« التزام مرحوم قاضی به غسل جمعه و اسراف نکردن آب | نقد پویانمایی «پاندای کونگ فو کار (۲)» » |
بدون صلوات زندگی باطل است+گزارش صوت و تصویر
نوشته شده توسطرحیمی 7ام خرداد, 1395
باید با خدا درست صحبت کنیم. ائمه علیهم السلام هم کارشان همین بوده است و به ما یاد داده اند.
«وَ لا تَقْطَعْ رَجَائِى عَنْكَ، وَ لا تَبُتَّ سَبَبِى مِنْكَ،
وَ لا تُوَجِّهْنِى فِى حَاجَتِى هَذِهِ وَ غَيْرِهَا إِلَى سِوَاكَ»
خدایا امیدم را قطع نکن و رشته مرا نگسل
و در اين حاجت و غير آن مرا به ديگران مگذار. خودت حل کن.
جلسه چهل و ششم سیری در صحیفه سجادیه با سخنرانی استاد فاطمی نیا در مسجد جامع ازگل برگزار شد.در ادامه متن سخنان استاد فاطمی نیا را می خوانید:
دعای سیزدهم که در طلب حوائج است در فرازی از این دعا می فرماید:
«اللَّهُمَّ وَ لِى إِلَيْكَ حَاجَةٌ قَدْ قَصَّرَ عَنْهَا جُهْدِى، وَ تَقَطَّعَتْ دُونَهَا حِيَلِى، وَ سَوَّلَتْ لِى نَفْسِى رَفْعَهَا إِلَى مَنْ يَرْفَعُ حَوَائِجَهُ إِلَيْكَ، وَ لا يَسْتَغْنِى فِى طَلِبَاتِهِ عَنْكَ، وَ هِىَ زَلَّةٌ مِنْ زَلَلِ الْخَاطِئِينَ، وَ عَثْرَةٌ مِنْ عَثَرَاتِ الْمُذْنِبِينَ.»
خدایا من حاجتی داشتم که از توان من برآورده شدن آن خارج بود و تمام چاره ها در برابر أن حاجت بی فایده شد. نفس چیزی را برای انسان آرایش می دهد.
در سوره یوسف هم وقتی برادران یوسف علیه السلام او را در چاه انداختند و گفتند گرگ او را خورده است حضرت یعقوب علیه السلام می فرماید:
«قَالَ بَل سَوَّلَت لَكُم أَنفُسُكُم أَمرًا فَصَبرٌ جَمِيلٌ عَسَي اللهُ أَن يَأتِيَنِي بِهِم جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ العَليِمُ الحَكِيمَ» (83 سوره مباركه يوسف)
(چنين نيست) بلكه نفس شما كاري(نادرست) را برايتان جلوه داده است پس صبري نيكو پيشه مي كنم، اميد است خدا آنان را همگي به من برگرداند.بي گمان، اوست كه دانا و حكيم است.
ادامه دعا می فرماید:
«ثُمَّ انْتَبَهْتُ بِتَذْكِيرِكَ لِى مِنْ غَفْلَتِى، وَ نَهَضْتُ بِتَوْفِيقِكَ مِنْ زَلَّتِى، وَ رَجَعْتُ وَ نَكَصْتُ بِتَسْدِيدِكَ عَنْ عَثْرَتِى.»
تازه به تنبيه تو از غفلت هوشيار شدم و به توفيق تو از لغزش برخاستم و به دستگيرى تو از افتادن به حال اول بازگشتم.
«وَ قُلْتُ: سُبْحَانَ رَبِّى كَيْفَ يَسْأَلُ مُحْتَاجٌ مُحْتَاجا؟ وَ أَنَّى يَرْغَبُ مُعْدِمٌ إِلَى مُعْدِمٍ؟»
گفتم: منزه است پروردگار من! چگونه محتاجى از محتاج ديگر سؤال كند؟ و فقيرى به در يوزگى، سوى فقير ديگر برود.
