موضوعات: "در محضر علما" یا "مقام معظم رهبری" یا "آیت الله مکارم شیرازی" یا "علامه حسن زاده آملی" یا "امام خمینی (ره)" یا "آيتالله محمدتقي مصباح يزدي" یا "آیت الله بهجت (ره)" یا "آیت الله جوادی آملی"
تزریق تفکر التقاطی در کشورهای اسلامی
نوشته شده توسطرحیمی 15ام بهمن, 1396
در مراسم بزرگداشت «نخستین دههی انقلاب اسلامی» در ۱۲ بهمن ۱۳۶۷، حضرت آیتالله خامنهای، ریاست جمهور وقت، سخنرانی تاریخی ای در هتل لالهی تهران و در جمع فرهیختگان و اندیشمندان داخلی و میهمانان خارجی به یادگار میگذارند که زوایای مهم انقلاب اسلامی در آن تبیین میشود.
یک عنصر دیگر هم که در کنار این در کشورهای اسلامی ازجمله در کشور ما ظاهر شد، عنصر التقاط است. یعنی تفکرات جدید و ایدئولوژیهای اخیر که مورد علاقهی جمعی از مردم است و جاذبهای دارد را بردارند، آنها را با پوشش اسلامی و با تکیهی به آیات قرآن ارائه بدهند و درحقیقت اسلام التقاطی ارائه دادند؛ که البته تأثیر این کمتر از تأثیر عامل قبلی است.
من وقتی به این عوامل و صد و پنجاه سال اخیر نگاه میکنم، میبینم خود این عوامل، به تنهایی برای اینکه با گذشت زمان بهتدریج اسلام را از صحنهی عمل و سپس عقیده و بالاخره عاطفه خارج کنند کافی بودند. از صحنهی عمل که خارج شد، بهکلی به احوال شخصی و مسائل مربوط به فرد مخصوص شد. بهتدریج اینهم از او گرفته شد و به عبادات مخصوص شد. بهتدریج عبادات هم در اثر فساد گوناگون اخلاقی، از دست و بال مردم خارج شد، بهطوریکه جوانها در دورهی قبل، یعنی دورهی قبل از انقلاب اسلامی، غالباً نماز نمیخواندند و یک جوانِ نمازخوان، یک پدیدهی جالبِ توجه بود و بقیهی عبادات و اعمال هم به طریق اُولی بهتدریج از صحنهی زندگی مردم خارج و مخصوص یک عدهی معدودی شده بود.
اعتقاد را هم بهکلی با ایجاد شبههها و نوشتن کتابها و ایجاد تزلزل، در دلها متزلزل کرده بودند.
یک رابطهی عاطفی باقی بود، آن را هم با شیوههای مختلف از بین میبردند؛ با زشت جلوه دادن چهرههای مذهبی یا چهرهی مبلغان مذهبی، که این کار را بیشتر چپها و دشمنان الحادی اسلام انجام میدادند. شاید چندان زمانی نمیگذشت که بهکلی حتی رشتهی عاطفی هم بین اسلام و بین مسلمین بریده میشد؛ نهفقط در ایران، بلکه در کل جهان اسلام.
و شما که از کشورهای اسلامی آمدهاید، به ذهنیت خودتان برگردید و به مردم خودتان مراجعه کنید، ببینید آیا واقعیت همین است یا نه.
بی حرم نیست کسی که حرمش سینه ماست
نوشته شده توسطرحیمی 15ام بهمن, 1396
برای فاطمه زهرا سلام اللَّه علیها - آن موجود قدسیِ والا، آن انسان برتر و آن معلّم بشر - از آن تعبیری که هر شاعری - چه شاعر درست وحسابی گوی و چه شاعر هرزه گوی - برای محبوب و معشوق خودش ذکر می کند، نباید استفاده کرد؛ باید از تعبیرات متناسبی استفاده کرد.
اعتقاد من این است که اگر شعرای عزیز ما - همچنان که امروز خوشبختانه، هم در سرود دستجمعی و هم در بعضی از شعرهایی که قبلاً آقایان خواندند، همین معنا انصافاً تأمین شده است - لفظ و معنا را برای بیان معرفتی که امروز جامعه ما نیاز دارد تا از مکتب فاطمه زهرا سلام اللَّه علیها تعلیم بگیرد، به کار گیرند و آن را مدّاح با صدای خوش و آهنگ مناسبِ با این کار عرضه کند،
یکی از بهترین انواع تبلیغ و ترویج صورت گرفته است؛ یعنی همان «دعبل» و «فرزدق» و «کُمیْتِ» تاریخ در این جا ظهور و تجلّی پیدا کرده است. ارزش، همان ارزش خواهد بود و می تواند اجرهای بزرگ الهی را به دنبال خود داشته باشد.
