موضوع: "آیت الله جوادی آملی"
کمال زن در تربیت صحیح فرزند است نه مدال آوری!!
نوشته شده توسطرحیمی 16ام مهر, 1393 به گزارش مشرق، حضرت آیتالله عبدالله جوادی در درس تفسیر خود به تفسیر آیات ابتدایی سوره مبارکه زمر پرداخت و با قرائت آیه «خَلَقَ ٱلسَّمَـٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضَ بِٱلْحَقِّ ۖ یُکَوِّرُ ٱلَّیْلَ عَلَى ٱلنَّهَارِ وَیُکَوِّرُ ٱلنَّهَارَ عَلَى ٱلَّیْلِ ۖ وَسَخَّرَ ٱلشَّمْسَ وَٱلْقَمَرَ ۖ کُلٌّۭ یَجْرِى لِأَجَلٍۢ مُّسَمًّى ۗ أَلَا هُوَ ٱلْعَزِیزُ ٱلْغَفَّـٰرُ»، گفت: خداوند آن چنان قاهر است که « خَلَقَ ٱلسَّمَـٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضَ بِٱلْحَقِّ»، در ساختار آفرینش باطل راه ندارد، اگر کسی خواست در عالم بازی بکند جا ندارد، گرچه دنیا لهو و لعب است اما دنیا غیر از خلقت آسمان و زمین است، عناوین دنیایی بازی است، جهان میرود که نابودی را نابود کند، همه ما به سمتی حرکت میکنیم که مرگ را از پای دربیاوریم و این مرگ را اماته میکنیم و خود برای ابد میمانیم.
مفسر برجسته قرآن کریم خاطرنشان کرد: اگر عالم حساب و کتابی نداشته باشد، عالم یاوه میشود و این یعنی «بالحق»، در سوره مبارکه صاد فرمود ما آسمان و زمین را باطل نیافریدیم، اگر عالم این طور بود که جهان میرفت تا لبه مرگ و بعد نابود میشد، این عالم باطل و یاوه میشد، آیا خوب و بد همه نابود میشوند و خبری نیست، آیا انسان باتقوا با یک فرد فاجر نابود میشود و حساب و کتابی در کار نیست.
وی اظهار کرد: هو الاول است، پس خداوند خالق کل شیء است، چون هو الاخر است، پس عالم بالحق خلق شده است، این بالحق اصرار قرآن کریم است، یعنی نظام فاعلیاش یکی است، نظام ساختار داخلیاش عالمانه است، نظام غاییاش هم حق است، یعنی میروند که به هدف خود دست یابند، خداوند دخان را به صورت شمس درآورد و در نهایت این شمس را تاریک و تیره میکند، این قهاریت خداوند است.
حضرت آیتالله جوادی آملی با اشاره به آیه «خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍۢ وَٰحِدَةٍۢ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنزَلَ لَکُم مِّنَ ٱلْأَنْعَـٰمِ ثَمَـٰنِیَةَ أَزْوَٰجٍۢ ۚ یَخْلُقُکُمْ فِى بُطُونِ أُمَّهَـٰتِکُمْ خَلْقًۭا مِّنۢ بَعْدِ خَلْقٍۢ فِى ظُلُمَـٰتٍۢ ثَلَـٰثٍۢ ۚ ذَٰلِکُمُ ٱللَّهُ رَبُّکُمْ لَهُ ٱلْمُلْکُ ۖ لَآ إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ فَأَنَّىٰ تُصْرَفُونَ» اظهار کرد: هیچ تفاوت و تفاخری انسان بر انسان ندارد، مبدأ فاعلی و مبدأ غایی همه یکی است، ساختار داخلی همه هم یکی است و مبدأ قابلی همه هم یکی است، آدم از حقیقتی خلق شد که حوا هم از آن حقیقت خلق شده است، زن هم مانند مرد از همان حقیقت خلق شده است.
وی ادامه داد: تفاوتی در خلقت انسانها و تفاوتی در خلقت زن و مرد نیست، هزاران آدم آمدند و رفتند، هیچ دلیلی بر تفاخر نیست مگر عمل صالح، به جای این که بفرماید از یک شخص واحد فرمود از یک نفس واحد آفرید، تفاوت بین زن و مرد نیست، اما در برخی از ویژگیها زن نسبت به مرد گاه مساوی مرد است، گاه بیشتر از مرد میبرد، گاه کمتر از مرد است، این ویژگیهای زن و مرد یک اختلافی است برابر خلقتهایی که دارد، او باید مادر بشود و این مادری عاطفه لازم دارد، هرگز مرد این توان را ندارد که فرزند رئوف و مهربان تربیت کند.
کمال زن در مادر شدن و تربیت فرزند است
مؤلف کتاب مفاتیحالحیاة با بیان اینکه الان باب شده بچهها را ببرند مهد کودک و این خطر است، اظهار کرد: همین که پدر و مادر بزرگ شدند و سالمند شدند آنها را به خانه سالمندان میبرد چون مهر و عاطفه نچشید، هفت سال کودک باید در دانشگاه عاطفه باشد، تنها کسی که میتواند عاطفه را به جامعه ببرد، تنها کسی که میتواند عاطفه را به جان انسان تزریق کند آغوش مادر است، این عواطف که کم شود و زندگی گذشت و قرضالحسنهای کم شود و بانکهای ربوی زیاد شود، نتیجهاش همین ده دوازده میلیون پروندهای است که در دستگاه قضا هست.
وی ابراز کرد: جامعه را هرگز با ربا، فشار و خشونت و افراط نمیشود اداره کرد، ائمه(ع) در روایت فرمودند هیچ سواری حق ندارد به پیادهرو بگوید برو کنار، این عاطفه و گذشت است، این قرضالحسنه که گفتند بدهید همین عاطفه را در جامعه زیاد میکند، این ده دوازه میلیون پرونده مال ماها است، دیگر، ما خیال کردیم اگر ربا گرفتیم یک قدری مالمان زیاد میشود اما ده برابرش باید در دستگاه قضایی شکایت این و آن را بگوییم، این ده دوازده میلیون پرونده گذشته از استرس و سکته فشار اقتصادی هم تحمیل میکند، مگر کم خرج و هزینه دارد این ده دوازه میلیون، هزینه این ده دوازده میلیون کم است؟ بودجه دستگاه قضایی چقدر است؟ دستگاه قضایی گرفتار همینها است.
حضرت آیتالله جوادی آملی با اشاره به نقش عاطفه در تربیت جامعه ابراز کرد: این ده دوازده میلیون هر کدام با سه چهار نفر درگیر هستند که سی چهل میلیون میشود، این بر اثر این است که عاطفه را گم کردیم، ما خیال میکنیم کمال زن در این است که برای ما برود مدال بیاورد، کمال زن در مادر شدن است، در فرزند تربیت کردن است، کمال زن در اصلاح جامعه است، چرا عواطف در جامعه کم است، زن از همین حقیقت خلق شده است، به ما گفتند بیراهه بروید ما هم گفتیم چشم، فضیلت زن در این نیست، که زن و دختر ما برود پایش را دراز کند و یک کسی را بزند و برای ما مدال بیاورد، فأین تذهبون، به کجا داریم میرویم.
