« استقبال زنان مسلمان از مرکز مشاوره اسلامی در کانادا | عاقبت پیروی از هوای نفس » |
با خواندن این سوره هزار فرشته از شرّ شیطان نجاتتان میدهند
نوشته شده توسطرحیمی 29ام آبان, 1398
سوره «یس» سی و ششمین سوره قرآن است و در جزء بیست و دوم و بیست سوم آن قرار دارد.
دلیل نامگذاری این سوره به «یس» آغاز آن با حروف مُقَطَّعه «یاء و سین» است و به سه اصل دینی توحید، نبوت و معاد میپردازد.
خداوند در این سوره درباره زنده شدن مردگان و سخنگفتن اعضای بدن در قیامت سخن میگوید.
سوره یس قلب قرآن لقب گرفته و داستان اصحاب قریه و مومن آلیس در این سوره آمده است.
با خواندن این سوره هزار فرشته از شرّ شیطان نجاتتان میدهند + صوت آیات
فایل صوتی تلاوت آیات ۴۸ تا ۶۴ سوره یس با صدای عباس سلیمی
بر اساس روایات، هر کس سوره یس را برای رضای خدا بخواند خداوند او را خواهد بخشید و پاداشی همانند دوازده ختم قرآن به او خواهد داد و اگر برای مریض در حال مرگ خوانده شود، به تعداد حروف این سوره ده فرشته نزد او به صف شده و برای او استغفار میکنند و شاهد قبض روحش میشوند و جنازهاش را تشییع میکنند و بر او نماز میگزارند و شاهد دفنش خواهند بود.
در روایات، فضایل زیادی برای قرائت سوره یس بیان شده است؛ از جمله از امام صادق علیه السلام نقل شده است هر کس آن را قبل از خواب یا پیش از غروب بخواند، در تمام طول روز محفوظ و پر روزی خواهد بود و هر کس آن را در شب پیش از خواب بخواند، خداوند هزار فرشته را بر او مامور میکند که وی را از شر شیطان رانده شده و هر آفتی حفظ کنند.
متن آیاتی از سوره یس همراه با ترجمه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خدای بخشاینده مهربان
يس(يس/1)
يس.
وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ(يس/2)
سوگند به قرآن حکيم.
إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ(يس/3)
که تو قطعا از رسولان (خداوند) هستي،
عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ(يس/4)
بر راهي راست (قرار داري)؛
تَنْزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ(يس/5)
اين قرآني است که از سوي خداوند عزيز و رحيم نازل شده است
لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أُنْذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ(يس/6)
تا قومي را بيم دهي که پدرانشان انذار نشدند، از اين رو آنان غافلند!
لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلَى أَكْثَرِهِمْ فَهُمْ لَا يؤْمِنُونَ(يس/7)
فرمان (الهي) درباره بيشتر آنها تحقق يافته، به همين جهت ايمان نميآورند!
إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلَالًا فَهِي إِلَى الْأَذْقَانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ(يس/8)
ما در گردنهاي آنان غلهايي قرار داديم که تا چانهها ادامه دارد و سرهاي آنان را به بالا نگاه داشته است!
وَجَعَلْنَا مِنْ بَينِ أَيدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَينَاهُمْ فَهُمْ لَا يبْصِرُونَ(يس/9)
و در پيش روي آنان سدي قرار داديم، و در پشت سرشان سدي؛ و چشمانشان را پوشاندهايم، لذا نميبينند!
وَسَوَاءٌ عَلَيهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يؤْمِنُونَ(يس/10)
براي آنان يکسان است: چه انذارشان کني يا نکني، ايمان نميآورند!
إِنَّمَا تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِي الرَّحْمَنَ بِالْغَيبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ(يس/11)
تو فقط کسي را انذار ميکني که از اين يادآوري (الهي) پيروي کند و از خداوند رحمان در نهان بترسد؛ چنين کسي را به آمرزش و پاداشي پرارزش بشارت ده!
إِنَّا نَحْنُ نُحْيي الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيءٍ أَحْصَينَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ(يس/12)
به يقين ما مردگان را زنده ميکنيم و آنچه را از پيش فرستادهاند و تمام آثار آنها را مي نويسيم؛ و همه چيز را در کتاب آشکار کنندهاي برشمردهايم!
وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ(يس/13)
و براي آنها، اصحاب قريه (انطاکيه) را مثال بزن هنگامي که فرستادگان خدا به سوي آنان آمدند؛
إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيهِمُ اثْنَينِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيكُمْ مُرْسَلُونَ(يس/14)
هنگامي که دو نفر از رسولان را بسوي آنها فرستاديم، اما آنان رسولان (ما) را تکذيب کردند؛ پس براي تقويت آن دو، شخص سومي فرستاديم، آنها همگي گفتند: «ما فرستادگان (خدا) به سوي شما هستيم!»
قَالُوا مَا أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا وَمَا أَنْزَلَ الرَّحْمَنُ مِنْ شَيءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَكْذِبُونَ(يس/15)
اما آنان (در جواب) گفتند: «شما جز بشري همانند ما نيستيد، و خداوند رحمان چيزي نازل نکرده، شما فقط دروغ ميگوييد!»
قَالُوا رَبُّنَا يعْلَمُ إِنَّا إِلَيكُمْ لَمُرْسَلُونَ(يس/16)
(رسولان ما) گفتند: «پروردگار ما آگاه است که ما قطعا فرستادگان (او) به سوي شما هستيم،
وَمَا عَلَينَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ(يس/17)
و بر عهده ما چيزي جز ابلاغ آشکار نيست!»
قَالُوا إِنَّا تَطَيرْنَا بِكُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ(يس/18)
آنان گفتند: «ما شما را به فال بد گرفتهايم (و وجود شما را شوم ميدانيم)، و اگر (از اين سخنان) دست برنداريد شما را سنگسار خواهيم کرد و شکنجه دردناکي از ما به شما خواهد رسيد!
قَالُوا طَائِرُكُمْ مَعَكُمْ أَئِنْ ذُكِّرْتُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ(يس/19)
(رسولان) گفتند: «شومي شما از خودتان است اگر درست بينديشيد، بلکه شما گروهي اسرافکاريد!»
وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يسْعَى قَالَ يا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ(يس/20)
و مردي (با ايمان) از دورترين نقطه شهر با شتاب فرا رسيد، گفت: «اي قوم من! از فرستادگان (خدا) پيروي کنيد!
اتَّبِعُوا مَنْ لَا يسْأَلُكُمْ أَجْرًا وَهُمْ مُهْتَدُونَ(يس/21)
از کساني پيروي کنيد که از شما مزدي نميخواهند و خود هدايت يافتهاند!
وَمَا لِي لَا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيهِ تُرْجَعُونَ(يس/22)
من چرا کسي را پرستش نکنم که مرا آفريده، و همگي به سوي او بازگشت داده ميشويد؟!
أَأَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ يرِدْنِ الرَّحْمَنُ بِضُرٍّ لَا تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيئًا وَلَا ينْقِذُونِ(يس/23)
آيا غير از او معبوداني را انتخاب کنم که اگر خداوند رحمان بخواهد زياني به من برساند، شفاعت آنها کمترين فايدهاي براي من ندارد و مرا (از مجازات او) نجات نخواهند داد!
إِنِّي إِذًا لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ(يس/24)
اگر چنين کنم، من در گمراهي آشکاري خواهم بود!
إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ(يس/25)
(به همين دليل) من به پروردگارتان ايمان آوردم؛ پس به سخنان من گوش فرا دهيد!»
قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يا لَيتَ قَوْمِي يعْلَمُونَ(يس/26)
(سرانجام او را شهيد کردند و) به او گفته شد: «وارد بهشت شو!» گفت: «اي کاش قوم من ميدانستند…
بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ(يس/27)
که پروردگارم مرا آمرزيده و از گراميداشتگان قرار داده است!»
وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنْزِلِينَ(يس/28)
و ما بعد از او بر قومش هيچ لشکري از آسمان نفرستاديم، و هرگز سنت ما بر اين نبود؛
إِنْ كَانَتْ إِلَّا صَيحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ(يس/29)
(بلکه) فقط يک صيحه آسماني بود، ناگهان همگي خاموش شدند!
يا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يسْتَهْزِئُونَ(يس/30)
افسوس بر اين بندگان که هيچ پيامبري براي هدايت آنان نيامد مگر اينکه او را استهزا ميکردند!
