موضوعات: "در محضر علما" یا "مقام معظم رهبری" یا "آیت الله مکارم شیرازی" یا "علامه حسن زاده آملی" یا "امام خمینی (ره)" یا "آيتالله محمدتقي مصباح يزدي" یا "آیت الله بهجت (ره)" یا "آیت الله جوادی آملی"
نعمت زیارت حرم حضرت امام رضا علیهالسلام را مغتنم بشمارید.
نوشته شده توسطرحیمی 27ام مرداد, 1395حرم مطهر حضرت امام رضا علیهالسلام نعمت بزرگ و گرانقدری است که در اختیار ایرانیهاست، عظمتش را خدا میداند، بهحدی که امام جواد علیهالسلام میفرماید:
«زِیارَةُ أَبی أَفْضَلُ مِنْ زِیارَةِ الْحُسَینِ علیهالسلام لأِن الْحُسَینَ علیهالسلام یزُورُهُ الْعامةُ وَ الْخاصةُ، وَ أَبی لایزُورُهُ إِلا الْخاصةُ؛
زیارت پدرم از زیارت امام حسین علیهالسلام افضل است، زیرا امام حسین علیهالسلام را عامه و خاصه زیارت میکنند، ولی پدرم را جز خاصه (شیعیان دوازده امامی) زیارت نمیکنند».۱
لذا کرامات از ضریح آن حضرت بیشتر از ضریح امام حسین علیهالسلام ظاهر میشود.
بنابراین، ایرانیها باید نعمت حرم حضرت امام رضا علیهالسلام را که زیارت آن برایشان فراهم است، مغتنم بشمارند.
دست و ترنج
نوشته شده توسطرحیمی 27ام مرداد, 1395
نوشتن از او کار سختی است. این را این روزها که در حال نوشتن هستم میفهمم. یعنی هرچه در ذهن میپرورانی، به روی کاغذ نمیآید. تو فکر میکنی، مسیر نوشته را برای خودت ترسیم میکنی… او همان کاری را میکند که خودش میخواهد. پس از اینکه چندباری فکر کردم چه بنویسم، حالا دیگر اصلاً فکر نمیکنم. آدم باید خودش را رها کند، بعد برایش بنویسد؛ رها مثل برگ پاییزی در گردباد.
او در ذهن همۀ ما تصویری نزدیک به هم دارد؛ عارفی که با زهد و پارسایی به کمالات و مقامات عالی انسانی رسیده است. داستانهایی از ایشان نقل شده است. شاید خیلیهامان آنها را خوانده و از آن برای زندگی عادی خودمان الگو گرفته باشیم. در حالاتش، بیشتر به اوصاف نمازش پرداختهایم ـ که پرداختن هم دارد ـ و یا به دستورالعملها و حکایاتش، اما این پرداختنها، حکایت پَر کاهی است از خرمن. میخواهم پنجرۀ جدیدی رو به زندگی ایشان باز کنم که کمتر به آن توجه شده. میخواهم به رمز و راز این همه سکوت، این همه خاکساری در نماز و این همه بلندای قله عرفان او بپردازم؛ مبنایی که همه این رفتارهایش بر آن استوارند.
آیت الله بهجت (ره): «بهگونهای قرآن بخوان که چشم تو قرآن را ببیند، گوش تو قرآن را بشنود و قلب تو نسبت به معارف بلند او حضور داشته باشد. باید آن را از آفرینندۀ قرآن تلقی کند، که قرآن را خدا میگوید و تو شنونده قرآن هستی».