رهبری اهلبیت عامل بقای جامعه است
وی بیان کرد: هر کدام از این حیوانات اگر بخواهند چموشی کنند، اگر این شتر رام نشود شما چه میکردید، ما اینها را برای شما نرم کردید، آن روزی که اسب رام نمیشود حرف چه کسی را گوش میدهد، اگر یک وقت بخواهند برمند، لگد میزنند، فرمود دلهای اینها به دست ما است، این زمین که روی گسلها است، فرمود ما این را برای شما نرم کردیم، زمین را ذلول قرار دادیم، همین زمین را در روز قیامت در دستان خودمان میگیریم.
مفسر برجسته قرآن کریم با اشاره به آیه «یَخْلُقُکُمْ فِى بُطُونِ أُمَّهَـٰتِکُمْ» اظهار کرد: برای ساختن برج یک ملات نرمی لازم است، اهلبیت(ع) فرمودند سخنان ما آن ملات جامعه است که جامعه روی هم بند شود، یک ملات نرمی لازم است که برج ساخته شود، رهبری اهلبیت(ع) آن ملات نرم است، الان این عاطفه و ملات گرفته شد، به همین دلیل ده دوازده میلیون پرونده وجود دارد، جامعه را نه بانک ربوی اداره میکند که قرضالحسنه را برمیدارد و نه این خشونتها و مدالگیریهای زنانه، جامعه را زن و عاطفه زنانه اداره میکند.
وی ابراز کرد: هر جا سخن از دستورات قهری هم هست، دستورات مهری هم هست، کار عاطفه برای جلوگیری و دفع این خطرات است نه رفع، اما آن چه که جامعه را روشن و موفق میکند دفع خطر است که به وسیله مادر ممکن است، اگر شما خانه سالمندان را میبینید یک مرگ تدریجی دارند که فرزندان آنان برایشان سالی یکبار گل میآورند، این برای آن میاندازدشان در خانه سالمندان که در مهد کودک تربیت شد و این خلاء هفت ساله را هیچ کس پر نمیکند و این با آغوش مادر و شیر پرمیشود، حق حضانت و شیر از آن مادر است، برای این که فرزند باید این هفت سال را در آغوش مادر زندگی کند، خداوند عاطفه را به مادر داد و عقلانیت و مدیریت را به مرد داد.
عبادت هدف خالق نیست، هدف مخلوق است
وی با بیان آیه «إِن تَکْفُرُوا۟ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِىٌّ عَنکُمْ ۖ وَلَا یَرْضَىٰ لِعِبَادِهِ ٱلْکُفْرَ ۖ وَإِن تَشْکُرُوا۟ یَرْضَهُ لَکُمْ ۗ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌۭ وِزْرَ أُخْرَىٰ ۗ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّکُم مَّرْجِعُکُمْ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ ۚ إِنَّهُۥ عَلِیمٌۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ»، ابراز کرد: چون او قهار و قادر مطلق است، آفریدگار مطلق است، چون او حکیم است کار او بیهدف نیست، او چون غنی است خود او هدف ندارد و تمام اهداف به فعل بازمیگردد، آن کسی که کاری میکند تا جود بکند بشر است، آن بشر که وضع مالیاش خوب است بیمارستانی تأسیس میکند تا به فضل جود برسد، خداوند کمال نامتناهی است و چون کمال نامتناهی است از او جود صادر میشود، اگر او داد، جواد است و اگر چیزی نداد باز هم جواد است، ذات اقدس اله کارش «تا» برنمیدارد و برای هدفی نیست
حضرت آیتالله جوادی آملی خاطرنشان کرد: لذا برای همین فرمود اگر همه مردم کافر شوند به حال خداوند تفاوت ندارد، ما خودمان مقصد هستیم، اگر او مقصد، صمد و هوالاخر است، بعد از الله چیزی نیست که الله به دنبال او کار کند، این طور نیست که خداوند به مقصد نرسد اگر همه مردم کافر شوند، آن عبادت که هدف خلقت ذکر شد، هدف مخلوق است نه هدف خالق، کمال نامتناهی فرض ندارد که به جایی برسد که به کمال برسد، این غایت فعل است نه غایت فاعل، چه انسان به مقصد برسد چه نرسد برای او فرقی نمیکند «ان تَکْفُرُوا۟ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِىٌّ عَنکُمْ».
توفیق زن بیش از مرد است
نوشته شده توسطرحیمی 23ام تیر, 1393
توفيق زن بيش از مرد است و اگر انسان تنزل كند، حداقل بايد بگويد زن همانند مرد است. زيرا تقريباً شش سال قبل از اين كه مرد، مكلف شود، زن را ذات اقدس اله به حضور پذيرفته است.
حضرت آیت الله العظمی جوادیآملی در پاسخ راز به تکلیف رسیدن دختران قبل از پسران را شریح کردند.
متن سوال و پاسخ معظمله به شرح ذیل است.
*توفیق زن بیش از مرد است
توفيق زن بيش از مرد است و اگر انسان تنزل كند، حداقل بايد بگويد زن همانند مرد است. زيرا تقريباً شش سال قبل از اين كه مرد، مكلف شود، زن را ذات اقدس اله به حضور پذيرفته است. زن همين كه از نُه سالگى گذشت و وارد دهمين سال زندگى شد، خدا او را به حضور مى پذيرد و با او سخن مى گويد و روزه را بر او واجب مى كند، مناجاتهاى او را به عنوان دستور مستحب شرعى گوش مى دهد. آن هنگام كه مرد به عنوان يك نوجوان در حال بازى کودکانه است، زن مشغول راز و نياز و نماز است. شش سال زمينه سازى كردن، از دوران نوجوانى او را به حضور پذيرفتن، نماز را كه عمود دين است بر او واجب كردن، روزه را كه سپر دين است و حج را كه وفد الى اللَّه است و مهمانان در آن سفر به ضيافتگاه خداوند مى روند، بر زن واجب كردن، اينها همه نشانه آن است كه زن براى دريافت فضائل، شايسته تر از مرد است. و اگر اين منطق درست تبيين و اجرا گردد، نتيجتاً معلوم خواهد شد كه زن بالاتر از مرد و لااقل همتاى مرد است.
