« تقوی بزرگترین ارزش و برتری انسانی | پای درس اخلاق آیت الله نخودکی اصفهانی (ره) 1 » |
تزکیه نفس
نوشته شده توسطرحیمی 22ام خرداد, 1394تزکیه در اصل از ماده “زکو” و به معنای تطهیر نفس و مال، صلاح، تقوا، زمین پاک، مدح و ستایش و تنزیه خویش میباشد.[1]
در اصطلاح اخلاق و عرفان، عبارت است از تطهیر و پاکسازی نفس از اخلاق ناپسند و آلودگیهای اخلاقی، به منظور گام برداشتن درجهت فضائل اخلاقی که در نهایت موجب کمال و سعادت واقعی در دنیا و آخرت میشود.[2]
تزکیه در قرآن:
از جمله مباحث مهمی که بسیار مورد تأکید قرآن قرار گرفته است، تزکیه و تهذیب نفس میباشد. از دیدگاه قرآن، نفس انسانی در ابتدا مانند لوحی سفید و خالی است که هم قابلیت تزکیه و دریافت کمالات و هم قابلیت آلوده گشتن به تیرگیها را دارد که هر دو با اختیار و انتخاب خود انسان صورت میگیرد.
در اهمیت تزکیه نفس، همین بس که قرآن پس از یازده مرتبه قسم در سوره شمس، تزکیه نفس را تنها عامل رستگاری و وصول به سعادت فردی معرفی مینماید و فساد اخلاقی را منشأ بدبختی و مایه زیان میشناسد[3] و از همین جهت است که خداوند بواسطه رحمتش، انبیاء علیهم السلام را مبعوث فرموده تا مردم را از اعمال بد و عواقب سوء آن آگاه کنند.[4]
تزکیه در روایات:
در روایات، آلودگی و طهارت نفس به عنوان مانعی برای انسان در راه رسیدن به کمال و جلب برکات الهی و معنوی و مادی ذکر شده است و از طرفی دیگر تزکیه و طهارت نفس، شرط ورود و جلب نظر و رحمت و قرار گرفتن در عرش الهی دانسته شده است.[5]
امام سجاد علیه السلام در حدیثی فرمودند:
«حضرت موسی علیهم السلام از خداوند پرسید: آنها که در قیامت در سایه عرش تو به سر میبرند چه کسانیاند؟ فرمود: پاکدلان در سایه عرش من به سرمیبرند. آنان که غیر حق را نمینگرند و نمیخواهند و از هیچ اطاعتی دریغ نمی ورزند.»[6]
آثار تزکیه نفس:
از جمله آثار و فوایدی که بر تزکیه نفس مترتب است میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
الف: آثار فردی:
1. فلاح و رستگاری: از نتایج تهذیب نفس، رسیدن به خیر و سعادت ابدی است و باید دانست سعادت مطلق برای انسانها حاصل نمیشود مگر اینکه نفس خود را از تمام صفات رذیله مبرا کند و به تمام اوصاف و اعمال نیکو مزین نماید.[7]
2. اصلاح دنیا و آخرت: حضرت علی(ع) ضمن حدیثی بیان فرمودند: «کسی که میان خود و خدا را اصلاح کند، خداوند میان او و مردم را اصلاح خواهد کرد و کسی که امور آخرت را اصلاح نماید، خداوند امور دنیای او را اصلاح خواهد کرد و کسی که از درون جان واعظی دارد، خدا را بر او حافظی است.»[8]
3. نیکو شدن ظاهر و باطن: یکی از ثمرات دیگر تزکیه، آشکار کردن ظاهر و باطن است. چنانچه امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند:
«کسی که نهان خود را اصلاح کند، خدا آشکار او را نیکو گرداند و کسی که برای دین خدا کار کند، خدا دنیای او را کفایت میکند.»[9]
4. رسیدن به قرب الهی: یکی دیگر از فواید تزکیه نفس، تقرب و نزدیک شدن به خداوند میباشد. در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است که «از جمله نجواهای خداوند با موسی این بود که: ای موسی! تقرب جویان به من، به چیزی مانند پرهیز از حرامهای من به من نزدیک نشوند. من بهشتهای ماندگار خود را به آنان میبخشم و هیچ کس را شریکشان قرار نمیدهم.[10]