به نظرم شاهکلید این گنجینۀ بیمثال، یک کلمه است: «قرآن». قرآن مبنای تمام زندگیش بود؛ عارف بود، اما مبنای عرفانش شهود نبود، قرآن بود. فقیه بود، اما مبنای اجتهادش فقه نبود، قرآن بود. «بهگونهای قرآن بخوان که چشم تو قرآن را ببیند، گوش تو قرآن را بشنود و قلب تو نسبت به معارف بلند او حضور داشته باشد. باید آن را از آفرینندۀ قرآن تلقی کند، که قرآن را خدا میگوید و تو شنونده قرآن هستی». او خود را در محضر خدا میدانست و قرآن میخواند. او به تماشای کلمات محبوبش مینشست. چون بدان مینگریست به دیدۀ بزرگی و عظمت نگاه میکرد؛ «فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَكْبَرْنَه».۱ چه رنگ و صبغۀ الهی در نگاهش موج میزد. «اگر قرآن را بهصورت واقعیاش ببینیم، آن گاه معلوم میشود که دست از ترنج میشناسیم، یا نه!».
سبب غیبت امام زمان علیهالسلام
نوشته شده توسطرحیمی 27ام مرداد, 1395
انسان با خود کاری میکند که هیچ دشمنی با او نمیکند، و آن اینکه سرچشمه صلاح را تا روز قیامت خشک میکند! ازاینرو، معلوم نیست که همه باطناً به حضرت حجت عجلاللهتعالیفرجهالشریف در وقت ظهور ایمان بیاورند، عدهای از روی اکراه ایمان میآورند.
***
سبب غیبت امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف خود ما هستیم زیرا دستمان به او نمیرسد، وگرنه اگر در میان ما بیاید و ظاهر و حاضر شود چه کسی او را میکشد؟! آیا جنیان آن حضرت را میکشند، یا قاتل او انسان است؟! ما از پیش در طول تاریخ ائمه علیهمالسلام، امتحان خود را پس دادهایم که آیا از امام تحفظ و اطاعت میکنیم و یا اینکه او را به قتل میرسانیم؟!
انحطاط و پستی انسان بهحدی است که قوم حضرت صالح علیهالسلام ناقه صالح را با اینکه وسیله ارتزاق و نعمت آنها بود، پی کردند، چنانکه قرآن کریم درباه آن میفرماید: «لهَا شِرْبٌ وَ لَکمْ شِرْبُ یوْمٍ معْلُومٍ؛ یعنی، یک روز آب سهم شما باشد و روز دیگر سهم آن».۱ آن ناقه، یک روز آب چاه را میخورد و در عوض به آنها شیر میداد! بنابراین، همان گونه که ممکن است عُقلا خزینه و انبار نعمت خود را نابود کنند ـ همچنان که ناقه صالح را کشتند ـ امکان دارد که ما انسانهای عاقل! نیز امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف را که تمام خیرات از اوست و از ناقه صالح بالاتر و پر فیضتر است برای اغراض شخصیه خود به قتل برسانیم!
***
امیدواریم خداوند برای یک مشت شیعه مظلوم، صاحبشان را برساند؛ زیرا در عالم چنین سابقه نداشته و ندارد که رئیس و رهبری از مریدان و لشکرش اینقدر غیبت طولانی داشته باشد. چه باید گفت؟ معلوم نیست تا کی! در تمام امتهای گذشته غیبت مقدر شده است، ولی در هیچامتی چنین غیبتی با وقت نامعلوم و غیرمقدر اتفاق نیفتاده است.
ما مسلمانها امتحان خود را با پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و یازده امام علیهمالسلام در زمان حضورشان پس دادهایم، اگر این یکی هم ظاهر میشد، لابد به قربانش میرفتیم! کسانی که در زمان ائمه علیهمالسلام به بنیامیه و بنیالعباس گرایش داشتند، مگر دیوانه بودند؟! آنها از میان دو راه دین و دنیا، دنیا و ضد آخرت را اختیار میکردند، و هنوز مناصب آنها برای ما عرضه نشده تا امتحان خود را پس بدهیم.