*یک دستورالعمل
زن گرچه ممكن است در طى دوران عادت از برخى از عبادت محروم باشد اما تمامى آنها جبران پذير است، زيرا قضاى روزه ها را به جا مى آورد و براى نماز اگر وضو بگيرد و در مصلّاى خود رو به قبله بنشيند، و به مقدار نماز، ذكر بگويد ثواب نماز را مى برد. همان گونه كه اگر مسافرى پس از خواندن دو ركعت واجب، سى يا چهل بار تسبيحات اربعه را تكرار كند، جبران آن دو ركعت ساقط شده را خواهد كرد.
پس اين گونه از فضائل جبران پذير است. عمده آن است كه مرد وقتى پانزده سالگى را تمام نمود و وارد شانزدهمين سال زندگى شد، شايستگى خطاب الهى را كسب مى نمايد و قبل از آن چنين لياقتى ندارد، زيرا بلوغ، زمينه تشرف به مقام عبوديت است.
*جشن تکلیف
درباره يكى از علماى شيعه، ابن طاووس - رضوان اللَّه عليه - نقل شده است كه روز بلوغش را جشن گرفت، او وقتى از پانزده سالگى وارد شانزدهمين سال زندگى شد دوستان و آشنايان خود را به شكرانه اين كه من نَمُردم و سنّ من به حدّى رسيد كه خداى سبحان با من سخن گفت و از من تكليف طلب كرد، جشن گرفت چون انسان تا قبل از بلوغ، مورد خطاب تكليفى خدا نيست، و به هنگام بلوغ لياقت مى يابد كه مورد خطاب خداى سبحان واقع شود. - اما این که آيا اين جشن، در اسلام مشروعيت دارد و جزو سنن هست يا نه؟ مسأله اى جداگانه است، كسى به قصد ورودِ سنّت اقدام به برگزارى اين مراسم نمى كند، بلكه اين جشن را به شكرانه يك نعمت برگزار مى نمايد. و شايد مرحوم سيد ابن طاووس، زير پوشش اطلاقات اوليه كه هر نعمتى به شما رسيده است حق شناس و شاكر باشيد، اين چنين عملى را انجام داده است- . بر اين اساس، بلوغ يك شرافت است. آنها كه اهل عرفان هستند، مى گويند ما مشرَّف شديم نه مكلّف، چون زحمت و مشقتى در كار نيست، بلكه شرف در كار است. لذا در مناجات الذاكرين امام سجاد (ع) مى خوانيم «يا من ذكره شرف» اى خدايى كه نام تو مايه شرافت است. اگر كسى به جايى برسد كه ذكر خدا گويد و در سايه اين ذكر، به ياد خدا باشد و خدا هم به ياد او باشد، شرافتى نصيب او گرديده است، و این است که زن شش سال قبل از مرد به اين شرافت مى رسد.
اگر چنانچه به اين نكته دقت شود، قبل از اين كه مرد به راه بيفتد و در صراط مستقيم گام بردارد، زن بخش زيادى از اين راه را طى كرده است. بنابراين هم آن محروميت هايى كه زن در دوران عادت دارد قابل جبران است و هم شش سال قبل از مرد، از همه مزايايى كه مرد محروم است برخوردار مى شود.
*دلایل جبران محرومیت از عبادات
در پايان عمر نيز براى زنان غير سادات پس از سن پنجاه سالگى سخن از ايام محروميت نيست و در اين مدت محروميت نيز اولاً، ايام عادت محدود و چند روز بيشتر نيست. ثانياً، آنها كه باردارند و توفيق حمل امانت را دارند نيز محروميت از عبادت شامل آنها نمى شود، چون غالباً عادت با حمل جمع نمى شود. ثالثاً، مدت شش سالى كه زن قبل از بلوغ مرد، بالغ مى شود، همه نقص ها را ترميم مى كند. بنابراين اگر نقصانى در ايمان باشد، علت آن هم نقص در عبادت باشد، نه تنها قابل جبران است، بلكه اگر زن به اين فكر بيفتد كه دوران شش ساله را مغتنم شمارد، عظمتى فزون تر نيز خواهد يافت. از آنچه گفته شد روشن مى شود سِرّ بيان حضرت امير - سلام اللَّه عليه - در نهج البلاغه كه در وصف زن خطاب به امام مجتبى عليه السلام مى فرمايد: »فاِنّ المرأة ريحانة وليست بقهرمانة»(1). يعنى اين كه زن ريحان است، بايد او را زودتر از مرد، تحت تربيت و تكليف قرار داد، در غير اين صورت ضايع مى شود. روايتى ديگر نيز از حضرت صادق - سلام اللَّه عليه - نقل شده است كه مى فرمايد: »من اتّخذ امرأة فليكرمها فانّما امرأة أحدكم لعبة فمن اتّخذها فلا يضيّعها»(2). مراد از لعب در روايت، بازيچه و اسباب بازى نيست، بلكه يعنى، زن ريحانه است، اين ريحانه را ضايع نكنيد. اسلام به اولياى مدرسه و منزل دستور مى دهد كه به دخترها بيش از پسرها رسيدگى كنيد. اگر تكليف بر دختر، شش سال قبل از پسر شروع مى شود بنابراين اولياى منزل و مدرسه مسؤوليت شان نسبت به دخترها بيش از پسرهاست روى اين تحليل، معلوم مى شود زن براى نماز و راز و نياز، زودتر از مرد آمادگى پيدا مى كند و اگر احياناً راههاى عاطفى، زمينه هاى انحراف را پيش روى زن قرار دهد، تكاليف عبادى آن راهها را تعديل مى كند تا مبادا به انحراف برود.
منابع:
(1) نهج البلاغه، نامه 31. (2) بحارالانوار، ج103، ص224. (زن در آئينه جلال و جمال، صفحات 379 ـ 382.)
اهمیت زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها
نوشته شده توسطرحیمی 6ام اسفند, 1392
قبل از ارتحال حضرت فاطمه معصومه (س)، از وجود مبارك امام صادق (ع) رسيده است كه از خاندان ما بانوي مكرّمهاي در قم دفن ميشود كه به شفاعت او شيعيان ما به بهشت ميروند (1).
بعد از جريان امام صادق (ع)، از وجود مبارك امام رضا (ع) رسيده است: اگر كسي فاطمة معصومه را زيارت كند، بهشت براي او ثابت است(2).
بعد از وجود مبارك امام رضا (ع)، از امام جواد (ع) رسيده است: اگر كسي عمّة مرا در قم زيارت كند، بهشت براي اوست (3).
اولويّت مالكيّت بهشت براي انسان مؤمن نسبت به ديگر درجات
اين احاديث گاهي قم را حرم اهل بيت ميدانند ؛ نظير آنچه كه از امام صادق (ع) رسيده است : حرم من و حرم فرزندان من قم است (4).
گاهي اين احاديث پيام ديگري دارند و آن اينكه به شفاعت اين بانو، شيعيان به بهشت ميروند. گاهي پيام ديگر حديث اين است: اگر كسي اين بانو را زيارت كرد، بهشت براي او ثابت است. و گاهي هم تعبير برتر و بالاتري است، و آن اينكه: (فَلَهُ الجَنَّه).
