كما انه لا خير فى القول بالجهل نهج البلاغه .
5) واعلم ان اللسان كلب عقور ان خليته عقر و رب كلمة سلبت نعمة فاخزن لسانك كما تخزن ذهبك و ورقك اختصاص ،ص 229، بحار،ج 71،ص 287
6) فمثله كمثل الكلب ان تحمل عليه يلهث او تتركه يلهث سوره اعراف ، آيه 176
7) مثل الذين حملوا التورية ثم لم يحملوها كمثل الحمار يحمل اسفارا بس مثل القوم الذين كذبوا بايات الله سوره جمعه ، آيه 5.

منبع:
مناظره زبان و اندامها/ سيد حسين شيخ الاسلامى

زنان در آخرالزمان؛

نوشته شده توسطرحیمی 14ام اسفند, 1391

سلطه و نفوذ زنان در امور سیاسی آخرالزمان


یکی از مهمترین مشکلاتی که بشر در آخرالزّمان با آن سخت دست به گریبان است، مشکلات اقتصادی است. نابسامانی اقتصادی در جهان به وقوع می‌پیوندد و زنان از این واقعه شوم، در امان نخواهند بود . . .


خبرگزاری شبستان: یکی از مسائلی که در حکومت‌های آخرالزّمان مطرح است، بنا بر اخباری که از معصومان(ع) وارد شده است، سلطه و نفوذ زنان در امور سیاسی است:
امیرمؤمنان(ع) می‌فرماید: “… و آن هنگامی است که زن‌ها مسلّط شوند، کنیزان تسلّط پیدا کنند و کودکان حکومت کنند."1
“هنگامی که زن‌ها بر تخت سلطنت چیره شوند و بر هر مردی چیره باشند و جز خواسته آنها عملی نشود."2
امام صادق(ع) می‌فرمایند: “و زنان را می‌بینی که به‌سان مردان، مجالس (کنفرانس) راه می‌اندازند."3

وضعیّت اقتصادی زنان درآخرالزّمان
یکی از مهمترین مشکلاتی که بشر در آخرالزّمان با آن سخت دست به گریبان است، مسائل و مشکلات اقتصادی است. نابه‌سامانی عظیم اقتصادی در سراسر جهان به وقوع می‌پیوندد و زنان از این واقعه شوم، در امان نخواهند بود؛ بلکه بیشترین ضربه را آنها خواهند خورد.
امام صادق(ع) در بیان نشانه‌های ظهور می‌فرمایند: “بعضی از مردان را می‌بینی که از راه فساد زنان خود ارتزاق می‌کنند."4
حضرت علی(ع) در بیان نشانه‌های ظهور می‌فرمایند: “زنان در آخرالزّمان به خاطر حرص به دنیا در کسب و کار همسران خود شرکت می‌نمایند."5

وضعیّت اجتماعی زنان در آخرالزّمان
1. عدم امنیّت برای زنان: از انحرافات خطرناک که جامعه پیش از ظهور به آن گرفتار می‌گردد، بی‌امنیّتی خانوادگی و ناموسی است، این مسئله آن‌چنان فراگیر می‌شود که کمتر کسی می‌تواند یا می‌خواهد از آن جلوگیری نماید."6
حضرت علی(ع) در این خصوص می‌فرمایند: “سفیانی درحالی که نیزه‌ای در دست دارد، زنی باردار دستگیر می‌نماید و به یکی از یارانش می‌گوید: به او تعدّی نما و او سپس شکم زن را می‌درد و جنینش را بیرون می‌آورد و هیچ کس نمی‌تواند چنین وضعیّت هولناکی را تغییر دهد."7
2. هبوط مسائل اخلاقی و انسانی در زنان: جامعه پیش از ظهور، جامعه‌ای مملوّ از فساد و بی‌بند و‌ باری‌های
اخلاقی است، کردارهای حیوانی گروهی انسان‌نما، آن‌چنان فراگیر می‌شود که حالت عادّی به خود می‌گیرد. روایاتی که این وضع اخلاقی پیش از ظهور را بیان نموده‌اند، بسیار زیاد است.
محمّد بن مسلم می‌گوید: به امام باقر(ع) عرض کردم: قائم شما چه وقت ظهور خواهد کرد؟ امام(ع) فرمودند: “آنگاه که مردها خود را شبیه زنان نمایند و زن‌ها شبیه مردان شوند، آنگاه که مردان به مردان اکتفا کنند و زنان به زنان."8
و در حدیثی از امام صادق(ع) است که فرمودند:
«… در آن زمان زنان را می‌بینی که از بذل خود به کفّار هیچ واهمه‌ای ندارند.»9
امام علی(ع) می‌فرمایند: «ظاهر می‌شود در آخرالزّمان که بدترین زمان‌هاست، زنانی که در عین لباس پوشیدن لخت و عور هستند.»10
3. افزایش زنان بی‌سرپرست: در آخرالزّمان وضعیّت به گونه‌ای است که بر اثر جنگ‌های پی در پی، تعداد مردان کاهش چشمگیری می‌یابد و به همین دلیل، زنان زیادی بی‌سرپرست می‌گردند و به دنبال کسی هستند تا سرپرستی ایشان را به عهده گیرد.
رسول خدا(ص) می‌فرمایند: “قیامت برپا نمی‌شود، مگر اینکه برای پنجاه زن یک سرپرست باشد."11
و در حدیث دیگری می‌فرمایند: “زمانی فرارسد که 50 زن با یک مرد رو به رو شده، یکی می‌گوید: ای بنده خدا مرا بخر و دیگری می‌گوید به من پناه ده."12
با مقایسه اخباری که در مورد زن آخرالزّمان به ما رسیده و وضعیّت کنونی زن از حیث اجتماعی و اخلاقی، بین زن امروز و زن آخرالزّمان شباهت بسیاری دیده می‌شود. امّا این نکته را هم نباید از نظر دور داشت که نمی‌توان فساد اخلاقی را برای تمام زنان تعمیم داد، زیرا در آن زمان، زنان آگاه، عفیف و باایمانی نیز وجود دارند که از اوضاع بد آن زمان متأثّرند. امّا وضع عمومی به شکل دیگری است.13

