« زندگي نامه شيخ جعفر مجتهدي (ره)بهترين اعمال »

خصوصيات رفتار علوى در کلام رهبری 4

نوشته شده توسطرحیمی 21ام آذر, 1391

     الان متاءسفانه اين كارها دارد در جامعه ى ما مى شود. شعارهايى مطرح مى شود؛ بعضى از اين شعارها، روشن و خوب است ؛ اما دشمن از همان شعارها استفاده مى كند. من امروز درباره ى دو واژه توضيح مى دهم و اميدوارم دلهاى شما عزيزان و دلهاى ملت اسلام ، آن چنان توجهى به اين دو مساءله بكند كه بعد از اين اگر چيزى هم گفتند و نوشتند، آن كسانى كه دلشان مريض است ، نتوانند دلها را از هم جدا كنند. يك واژه ، واژه ى ((خشونت )) است ؛ يك واژه ، واژه ى ((اصلاح )) است .
     خشونت يعنى چه ؟ خشونت ، يعنى كشتن ، كتك زدن ، زندانى كردن ، بداخلاقى كردن ، تندى كردن . خشونت ، يك امر واضح و يك معناى بديهى است . الان چند ماه است كه در بعضى از مطبوعاتِ ما دايم دنبال مى شود كه خشونت خوب است يا بد است ؛ يا فلان كس طرفدار خشونت است ، فلان كس مخالف خشونت است ؛ يا اسلام خشونت را قبول دارد، يا قبول ندارد! آيا اين مساءله اين قدر مهم و مشكل است ؟! يا نه ، پشت سر اين قضيه ، نيتهاى ديگرى هست ؟!
     اسلام درباره ى مساءله ى خشونت نظر روشن و واضحى دارد. اسلام استفاده ى از خشونت را اصل قرار نداده است ؛ اما در مواردى كه خشونت قانونى باشد، خشونت را نفى هم نكرده است . ما دوگونه خشونت داريم : يك خشونت قانونى ؛ يعنى قانون يك خشونت را اعمال مى كند؛ مى نويسد كه اگر فلان كس اين كار را كرد، او را به زندان ببرند؛ اين خشونت است ، اما اين خشونت بد نيست ؛ اين خشونت در برابر تجاوز به حقوق انسانهاست ؛ اين خشونت در مقابل آدمِ بى قانون است ؛ اين خشونت در مقابل متجاوز است . اگر در مقابل متجاوز خشونت اعمال نشود، تجاوز در جامعه زياد خواهد شد؛ اين جا خشونت لازم است . يك خشونت هم خشونت غير قانونى است ؛ مثلا يك نفر بيجا، خودسر، خودراءى ، بر طبق ميل خود، برخلاف قانون ، برخلاف دستور، نسبت به كسى اعمال خشونت مى كند؛ يك سيلى به گوش كسى مى زند؛ آيا اين خوب است يا بد است ؟ معلوم است كه اين بد است ؛ در اين شكى نيست .
     اسلام درباره ى معاشرت و اخلاق فردى پيامبر مى فرمايد: ((فبما رحمة من اللّه لنت لهم ولو كنت فظّا غليظ القلب لانفضوا من حولك )). پيامبر را به خاطر نرمش او، به خاطر لينت او در برخورد با مردم ، ستايش مى كند؛ مى گويد تو غليظ و خشن نيستى . همين قرآن در جاى ديگر به پيامبر مى گويد: ((يا ايّها النّبى جاهد الكفّار والمنافقين و اغلظ عليهم ))؛ با كفار و منافقان با خشونت رفتار كن . همان ماده ى غلظ كه در آيه ى قبلى بود، در اين جا هم هست ؛ منتها آن جا با مؤ منين است ؛ در معاشرت است ؛ در رفتار فردى است ؛ اما اين جا در اجراى قانون و اداره ى جامعه و ايجاد نظم است ؛ آن جا غلظت بد است ، اين جا غلظت خوب است ؛ آن جا خشونت بد است ، اين جا خشونت خوب است .
     پيامبر اكرم وارد مكه شد؛ با مردمى روبه رو گرديد كه سيزده سال او را اذيت و تكذيب و شكنجه كرده بودند؛ همه ى سختيها را بر سر او درآورده بودند؛ اما به همه ى آنها گفت كه شماها آزاديد؛ از آنها انتقام نگرفت ؛ ولى در همان سفر، پيامبر عده يى را به نام ذكر كرد و گفت هر كجا اينها را يافتيد، بكُشيد! در ميان آنها، چهار نفر زن و چهار نفر مرد بود. اين جا خشونت لازم بود؛ اما آن جا نرمش لازم بود.
