« هیچ گناهی را کوچک نشمر! | دوست آن است که بگریاند » |
دو دلیل عقلی انتصاب فقیه عادل به حاکمیت در عصر غیبت
نوشته شده توسطرحیمی 23ام اسفند, 1395
در هر حدی که إجراء احکام ممکن باشد باید اجراء شوند و امکان این امر نیز در جوامع عصر غیبت با نصب فقیه عادل موجود است و اگر معصوم این کار را نکند در حقیقت معصوم در إقامه عدل العیاذ بالله سهل انگاری کرده است و این سهل انگاری از معصوم محال است و لذا واجب است عقلا کسانی در زمان غیبت معصوم باشند که بتوانند اقامه عدل کنند و اینها از سوی معصوم مجاز به چنین امری باشند. |
متن کامل جلسه بیست و هشتم درس این استاد حوزه به شرح ذیل است.
جمع بندی مباحث گذشته
در جلسات قبل بحث ما به دلائل عقلی نصب فقیه عادل برای ولایت و فرمانروائی در عصر غیبت رسید که به چهار دلیل از این دلائل پرداختیم.
در این جلسه برهان پنجم و ششم از براهین دالّه بر وجوب نصب فقیه عادل برای عصر غیبت را بیان خواهیم کرد.
برهان پنجم؛ اقامه حدود ولو در حد میسور واجب است
سه مقدمه دارد:
*مقدمه اول: اینکه با وجود امکان إجراء حدود الهی و إقامه عدل در هر حدی، ترک اقامه این حدود در جامعه بشری عقلا قبیح است.
توضیح اینکه عدل تام مخصوص امام معصوم است ولی در بسیاری از زمانها امکان اجراء برخی احکام قطعا ممکن است و این طوری نیست که هیچگاه نتوان إقامه حدود کرد و قطعا إقامه عدل در حدود گستردهای مقدور بوده است و ترک إقامه عدل در آن حد قطعا قبیح است و این قبح عدم إجراء یک اصل عقلائی و بلکه عقلی است.
*مقدمه دوم: إجراء حدود در هر حدی متوقف بر إذن ولایتی است و اختیارات حکومتی به تصرف در اموال و انفس برای اجراء حدود متقوم هستند و حاکم برای إجراء این حدود باید خیلی ها را از خیلی کارها نهی کند و بسیاری از اموال را باید از دست خیلی از ظالمان بگیرد و این شخص در هر حدی از اجراء حدود الهی نیازمند به إذن الهی است؛ چون این حق تنها در اسلام مخصوص خدا و منصوبین اوست و بنابرین إجراء حدود متوقف وجود چنین فردی در جامعه است.
*مقدمه سوم: این اختیار را فقط معصوم دارد و لذا باید معصوم برای عصر غیبت به عالم به این حدود و متمکن از إجرای آنها اجازه داده باشد واگر امام چنین کسی را نصب نکند، تصویب در عدم اجراء احکام الهی کرده است و صدور این تصویب از امام علیه السلام محال است.
خلاصه برهان پنجم بر نصب ولیّ فقیه
در هر حدی که إجراء احکام ممکن است باید اجراء شوند و از طرفی نیز امکان این امر نیز در جوامع عصر غیبت با نصب فقیه و عالم دینی عادل و عامل موجود است و اگر معصوم این کار را نکند در حقیقت معصوم در إقامه عدل العیاذ بالله سهل انگاری کرده است و این از معصوم صدورش محال است و لذا واجب است عقلا که کسانی در زمان غیبت معصوم باشند که بتوانند اقامه عدل کنند و اینها از سوی معصوم مجاز به چنین امری باشند.
نگاه صفر و صدی به عدل صحیح نیست
چرا که عقل قبول ندارد که چون معصوم نیست در جامعه همین مقدار از عدل نیز نباید برقرار باشد، البته مردم باید خود را مهیای عدل تام کنندو لی این عدل نسبی را نمی توان از او گرفت.
امر دایر بین عدل تامّ وظلم تامّ نیست و اگر چنین بود اساسا انبیاء سابق نیز نباید می آمدند چون هیچ یک از آنها نه توان اجراء عدل تام را داشتند و نه مامور به اجراء عدل تام بودند و اصلا تئوری های قبل اسلام تئوری های عدالت تامی نبود و لذا اگر معصوم بالواسطه در حد بسیار پایین تر عدل را بتواند به وسیله فقیه اجراء کند و نکند، تساهل در امر عدالت پیش می آید و اینکه عدهای میخواستند مثلا ده در صد انسان خوبی باشند ولی خداوند شرایط این امر را برای آنها محقق نکرده باشد امر محالی است.