«فَقَصَدْتُكَ، يَا إِلَهِى، بِالرَّغْبَةِ، وَ أَوْفَدْتُ عَلَيْكَ رَجَائِى بِالثِّقَةِ بِكَ. وَ عَلِمْتُ أَنَّ كَثِيرَ مَا أَسْالُكَ يَسِيرٌ فِى وُجْدِكَ، وَ أَنَّ خَطِيرَ مَا أَسْتَوْهِبُكَ حَقِيرٌ فِى وُسْعِكَ، وَ أَنَّ كَرَمَكَ لا يَضِيقُ عَنْ سُؤَالِ أَحَدٍ، وَ أَنَّ يَدَكَ بِالْعَطَايَا أَعْلَى مِنْ كُلِّ يَدٍ. »
پس اى پروردگار من از روى رغبت قصد تو كردم، و اميد خود را بر تو آوردم. و دانستم كه هر چه سؤال من بسيار باشد، با غناى ملك تو اندك است و خواهش من هر چه بزرگ بود با وسعت رحمت تو ناچيز. گنجايش كرم تو بيش از سؤال هر كس است و دست تو در عطايا از هر دست بالاتر. خدا دست ندارد در اینجا مقصود یعنی قدرت و احسان خدا.
داستانی در اینجا روایت شده است. یک عالمی در مسجد جامع مدینه واقف بوده است بر حلقه یکی از کبار آنجا که خیلی النزام به شریعت داشته است و شبلی بوده است. یک اهل سوال آمد و در آن حلقه ایستاد و شروع به گفتن کرد. می گفت: یا الله یا جواد. شبلی اول آهی کشید و بعد صیحه زد. شبلی آدم خاصی بوده است. آن شبی که از دنیا رفته بود از سر شب تا صبح که در حال احتضار بوده است مدام می گفت: «هر خانه ای که تو در آنجا هستی آنجا چراغ نمی خواهد.»
به فقیر گفت: من حضرت حق را چگونه به جود وصل کنم؟ هر کسی هم جودی دارد پر کاهی از اقیانوس جود خدا است. مخلوقی در مورد مخلوقی چنین گفته است. شبلی برای همین آهی کشید که مخلوقی برای مخلوقی چنین گفته است پس برای خدا چگونه باید بگوید؟ جود واقعا صفت خوبی است.
باید با خدا درست صحبت کنیم. ائمه علیهم السلام هم کارشان همین بوده است و به ما یاد داده اند.
«اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ احْمِلْنِى بِكَرَمِكَ عَلَى التَّفَضُّلِ، وَ لا تَحْمِلْنِى بِعَدْلِكَ عَلَى الاسْتِحْقَاقِ، فَمَا أَنَا بِأَوَّلِ رَاغِبٍ رَغِبَ إِلَيْكَ فَأَعْطَيْتَهُ وَ هُوَ يَسْتَحِقُّ الْمَنْعَ، وَ لا بِأَوَّلِ سَائِلٍ سَأَلَكَ فَأَفْضَلْتَ عَلَيْهِ وَ هُوَ يَسْتَوْجِبُ الْحِرْمَانَ.»
خدايا! بر محمد و آل او درود فرست، و به كرم خويش به مقتضاى تفضل با من رفتار كن، نه به عدل و بر مقتضاى استحقاق من. چون مستحق محرومیت هستم با استحقاق من معامله نکن. (در اینجا دارد با خدا معامله می کند.) من اول كس نيستم كه سزاوار راندن بودم (گناهکار) و روى به تو آوردم و تو بخشش كردى و اول سائلى نيستم كه از تو سؤال كردم و در خور نوميدى بودم و تو احسان فرمودى.
شیخ جعفر شوشتری به مسجد سپهسالار آمد و منبر رفت و وزراء و وکلا و خود ناصر الدین شاه هم بود.
شیخ گفت: 124 هزار پیغمبر شما را به توحید دعوت کردند ولی آمده ام تا شما را به شرک دعوت کنم. همه ماندند که شیخ جعفر مجتهد چه دارد می گوید.
گفت: من می گویم کارهایی که می کنید یک مقدار هم خدا را در آن شریک کنید.
ثواب دارد. سلطان اولیاء امیرالمومنین علیه السلام مردم را سه دسته تقسیم کرد و فرمود:
- یک عده فقط برای ثواب عبادت کردند که این عبادت تجار است.
- عده ای از ترس عبادت کردند که این عبادت بردگان است
- و قومی برای خود خدا او را عبادت کردند که عبادت آزادگان است.
در دعای ابوحمزه می بینید که امام سجاد علیه السلام مانند حبیب و محبوب دارد با خدا سخن می گوید. می فرماید:
اگر مرا با گناهانم مطالبه کنی من هم با کرمت مطالبه می کنم.
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ كُنْ لِدُعَائِى مُجِيبا، وَ مِنْ نِدَائِى قَرِيبا، وَ لِتَضَرُّعِى رَاحِما، وَ لِصَوْتِى سَامِعا.»