منبع: ماهنامه موعود شماره 122

پی‌نوشت‌ها:
1. کامل سلیمان، روزگار رهایی، ترجمة علی اکبر مهدی‌پور، ج2، ص 761 به نقل از بشار\ الاسلام، صص 41 و 44.
2. محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص 259.
3. همان، ص 257.
4. همان.
5. لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ص 428.
6. سیّده ارغوان حیدری، «زن، انتظار، ظهور»، ماهنامة شمیم یاس، سال سوم، ش 8، آبان 1382، ص 8.
7. همان، ص 9. به نقل از مقدّسی شافعی سلمی، عقدالدرر، ص 409.
8. منتخب الاثر، ص 292.
9. بحارالانوار، ج52، صص 257 و 258.
10. منتخب الاثر، ص 426.
11. «زن، انتظار، ظهور»، همان، ص 9، به نقل از احمد بن حنبل، مسند، ج3، ص 120.
12. همان، به نقل از بحارالانوار، ج52، ص 250.
13. همان.

عقيده به رجعت در ارتباط با اعتقاد به مهدويت

نوشته شده توسطرحیمی 5ام اسفند, 1391

     عقيده به ظهور مهدى و منجى از اهل بيت و فرزندان فاطمه(عليهم السلام)يك اعتقاد عمومى و اجتماعى مسلمين است و اختصاص به شيعه ندارد، اگرچه شيعه شخص او را نيز از نظر حسب و نسب معرفى مى كند ولى اصل اين عقيده، يك اعتقاد همگانى است كه در اديان گذشته در تورات و زبور نيز به آن بشارت داده شده است، و اصلى است كه بر حسب اصول مذهب شيعه اثنى عشريه ايمان بدون آن كامل نمى گردد و قبولى اعمال مشروط به قبول آن است و كسى كه بميرد و به اين مسأله ايمان نداشته باشد و يا حضرت مهدى ـ ارواح العالمين له الفدا ـ را به امامت نشناخته باشد به حكم

«من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة الجاهلية»(1).

به مرگ جاهليت از دنيا رفته است، اين باور از جهت تاثير و اهميت در اين حدّ است.

     اعتقاد به مسأله رجعت هم گرچه ريشه در قرآن و روايات دارد ولى اينطور نيست كه مسأله غيبت و مهدويت بدون آن مطرح نباشد.

     بنابر اين اصل امامت و مسأله مهدويت بدون مسئله رجعت هم در كتاب ها مورد بحث قرار گرفته است.

     با اين همه لازم به تذكر است كه اصل مسئله رجعت و بازگشت اموات يك مسئله اسلامى است و وقوع آن در زمان هاى گذشته بر حسب آيات متعدد قرآن مجيد ثابت است، وقتى اين طور شد به دليل اين كه در گذشته نظير داشته است امكان وقوع مجدد آن در آخر الزمان نمى تواند مورد انكار باشد.

     زمانى كه در امم گذشته رجوع اموات اتفاق افتاده و بر طبق يك خبر مشهور در بين اهل سنت:

«لتسلكن سبل من كان قبلكم حذوا النعل بالنعل و القذة بالقذة حتى لو ان احدهم دخل حجر ضب لدخلتموه»(2).