قمستی از بیانات در دیدار جمعی از مدّاحان اهل بیت
نجاسات + احکام تخلی و نجاسات
نوشته شده توسطرحیمی 15ام بهمن, 1396
نجاسات عبارتند از: ۱. بول. ۲. غایط. ۳. منی انسان. ۴. مردار. ۵. خون. ۶. سگ. ۷. خوک. ۸. مشروبات مست کننده بنابر احتیاط (واجب). ۹. کفاری که به دینی آسمانی متدین نیستند. توجه: تمام اشیا، محکوم به طهارت هستند مگر آنهایی که شارع، حکم به نجاستشان کرده است. |
احکام تخلی (بول و غایط کردن)
۱. رعایت قبله
انسان در هنگام تخلی باید رو به قبله و پشت به قبله نباشد.
۲. پوشش
واجب است انسان در هنگام تخلی – و مواقع دیگر - عورت (شرمگاه) خود را از دیگران غیر از همسر خود بپوشاند، چه مرد باشد و چه زن، و چه محرم و چه نامحرم، حتی از بچهی نابالغ که دارای قدرت تشخیص میباشد.
توجه:
زن و شوهر لازم نیست عورت خود را از یکدیگر بپوشاند.
۳. برخی از مکروهات تخلی
۱. ایستاده ادرار کردن.
۲. ادرار کردن در زمین سخت و سوراخ جانوران.
۳. ادرار کردن در آب، مخصوصاً آب ایستاده.
۴. خودداری از دفع بول و غایط.
۵. تخلی در جادهها و معابر و زیر درخت میوه دار.
استبرا
۱. مردان پس از ادرار، اگر کاری که به آن «استبرا» میگویند انجام دهند در صورتی که پس از آن رطوبتی از مجرای ادرار خارج شود که نداند بول است یا چیز دیگر، آن رطوبت محکوم به طهارت خواهد بود و بررسی و جستجو در این باره لازم نیست.
۲. استبرا واجب نیست و اگر موجب ضرر شود جایز هم نخواهد بود، مثل وقتی که در مجرا زخمی وجود دارد که هنگام استبرا بر اثر فشار از آن خون جاری میشود و بهبودی زخم را به تأخیر میاندازد. البته اگر استبرا نکند و بعد از بول کردن، رطوبت مشتبه خارج شود حکم بول را دارد.
۳. بهترین شیوهی استبرا این است که بعد از قطع شدن ادرار، اگر مخرج مدفوع نجس شده، ابتدا آن را تطهیر کنند، بعد سه بار انگشت میانهی دست چپ را از مخرج مدفوع تا بیخ آلت بکشند، و بعد شست را روی آلت و انگشت پهلوی شست را زیر آن بگذارند و سه بار تا سر آلت بکشند و پس از آن سه بار سر آلت را فشار دهند.
۴. تفاوتی بین استبرا قبل از تطهیر مخرج غایط و بعد از تطهیر آن، از نظر کیفیت وجود ندارد.
۵. هرگاه فردی بعد از خروج بول، استبرا نکند و وضو بگیرد، و سپس رطوبتی که مردد بین بول و منی است از او خارج شود واجب است برای تحصیل یقین به طهارت از حدث، هم غسل کند و هم وضو بگیرد.
توجه:
اقسام رطوبتهایی که گاهی از انسان خارج میشود:
۱. رطوبتی که گاهی بعد از خروج منی از انسان خارج میشود و «وَذْی» نام دارد.
۲. رطوبتی که بعضی از اوقات بعد از بول خارج میشود و «وَدْی» نام دارد.
۳. رطوبتی که بعد از ملاعبهی زن و مرد با یکدیگر خارج میشود و «مَذْی» نام دارد.
همهی رطوبتهای فوق پاک است و باعث نقض (از بین رفتن) طهارت نمیشود.
استنجا (تطهیر مخرج بول و غایط)
۱. چگونگی تطهیر مخرج بول:
۱. مخرج بول (محل دفع ادرار) جز با آب پاک نمیشود.