حکم خمس لوازم تزئینی منزل
نوشته شده توسطرحیمی 27ام مرداد, 1395متن سؤالات و پاسخ های این مرجع تقلید
* تعویض طلا
پرسش: طلافروشي طلاي خود را به قيمت مثلا گرمي 100 هزار تومان مي فروشد، اگر فردي طلاي خود را به قصد فروش پيش او ببرد، طلافروش با قيمت گرمي 90 هزار تومان از او مي خرد، و اگر به قصد تعويض پيش او ببرد، طلافروش ارزش طلاي خود را گرمي 100هزار تومان در نظر مي گيرد و ارزش طلاي آن شخص را گرمي 94 هزار تومان در نظر مي گيرد سپس طلاها را تعويض مي كند.آيا خريد و فروش و تعويض طلا با چنين شرايطي جايز است؟
پاسخ: اگر خرید طلای مشتری و سپس فروش طلای جدید، هر یک در معامله ای مستقل باشد؛ مانعی ندارد. ولی اگر تعویض در یک معامله باشد یا شرط معامله اول تحقق معامله دوم باشد، جایز نیست.
* ثبوت حق نسبت به ضبط صدا و تصویر شخصی و پخش آن
پرسش: آیا شخص نسبت به صوت و تصویر خود حقی دارد، تا بتواند در جلسه ای عمومی یا خصوصی اعلام کند راضی نیستم، صدا یا تصویرم ضبط شود یا پخش گردد؟
پاسخ: اگر عقلاء برای وی، حق این ممانعت را قائل باشند، بنابراحتیاط باید رعایت شود و بدون اذن وی انجام نشود. در غیر این صورت هم اگر جلسه خصوصی باشد افشای آن بدون رضایت وی جایز نیست و اگر از افشای آن ضرری به وی متوجه شود یا هتک گردد بیان و پخش کردن آن حرام است.
* خرید و فروش پایان نامه
پرسش: فروختن پایان نامه به دانشجویان تکلیفاً و وضعاً چه حکمی دارد؟
پاسخ: اگر خلاف قوانین باشد بنا بر احتیاط جایز نیست و چنانچه خلاف تعهد دانشجو به دانشگاه باشد، یا موجب جلب مزایایی غیرشرعی شود، کمک بر انجام گناه و حرام است ولی وجه دریافتی را مالک می شود.
* رعایت نکردن صف نانوایی
پرسش: آیا مراعات نکردن ترتیب در صف نانوایی و جلو زدن از دیگران اشکال دارد؟
پاسخ: جایز نیست.
* ازدواج با بهایی
پرسش: حکم ازدواج موقت یا دائم زن یا مرد مسلمان با بهائیان چیست؟
پاسخ: باطل است.
* آیا به لوازم تزیینی منزل خمس تعلق می گیرد؟
پرسش: مرسوم است که در اتاق پذیرایی منزل، ظروف چینی و شیشه ای را در کمدی به عنوان تزیین قرار می دهند. آیا به این ظروف که کارکردشان تنها برای تزیین است، خمس تعلق می گیرد؟
پاسخ: در صورتی که در شأن ایشان باشد، خمس ندارد.
* صدقه دادن قیمت مال مجهول المالک
پرسش: در مورد مال مجهول المالک، پس از مأیوس شدن از پیدا کردن صاحب آن، آیا باید خود آن مال را صدقه داد یا قیمت آن را؟
پاسخ: می تواند همان جنس یا قیمت آن را با اجازه حاکم شرع به فقیر بپردازد.
منبع:خبرگزاری «حوزه»
همتاى امام و رهبر جامعه
نوشته شده توسطرحیمی 27ام مرداد, 1395در قرآن کریم (1) جملۀ «وَ مِنْ ذُرِّيَّتي» دوبار با «واو» آمده است كه هر دوبار، از زبان مبارك حضرت ابراهیم علیه السلام است.
یك بار زمانى كه بعد از آزمایشات بسیار سنگین از طرف خداوند به مقام رهبرى رسید، فوراً از خدا خواست كه ذریّه من هم رهبر شوند: «وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي»
ولى در جواب شنید: «قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمينَ» (2) ظالم رهبر نمى شود (اگر از ذریه تو ظلمى سر زند رهبر نخواهد شد).