تعبير فَلَهُ الجَنَّه غير از تعبير ورود بهشت است، غير از تعبير ثبوت بهشت است. در آن روايت اوّل كه از وجود مبارك امام صادق (ع) رسيده است، فرمود: به شفاعت اين بانو شيعيان ما وارد بهشت ميشوند. ورود در بهشت به معناي اقتدار در بهشت نيست ؛ ورود در بهشت مستلزم شفاعت كردن نيست ؛ حداكثر آن است كه خود انسان وارد بهشت ميشود. ولي تعبير (فَلَهُ الجَنَّه) بالاتر از تعبير ورود در بهشت است. يعني اگر كسي اين كريمة اهل بيت را عارِفاً بِحَقِّهَا (5)زيارت كرد، مالك بهشت ميشود ؛ فَلَهُ الجَنَّه.
تعبير قرآن كريم هم دربارة بهشتيها متنوّع است ؛ گاهي قرآن كريم بيانش اين است: اگر كسي فلان عمل خير را انجام داد به بهشت ميرود ؛ گاهي ميفرمايد: بهشت مال اوست. اگر تعبير اين بود كه با فلان عمل صلاح و فَلاح وارد بهشت ميشود، نميتوان از او استفادة شفاعت كرد. ولي اگر تعبير قرآن اين بود كه اگر كسي فلان كاري را انجام داد، بهشت مال اوست ؛ فَلَهُ الجَنَّه. اگر بهشت مِلك و مُلك بهشتي شد، او مجاز است به اذن خدا عدّهاي را هم به همراه خود ببرد. بنابراين اين مربوط است به درجات زيارت اين بانو.
بهره مندي همة انسانها از بهشت به واسطة زيارت كريمة اهل بيت (س)
گر چه در مستحبات سخن از تعدّد مطلوب است، ولي اگر كسي خواست آن بهرة نهائي را از زيارت كريمة اهل بيت ببرد، بايد عارِفاً بِحَقِّهَا باشد. چون نُصوصي كه دربارة فضيلت زيارت كريمة اهل بيت (ع) وارد شد، دو طائفه است ؛
- طائفة اُولي مطلق است كه اگر كسي اين كريمه را زيارت كرد، وَجَبَتْ لَهُ الجَنَّه(6)و مانند آن.
- طائفه ثانيّه مقيّد است كه دارد: مَنْ زارَها عارِفاً بِحَقِّهَا. چون معمولاً در مستحبات تعدّد مطلوب مطرح است، و نه وحدت مطلوب ؛ اينچنين نيست كه ثواب زيارت مخصوص عارفان اهل بيت باشد، و ديگران طرفي نبندند ! بلكه همگان بهره ميبرند ؛ منتها عارفان به حق ولايت بهرة بيشتري را نصيب خود ميكنند، و ديگران بهرة ضعيفتر و متوسط تر.
اگر دربارة كريمة اهل بيت (س) گفته شد: به شفاعت اين بانو شيعيان ما به بهشت ميروند ؛ تنها بهشت بعد از مرگ مراد نيست ! هم بهشت بعد از مرگ مراد است، هم بهشت قبل از مرگ. بهشت بعد از مرگ روشن است، در قبال جهنّم است ؛ امّا بهشت قبل از مرگ همان معرفت و حكمت است كه در قبال جهالت است.
چگونگي اطلاق ” حكمت ” بر بهشت در بيان نبوي (ص)
مرحوم صدوق (رض) در كتاب شريف اَمالي، آن احاديث معروفِ دربارة أنتَ يا عَلِيُّ بابُها را كه نقل ميكند، اين حديث نوراني را هم نقل ميكند كه وجود مبارك رسول اكرم (ص) به امير المؤمنين (ع) فرمود: أنَا مَدينَهُ الحِكمَهْ وَ هِيَ الجَنَّهْ وَ أنتَ يا عَلِيُّ بابَها (7). من شهر حكمتم، و حكمت بهشت است، و تواي علي دَرِ اين بهشتي. در قبال حكمت، سفاهت است ؛ و سفاهت، دوزخ است. يك سفيه در دوزخ قرار دارد ؛ و حكمت، بهشت است. و در دنيا انسان حكيم، فقيه و متخلّق در بهشت است. اگر طبق آن روايتي كه از امام صادق (ع) رسيده است كه به شفاعت كريمة اهل بيت شيعيان ما به بهشت وارد ميشوند ؛ اختصاصي به شفاعت بعد المُوت ندارد ! هم شفاعت بعد از مرگ را شامل ميشود، هم شفاعت قبل از مرگ را. به بركت اين بانو، عدّة زيادي به علوم الهي بار يافتهاند.
از وجود مبارك امام رضا (ع) رسيده است كه ادب زيارت قبور ائمه (ع) چنين است:
وقتي انسان به مشهدي از مشاهد مشرّفه بار يافت، بگويد:
اَلسَّلامُ عَلي مَحالِّ مَعرِفَهِالله (8). اگر اينها محلّ معرفت خدايند، و معرفت خدا حكمت است، و حكمت جنّت است ؛ پس اُنس به مزار اينها سبب ورود در بهشتِ حكمت خواهد بود.
* پاورقي:
(1) ر. ك: سفينه البحار / جلد 2 / صفحة 376
(2) ر. ك: وسائل الشيعه / جلد 14 / صفحة 576 ـ بابُ اِستحبابِ زِيارَهِ قَبرِ فاطمه بِنتِ مُوسي بن جعفر (ع) بِقُم
(3) ر. ك: وسائل الشيعه / جلد 14 / صفحة 576
(4) ر. ك: بحار الأنوار / جلد 60 / صفحة 216
(5) مستدرك الوسائل / جلد 10 / صفحة 368
(6) مستدرك الوسائل / جلد 10 / صفحة 368
(7) الأمالي لِلصدوق / صفحة 388
(8) عُيون أخبار الرِّضاء (ع) / جلد 2 / صفحة 271
برای زیارت آنلاین حرم حضرت معصومه(س) روی عکس زیر کلیک نمایید.
اگر فلش پلیر ندارید…
جهت دريافت نرم افزار Flash Player براى مرورگر Internet Explorer اينجا كليك كنيد جهت دريافت نرم افزار Flash Player براى مرورگر Mozilla Firefox اينجا كليك كنيد
مصائب اسارت اهل بیت (علیهم السلام)
نوشته شده توسطرحیمی 6ام آذر, 1392به گزارش خبرنگار اسراء نیوز؛ حضرت آیت الله جوادی آملی همزمان با شب دوازدهم ماه محرم الحرام در جمع عزاداران حسینی سخنرانی فرموده و در بخش پایانی سخنان خود به بیان مصائب اسارت اهل بیت[علیهم السلام] پرداختند.