اسلام در مورد تشخيص گناه مى گويد كه تجسس نكنيد، دنبال نكنيد، در پى گناه اين و آن نگرديد، بيخودى افراد را متهم و گناهكار نكنيد؛ اما آن جايى كه گناه ثابت مى شود، مى فرمايد كه :«و لا تاءخذكم بهما راءفة فى دين اللّه »؛ شما بايستى اين گناهكار را مجازات كنيد؛ مبادا نسبت به آنها راءفتى احساس ‍ كنيد.
     اسلام دين جامعى است ؛ دين يك بعدى نيست . آن جايى كه حكومت اسلام در مقابل زور و تجاوز و اغتشاش و تعدى از قانون قرار مى گيرد، بايستى با قدرت ، با قاطعيت ، با خشونت از اسم خشونت كه نبايد ترسيد رفتار بكند؛ اما آن جايى كه در مقابل آحاد مردم و براى كمك به مردم است ، نه ؛ آن جا رفتار عمومى حكومت اسلامى با مردم خود، با رفق و مداراست ؛ ((عزيز عليه ما عنتم حريص عليكم بالمؤ منين رئوف رحيم ))؛ در سختيهايى كه بر شما وارد مى شود، پيامبر رنج مى بيند. هميشه همين طور است ؛ هر سختى يى كه بر مردم وارد بيايد، پيداست آن كسانى كه دلسوز مردم هستند، داغدار مى شوند و رنج مى بينند؛ لذا آن جا، جاى آن است ؛ اين جا هم جاى اين است .
    وقتى كه پيامبر در سال هشتم هجرى براى حج آخر حجة الوداع به مكه رفته بودند، اميرالمؤ منين در يمن ماءموريت داشت . پيامبر اميرالمؤ منين را به يمن فرستاده بود، براى اين كه در آن جا دين را به آنها ياد بدهد؛ زكات آنها را بگيرد و به آنها كمك كند. وقتى اميرالمؤ منين شنيد كه پيامبر به حج رفته است ، بسرعت خود را به مكه رساند. از مردم يمن مبالغى زكات گرفته شده بود كه در بين آنها مقدارى حُلّه ى يمنى هم بود؛ يعنى لباسهاى ساخت يمنِ آن روز كه خيلى مطلوب و مقبول بود. اميرالمؤ منين فرصت نداشت كه با اين كاروان حركت كند؛ عجله داشت خودش را به پيامبر برساند؛ لذا يك نفر را در راءس اين كاروان گذاشت كه آن اموال را بياورد؛ خودش را هم به پيامبر در مكه رساند كه اولِ اعمال حج با پيامبر باشد. بعد كه آن كاروان رسيد، اميرالمؤ منين سراغ آنها رفت ؛ اما ديد كه آنها حلّه هاى يمنى را در نبودِ اميرالمؤ منين بين خودشان تقسيم كرده اند و هر كدام يك حلّه ى زيبا پوشيده اند و آمده اند! فرمود چرا اينها را پوشيده ايد؟! گفتند غنيمت و زكات است ؛ لذا متعلق به ماست ! فرمود تا قبل از آن كه به پيامبر برسد به تعبير امروز، به خزانه واريز بشود قابل تقسيم نيست ؛ اين خلاف مقررات و خلاف دين است ؛ لذا حلّه را از آنها گرفت ؛ بعضى نمى دادند، اما بزور از آنها گرفت . طبيعى است كه اگر از كسى امتيازى را بگيرند، چنانچه خيلى مؤ من نباشد، ناراحت مى شود. پيش پيامبر آمدند و از اميرالمؤ منين شكايت كردند! پيامبر فرمود چرا شكايت مى كنيد؛ مگر چه شده است ؟ عرض ‍ كردند كه اميرالمؤ منين آمد و اينها را از ما گرفت . پيامبر در جواب آنها گفت على را بر اين كار ملامت نكنيد؛ ((انّه خشن فى ذات اللّه ))؛ او در مساءله ى مقررات خدايى ، مرد خشنى است .
     آن مرزى كه اسلام معين مى كند، همين است : خشونت قانونى . خشونت قانونى ، امرى است كه نه فقط خوب است ، بلكه لازم است . خشونت غيرقانونى ، نه فقط بد است ، بلكه جنايت است ؛ بايد با آن مقابله بشود؛ اين نظرِ اسلام است .

خطبه هاى نماز جمعه تهران،79/01/26

رفتار علوى در كلام رهبر معظم آية الله العظمى امام خامنه ای/معاونت فرهنگى و تبليغات دفاعي ستاد كل نيروهاى مسلح

صفحات: · 2


فرم در حال بارگذاری ...