« محبتجویی و منفعتطلبی | شش محور مهم نامه دوم رهبر انقلاب » |
حماسههای آخرالزمان پذیرش محدودیتها در اوج اقتدار است.
نوشته شده توسطرحیمی 2ام بهمن, 1394اگر تو بعضی وقتها در مواقعِ لازم بگویی:
«اصلاً اختلافی وجود ندارد» جریان باطل در این کشور نابود میشود.
چون نانِ او و نفسِ او در همین اختلاف است!
نباید ما را با «اختلاف انداختن در جامعه» بازی بدهند، هیچکسی نباید بازی بخورد!
تا گفتند: «اصلاحطلب-اصولگرا» بگو…
اصل ماجرایی که تحت عنوان «حماسههای آخرالزمان» از آن بحث میکنیم، این است که ما در شرایط جدید هرچه اقتدارمان افزوده میشود و هرچه به پیروزی نزدیکتر میشویم، محدودیتهای بیشتری را باید تحمّل کنیم.
نباید ما را در «اختلاف انداختن در جامعه» بازی بدهند! هیچکسی نباید بازی بخورد!
حماسههای آخرالزمان پذیرش محدودیتها در اوج اقتدار است.
واقعاً الآن ما نسبت به کلّ تاریخ اسلام در اوج اقتدار هستیم!
دفاع کردن از حق، یک آدابی دارد که واقعاً کار سختی نیست؛ یکمقدار هنر و سلیقه میخواهد. این هنر و سلیقه در وجود کسی تولید میشود که دلسوز آدمها است تا در این غربال نریزند!
دیدید مقام معظم رهبری نسبت به این تکفیریها چه گفتند؟ سخن هابیل به قابیل را بیان کردند! که قابیل وقتی گفت:
«من تو را میکُشم؛ لَأَقْتُلَنَّکَ»(مائده/27)
هابیل برگشت به او گفت: ولی من دست روی تو بلند نخواهم کرد!(ما مکرر گفتهایم این گروههاى بىعقلى را که به نام سَلَفىگرى، به نام تکفیر، به نام اسلام با نظام جمهورى اسلامى مقابله میکنند، دشمن اصلى نمیدانیم؛ ما شما را فریبخورده میدانیم؛ به اینها گفتهایم:
لَئِن بَسَطتَ اِلَىَّ یَدَکَ لِتَقتُلَنى ما اَنا بِباسِطٍ یَدِىَ اِلَیکَ لِاَقتُلَکَ اِنّى اَخافُ اللهَ رَبَّ العَلَمین(مائده/28) تو اگر خطا میکنى، اشتباه میکنى، کمر به قتل برادر مسلمان خودت میبندى، ما تو [آدمِ] نادان و جاهل را کسى نمیدانیم که بایستیم کمر به قتل او ببندیم؛ البته از خودمان دفاع میکنیم؛ بیانات 14/03/93
الآن این برخورد بزرگوارانه جواب میدهد! الآن این برخورد بزرگوارانه از یاران فریبخوردۀ آن جبهه کم میکند و اینطرف میآورد! کرامت در اوج اقتدار فوقالعاده زیبا است! همۀ ما باید بسیار هنرمندانه و بسیار ادیبانه، حق را روشن کنیم.
تا گفتند: «اصلاحطلب، اصولگرا»
بگو: من اصلاً اصولگرا نیستم.
اگر گفت: «من اصلاحطلب هستم»
بگو: اصلاحطلب یعنی چه؟ من اصلاً متوجه نمیشوم!
ما هم جزء هیچ قبیلهای نیستیم. این کار اشتباه است.-بهجای این دعواها باید گفت- مثلاً فلان آدم، این کارش اشتباه بود و آن کارش درست بود.
از آنطرف هم کسی را نباید در لجِ افتادن در یک باند، بیندازیم. حتی او خودش میگوید: «بابا، من خودم هم از فلانی ایراد دارم» میگویی: خُب پس چرا از او دفاع میکنی؟ میگوید: «خُب برای اینکه عضو گروه آنها هستم!» خُب این برای یک انسان فرهیخته زشت است. این شبیه حرفی است که زبیر به امیرالمؤمنین علیه السلام زد؛ گفت: «خُب من قبول دارم که تو بر حق هستی، ولی دیگر این راه را آمدهام و دیگر نمیشود کوتاه بیایم!»
خدا شاهد است که جریان باطل در این کشور نابود میشود؛ اگر تو بعضی وقتها در مواقع لازم، بگویی: «اصلاً اختلافی وجود ندارد» چون نانِ او و نفسِ او در همین اختلاف است!
چرا ما باور نمیکنیم که بسیاری از این اختلافات دستساز است؟! من یقین دارم که یک عدهای نشستهاند و در صفحههای اینستاگرام-یا هر چیز دیگری- حزباللهیها را میبینند و از آنطرف فحش مینویسند و بعد هم صفحههای اینطرفی را میبینند و از اینطرف فحش مینویسند. یقینِ قلبی دارم.
ما گاهی خراب میکنیم و گاهی بیخودی در دعواها و بحرانها میافتیم. چگونه میشود-در اثر آن سعۀ صدر- در بیان و تبلیغات، درست حرف زد و درست از حق دفاع کرد؟ گاهی از اوقات، راهش این است که بر «وجه مشترک» تأکید کنیم، گاهی از اوقات روشش این است که آنچیزی که او قبولش دارد- و قسمت حقِ کلام اوست- همان را پرورش بدهی.
نمیشود که حزباللهی «سعۀ صدر» نداشته باشد و کارِ حق پیش برود! این امکان ندارد! نمیشود مرید امام و امامت، سعۀ صدرِ امامگونه نداشته باشد، نمیشود کار اینطوری پیش برود! نمیشود شما مهارتهایش را بلد نباشی-مثلاً اینکه- چگونه تیتر بزنی؟
حق، اینقدر باثبات است که به این سادگیها زمین نمیخورد. اگر دیدی-در اختلافافکنی- یک کسی خیلی رگش بیرون زده، به او بگو: «خودت را زیاد ناراحت نکن، تمام میشود!»
ائمۀ هدی علیهم السلام میخواهند ما شبیهشان بشویم، مثل آنها مظلومیت تحمل کنیم، مثل آنها محدودیت تحمل کنیم.
ما در فتنههایی هستیم که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:
«لا تَکرَهُوا الفِتنَهَ فِی آخِرالزَّمانِ؛ ناراحت نباشید از فتنههای آخرالزمان؛ فَاِنَّها تُبیرُ المُنافِقِینَ؛ اینها منافقین را رسوا میکند»(کنزالعمال/31170) تو نسبت به این مسأله، حواست جمع باشد؛ با کمال آرامش.
هر حرف باطلی، بطلانش شش ماه بیشتر طول نمیکشد و خودش را اثبات خواهد کرد. حالا ببین باید چطوری رفتار کنی؟!
مثل سیل، ادبیاتِ توأم با سعۀ صدر را وسط بریز.
بیان معنوی
روزی جوانی از پیری نصیحت خواست .
پیر گفت : ای جوان !!
قرآن بخوان !!
قبل از آنکه برایت قرآن بخوانند!
نماز بخوان !!!
قبل از آنکه برایت نماز بخوانند !!
از تجربه دیگران استفاده کن !!
قبل از آنکه تجربه دیگران شوی !!
فرم در حال بارگذاری ...