موضوع: "سبک زندگی"
نرم افزار اندروید خانواده ازدیدگاه قرآن
نوشته شده توسطرحیمی 17ام فروردین, 1397
بخش ها ی نرم افزار اندروید خانواده ازدیدگاه قرآن:
خانواده قرآنی ،
مسئولیتپذیری در خانواده ،
محبت ،
تفاهم ،
حسن خلق ،
حیا ،
غیرت ،
معاشرت ،
گالری صوت ،
گالری تصاویر
محبوبترین بنا ، نرم افزار اندروید
نوشته شده توسطرحیمی 17ام فروردین, 1397
بخش ها نرم افزار محبوبترین بنا :
قطره ای از دریا
خانواده در اسلام
آرامش در خانواده
خانواده برتر در اسلام
خانواده در کلام رهبری
سیره رفتاری علما
عظمت کالای ایرانی یعنی...
نوشته شده توسطرحیمی 16ام فروردین, 1397هدایت و صراط مستقیم
نوشته شده توسطرحیمی 15ام فروردین, 1397
انسان یک سلسله اعمال و کارهایی در دنیا انجام میدهد و بلکه تمام زندگی انسان تلاش و حرکت و کار است، از اول صبح که بیدار میشود، چه به خود نگاه کند و چه به مردم، میبیند که همهی زندگی، تلاش و حرکت و جنبش و دوندگی و کار است. اگر بپرسید برای چه؟ البته مقصدها خیلی فرق میکند، ولی همه در نهایت، یک چیز میخواهند و آن سعادت خودشان است. |
خداوند متعال اصلِ همه هدایت هاست و برای نورِ هدایتِ خودش مثالی ذکر کرده و فرمود:
«اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ في زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يَكادُ زَيْتُها يُضيءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليم»[1]؛
خداوند نور آسمانها و زمين است، مَثل نور خداوند همانند چراغدانى است كه در آن چراغى (پُر فروغ) باشد، آن چراغ در حبابى قرار گيرد، حبابى شفاف و درخشنده همچون يك ستاره فروزان، اين چراغ با روغنى افروخته مى شود كه از درخت پربركت زيتونى گرفته شده كه نه شرقى است و نه غربى (روغنش آن چنان صاف و خالص است كه) نزديك است بدون تماس با آتش شعله ور شود، نورى است بر فراز نورى و خدا هر كس را بخواهد به نور خود هدايت می کند و خداوند به هر چيزى داناست.
نعمت عقل
زندگی حیوانات، طبق غریزه و هدایت تکوینی است و زندگی بشر بر اساس عقل استوار است؛ خطا و اشتباه در حریم غریزه راه ندارد، ولی عقل گاه ی در اثر حجاب در مقدمه و نتیجه گیری، دچار اشتباه شده و از راه اصلی منحرف می شود. اگر عقل برای انسان کفایت می کرد، در هدایتِ بشر آن همه اختلافات در عقاید پیدا نمی شد که جمعی الهی و طرفدار حق و حقیقت و عدهای طبیعی و طرفدار ماده و طبیعت و آنها هر کدام دسته ها و فرقه های مختلف تشکیل داده و اساسِ عقاید خود را روی براهین و ادله ی عقلی (به اصطلاح خودشان) قرار داده اند.
علاوه اینکه چقدر اختلافِ درجه در راه و رسم زندگی و طریق سعادت وجود دارد که تمام آنها حاکی از کوتاهی و عدم کفایتِ عقل است؛ از این جهت با داشتن عقل، باز بشر محتاج راهنما و دلیل دیگری است که آنرا هم خداوند(عزّوجلّ) از راه لطف برای بشر فرستاده و آنها عبارتند از انبیا و ائمه که حجت ظاهرند.