خدايا، بر محمد و خاندان او درود فرست، و دعاى مرا اجابت كن، و به نداى من نزديك باش و بر زارى من ببخشاى و فرياد مرا بشنو.
«وَ لا تَقْطَعْ رَجَائِى عَنْكَ، وَ لا تَبُتَّ سَبَبِى مِنْكَ، وَ لا تُوَجِّهْنِى فِى حَاجَتِى هَذِهِ وَ غَيْرِهَا إِلَى سِوَاكَ»
خدایا امیدم را قطع نکن و رشته مرا نگسل و در اين حاجت و غير آن مرا به ديگران مگذار. خودت حل کن.
اگر ما کسی را ببینیم که کار ما را راه بیندازد وقتی بد است که برای او استقلال قائل باشیم و بگوییم فقط او درست می کند. اما اگر بگوییم او بنده خدا است و اگر خدا بخواهد می شود، این عین توحید است. یعنی با توکل به خدا درست می شود.
«وَ تَوَلَّنِى بِنُجْحِ طَلِبَتِى وَ قَضَاءِ حَاجَتِى وَ نَيْلِ سُؤْلِى قَبْلَ زَوَالِى عَنْ مَوْقِفِى هَذَا بِتَيْسِيرِكَ لِىَ الْعَسِيرَ وَ حُسْنِ تَقْدِيرِكَ لِى فِى جَمِيعِ الْأُمُورِ»
و تو خود برآمدن مطلب و روا شدن حاجت، و رسيدن مقصود مرا متكفل شو، پيش از آن كه از اين جاى گاه به جاى ديگر منتقل شوم، دشوار مرا آسان گردان، و در همه كارها بهترين وجه پيش آور.
شافعی می گوید: در عظمت شما همین بس که کسی درود و رحمت بر شما نفرستد نمازش باطل است. اگر عمدا کسی آن سلام ها را ترک کند نمازش باطل می شود.
«وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلاةً دَائِمَةً نَامِيَةً لا انْقِطَاعَ لِأَبَدِهَا وَ لا مُنْتَهَى لِأَمَدِهَا، وَ اجْعَلْ ذَلِكَ عَوْنا لِى وَ سَبَبا لِنَجَاحِ طَلِبَتِى، إِنَّكَ وَاسِعٌ كَرِيمٌ.»
و درود بر محمد و آل او فرست، درودى پيوسته و برومند كه مدت آن را پايان نباشد و هرگز قطع نشود و آن را پشتيبان و سبب برآمدن مطلوب من قرار ده كه تويى گشاينده كارها و بخشنده نعمت ها.
بعضی وقت ها سوال می شود که از این صلوات ها آنها چیزی گیرشان می آید؟ اولاً ما این را می دانیم که آنها نیاز ندارند. این تعبدیات است. تعبدیات یعنی هر چه آنها گفتند بگویی چشم. برای ما که خیلی فضائل دارد. بدون صلوات زندگی باطل است. اینکه می فرماید: «وَ اجْعَلْ ذَلِكَ عَوْنا لِى» یعنی این صلوات را کمک من قرار بده. سببی برای برآورده شدن حاجت من قرار بده.
«وَ مِنْ حَاجَتِى يَا رَبِّ كَذَا وَ كَذَا [ وَ تَذْكُرُ حَاجَتَكَ ثُمَّ تَسْجُدُ وَ تَقُولُ فِى سُجُودِكَ:] فَضْلُكَ آنَسَنِى، وَ إِحْسَانُكَ دَلَّنِى، فَأَسْأَلُكَ بِكَ وَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِمْ، أَن لا تَرُدَّنِى خَائِبا.»
اینجا کذا و کذا نیست. می خواهد بگوید حاجتت را می خواهی بگویی ولی خدا که می داند. کذا و کذا جای خالی است که تو خودت پر کنی. مثلا من حوائجم مربوط به مریضم است مربوط به قرضم است و ….
سپس سجده می کنی و می گویی: فضل تو با من مانوس شده است و احسان تو مرا راهنمایی کرده است، پس از تو مى خواهم و سوگند مي دهم تو را به ذات مقدس خودت و به محمد و خاندان او صلوات الله عليهم كه مرا نااميد برنگردانى.
نزدیک ترین حالت بنده به خدا وقتی است که سجده می کند. در سجده دعا مستجاب می شود.
این تنها دعایی است که دستورالعمل در آن است. خواندن دعای سیزدهم را تشویق کرده اند که اگر با اخلاص بخوانیم حاجتمان را می گیریم.
فرم در حال بارگذاری ...