ب. آثار اجتماعی: نقش و کارکرد تزکیه را نمیتوان در حوزه فردی خلاصه کرد، بلکه آثار اجتماعی تزکیه که به اشکال مختلف و متنوع بروز و ظهور میکند نشان میدهد که تزکیه دارای چه اهمیت و ارزشی در حوزه مسایل اجتماعی جوامع بشری دارد. در آیه ۱۵۱ سوره بقره و نیز آیه ۱۶۴ سوره آل عمران به جایگاه رفیع و ارزشمند تزکیه در مسایل اجتماعی جامعه توجه داده شده است و بیان میشود که چگونه خداوند بر امت اسلام منت نهاده و آنان را به کمک پیامبر اسلام(ص) تزکیه نموده و از ناپاکیها، رهایی بخشیده و امتی سالم و مسلم ایجاد کرده است، به بیانی دیگر، از آن جایی كه بعثت و هدفهای آن (تعلیم و تزكیه) از ضروریات بنیادی برای تشكیل امت مسلمان است میتوان گفت كه مایه رسیدن امتها به مقام تسلیم در برابر خداوند، تزكیه و تطهیر از آلودگی هاست. [11]
موانع تزکیه نفس:
پیمودن راه کمال و رسیدن به مقامات عالی، کار آسانی نیست، بلکه به علت وجود موانع در این راه، کار دشوار شده و بر انسان مؤمن لازم است که برای برطرف ساختن آنها به تزکیه و جهاد با نفس خویش بپردازد. موارد ذیل را میتوان به عنوان مانع برشمرد:
1: عدم پذیرش نفس:[12]بزرگترین مانع سیر و سلوک، عدم آمادگی نفس مؤمن است. دلی که در اثر گناه، آلوده و تاریک شده است، دیگر نمیتواند مرکز تابش انوار الهی گردد. زیرا که چنین قلبی جایگاه شیطانی میباشد که قرآن آن را به عنوان دشمن سعادت انسان مطرح کرده است.[13]امام باقر(ع) در حدیثی میفرمایند: «وقتی انسان مرتکب گناه شد، یک نقطه سیاه در قلبش پیدا میشود، اگر از گناه توبه کرد، این نقطه محو میشود و اگر همچنان به معصیت ادامه داد، نقطه سیاه تدریجا بزرگتر میشود تا اینکه بر مجموع قلب غلبه نماید و در این صورت هرگز به رستگاری نمیرسد.»[14]بنابراین بر انسان واجب است در آغاز تزکیه، از گناهان دوری کند.
2. تعلقات دنیوی: هر چه که ما را از خدا دور و به غیر حق مشغول کند، دنیاست.[15] علاقه افراطي و خارج از چارچوب به مال و ثروت و جاه و مقام و رياست، انسان را از حرکت و سلوک به سوي سعادت حقيقي که همان قرب حق است باز مي دارد.[16] زیرا قلبی که به این امور فانی انس گرفته، چگونه میتواند به سمت سعادت رود؟
3. پیروی از هوای نفس: تمايلات نفساني قلب را تيره و تار ساخته و آن را به این طرف و آن طرف میکشاند و فرصت خلوت با خدا و انس با او را به قلب نمي دهند، بدین جهت چنين دلي لايق تابش انوار پاک معنوي نمي باشد.[17]
4. ضعف اراده: سستي اراده وعدم قدرت بر تصميم گيري از موانعی است که انسان را از شروع در عمل باز مي دارد. زیرا که شیطان همواره در قلب انسان نفوذ کرده و گاهی آنچنان موضوع را سخت جلوه میدهد که سبب پیدایش یأس در انسان میگردد. بنابراین انسان باید جلوی وسوسههای شیطانی را گرفته و با مراجعه به آیات و احادیث و کتب اخلاق، به ارزش و ضرورت سیر و سلوک واقف گردد و زمانی که سعادت ابدی خود را در این سیر و سلوک ببیند، به طور جدی وارد عمل شده و ناامیدی را از خود دور میکند. [18]
راههای تزکیه نفس:
پیشگیری و ترک گناه بهترین راه تهذیب نفس است. شخصی که اصلا به گناه آلوده نشود و با همان صفا و پاکی ذاتی باقی بماند یقینا از گناهکاری که بعدا توبه کند برتر است.
1. توبه: اگر انسان به گناه آلوده شد نباید از رحمت خدا مأیوس گردد؛ زیرا راه سیرو سلوک و اصلاح نفس هیچگاه مسدود نمیباشد، بلکه خداوند راه توبه را برای بندگانش باز گذاشته است.
«ای بندگان من که بر خود ستم و اسراف کردهاید از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را میآمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.»[19]
باید توجه داشت که توبه، صرفا بیان کلماتی که بیانگر پشیمانی باشد نیست، بلکه روح توبه و حقیقت آن، عمل و اقدام جدی برای بازگشت به سوی خدا میباشد.
2. تقوا: تقوا در قرآن[20] و احادیث به عنوان یک ارزش اصیل و بهترین داروی شفابخش بیماریهای قلبی و بزرگترین وسیله تزکیه نفس معرفی شده است.