أَلَمْ يرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيهِمْ لَا يرْجِعُونَ(يس/31)
آيا نديدند چقدر از اقوام پيش از آنان را (بخاطر گناهانشان) هلاک کرديم، آنها هرگز به سوي ايشان بازنميگردند (و زنده نميشوند)!
وَإِنْ كُلٌّ لَمَّا جَمِيعٌ لَدَينَا مُحْضَرُونَ(يس/32)
و همه آنان (روز قيامت) نزد ما احضار ميشوند!
وَآيةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَيتَةُ أَحْيينَاهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبًّا فَمِنْهُ يأْكُلُونَ(يس/33)
زمين مرده براي آنها آيتي است، ما آن را زنده کرديم و دانههاي (غذايي) از آن خارج ساختيم که از آن ميخورند؛
وَجَعَلْنَا فِيهَا جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَأَعْنَابٍ وَفَجَّرْنَا فِيهَا مِنَ الْعُيونِ(يس/34)
و در آن باغهايي از نخلها و انگورها قرار داديم و چشمههايي از آن جاري ساختيم،
لِيأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَمَا عَمِلَتْهُ أَيدِيهِمْ أَفَلَا يشْكُرُونَ(يس/35)
تا از ميوه آن بخورند در حالي که دست آنان هيچ دخالتي در ساختن آن نداشته است! آيا شکر خدا را بجا نميآورند؟!
سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنْفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا يعْلَمُونَ(يس/36)
منزه است کسي که تمام زوجها را آفريد، از آنچه زمين ميروياند، و از خودشان، و از آنچه نميدانند!
وَآيةٌ لَهُمُ اللَّيلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُمْ مُظْلِمُونَ(يس/37)
شب (نيز) براي آنها نشانهاي است (از عظمت خدا)؛ ما روز را از آن برميگيريم، ناگهان تاريکي آنان را فرا ميگيرد!
وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ(يس/38)
و خورشيد (نيز براي آنها آيتي است) که پيوسته بسوي قرارگاهش در حرکت است؛ اين تقدير خداوند قادر و داناست.
وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ(يس/39)
و براي ماه منزلگاههايي قرار داديم، (و هنگامي که اين منازل را طي کرد) سرانجام بصورت «شاخه کهنه قوسي شکل و زرد رنگ خرما» در ميآيد.
لَا الشَّمْسُ ينْبَغِي لَهَا أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يسْبَحُونَ(يس/40)
نه خورشيد را سزاست که به ماه رسد، و نه شب بر روز پيشي ميگيرد؛ و هر کدام در مسير خود شناورند.
وَآيةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّيتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ(يس/41)
نشانهاي (ديگر از عظمت پروردگار) براي آنان است که ما فرزندانشان را در کشتيهايي پر (از وسايل و بارها) حمل کرديم.
وَخَلَقْنَا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ مَا يرْكَبُونَ(يس/42)
و براي آنها مرکبهاي ديگري همانند آن آفريديم.
وَإِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلَا صَرِيخَ لَهُمْ وَلَا هُمْ ينْقَذُونَ(يس/43)
و اگر بخواهيم آنها را غرق ميکنيم بطوري که نه فريادرسي داشته باشند و نه نجات داده شوند!
إِلَّا رَحْمَةً مِنَّا وَمَتَاعًا إِلَى حِينٍ(يس/44)
مگر اينکه رحمت ما شامل حال آنان شود، و تا زمان معيني از اين زندگي بهره گيرند!
وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّقُوا مَا بَينَ أَيدِيكُمْ وَمَا خَلْفَكُمْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ(يس/45)
و هرگاه به آنها گفته شود: «از آنچه پيش رو و پشت سر شماست [= از عذابهاي الهي] بترسيد تا مشمول رحمت الهي شويد!» (اعتنا نميکنند).
وَمَا تَأْتِيهِمْ مِنْ آيةٍ مِنْ آياتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ(يس/46)
و هيچ آيهاي از آيات پروردگارشان براي آنها نميآيد مگر اينکه از آن رويگردان مي شوند.
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَنْ لَوْ يشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ(يس/47)
و هنگامي که به آنان گفته شود: «از آنچه خدا به شما روزي کرده انفاق کنيد!»، کافران به مؤمنان ميگويند: «آيا ما کسي را اطعام کنيم که اگر خدا ميخواست او را اطعام ميکرد؟! (پس خدا خواسته است او گرسنه باشد)، شما فقط در گمراهي آشکاريد»!
وَيقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ(يس/48)
آنها ميگويند: «اگر راست ميگوييد، اين وعده (قيامت) کي خواهد بود؟!
مَا ينْظُرُونَ إِلَّا صَيحَةً وَاحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ يخِصِّمُونَ(يس/49)
(اما)جز اين انتظار نميکشند که يک صيحه عظيم (آسماني) آنها را فراگيرد، در حالي که مشغول جدال (در امور دنيا) هستند.
فَلَا يسْتَطِيعُونَ تَوْصِيةً وَلَا إِلَى أَهْلِهِمْ يرْجِعُونَ(يس/50)
(چنان غافلگير ميشوند که حتي) نميتوانند وصيتي کنند يا به سوي خانواده خود بازگردند!
وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُمْ مِنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ ينْسِلُونَ(يس/51)
(بار ديگر) در «صور» دميده ميشود، ناگهان آنها از قبرها، شتابان به سوي (دادگاه) پروردگارشان ميروند!
قَالُوا يا وَيلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ(يس/52)
ميگويند: «اي واي بر ما! چه کسي ما را از خوابگاهمان برانگيخت؟! (آري) اين همان است که خداوند رحمان وعده داده، و فرستادگان (او) راست گفتند!»
إِنْ كَانَتْ إِلَّا صَيحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِيعٌ لَدَينَا مُحْضَرُونَ(يس/53)
صيحه واحدي بيش نيست، (فريادي عظيم برميخيزد) ناگهان همگي نزد ما احضار ميشوند!
فَالْيوْمَ لَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيئًا وَلَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ(يس/54)
(و به آنها گفته ميشود:) امروز به هيچ کس ذرهاي ستم نميشود، و جز آنچه را عمل ميکرديد جزا داده نميشويد!
إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ الْيوْمَ فِي شُغُلٍ فَاكِهُونَ(يس/55)
بهشتيان، امروز به نعمتهاي خدا مشغول و مسرورند.
هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِي ظِلَالٍ عَلَى الْأَرَائِكِ مُتَّكِئُونَ(يس/56)
آنها و همسرانشان در سايههاي (قصرها و درختان بهشتي) بر تختها تکيه زدهاند.
لَهُمْ فِيهَا فَاكِهَةٌ وَلَهُمْ مَا يدَّعُونَ(يس/57)
براي آنها در بهشت ميوه بسيار لذتبخشي است، و هر چه بخواهند در اختيار آنان خواهد بود!
سَلَامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ(يس/58)
بر آنها سلام (و درود الهي) است؛ اين سخني است از سوي پروردگاري مهربان!
وَامْتَازُوا الْيوْمَ أَيهَا الْمُجْرِمُونَ(يس/59)
(و به آنها ميگويند:) جدا شويد امروز اي گنهکاران!
أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ(يس/60)
آيا با شما عهد نکردم اي فرزندان آدم که شيطان را نپرستيد، که او براي شما دشمن آشکاري است؟!
وَأَنِ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ(يس/61)
و اينکه مرا بپرستيد که راه مستقيم اين است؟!
وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلًّا كَثِيرًا أَفَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ(يس/62)
او گروه زيادي از شما را گمراه کرد، آيا انديشه نکرديد؟!
هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ(يس/63)
اين همان دوزخي است که به شما وعده داده ميشد!
اصْلَوْهَا الْيوْمَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ(يس/64)
امروز وارد آن شويد و به خاطر کفري که داشتيد به آتش آن بسوزيد!
الْيوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يكْسِبُونَ(يس/65)
امروز بر دهانشان مهر مينهيم، و دستهايشان با ما سخن ميگويند و پاهايشان کارهايي را که انجام ميدادند شهادت ميدهند!
وَلَوْ نَشَاءُ لَطَمَسْنَا عَلَى أَعْينِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّى يبْصِرُونَ(يس/66)
و اگر بخواهيم چشمانشان را محو کنيم؛ سپس براي عبور از راه، ميخواهند بر يکديگر پيشي بگيرند، اما چگونه ميتوانند ببينند؟!