۲. مخرج بول بنا بر احتیاط واجب با دو بار شستن پاک میشود.
۲. چگونگی تطهیر مخرج غایط:
الف) مخرج غایط را به دو گونه میتوان تطهیر کرد:
۱. آن که با آب بشوید تا نجاست از بین برود، و پس از آن آب کشیدن لازم نیست.
۲. آن که با سه قطعه سنگ یا پارچهی پاک و امثال آن، نجاست را پاک کنند و اگر با سه قطعه، نجاست زایل نشد با قطعات دیگر، آن را کاملاً پاک نمایند، و به جای سه قطعه میتوانند از سه جای یک قطعه سنگ یا پارچه استفاده کنند.
ب) مخرج غایط در سه صورت فقط با آب پاک میشود و با سنگ و امثال آن نمیشود آن را تطهیر کرد:
۱. آن که با غایط نجاست دیگری، مثل خون بیرون آمده باشد.
۲. آن که نجاستی از خارج به مخرج غایط رسیده باشد.
۳. آن که اطراف مخرج بیش از مقدار معمول آلوده شده باشد
به دنیایی که همانند خانه عنکبوت است، دل نبندید
نوشته شده توسطرحیمی 15ام بهمن, 1396
آیت الله بهجت: به دنیایی که از کاغذ و مقوا و خانه عنکبوت است، دل نبندید.
در قضیه حضرت یوسف آمده است: «اخرج علیهن»، بر آنان بیرون آی. فقط یک دیدار بود و پس از دیدن جمال حضرت یوسف علیه السلام که «اعطی شطرا من الحسن»، (بخشی از حسن و زیبایی به و عطا شده بود.) دست ها را قطع و بی اختیار شدند:
«فلما رایته اکبرنه و قطعن ایدیهن»
آیت الله بهجت گفتند:
ما اگر صدای بمب بشنویم، تکوینا تکان میخوریم؛ پس اهل شهود که کشف آنها به مراتب قوی تر است، چگونه با مشاهده جمال و کمال مطلق به هرچه غیر او است پشت پا نزنند؟
ایشان افزودند: تکرار آیه موجب میشود که روح بالا رود و آن صدا را با واسطه یا بدون واسطه از مصدر بشنوند زیرا قرآن از مقوله صوت است: «کررتها حتی سمعتها من قائلها»، پیوسته تکرار نمودم تا اینکه آن را از گویندهاش شنیدم. هم چنین آمده است: «و نحن اقرب الیه من حبل الورید»، ما از رشته رگ گردن به او نزدیکتریم.
آیت الله محمد تقی بهجت بیان نمودند: اما دنیاپرستان را بنگرید که به چه دل بستهاند و بر سر چه با هم نزاع دارند، به دنیایی از کاغذ و مقوا و خانه عنکبوت، چنان که گفتهاند:
«رایت زیدا معدوما، علی فرس معدوم، بیده سیف معدوم، فی قباله عدو معدومف بیده سیف معدوم، و هما یقتتلان قتلا معدوما»،
زید معدوم را بر اسب معدوم دیدم که در دستش شمشیر معدوم، و در برابرش دشمنی معدوم بود و با هم جنگ معدوم میکردند؛ یعنی ای هیچ، بهر هیچ، بر هیچ، مپیچ
در محضر بهجت
جرقه ای که شاه را بر انداخت!
نوشته شده توسطرحیمی 14ام بهمن, 1396
پس از استقرار در نجف اشرف مرحله جدیدی از نهضت امام خمینی رحمه الله آغاز شد که با دوره های قبل تفاوت داشت. در این مرحله سیّد مصطفی پس از امام رحمه الله نقش اوّل را در هدایت نهضت ایفا می کرد. |
آبان ماه ۵۶؛ حاج آقا روح الله مثل همیشه پنج دقیقه قبل از تشییع در جمع مردم در مسجد جواهری نجف حاضر شدند؛ تنها صد قدم همراه جماعت، پشت سر پیکر فرزندشان حرکت کردند، بعد راهشان جدا شد. جماعت، حاج آقا مصطفی را به سمت محل دفنش در حرم مطهر امیرالمؤمنین علیه السلام می بردند و حاج آقا روح الله به خانه برمی گشتند. آن روزها در نجف کسی اشک پدر داغدیده را ندید. خبر شهادت را هم که به او دادند، پدر دستشان را بر ز مین گذاشتند و کمی سکوت کردند، بعد هم سه بار گفتند انالله واناالیه راجعون. پس از آن بود که در مراسمی فرمودند:
«او امید آینده ی اسلام بود»… «من امید داشتم که این مرحوم شخص خدمتگزار و سودمند برای اسلام و مسلمین باشد، ولی، لا رادَّ لَقضائِهِ وَ اِنَّ اللهَ لَغَنیٌ عَنِ العالمین.» شهادت حاج آقا مصطفی خمینی حادثه ای بود با لطمه ای جبران ناپذیر؛ اما خداوند متعال در همین حادثه نیز خیری قرار داده بود.