متن سخنان معظم له بدین شرح است:
امشب که دوازدهم محرم است طبق برخي از نقلها سالروز شهادت وجود مبارک امام سجاد(سلام الله عليه) است. امام سجاد(سلام الله عليه) رهبري قافله را به عهده داشت، ولي براي اينکه نفهمند او امام زمان است به وجود مبارک زينب کبرا(سلام الله عليها) دستور ميداد و زينب کبرا انجام ميداد.
مشکلاتي که براي اهل بيت از عصر عاشورا وارد شد بسيار توانفرسا بود، چون طبق دستور حضرت شب عاشورا اين خيمهها را نزديکتر کردند، اين طنابها را به هم نزديک کردند، يک قوس کمتري را اين خيمهها اشغال کنند تا اطراف اين خيمه خندقي بِکَنند و آتش روشن کنند که دشمن از پشت سر حمله نکند. فقط اين خميه دارالحرب بود که مجاهدان ميرفتند و نعشهاي شهدا را برميگرداندند قسمت جلو باز بود بقيه پشت خيمهها همه خندق بود.
حالا عصر عاشورا که شد اينها مهاجمان با تاخت و تاز آمدند براي غارت, بچهها زير اين دست و پا چطور فرار بکنند؟!
خدا ميداند راه که يکطرفه بود، همين جلوي خيمه دارالحرب بود، دستور رسيد «عليکنّ بالفرار» ولي بسيار سخت بود.
موقع خداحافظي و وداع اين اهل بيت از ابدان طيّب و طاهر وقتي فرا رسيد، ببينيد دختر, پدر را نشناسد!
به زينب(سلام الله عليها) ميگويد عمه! اينکه در کنارش اين همه ناله ميزني، نعش چه کسي است؟
«عمّتي هذا نعش مَن؟» فرمود: «هذا نعش أبيک الحسين» اين نعش پدر بزرگوارت حسينبنعليبنابيطالب است.
روز يازدهم که اينها را از کربلا عبور دادند آوردند به کوفه، ميبينيد وجود مبارک زينب کبرا با جلال و عظمت وارد شد اما «وعليها أرذل ثيابها و هی متنکّرةً» وارد شد يا «متکبّرةً» وارد شد، ابنزياد بعد از شناخت زينب کبرا(سلام الله عليها) گفت:
«کيف رأيت صُنع الله بأخيک؟!» زينب کبرا پاسخ داد آزمون الهي از طرف خداست, مقاومت و پايداري برادرم از طرف بنده يعني مخلوق خدا, اينها «ما رأيت الاّ جميلا» بسيار زيبا بود ما جز خوبي چيز ديگري نديديم، نه تنها خوب بود, بلکه جز خوبي چيز ديگري نديديم! اما آن کاري که تو و لشگريان شما کردند، آنکه کيفر تلخ الهي را به همراه دارد.
سخنراني وجود مبارک زينب کبرا در کوفه آنها را خاموش کرد، بعد ابنزياد رو کرد گفت: اين جوان کيست؟ گفتند اين عليبنالحسين است. ابن زياد گفت: عليبنالحسين را که خدا ـ معاذ الله ـ در کربلا کُشت, امام سجاد فرمود:
«کان لي أخٌ يُسمّي عليّاً» من برادري داشتم به نام علي او را لشکريان شما کُشتند. بيان تند و رسواکننده امام سجاد(سلام الله عليه) در مسجد کوفه باعث شد ابنزياد قصد قتل امام سجاد را بکند، زينب کبرا(سلام الله عليها) برخاست فرمود تا من زندهام اجازه نميدهم به برادرزاده من اهانتي بکني. آنگاه خود زينالعابدين(سلام الله عليه) فرمود عمه من خودم پاسخ ميدهم فرمود ابنزياد «أبالقتل تهدّدنا فإنّ کرامتنا الشهادة» ما را با مرگ ميترساني کرامت ما در شهادت ماست. ولي من پيشنهادي دارم، اگر قصد کشتن مرا داري يک مَحرم براي اين قافله فراهم بکن که اينها را به مدينه برساند!
شايد در چنين فرصتي، هنگام دفن شهدا فرا رسيد، گرچه بنياسد در دفن اين ابدان به حسب ظاهر شرکت کردند، نماز خواندند، دفن کردند، اما در حقيقت وجود مبارک امام سجاد اينها را همراهي ميکرد، در عالَم معنا وجود مبارک پيغمبر, چون در مدينه خواب ديدند که وجود مبارک پيامبر با موي ژوليده, خاکآلود، از آن حضرت سؤال کردند چه خبر است؟ فرمود الآن از دفن فرزندم حسينبنعلي برگشتم! آن در عالم معنا با حضور وجود مبارک پيغمبر انجام شد، اما به حسب ظاهر اين نشئه, وجود مبارک امام سجاد از زندان کوفه به کربلا آمد و اين بنياسد را راهنمايي کرد، چون بنياسد اين کُشتهها را نميشناختند، کشته يا با لباس شناخته ميشود يا با سر شناخته ميشود، سالار شهيدان که لباسش غارت شد، سر مطهّرش بريده شد, بدن مطهّرش زير سُم اسبها لِه شد، بدني که دختر, پدر را نشناسد خب ديگران نميشناسند.
وجود مبارک امام سجاد همه اينها را راهنمايي کرد، سالار شهيدان را پيشاپيش و همه شهدا را، اول عليبنالحسين را پايين پا و ساير شهدا را پايين پا دفن کرد. نوبت به قمر بنيهاشم که رسيد حضرت دستور داد قبر عمويم بايد مستقل باشد، بارگاهش بايد جدا باشد، آن بدن را دستور نداد که همراه ساير شهدا يکجا دفن بشود، براي قمر بنيهاشم هم قبر جدايي درست کرد. دو کار عليبنالحسين امام سجاد(سلام الله عليه) درباره قمر بنی هاشم کرد که درباره ساير شهدا نکرد.
مستحضريد رود عظيمي از دجله در شمال شرقي کربلا ميريزد که ميگويند فرات, فرات يعني آب شيرين, اين آب, آب فرات در شمال شرقي کربلاست، جايي که رود جاري باشد رودخانهاي باشد اطراف آن نيها و علفها فراوان است، اين حصيربافي هم آنجا فراوان است، تهيه حصير, تهيه بوريا, تهيه نِي اينها در آن منطقه آسان بود، فرمود حصيري بياوريد که من اين بدن مطهر را در آن حصير بپيچم و دفن کنم, حصير آوردند آن بدن مطهر را آورد، ساير ابدان را وجود مبارک امام سجاد(سلام الله عليه) دستور ميداد به خاک بسپارند اما درباره دو بدن شخصاً وارد قبر شد يکي بدن حسينبنعلي بود، يکي بدن عباسبنعلي(سلام الله عليهم)؛ اگر به حضرت ميگفتند شما به تنهايي چگونه اين بدن را به خاک ميسپاريد ميفرمود:
«إنّ معي مَن يعينني» با من کساني هستند که مرا کمک کنند، اين کار را کردند.