بار دیگر در دعائى كه براى اقامه نماز داشت،
ابراهیم گفت: «رَبِّ اجْعَلْني مُقيمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي» (3) خداوندا ذریّه و نسل مرا نیز از برپاكنندگان نماز قرار بده. بنابراین مقام نماز در نزد ابراهیم علیه السلام مثل مقام رهبرى و همتاى آن است.
منبع:خبرگزاری «حوزه»
پاورقی:
(1)- در قرآن چهار کلمۀ «ذُرِّيَّتي» به کار رفته که دو بار آن «وَ مِنْ ذُرِّيَّتي» (بقره، 124 و ابراهیم، 40) همراه با واو عطف آمده،(عطف علی الکاف – تفسیر جوامع الجامع ج 1 ص 77) یک بار آن «مِنْ ذُرِّيَّتي» (ابراهیم، 37) بدون واو آمده و یک بار هم «في ذُرِّيَّتي» (احقاف، 15) می باشد.
(2)- بقره، 124.
(3)- ابراهیم، 40.
7مؤلفه مهم انقلابی ماندن حوزه و چهار آسیب پیش رو
نوشته شده توسطرحیمی 26ام مرداد, 1395حضرت آیت الله سید احمد خاتمی، صبح امروز در اختتامیه اجلاسیه مدیران استانی و معاونان ستادی حوزه های علمیه، در مشهد مقدس با تبریک ایام میلاد حضرت علی بن موسی الرضا(علیه السلام) ، ضمن اشاره به جایگاه تأثیرگذار حوزه، آسیب های پیش روی حوزه های علمیه و راهکارهای انقلابی ماندن حوزه را تشریح کرد.
وی به نخستین آسیب پیش روی حوزه انقلابی اشاره کرد و افزود: “بریدن از سیاست را ارزش تلقی کردن” یک آسیب جدی تلقی می شود، به طوری که هر کسی که موضع ارزشی نداشته باشد، او را با تقوا معرفی کنند و باید در این خصوص حساس بود.
عضو شورای عالی حوزه های علمیه در تشریح دومین آسیب گفت: چنانچه در حوزه های علمیه “طلاب بریده از سیاست و بی تفاوت، به عنوان طلاب ارزشی تلقی شوند و دفاع از ولایت و انقلاب به عنوان تندی و افراطی گری به حساب بیاید"، خطری جدی برای حوزه های علمیه محسوب می شود.
عضو هیأت رئیسه مجلس خبرگان رهبری سومین آسیب را مربوط به اساتید دانست و افزود: اینکه “اساتید بریده از سیاست تقدیس شوند” نیز از دیگر آسیب های جدی پیش روی حوزه های علمیه به حساب می آید.
رفیقی برگزین که پاپیچت شود.
نوشته شده توسطرحیمی 25ام مرداد, 1395حاج آقا مجتبی تهرانی:
رفیقی برگزین که پاپیچت شود.
مثلا تامن می آیم حرفی بزنم،می گوید:
پشت سرمردم حرف نزن،این کار حرام است عزیزمن!
تا می خواهم کاری انجام دهم سنگ جلوی پایم می اندازد،ولی سنگ هایش سنگ الهی است.
پاپیچم می شود ولی برای اینکه من خلافی مرتکب نشوم!
رفیق واقعی پاپیچ می شود
ولی برای اینکه من خلافی مرتکب نشوم!
بدتر از جهالت، بى خبرى از آن است.
نوشته شده توسطرحیمی 25ام مرداد, 1395 پیام های یک آیه؛
شما كه مؤمنان را سفیه مى شمرید، خود در سفاهت واقعى هستید،
ولى مشكل آنجاست كه از سفاهت خود، بى خبرید
و بدتر از نادانى، بى خبرى از نادانى است، انسان گمان كند…
حجت الاسلام والمسلمین قرائتی در ادامه سلسله مباحث تفسیری خود با موضوع تفسیر قطره ای به بیان آموزه های آیه سیزدهم سوره بقره پرداخته است.