پس از شهادت حاج آقا مصطفی در سراسر کشور مجالس ترحیمی از سوی دوستداران امام و نهضت اسلامی برگزار شد و این، سرآغاز سلسله ی مراسم های چهلم متعدد شهدای قیامهای مردم در شهرهای قم، تبریز و… شده بود. در کنار تأثیر شهادت حاج آقا مصطفی در روند پیروزی انقلاب اسلامی، بررسی علت و انگیزه ی دشمن از حذف او حائز اهمیت است. نسبت حاج آقا مصطفی با رهبری نهضت و ویژگی های شخصیتش او را به یکی از اصلی ترین یاران نهضت حضرت امام خمینی رحمه الله تبدیل کرده بود.
بی جهت نبود که حضرت آیت الله خامنه ای در دومین سالگرد شهادت حاج آقا مصطفی میگوید: «مصطفی امید آینده ی ما و خمینیِ آینده ی ایران بود. آن استعداد و دانش زیاد، روحیّه ی بسیار خوب و عالی و اندیشه ی درست، میتوانست برای آینده ی ایران ذخیره ای پایان ناپذیر باشد و حادثه ی شهادت او، می توانست نشان دهنده ی شخصیت معنوی او باشد.»[1]
بررسی نقش شهید آیت الله سید مصطفی خمینی در نهضت اسلامی مردم ایران، علّت بیان چنین عبارات مهمّی را روشن تر میکند. آنچه در ادامه می آید نگاهی گذرا به نقش محوری ایشان در نهضت مبارزه و تأثیر شهادت او بر پیشبرد انقلاب اسلامی با محوریّت سخنان حضرت آیت الله خامنه ای است.
حبّی که انسان را به تمام سعادتهای عالم میرساند
نوشته شده توسطرحیمی 14ام بهمن, 1396
یکی از خصوصیّاتی را که سعادت ایجاد میکند، که بیبیدو عالم در خطبهای بیان فرمودند. عنوانش «حرّم له الشرک» است، یعنی برای او دیگر شرک حرام میشود. «و هو من المخلصین» یعنی انسان را به سمت اخلاص میبرد.
آیت الله روح الله قرهی مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) حکیمیه تهران در تازه ترین جلسه اخلاق خود به موضوع “” پرداخت که مشروح آن در ادامه می آید:
تمام سعادتهای دنیا و آخرت در حبّ به ولایتالله است. فرمودند: «هل الدین الا الحبّ» که توأم با این معرفت به آن حضرات، اسّ و اساس، همین میشود. نکتهی مهم اینجاست که هر سعادتی، ظلّ این سعادت عظمی است.
گاهی تصوّر میشود سعادت این است که انسان، خانهای، ماشینی، زندگی خوبی، همسر خوبی و … داشته باشد، البته اینها هم اگر به عنوان وسیلهای برای قرب الی الله باشد، به نوعی سعادت محسوب میشود، امّا حتّی اینها هم در ظلّ سعادت عظمایی است که اگر آن به وجود آمد، همه چیز به وجود میآید.
بیبیدوعالم(صلوات اللّه و سلامه علیها) جملهای دارند که عجیب است، فرمودند: «اِنَّ السَّعیدَ، کُلَّ السَّعیدِ، حَقَّ السَّعیدِ مَن أحَبَّ عَلّیاً فی حَیاتِه وَ بَعدَ مَوتِه»[1]، به درستی که حقیقت و واقعیّت و تمامی سعادت (إنّ چون تحقیقیّه هست، معنای حقیقت و واقعیّت در اینجا میدهد) و حقّی که سعادت به گردن انسان دارد، همه برای آن کسی قرار داده میشود که امیرالمؤمنین(صلوات اللّه و سلامه علیه) را در حیاتش و بعد از وفاتش، دوست داشته باشد.
