« Auto Run چیست و چگونه به وجود می آید؟نشانه های مؤمن »

حفظ تعادل در خوش گمانى و بدگمانى

نوشته شده توسطرحیمی 28ام شهریور, 1391

     يکى از شاگردان در نهايت زيبايى بود، معلم او مطابق قريحه بشرى که زيبايى را دوست دارد، تحت تاثير زيبايى او قرار گرفت و او را به خلوت طلبيد و به او چنين گفت :
نه آنچنان به تو مشغولم اى بهشتى روى
                                                             که ياد خويشتنم در ضمير مى آيد
ز ديدنت نتوانم که ديده در بندم
                                                             و گر مقابله بينم که تير مى آيد
    

     روزى شاگرد به معلم گفت : «آن گونه که در مورد پيشرفت درسى من توجه دارى ، تقاضا دارم در مورد پاکسازى باطن و پيشرفت امور معنوى و اخلاقى من نيز توجه داشته باشى ، هرگاه چيز ناپسندى در اخلاق من ديدى که به نظر من پسنديده جلوه مى کند، به من اطلاع بده ، تا در تغيير آن اخلاق ناپسند بکوشم .»    

     معلم گفت : اى پسر! اين موضوع را از شخص ديگر تقاضا کن ، زيرا با آن نظرى که من به تو مى نگرم از وجود تو چيزى جز هنر نمى نگرم .


چشم بدانديش که بر کنده باد
عيب نمايد هنرش در نظر
ور هنرى دارى و هفتاد عيب
دوست نبيند بجز آن يک هنر


     (بنابراين نه بدگمانى درست است ، که هنر را عيب بنگرد، و نه خوش گمانى زياد که تنها هنر ببيند و عيبها را براى اصلاحش ننگرد.)


فرم در حال بارگذاری ...