اگر چنین نصب حاکمی صورت نگیرد به معنی تساهل معصوم و تساهل الله عز اسمه در اجراء حکم الله است و صدور این امر از خدا و معصووم علیه السلام محال است.
در مورد حکومت جمهوری اسلامی نیز همین اصل حاکم است و کسی مدعی نیست که همه احکام الهی در این حکومت اجراء می شوند ولی مقدار زیادی از احکام الهی إجراء شده است و تحقق همین مقدار نیز بر مکلفین واجب است و بعد باید ضمینه را برای تحقق بیشتر احکام الهی فراهم کرد.
قدرت شرط امتثال تکلیف است نه شرط جعل آن
ما در مباحث اصولی گفتیم که شرط قدرت ازشرایط واجب التحصیل است و شرط قدرت شرط جعل و تکلیف نیست وشرط امتثال و عمل است یعنی قدرت در اصل جعل اخذ نشده است بلکه تحصیل قدرت بر کسی که می تواند واجب است و قدرت شرط مقام امتثال و عمل است و کسی که الان قدرت بر نماز ندارد، نماز بر او واجب است که تلاش کند تا شرایط عمل به نماز را در آینده فراهم آورد.
برهان ششم
سه مقدمه دارد:
*مقدمه اول؛ در رابطه با حاکمیت خدای متعال در عصر غیبت سه راه بیشتر وجود ندارد یکی اینکه مردم به حال خود واگذار شده باشند و هیچ حاکمیتی وجود نداشته باشد و دوم اینکه حاکمی باشد ولی حاکم ظالم باشد و راه سوم حکومت حاکم عدل منصوب از سوی امام معصوم می باشد.
صرف عدل و علم به آن مجوز حکومت نیست
در جای خود بحث کردیم که هر حاکم غیر منصوب ظلم است؛ چرا که صرف عادل بودن مجوز إجراء عدل برای دیگران نیست وارد حکومت شدن بدون مجوز مانند وارد خانه شخصی شدن برای ایجاد نظم در خانه اوست و این امر به صرف اینکه بخواهد عدل و نظم برقرار کند، مجوز نمی شود و إلّا مستبدین هم می گویند ما دنبال این هستیم که عدل برقرار کنیم چنانچه قرآن در مورد فرعون بیان میکند که فرعون چنین می گفت:
«قَالَ فِرْعَوْنُ مَا أُرِيكُمْ إِلَّا مَا أَرَى وَمَا أَهْدِيكُمْ إِلَّا سَبِيلَ الرَّشَادِ»
ترجمه
ﻓﺮﻋﻮﻥ ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﺟﺰ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ [ ﺻﻮﺍﺏ ] ﻣﻰ ﺑﻴﻨﻢ [ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻳﻘﻴﻦ ﺩﺍﺭم ﻭ ﺁﻥ ﺍﻧﻜﺎﺭ ﻣﻮﺳﻰ ﻭ ﻛﺸﺘﻦ ﺍﻭ ﻭ ﺗﻘﻮﻳﺖ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ] ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﺭﺍﺋﻪ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﻢ ، ﻭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺟﺰ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺭﺍﺳﺖ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﻢ .
(سوره غافر آیه 29)
فرعون هم می گوید من می خواهم شما را به رشد و عدل برسانم و هیچ وقت هیچ مستکبری نمی گوید که من دنبال این هستم که برای شما ظلم کنم و می گویند عدل همین مسأله ای هست که ما میگوییم و هر وقت بشر حاکم منصوب از طرف خدا برای حاکمیت نباشد، یعنی بشر خود را جای خدا گذاشته است چون در جای خود بحث کردیم که این حق فرمانروائی جزء حقوق مختصه الله عز اسمه می باشد.
*مقدمه دوم: هیچ شکی نیست که راه سوم راه ارجح عقل است
*مقدمه سوم: ترجیح بلا مُرجِّح و یا ترجیح مرجوح عقلا قبیح است و ترجیح شقّ دوم و اول بر شقّ سوم عقلا قبیح میباشد.
إن شاالله جلسه آینده ادامه بحث أدلّه عقلی دالّه بر وجوب نصب ولیّ سیاسی برای عصر غیبت را بحث خواهیم کرد.
حوزه
فرم در حال بارگذاری ...