یعنی کسی که حبّ ولایت را داشت، تمام سعادت و حقیقت سعادت را دارد. آنچه که از اوّل تا آخر سعادت بتوان تبیین کرد در حبّ امیرالمؤمنین(صلوات اللّه و سلامه علیه) قرار دارد. «حبّ علیّاً» یعنی حبّ به ولایت؛ چون محبّت، خصوصیّتی دارد که هیچ چیزی نمیتواند داشته باشد.
جملهای که بهشتی بودن ابن ابی الحدید معتزلی را میرساند
ابن ابی الحدید معتزلی، جملهای دارد که اگر شرح نهج البلاغه را نمینوشت و خیلی از مطالب را که راجع به مولیالموالی گفته، نمیگفت، همین یک جمله را که بیان کرده است، یقیناً بهشتی است. او بیان میکند:
چرا با وجود معجزات کثیرهای که خلفا و دیگران از امیرالمؤمنین(صلوات اللّه و سلامه علیه) دیدند و خودشان هم در آخر اقرار کرده و بیان کردند که اگر علی نبود، ما هلاک میشدیم (همهی آنها بیان کردند: «لو لا علی لهلک ابابکر»، «لو لا علی لهلک عمر»، «لو لا علی لهلک عثمان»)، تسلیم نشدند و عداوت ورزیدند؟!
عظمت استغفار
نوشته شده توسطرحیمی 14ام بهمن, 1396
?گفتاری از آیتالله جوادی آملی پیرامون عظمت استغفار
اگر ناگهان به یاد گناهان گذشتهات افتادی؛
خدا را شکر کن و استغفار بگو
هیچ چیز جای نماز را نمیگیرد
نوشته شده توسطرحیمی 14ام بهمن, 1396حجت الاسلام قرائتی:
هیچ چیز جای نماز را نمیگیرد
الگوی زندگی غربی
نوشته شده توسطرحیمی 13ام بهمن, 1396
خلاصه سخنرانی استاد سید مهدی میرباقری در زمینه سبک زندگی غربی.
الگوی زندگی غربی- سید مهدی میرباقری (4.22 MB)
در نگاه غرب ارزش انسان تابع سرمایه است و قیمت هر انسان تنها بر اساس میزان ظرفیت و مهارت او برای تولید سرمایه تعیین می شود. بنابراین انسانی که غرب تربیت می کند انسانی است که می تواند ابزار توسعه ثروت قرار بگیرد. مثل قطعه ای که مهندسان متالورزی برای جایگاهی خاص در یک کارخانه تولید می کنند انسانها نیز به نوعی تربیت سفارشی و با ویژگی های خاص می شوند تا کارایی لازم برای به کار گرفته شدن در مسیر توسعه سرمایه را داشته باشند.
مصرف گرایی
مثلاً یکی از ویژگیهای انسان مطلوب غرب مصرف گرا بودن است. تا منافع کارخانه های تولیدی به نفع گروهی خاص تضمین شود. مثل کسی که ابتدا با دست کلاه می بافت و به مردم می فروخت اما زمانی که کارگاه تولید کلاه ایجاد کرد با هر ترفندی بود حتی به کسانی که به کلاه نیاز نداشتند کلاه فروخت و به اصطلاح سر همه کلاه گذاشت. این ضرب المثل ناظر به همین موضوع است.
ماجرای تبلیغات وسیعی که در رسانه ها انجام می شود همین است. این رسانه ها با تبلیغات وسیع حرص نسبت به دنیا را در مردم تشدید می کنند تا از طریق بیشتر شدن خواسته های مردم تولید بیشتری داشته باشند و ثروت بیشتری به دست بیاورند.در آماری که سالها پیش منتشر شد معلوم شد زنان انگلیسی سالانه 25 جفت کفش خریداری می کنند. آیا به این تعداد کفش نیاز دارند؟ قطعاً نه. اما با تحریک تنوع طلبی در آنان و خرید 25 جفت کفش سود کارخانه های تولید کفش تضمین شده است. به این ترتیب عواطف انسانها منبع توسعه سرمایه قرار گرفته است.
به همین دلیل غرب برای تربیت انسانهایی متناسب با مسیر توسعه سرمایه برای تمام زندگی انسان الگو دارد. الگوی تولد و تحصیل و ازدواج و اشتغال و..