«وَ إِذا قيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَما آمَنَ النَّاسُ قالُوا أَ نُؤْمِنُ كَما آمَنَ السُّفَهاءُ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ وَ لكِنْ لا يَعْلَمُونَ» (سوره بقره آیه13)
هرگاه به منافقان گفته شود: «شما نیز همانند مردم، ایمان بیاورید»، (با حالتى از تكبر و غرور) مى گویند: «آیا ما نیز همانند ساده اندیشان و كوته فكران ایمان بیاوریم؟»، آگاه باشید كه آنان خودشان كوته فكر و سبك مغزند، ولى نمى دانند.
منافقان، خود را افرادى عاقل، هوشیار و زیرك مى پندارند و مؤمنان را افرادى زودباور، سفیه و ساده لوح مى شمرند.
لذا وقتى به آنها گفته مى شود چرا همچون توده مردم ایمان نمى آورید، در پاسخ، مردم را كه در تمام صحنه ها و سختى ها، یار و یاور رهبرشان بوده اند، به سفاهت متهم مى كنند.
قرآن در پاسخ آنها مى گوید: شما كه مؤمنان را سفیه مى شمرید، خود در سفاهت واقعى هستید، ولى مشكل آنجاست كه از سفاهت خود، بى خبرید و بدتر از نادانى، بى خبرى از نادانى است، كه انسان گمان كند خودش همه چیز را مى فهمد و دیگران هیچ نمى فهمند.
از این آیه مى آموزیم كه:
* تحقیر مؤمنان، از شیوه هاى منافقان است كه خود را بهتر و برتر از دیگران مى دانند.
* با متكبر باید مثل خودش رفتار كرد. آن كس كه توده مردم مؤمن را تحقیر مى كند، باید در جامعه تحقیر شود تا غرور و تكبّر او شكسته شود.
* تحقیر و تمسخر دیگران، كارى سفیهانه است. خردمند با منطق سخن مى گوید و سفیه با تمسخر و استهزاء به ایراد سخن می پردازد.
عاقبت به خیری چه کسانی امضا شده است؟
نوشته شده توسطرحیمی 24ام مرداد, 1395متن زیر مشروح سخنرانی آیت الله جاودان در جلسه درس اخلاق مورخ ۳۰ تیرماه است که از نظر می گذرد.
أعوذ باللهِ من الشَّیطانِ الرَّجیم. بسم اللهِ الرَّحمن الرَّحیم. الحَمدُ للهِ رَبِّ العالمین وَ لا حَولَ وَ لا قوَة إلا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاة وَ السَّلام عَلی سَیِّدِنا وَ نبیِّنا خاتم الأنبیاء وَ المُرسَلین أبِی القاسِم مُحمَّد وَ عَلی آلِهِ الطیِبینَ الطاهِرینَ المَعصومین سِیَّما بَقیة اللهِ فِی الأرَضین أرواحُنا وَ أرواحُ العالمینَ لِترابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لعنة الله عَلی أعدائِهم أجمَعین من الانِ إلی قیام یَوم الدّین
در بحث هفته پیش فکر می کنم این مساله را عرض کردیم که گناه برای آدمیزاد شوم است. البته شومی اش به درجه است. به مقداری که من می دانم. هرچه من بیشتر بدانم، شومی گناه برای من بیشتر است. اگر کمتر می دانم چطور؟ مثلا در توبه فرمودند اگر آن گناه را به جهالتا انجام داد، تا توبه کند بخشیده می شود. شومی اش برداشته می شود. درهرصورت هرچه آدم بداند، شومی گناه بیشتر می شود. هرچه اصرارش بر گناه بیشتر باشد، شومی گناه بیشتر است. هرچه تکرار آدم بیشتر باشد، شومی گناه بیشتر است. اینها را یک مقدار عرض کردیم.