موضوع: "مداحی"
سیدمجید بنی فاطمه؛واسه زیارتت کجا بیام مادر
نوشته شده توسطرحیمی 6ام بهمن, 1398
مداحی حاج سیدمجید بنی فاطمه؛
واسه زیارتت کجا بیام مادر
سیدمجید بنیفاطمه مداح اهل بیت علیهم السلام در مجلس یادبود شهدای مقاومت در هیأت ریحانةالحسین سلام الله علیها به مدیحهسرایی پرداخت.
سرمه چشمام خاک پاهاتو
ماجرا داره دل من با تو
اگه تو چشمام نم بارونه
به تو محتاجم خدا میدونه
"سرنوشت آن گل پرپر نمی دانم چه شد" با نوای حاج میثم مطیعی
نوشته شده توسطرحیمی 4ام بهمن, 1398
روضه میثم مطیعی:
“سرنوشت آن گل پرپر نمی دانم چه شد”
|
دانلود روضه “سرنوشت آن گل پرپر نمی دانم چه شد” (14.15 MB)
متن شعر:
(متن مستند مقتل)
حاج قاسم! کجایی؟... مداحی میثم مطیعی
نوشته شده توسطرحیمی 3ام بهمن, 1398
مداحی میثم مطیعی
نماهنگ “حاج قاسم! کجایی؟”
به یاد سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
با نوای: حاج میثم مطیعی
شاعر: میلاد عرفان پور
تدوین: سید محمدمهدی حسینی مقدم
جدّاه – الحاج باسم الکربلائی (ویژه اربعین)
نوشته شده توسطرحیمی 3ام بهمن, 1398دیشب تا صبح گریه کردی
نوشته شده توسطرحیمی 3ام بهمن, 1398
دیشب تا صبح گریه کردی،
گریه کردی، گریه کردی
گریه کردم، گریه کردم
|
زهرا بمان و زندگیم را بهم نریز
نوشته شده توسطرحیمی 26ام دی, 1398
مداحی حاج حسین سیب سرخی در شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها؛
زهرا بمان و زندگیم را بهم نریز
متن
باید بری؛ نه ! محض رضای خدا نگو
دق می كنم بدون تو، این جمله را نگو
زهرا بمان و زندگیم را به هم نریز
سنگ صبور من! نرو از پیشم ای عزیز
باور نمی كنم كه دلم را تو بشكنی
با رفتنت به زخم غرورم نمك زنی
زهرا شب عروسی مان خاطرت كه هست؟
مهریه ی زلال و روان خاطرت كه هست؟
یادت كه هست قول و قراری كه داشتیم!؟
یك روح واحدیم ؛ شعاری كه داشتیم
ای دل خوشی ِ زندگی ام! می شود نری
از حال و روز من، كه شما با خبرتری
گریه نكن محدثه ، غمگین نكن مرا
با رفتنت غریب تر از این نكن مرا
خاتون من! قلندر خوبی نبوده ام
من را ببخش؛ شوهر خوبی نبو ده ام
با درد ِ دنده های ِ شكسته جدال كن
تقصیر دستِ بسته ی من شد حلال كن
دلگرمی علی! به نظر زود می روی!؟
نه سال شد فقط ،چقدر زود می روی!
بعد از تو فیض های خدایی نمی رسد
فریاد مرتضی كه به جایی نمی رسد
زهرا بمان و چهره ی غم را عبوس كن
زهرا بمان و زینب مان را عروس كن
غصه به كار دل گره ی كور می زند
خیلی دلم برای حسن شور می زند
زهرا نرو، كه بغض بدی در گلوی توست
دامادی حسین و حسن آرزوی توست
حالا كه اعتنا به قسم ها نمی كنی
فكر حسین تشنه لبت را نمی كنی!؟
دیدی كه رنگ از رخ مهتاب می پرد
شبها حسین تشنه لب از خواب می پرد
در باغ میوه های دلت، سیب نوبر است
این كربلایی از همه شان مادری تر است
حرف از سفر زدی و تبسم حرام شد
پیراهن حسین شنیدم تمام شد
باشد برو قبول علی بی پناه شد
باشد قرار بعدی مان قتلگاه شد
باشد برو كه كرببلا گریه می كنیم
با هم كنار طشت طلا گریه می كنیم
وحید قاسمی