الگوهایی که به هم پیوسته هستند و لازمه پذیرش یک بخش از این الگو این است که سایر بخشهای آن نیز پذیرفته و اجرا شود. به عنوان نمونه در الگوی کنترل جمعیت غربی افزایش سن ازدواج تعریف می شود تا فرصت کمتری برای باروری وجود داشته باشد.آنگاه برای افزایش سن ازدواج، تحصیل به شیوه غربی برای خانمها پیشنهاد می شود به گونه ای که تحصیل به عنوان اصل و سایر شئون زندگی مثل ازدوج و فرزند آوری به عنوان فرع مطرح شود. از سوی دیگر کنترل غریضه در سالهای تجرد از طریق دوست گیری و روابط نا مشروع انجام می شود. اینها الگوهای به هم پیوسته ای هستند که هر کدام دیگری را به دنبال دارد.
برده داری مدرن
به این ترتیب در هیچ دوره ای مانند دو قرن اخیر بانوان به بردگی گرفته نشده اند البته بردگی مدرن. به گونه ای که بانوان ابزار توسعه سرمایه قرار گرفته اند که کاملاً با کرامت انسانی زنان در تضاد است. در برخی کشورها در کنار منوی غذا آلبومی نیز قرار می دهند و به اسم ارائه خدمات از زنان سوء استفاده می کنند و حتی از آن خانها مالیات بر در آمد میگیرند. این نتیجه پیاده کردن الگوی زندگی غربی است.
البته ما با تحصیل بانوان مخالف نیستیم بلکه ما مخالف تحصیل آنها با این الگوی غربی هستیم. این الگوی اشتغال و تحصیل و پوشش غربی قطعاً با اسلام در تضاد است و پذیرفته نیست.
موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت
نماز آیات را چطور بخوانیم؟
نوشته شده توسطرحیمی 11ام بهمن, 1396
بر اساس احکام شرعی، عوامل وجوب نماز آیات عبارت است از: کسوف خورشيد و خسوف ماه، زلزله و هر حادثه غيرعادى که باعث ترس بيشتر مردم شود؛ مانند بادهاى سياه يا سرخ و يا زرد که غيرعادى باشند، تاريکى شديد، فرو رفتن زمين و ريختن کوه، صيحه آسمانى و آتشى که گاهى در آسمان ظاهر مىشود.
به همین بهانه، گزارشی از چگونگی خواندن نماز آیات را برایتان آماده کردیم. نماز آیات را به چند شکل میتوان خواند؛
اول؛ نماز آیات دو رکعت است و در هر رکعت پنج رکوع دارد. دستور آن این است که نمازگزار بعد از نیت، تکبیر بگوید و یک حمد و یک سوره تمام بخواند و به رکوع رود و سر از رکوع بردارد. دوباره یک حمد و یک سوره بخواند، باز به رکوع رود تا پنج مرتبه. بعد از بلند شدن از رکوع پنجم دو سجده نماید و برخیزد و رکعت دوم را هم مثل رکعت اول بجا آورد و تشهد بخواند و سلام دهد.
دوم؛ در نماز آیات نمازگزار میتواند، بعد از نیت و تکبیر و خواندن حمد، آیه های یک سوره را پنج قسمت کند و یک آیه یا بیشتر از آن را بخواند و به رکوع رود و سر بردارد و بدون این که حمد بخواند، قسمت دوم همان سوره را بخواند و به رکوع رود و همین طور تا پیش از رکوع پنجم سوره را تمام نماید. مثلا به قصد سوره «قل هو الله احد» بسم الله الرحمن الرحیم بگوید و به رکوع رود، بعد بایستد و بگوید: «قل هو الله احد» دوباره به رکوع رود و بعد از رکوع بایستد و بگوید: «الله الصمد» باز به رکوع رود و بایستد و بگوید: «لم یلد و لم یولد» و برود به رکوع، باز هم سر بردارد و بگوید: «و لم یکن له کفواً احد» و بعد از آن به رکوع پنجم رود و بعد از سر برداشتن، دو سجده کند و رکعت دوم را هم مثل رکعت اول بجا آورد. بعد از سجده دوم، تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.
سوم؛ اگر هم نمازگزار، در یک رکعت از نماز آیات پنج مرتبه حمد و سوره بخواند و در رکعت دیگر یک حمد بخواند و سوره را پنج قسمت کند، مانعی ندارد.
باشگاه خبرنگاران