يکي از آداب و سنن دفن ميّت اين است وقتي ميّت را به طرف قبله دفن کردند به پهلو خواباندهاند، کفن را از صورتش باز کنند صورتش را روي خاک بگذارند، بگويند:
«عفوک, عفوک, عفوک»
وقتي سالار شهيدان سر در بدن ندارد، وجود مبارک امام سجاد اين عمل را چگونه انجام بدهد؟! و همچنين درباره قمر بنيهاشم اين کار را شخصاً انجام داد فرمود:
«إنّ معي من يعينين» هم درباره عموي خود, هم درباره پدر بزرگوارش. وقتي قبر تأمين شد وجود مبارک حضرت از قبر بيرون آمدند خاک ريختند, با انگشت نوراني روي قبر حسينبنعلي نوشت: «هذا قبر حسين بن علي بن ابي طالب الّذي قتلوه عطشاناً» اين قبر حسين است که با فاصله کم با اين رود عظيم او را با لب تشنه شهيد کردند.
«السلام عليکم يا أهل بيت النبوّة و يا معدن الرسالة و يا مختلف الملائکة السلام علي الحسين و علي عليبنالحسين و علي أولاد الحسين و علي أصحاب الحسين و رحمة الله و برکاته»
يا مَن يقبل اليسير و يعفو عن الکثير إقبل مِنّا اليسير واعفوا عنّا الکثير اللهمّ لا تجعله آخر العهد مِن اقامة العزاء و إن جعلته واجعلنا مرحومين و لا تجعلنا محرومين
چه کسانی هیزم جهنماند؟!
نوشته شده توسطرحیمی 1ام مهر, 1392
به گزارش خبرگزاری حوزه، حضرت آیتالله جوادیآملی در نوشتاری با تاکید بر لزوم شناخت انسان از روشهای تربیت نفوس چند نکته اساسی را پیرامون به کمال رسیدن انسان متذکر شدهاند.
*اگر خود را نشناسیم سواد نداریم
يكم. همه علوم مطرح در حوزه يا دانشگاه مستقيم يا غيرمستقيم به انسان شناسي نيازمند است. علومي كه در دانشگاهها مطرح است، يا انساني است يا تجربي. علوم انساني، بدون انسانشناسي به نتيجه نميرسد، زيرا عنصر محوري علوم انساني «هويت انسان» است. علوم تجربي هم با انسان شناسي ارتباط مستقيم ندارد؛ ولي براي انسان لازم است. مهندسي كه خانه، شهر، خيابان و… ميسازد، به دنبال زندگي بهتر براي انسان است و اخترشناس، زمينشناس، گياهشناس، جانورشناس يا معدنشناس، همه براي بهره برداري بهتر انسان از اين منابع تلاش مي كنند.
بر اين اساس، علوم مطرح در حوزه يا دانشگاه، بدون انسانشناسي، يا خود ناقص هستند يا كارايي و كارآمدي آنها دچار نقص است. از اينرو بخش وسيعي از آيات قرآن در پي معرفي هويت انسان و عوامل اصلي سازنده انسانيت اوست، پس اگر ما خود را نشناسيم، از علومي كه فرا مي گيريم، بهره اي نميبريم.
*جان آدمی در علوم انسانی است نه تجربی
دوم. در فرهنگ قرآن، انسان فقط در تالار تشريح خلاصه نمي شود. كارايي بدن و جسم، فقط در محدوده طب است؛ امّا آنچه اين بدن يا جسم را تدبير، هدايت و راهنمايي مي كند، جان آدمي است و اين حقيقت در علوم انساني مشخص مي شود؛ نه در علوم تجربي.
*چه کسانی هیزم چهنماند!
سوم. همانطور كه اجرام، گاه از درون و گاه از بيرون دچار آفت مي شوند، يا گاه از درون مشتعل مي شوند گاه از بيرون، ارواح نيز چنين اند؛ به هرحال شناخت، درمان و مهار آتش دروني بسيار دشوار است. در امور معنوي نيز وضع همين گونه است؛ گاهي انسان از بيرون آسيب مي بيند و گاه از درون. آتش بيرون بر جسم اثر ميكند و همه ما به خوبي اين آتش و راه فرار از آن را مي شناسيم؛ امّا آتش درون جان و روح ما را به آتش مي كشد. جان ما در درون خود، يا آفتزاست يا انشاء اللّه نور به همراه دارد.
خداي سبحان نيز در قرآن مجيد درباره سوختن جسم و جان سخن گفته است، چنان كه درباره پر فروغ بودن جسم و جان هم سخن به ميان آورده است. درباره سوختن جسم فرمود: عدهاي هيزم جهنم هستند:
« وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا».[1] قاسط يعني كسي كه اهل قَسط است و قَسط، به معني ظلم و جور است. اين كلمه در مقابل كلمه قِسط، به معناي عدل و ميانه روي است. در قرآن كريم آمده است: ظالمان هيزم جهنم هستند و خودِ اينها آتش جهنم را تأمين مي كنند و مواد خام آتش جهنم هستند.
عدهاي هم از درون خود آتش توليد ميكنند كه قرآن از آنها به «وقود» ياد ميكند. آنها رهبران و امامان كفر هستند كه خداي سبحان در مورد آنها فرموده است: ﴿وقودها الناسُ و الحجارة﴾.[2] اينها آتشزنه و آتش گيره اند و از خود آتش دارند. درباره روح و جان هم فرمود: عدهاي دلهايشان چنين است: ﴿نار اللّهِ المُوقدَةُ ٭ الّتي تطّلع علي الأفئدةِ﴾[3]؛ آتش خدا از دل آنها شعله ميكشد.
*خداوند هیچ کس را هیزم خلق نکرده است
چهارم. خداي سبحان هيچ كس را به صورت هيزم يا نظير سنگ چخماق كه از درون آتش داشته باشد نيافريده است. او همه را پاك و شفاف خلق كرده است. عدم مواظبت و مراقبت خوردن هر غذا، نگاه كردن به هر چيز، رفتن به هر جا، گفتن هر حرف يا شنيدن آن كم كم به مشوش شدن درون انسان مي انجامد. جان انسان درياي زلالي است كه اگر با اعمال و افكار ناشايست آلوده نشود، بسياري اسرار عالم هستي در آن منعكس و متجلي مي شود.
