« علی از زبان علیدانلود نرم افزار جامع مقام معظم رهبری - ساقی مهر »

خدا ! از این بی خبری ها به تو پناه می برم...

نوشته شده توسطرحیمی 7ام مرداد, 1392

این لحظات برمن چه سخت و سنگین می گذرد…

این بغض گلوگیر چه جانکاه است…وقتی تو خوشی و نعمتِ فراوان داری اما همنوعت در کورسوی خانه حقیرانه اش با شرمندگی سرش را به زیرافکنده است تا روی زرد بچه هایش را نبیند…

چه غم انگیز است وقتی تو با دست پر از انواع خوراکیهای رنگارنگ به خانه بیایی اما باخبر شوی که دختر معلول همسایه ات چندشب است که دل سیر غذا نخورده…

چقدر ملال آور است این قصه بی خبری انسانها از هم…

چه غمناک است وقتی بچه ی تو لباس زیبایی پوشیده اما متوجه شوی که دخترک همسایه ات زیر چشمی و با حسرت ،از لای در خانه ،بچه تو را نگاه می کند…

این قصه ی تلخ چه کُشنده است وقتی تو برای خرید یک لوستر خیلی لوکس به بازار بروی اما سر راهت به پسری برخورد کنی که به خاطر نداشتن کفش از نوک انگشتان کوچکش خون می چکد…حتما تو هم مثل من به جای خرید لوستر می نشینی و های های به این بی خبری گریه می کنی!

چه تلخ است تو در میان رختخواب گرم و نرمت آرمیده باشی اما دخترک کوچک گل فروشی تا نیمه شب در سرمای زمستان بیدار باشد تا با دستان کوچک یخ زده اش بتواند پول نان فردایش را تهیه کند..

خدا…

از نعمتی که همراه با غفلت از دیگران باشد به تو پناه می برم…

خدا…

این قصه های تلخ را با ظهور منجی راستینمان پایان بده…

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: احمد روانپاک نودژ [بازدید کننده]
احمد روانپاک نودژ
5 stars

دعا گوییم و چشم انتظار نمینشینیم چون به شوق یار باید ایستاد تا مهدی جانان ظهور کند و همه غمها را از دلمان پاک کند

یا مهدی ادرکنی

1392/05/19 @ 21:17


فرم در حال بارگذاری ...