انسان مؤمن به وسیله تقوا، میتواند راه خودسازی را بپیماید؛ زیرا تقوا نیرویی درونی و تعهد انسان به اطاعت از قوانین و دستورات شرع است که او را در برابر گناه کنترل میکند. چنانچه حضرت علی(ع) میفرمایند: «ای بندگان خدا بدانید تقوا دری است مستحکم و غیر قابل نفوذ.»[21]
3. مراقبت: یکی از عوامل مهم خودسازی، مراقبت و توجه به نفس است. انسانی که به سعادت خود میاندیشد نمیتواند از اخلاق رذیله و بیماریهای نفسانی خویش، غافل بماند. بلکه همواره باید مراقب و مواظب نفس خود باشد و اخلاق و کردار و حتی افکارش را تحت کنترل و نظارت کامل بگیرد و تمام توجهش به خدا شود. در مراقبه، انسان باید دادگاهی در درون خویش ایجاد کند و همواره نفس خود را به حساب کشد، بهگونهای که اگر کار نیکی از او سر زد، خدا را سپاس گوید و آن را توفیقی از جانب او بداند و اگر خطایی را مرتکب شد، بلافاصله توبه کند. در حدیثی قدسی آمده است: «در بهشت عَدن، کسانی ساکن میشوند که چون قصد معصیتی کردند، عظمت مرا یاد آورند و متوجه من باشند و به این جهت آن را ترک کنند.»[22]
4. تخلیه، تحلیه، تجلیه: علمای اخلاق و عرفا تقسیم بندی دیگری را برای اصلاح نفس بیان کردهاند:
تخلیه: تخلیه یعنی تهذیب و پاک سازی باطن و خالی کردن آن از ملکات و صفات زشت و پرهیز از آنچه سبب اشتغال به دنیا و مانع توجه به عالم غیب میگردد. به عبارتی رساتر، تخلیه عبارت است از حفظ کردن نفس از زیانهای اجتماعی و انفرادی و خود را از مفاسد دنیوی و اخروی بر حذر داشتن.
تحلیه: نفس پس از رسیدن به مقام تخلیه، باید به اخلاق نیکو و صفات پسندیدهای که در نظام اجتماعی و رشد فردی و تکاملش مؤثر است، مزین شود. بنابراین تحلیه نوعی طهارت معنوی است و تا زمانی که بدست نیاید، انسان پاک و طاهر نشده است، اگرچه به طهارت ظاهری متصف باشد. از باب مثال میتوان اتصاف نفس به مرتبه تحلیه را، به تقویت مریض با غذاهای مقوی بعد از بیماری تشبیه کرد. از جمله مواردی که انسان میتواند به واسطه آن نفس خود را پرورش دهد، اموری مانند: مداومت بر ذکر، نماز شب، دعا، تقوا، توکل، روزه و … است.
تجلیه: تجلیه به معنای تهذیب ظاهر و جلا دادن آن از طریق عمل به دستورات دین است. یعنی نفس انسان، قوا و اعضایش را با مراقبت کامل، مطیع احکام شرع نموده و پیرو دستورات دین گردد. اوامر دین را انجام دهد و از نواهی آن پرهیز کند، تا آثار طهارت در او ظاهر شود.[23]
[1]. ابن منظور؛ لسان العرب، قم، نشر ادب حوزه، 1405، ج14، ص 358.
[2]. جمع نویسندگان؛ دائرة المعارف تشیع، تهران، انتشارات شهید سعید محبی، 1373، ج4، ص236.
[3]. شمس/ 9-10.
[4]. جمعه/ 2.
[5]. مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار، تهران، دراالکتب الاسلامیه ، 1397ه.ق، چاپ دوم، ج77، ص 88.
[6]. احمدبن محمدبن خالد برقی؛ محاسن برقی، سید مهدی رجائی، بی جا، مجمع جهانی اهل بیت، 1416 ه، چاپ دوم، ص197.
[7]. شمس/9.
[8]. سيد رضي؛ نهج البلاغة، محمد دشتى، قم، مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمؤمنین، 1381، چاپ اول، حکمت 89، ص456.
[9]. همان، حکمت 423، ص523.
[10]. محمدی ریشهری، محمد؛ میزان الحکمة، ترجمه حمیدرضا شفیعی، قم، دارالحدیث، 1379، ج9، ص388.
[11]. روزنامه كيهان، شماره 19983 به تاريخ 4/5/90، صفحه6.
[12]. امینی، ابراهیم؛ خودسازی و تزکیه نفس ، قـم، شفق، 1367، ص204.
[13]. یوسف/5.
[14]. کلینی، محمدبن یعقوب؛ اصول کافی، ترجمه سید جواد مصطفوی، بیجا، انتشارات علمیه الاسلامیه، بی تا ، جلد 4.
[15]. جوادی آملی، عبدالله؛ مراحل اخلاق در قرآن، قم، نشر اسراء، 1378، چاپ دوم، ص125.
[16]. محمدبن علی بن بابویه؛ خصال صدوق، ترجمه مدرس گیلانی، بی جا، انتشارات جاویدان، بی تا، ج1، ص25.
[17]. امینی، ابراهیمی؛ پیشین، ص26.
[18]. همان، ص167.
[19]. زمر/53.
[20]. طلاق/5.
[21]. کلینی، محمدبن یعقوب؛ پیشین، ج3، ص436.
[22]. نراقی، احمد؛ معراج السعادة، قم، انتشارات طوبای محبت، 1385، چاپ اول، ص621.
[23]. محیطی، علی؛ صراط سلوک، قم، انتشارات آل علی، بی تا، ص114.
منبع:پژوهشکده باقرالعلوم
فرم در حال بارگذاری ...