     آن ها بايد وقوع آن را در اين امت نيز جايز بدانند. بنابر اين نفى امكان و وقوع آن از طرف غير شيعه بر طبق مضمون اين روايت صحيح نيست.

     در خاتمه ـ با صرف نظر از آياتى كه وقوع رجعت را در امم گذشته خبر داده اند ـ براى تيمّن و تبرّك آيه اى را كه شاهد بر وقوع رجعت در اين امت است يادآور مى شويم:

(وَ يَومَ نَحشُرُ مِن كُلّ اُمّةً فَوجاً مِمَّن يَكذِبُ بِآياتِنا فَهُم يُوزَعُون)(3).

     («به خاطر آور روزى را كه ما از هر امتى، گروهى را از كسانى كه آيات ما را تكذيب مى كردند محشور مى كنيم; و آن ها را نگه مى داريم تا به يكديگر ملحق شوند!».)

     اين آيه دلالت بر روزى دارد كه در آن از هر امتى گروهى از كسانى كه تكذيب آيات الهى را كرده اند محشور مى شوند كه طبعاً اين روز غير از روز قيامت است.

و لا حول و لا قوّة الاّ بالله العلى العظيم

پیامک های ظهور

نوشته شده توسطرحیمی 7ام بهمن, 1391

 

پیامک های ادبی مهدویت

ارباب زمین، امیر مریخ، بیا

تا نخل ستم برکنی از بیخ بیا

از قول همه منتظران می گویم

ای پیرترین جوان تاریخ بیا

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.- .-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

مهدیا منتظرانت همه در تاب و تبند

همه اهل جهان، جمله گرفتار شبند

چو بیایی غم و ظلمت برود از عالم

شاد گردد دل آنان که گرفتار غمند.

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.- .-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

وقتی میگیم خدا کند که بیایی شاید او می فرماید خدا کند که بخواهید…

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.- .-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

 ویرانه نه آنست که جمشید بنا کرد

ویرانه نه آنست که فرهاد فرو ریخت

ویرانه دل ماست که هر جمعه به یادت صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت

تقدیم به حضرت مهدی عزیزم.

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.- .-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

ای کاش همه می دانستند دنیایی که در آن حجت خدا نباشد جهنمی بیش نیست.

جهنمی که اگر نیک بنگری زبانه های آتش آن را خواهی دید.

آری ای دوست ! تا زمانی که بهشت ظهور نکرده است من و تو مقیم جهنمیم…

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.- .-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

صفحات: 1· 2

پیامک های ظهور

نوشته شده توسطرحیمی 6ام بهمن, 1391

پیامک های حدیثی مهدویت

انا بقیه الله فی ارضه، والمنتقم من اعدائه.

من ذخیره خدا در زمین و انتقام گیرنده از دشمنان هستم.

بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۴/کمال الدین.

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

انا خاتم الاوصیا و بی یدفع الله عزوجل البلا عن اهلی و شیعتی.

من آخرین وصی هستم که خداوند بزرگ به وسیله من گرفتاریها را از خاندان و شیعیانم دور می گرداند.

کمال الدین، ص ۴۴۱.

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

… لیس بین الله عزوجل و بین احد قرابه و من انکرنی فلیس منی و سبیله سبیل ابن نوح (ع)

بین خدای بزرگ و هیچ کس خویشاوندی نیست، وهر کس مرا انکار کند از من نیست، و راه او راه پسر نوح (ع) است.

کمال الدین، ص ۴۸۴.

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

صفحات: 1· 2

آغاز امامتش درود و صلوات...

نوشته شده توسطرحیمی 2ام بهمن, 1391

صد شاخه گل محمدی با صلوات

http://www.sibtayn.com/fa/images/stories/icons/21.gifتقدیم امام عسگری در عتباتhttp://www.sibtayn.com/fa/images/stories/icons/21.gif


جز حضرت مهددی نبود نائب او

http://www.sibtayn.com/fa/images/stories/icons/21.gifhttp://www.sibtayn.com/fa/images/stories/icons/21.gif

آغاز امامتش درود و صلوات

دانلود کتاب "نجم الثاقب"

نوشته شده توسطرحیمی 26ام دی, 1391


نجم‌ الثاقب نام کتابی‌ است به زبان فارسی نوشتهٔ حاج میرزا حسین طبرسی نوری. این کتاب در ۱۲ باب و شرح احوال امام دوازدهم شیعیان  نوشته‌ شده‌ است. در باب تاریخ تألیف کتاب در باب اول آمده‌ است که در ماه ۱۴ ذیقعده ۱۳۰۲ نوشته شده‌است. نجم‌الثاقب از کتاب‌های معتبر شیعه در باب مهدویت است.

http://www.iranmeet.com/uploads/posts/1340268159_najmolsagheb.jpg


دانلود کتاب نجم الثاقب به صورت فایل pdf