خداي سبحان به ما فرمود: من به شما سرمايه اي داده ام كه مانند آب پاك، شفاف و زلال است. اگر تدبّر كنيد، مسئله براي شما روشن ميشود. تعبيراتي چون ﴿يعقلون﴾، ﴿يتفكّرون﴾، ﴿يتذكّرونَ﴾ و ﴿يَتدبّرونَ﴾ نيز به همين دليل آمده است؛ امّا اگر آن را آلوده يا مُشوش كرديد، يا هم آلوده و هم مشوش كرديد، چيزي نمي بينيد: ﴿صُمٌّ بُكمٌ عُمْي فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ﴾.[4]
اگر كسي بتواند اين كوثر را حفظ كند؛ نه بد كسي را بخواهد و نه به فكر تباه كردن خود باشد، زلال باقي ميماند و از بسياري اسرار آگاه ميشود. غذاي حرام، فكر باطل، چاه كندن براي ديگران، زشت گفتن به ديگران و هتك حيثيت ديگران، هم آتش درون است و هم آلوده كننده كوثر جان.
به هر حال، اگر ما از چنين سرمايه اي محافظت كنيم، در همه علوم (انساني و تجربي) كامياب مي شويم. از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم نقل شده است: در شبانه روز، انسان بايد زمان كوتاهي با خود خلوت كند و به حساب خود رسيدگي كند.[5]
براي مثال كشاورزي را در نظر بگيريد كه پس از 40 سال تلاش و كوشش، روز درِ انبار را باز كند، چيزي در آن نبيند. آن روز فهميد موشي در انبار بود و همه محصول را برد. وقتي در انبار قفل است و كسي نمي تواند از بيرون بدان دستبرد بزند، معلوم مي شود كه در درون مشكلي وجود دارد. سخن جناب مولوي اين است:
گرنه موشي دزد در انبارِ ماست ٭٭٭٭ گندم اعمال چل ساله كجاست[6]
انسان بايد به گونهاي زحمت بكشد كه وقتي از او مي پرسند «چه داري؟»، بتواند پاسخ بدهد: خدايا! من اين كارها را براي تو انجام داده ام؟! اما متأسفانه بعضي از ما فلان كار را براي اينكه نامي پيدا كنيم، انجام داديم و وقتي چند نفر از ما تعريف كردند، خوشحال شديم يا وقتي به ما اعتراض كردند، از صحنه خارج شديم. همه اينها براي خودمان بود. حال آيا عمل نقدي در دست داريم تا بگوييم: خدايا! اين كار را براي رضاي تو انجام داده ايم؟
ما موظفيم هر روز حسابرسي داشته باشيم، زيرا در زواياي درون ما موشها بسياراند؛ رشوه، عشوه، غيبت، تهمت، كبر يا ديگر بيماريها.
البته همه اينها اصلاح شدني است، به خصوص در دوران جواني؛ براي مثال، اگر يكي از دوستان ما در المپياد موفق شد و گفتيم خدايا تو را شكر؛ خدايا! بر توفيقات او بيفزاي و به ما هم توفيق بده كه بهتر از او يا مثل او باشيم و سجده شكر به جاي بياوريم، بايد بدانيم كه در انبار وجود ما موش راه نيافته است؛ امّا اگر بدگويي كرديم يا تهمت زديم، بايد بدانيم كه موش به انبار درون ما راه يافته است. اين موش اعمال را از درون مي پوساند و از بين مي برد. اگر ديگري ترقي كرد و ما خوشحال شديم و «لَكَ الحَمد» گفتيم، معلوم ميشود كه قلب ما شفاف است و اين استخر زلال را نه آلوده كردهايم و نه شورانده ايم.
پی نوشت:
[1] ـ سوره جنّ، آيه 15.
[2] ـ سوره بقره، آيه 24.
[3] ـ سوره همزه، آيات 7 ـ 6.
[4] ـ سوره بقره، آيه 18.
[5] ـ وسائل الشيعه، ج 16، ص 97 ـ 96، باب وجوب محاسبة النفس كل يوم.
[6] ـ مثنوي معنوي، دفتر يكم، بيت 382.
بین ١٢٤ هزار پیامبر و ١٤ معصوم تنها یک نفر زن است. چرا؟
نوشته شده توسطرحیمی 17ام شهریور, 1392چرا در بین پیامبران، زن وجود ندارد؟!
پاسخگو: حضرت آیتالله العظمی جوادی آملی
این طور نیست که فقط یک زن معصومه داشته باشیم آن هم وجود زهرای مرضیه سلام اللّه علیها باشد. ما دلیلی بر عدم عصمت بعضی از زنهای دیگر نظیر «حضرت زینب کبری» و «حضرت فاطمه معصومه» سلام اللّه علیهما نداریم.
اما اینکه ١٢٤ هزار پیامبر همه مرد هستند برای این است که نبوّت و رسالت، کارهای اجرایی دارد و خصوصیات بدنی و جسمی مردها به گونهای است که کارهای اجرایی وظیفه مردهاست. از طرف دیگر پشتوانه نبوت و رسالت، مقام ولایت است. کمال انسان در آن است که بشود ولی اللّه و این مقام اختصاصی به مرد یا زن ندارد. زنان بزرگی نظیر آسیه، مریم، حضرت زهرا، زینب کبری و حضرت معصومه در عالم بودهاند و اینها هرکدام با حفظ مرتبه و درجه خاص خود میتوانند به ولایت رسیده باشند.
نبوت و رسالت امر اجرایی است، اینکه زنی پیامبر نشده است برای این است که زن باید با همه افراد جامعه تماس بگیرد، در جنگ و صلح فرماندهی جنگ را به عهده بگیرد. این کار اجرایی برای زنان دشوار است اینچنین نیست که اگر پیامبران همه از جنس مرد بودند معنایش این است که کمال معنوی مخصوص مرد است، بلکه کمال معنوی مربوط به ولایت است و در ولایت الهی بین زن و مرد تفاوتی نیست، زن و مرد هر دو میتوانند ولی اللّه بشوند.
منبع:http://www.abna.ir
درمان جامعه ما جز با«اخلاق»ممکن نیست!
نوشته شده توسطرحیمی 2ام شهریور, 1392تنها درمان جامعه كنوني, اخلاق است ولو انسان كافر باشد همان بيان نوراني سيدالشهداء فرمود:
«إن لَم يَكُن لَكُم دين وَكُنتُم لاتَخافونَ المَعاد فَكونوا أَحرارا فى دُنياكُم»
اينكه گفته شد اخلاق و اديان با اينكه كسي خدا را قبول ندارد قيامت را قبول ندارد ولي يك حرف مياني را ميشود زد و آن اخلاق است.
اينكه ميگويند قرآن كتاب جهانشمول است نه معنايش اين است كه شما اگر همهتان مسلمان بشويد من برنامه دارم نه, مسلمان باشي برنامه دارم, مسيحي باشي برنامه دارم, بتپرست باشي برنامه دارم, ملحد هم باشي برنامه دارم.