وَلَوْ نَشَاءُ لَمَسَخْنَاهُمْ عَلَى مَكَانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطَاعُوا مُضِيا وَلَا يرْجِعُونَ(يس/67)
و اگر بخواهيم آنها را در جاي خود مسخ ميکنيم (و به مجسمههايي بيروح مبدل ميسازيم) تا نتوانند راه خود را ادامه دهند يا به عقب برگردند!
وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَفَلَا يعْقِلُونَ(يس/68)
هر کس را طول عمر دهيم، در آفرينش واژگونهاش ميکنيم (و به ناتواني کودکي باز ميگردانيم)؛ آيا انديشه نميکنند؟!
وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا ينْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِينٌ(يس/69)
ما هرگز شعر به او [= پيامبر] نياموختيم، و شايسته او نيست (شاعر باشد)؛ اين (کتاب آسماني) فقط ذکر و قرآن مبين است!
لِينْذِرَ مَنْ كَانَ حَيا وَيحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكَافِرِينَ(يس/70)
تا افرادي را که زندهاند بيم دهد (و بر کافران اتمام حجت شود) و فرمان عذاب بر آنان مسلم گردد!
أَوَلَمْ يرَوْا أَنَّا خَلَقْنَا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيدِينَا أَنْعَامًا فَهُمْ لَهَا مَالِكُونَ(يس/71)
آيا نديدند که از آنچه با قدرت خود به عمل آوردهايم چهارپاياني براي آنان آفريديم که آنان مالک آن هستند؟!
وَذَلَّلْنَاهَا لَهُمْ فَمِنْهَا رَكُوبُهُمْ وَمِنْهَا يأْكُلُونَ(يس/72)
و آنها را رام ايشان ساختيم، هم مرکب آنان از آن است و هم از آن تغذيه ميکنند؛
وَلَهُمْ فِيهَا مَنَافِعُ وَمَشَارِبُ أَفَلَا يشْكُرُونَ(يس/73)
و براي آنان بهرههاي ديگري در آن (حيوانات) است و نوشيدنيهائي گوارا؛ آيا با اين حال شکرگزاري نميکنند؟!
وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ ينْصَرُونَ(يس/74)
آنان غير از خدا معبوداني براي خويش برگزيدند به اين اميد که ياري شوند!
لَا يسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ وَهُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ(يس/75)
ولي آنها قادر به ياري ايشان نيستند، و اين (عبادتکنندگان در قيامت) لشکري براي آنها خواهند بود که در آتش دوزخ احضار ميشوند!
فَلَا يحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ مَا يسِرُّونَ وَمَا يعْلِنُونَ(يس/76)
پس سخنانشان تو را غمگين نسازد، ما آنچه را پنهان ميدارند و آنچه را آشکار ميکنند ميدانيم!
أَوَلَمْ يرَ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ(يس/77)
آيا انسان نميداند که ما او را از نطفهاي بيارزش آفريديم؟! و او (چنان صاحب قدرت و شعور و نطق شد که) به مخاصمه آشکار (با ما) برخاست!
وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِي خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يحْيي الْعِظَامَ وَهِي رَمِيمٌ(يس/78)
و براي ما مثالي زد و آفرينش خود را فراموش کرد و گفت: «چه کسي اين استخوانها را زنده ميکند در حالي که پوسيده است؟!»
قُلْ يحْييهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ(يس/79)
بگو: «همان کسي آن را زنده ميکند که نخستين بار آن را آفريد؛ و او به هر مخلوقي داناست!
الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ(يس/80)
همان کسي که براي شما از درخت سبز، آتش آفريد و شما بوسيله آن، آتش ميافروزيد!»
أَوَلَيسَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلَى وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ(يس/81)
آيا کسي که آسمانها و زمين را آفريد، نميتواند همانند آنان [= انسانهاي خاک شده] را بيافريند؟! آري (ميتواند)، و او آفريدگار داناست!
إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيئًا أَنْ يقُولَ لَهُ كُنْ فَيكُونُ(يس/82)
فرمان او چنين است که هرگاه چيزي را اراده کند، تنها به آن ميگويد: «موجود باش!»، آن نيز بيدرنگ موجود ميشود!
فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيءٍ وَإِلَيهِ تُرْجَعُونَ(يس/83)
پس منزه است خداوندي که مالکيت و حاکميت همه چيز در دست اوست؛ و شما را به سوي او بازميگردانند!
فرم در حال بارگذاری ...