جمعی از اعضای کمیته علمی و اجرایی همایش بین المللی «اخلاق و ادیان» در محل بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء با حضرت آیت الله جوادی آملی دیدار و گفتگو کردند. منبع:اسلام باب |
حجاب حق الله است یا حق الناس؟
نوشته شده توسطرحیمی 22ام مرداد, 1392
به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا حضرت آیتالله العظمی جوادیآملی در نوشتاری جایگاه و ارزش حجاب زن و لزوم توجه بانوان به آن را در قالب پاسخ به پرسشی عنوان کردند. ایشان در پاسخ به این سؤال که “چرا اسلام بانوان را ملزم به رعایت حجاب کرده است و آیا این الزام برای زن محدودیتی دارد؟” نوشتند:
راه حل این شبهه و تبیین حجاب در بینش قرآن کریم این است که زن باید کاملاً درک کند که حجاب او تنها مربوط به خود او یا مرد سرپرست او یا حتی خانواده وی نیست تا بگوید من از حق خودم صرفنظر کردم، مرد بگوید من راضیم یا اعضای خانواده رضایت دهند، بلکه حجاب زن حقی الهی است، لذا میبینید در جهان غرب و کشورهایی که به قانون غربی مبتلا هستند، اگر زن همسرداری آلوده شد و شوهرش رضایت داد، قوانین آنها پرونده را مختومه اعلام میکنند، اما در اسلام اینگونه نیست، یعنی حرمت زن، اختصاص به خود زن، شوهر و برادر و فرزندانش ندارد به عبارتی اگر همه رضایت دهند، قرآن راضی نخواهد بود، چون حرمت و حیثیت زن بهعنوان حقاللَّه مطرح است، خدای سبحان زن را با سرمایه عاطفه آفریده است تا معلم رقت بوده و پیام عاطفه بیاورد، حال اگر جامعهای این درس رقّت و عاطفه را ترک نموده و به دنبال غریزه و شهوت رفتند، به همان فسادی مبتلا میشوند که در غرب ظهور کرده است. بنابراین کسی نمیتواند نسبت به نداشتن حجاب رضایت داشته باشد.
از این جهت است که قرآن کریم میگوید، هر گروهی، اگر راضی هم باشند، شما حد الهی را در برابر آلودگی اجرا کنید، معلوم میشود عصمت زن، حقاللَّه است و به هیچ کسی ارتباط ندارد.
قهرا همه اعضای خانواده، اعضای جامعه و حتی خود زن، امین امانت الهی هستند. زن به عنوان امین حقاللَّه از نظر قرآن مطرح است، یعنی این مقام حرمت و حیثیت را خدای سبحان (که حق خود اوست)، به زن داده و فرموده است: این حق مرا به عنوان امانت حفظ کند، آنگاه جامعه به صورتی درمیآید که شما در ایران میبینید، جهان در برابر ایران خضوع کرده است؛ زیرا که در مسأله جنگ تا آخرین لحظه، صبر کرد و کاری که برخلاف عاطفه، رقت، رأفت و رحمت باشد انجام نداد. با این که دشمنان او از آغاز، حمله به مناطق مسکونی، کشتار بیرحمانه بیگناهان و غیر نظامیها را مشروع کردند. جامعهای که قرآن در آن حاکم باشد، جامعه عاطفه است، راز این امر نیز در این است که نیمی از جامعه را معلمان عاطفه که همان مادران میباشند، به عهده دارند چه بخواهیم، چه نخواهیم، چه بدانیم و چه ندانیم اصول خانواده درس رأفت و رقّت میدهد و رأفت و رقّت در همه مسائل کارساز است.
نمیتوان با دروغ و پول دادن به مردم کشور را اداره کرد.
نوشته شده توسطرحیمی 5ام اردیبهشت, 1392به گزارش خبرگزاری حوزه، حضرت آیتالله العظمی جوادیآملی، عصر روز گذشته در دیدار با اعضای کمیته وحدت فراکسیون اصولگرایان رهروان ولایت مجلس با بیان این که رئیس جمهور باید به فکر چگونگی اداره کردن جامعه باشد، گفتند:
مردم را با دروغ و پول دادن و روشهای کمیته امدادی نمیتوان اداره کرد.
حضرت آیت الله جوادی آملی با بیان این که قانونگذاری نظام جمهوری اسلامی ایران ۳ ویژگی اساسی دارد، ادامه دادند: مجالس کشورهای دیگر از این سه ویژگی برخوردار نیستند، از همینرو نظام تدوین در آنها ابتر است و بر این اساس نظام سازمان ملل متحد و سازمانهای بینالمللی دیگر هم به دلیل نداشتن این ۳ ویژگی ابتر هستند.
ایشان با بیان این که قانون اساسی حدود و سقور قانونگذاری را در اختیار مجلس قرار میدهد، افزودند: قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران کلیاتی دارد که مجلس شورای اسلامی براساس آن عهدهدار تصویب مواد و قانونگذاری است.
این مرجع تقلید با اشاره به این که اصول قانون اساسی مبنای تصویب مواد و قانونگذاری است، تصریح کردند: مسئله تامین رفاه مردم، تامین معیشت، ایجاد شغل و رعایت عدالت جزو مبانی قانون اساسی است که باید در مصوبات مجلس به این مبانی مهم توجه شود.
معظم له با تاکید بر این که ریشه تمام اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران عدل است، یادآورشدند: این اصول دست مجلس را باز میگذارد تا چه موادی را تصویب کند و در چه محدودههایی از قانون فراتر نرود و رعایت عدل در همه کشورها جز کشورهای عربی که نوکر آمریکا هستند و مجلس و قوانینی ندارند، رعایت میشود، اما عدل یعنی هر چیزی را در جای خود قرار دادن و چه کسی میداند جای اشیاء کجاست؟ جای اشخاص کجاست؟ و جای امنیت کجاست؟
صفحات: 1· 2
نماز امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
نوشته شده توسطرحیمی 2ام اردیبهشت, 1392
يكي از والاترين اعمال مستحب، نماز امام زمان (عج) است.
كه همراه دعاي پس از آن، از صدر تا ساقه اش، مدرسه توحيد است.
در اين نماز جمله توحيد كه واسطة العقد و بيت الغزل سوره مباركه فاتحة الكتاب است:
﴿اِيّاكَ نَعبُدُ واِيّاكَ نَستَعين﴾ صدبار تكرار ميشود.
كه گوياي سرّي عميق است:
نمازگزاري كه صدبار توحيد تلقي كند
و آن را به گونهاي كه ﴿اِيّاك﴾ را كه مفعول است
بر ﴿نَعبُد﴾ و ﴿نَستَعين﴾ مقدم دارد،
به قلب خويش تلقين سازد
(در حالي كه هر دو جمله چه در بخش استعانت و چه عبادت، مفيد حصرند)
به توحيد ناب بار می يابد.
آیت الله جوادی آملی