دروغ و سبک زندگی اسلامی
نوشته شده توسطرحیمی 15ام فروردین, 1397چه بسا تصوری که برخی از ما در مورد صداقت و راستگویی داریم، این باشد که فکر میکنیم صداقت و راستگویی صرفا یک پدیده اخلاقی است. حتّی آن را از حوزه روابط بین خودمان هم کنار میزنیم؛ به گونهای که با شنیدن سخن دروغ و روبهرو شدن با فرد دروغگو، بیتفاوت از کنار آن عبور میکنیم و شاید در برخی موارد دست به توجیح این عمل نادرست نیز میزنیم.
همه ما هنگامی داستان خندهدار و البته عبرتآموز چوپان دروغ گو را میخواندیم، چه بسا از زشت کاری و بد عاقبتی چوپان بخت برگشته سری به نشان تأسف، تکان داده و در دنیای کودکانه خود نگاهی عاقل اندر سفیه به تصویر خیالی آن بخت برگشته انداخته و هزاران ملامت و مذمت را نثار آن بیچاره کردهایم.
ولی اکنون که خودمان با حفظ سمت، چوپان عمر و زندگیمان شدیم، وقتی نگاهی به اعمال و رفتارمان میاندازیم، مشاهده میکنیم که ما همه برای خودمان چوپان دروغگویی هستیم و حداقل به خود و خدایمان دروغهای بسیار میگوییم و اگر دیر بجنبیم، گرگ شیطان و نفس، گوسفندان عمر و فرصتمان را میدرد و…!
حقیقت مطلب آن است که حکایت دروغ و دروغگویی همانند بسیاری از تصورات عامیانه ما، محدود به آن نمیشود که مثلا کسی به ما بگوید «50 تومان دستی داری دو روزه به من بدی» و ما بگوییم «خدا وکیلی ندارم» در حالی که چند صد هزار تومان پول بیکار در جیب مبارکمان وجود دارد.
انواع دروغ
البته این موارد جزو موارد روشن و بدیهی است، ولی دروغ برای خود جزئیات، فروع، انواع و اقسامی دارد که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
اولا؛ دروغ در اصطلاح علمای اخلاق و فقها، همان معنای مشهور و بدیهی را دارد که همه میدانیم؛ یعنی ابراز کردن چیزی که واقعیت ندارد، که همین عمل ساده که گاهی با گفتن چند کلمه بیمقدار انجام میشود، از بزرگترین گناهان کبیره است؛ تا جایی که از رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم نقل شده، بزرگترین گناهان کبیره سه چیزند؛ «ألَا أخبرکم بأکبر الکبائر: الشرک بالله و عقوق الوالدین و قول الزور؛ آگاه باشید تا شما را از بزرگترینِ گناهان کبیره باخبر سازم؛ شرک به خدا، عاق والدین و سخن دروغ!»1
نکته تأسف بار داستان آن جا است که ما همین گناه عظیم و بزرگ را گاهی کاملا بیدلیل و بدون هیچ منفعتی مرتکب میشویم. برای مثال کسی به ما میوهای را تعارف میکند و ما در عین علاقه به خوردن آن، از روی خجالت یا تعارف یا حتی حفظ کلاس میگوییم «مرسی میل ندارم»! اتفاقا روزی رسول خدا(ص) کاسه شیری را به یکی از همسرانش تعارف کرد، او گفت: میل ندارم. حضرت فرمودند: به تشنگی خود دروغ را هم اضافه کردی…!
یا اینکه در وقت صحبت، از دوستمان ناگهان سر میرسد و یا تلفن میزند، ما هم بر حسب عادت میگوییم: «ای حلال زاده، اتفاقا الان ذکر خیرت بود.» در حالیکه واقعا ذکر خیر او نبود و صحبت از برخی مشکلات او بود.
علت دروغ گویی در جامعه
سوالی که مطرح است، اینکه چرا علی رغم وجود آیات و احادیث زیادی بر حرمت دروغ و دروغگویی در منابع دینی که حتّی در تعبیرهایی دروغ را به عنوان امّالفساد در جامعه مطرح کردهاند، امّا متأسفانه باز هم عدّهای از افراد جامعه گرفتار این ناهنجاری اخلاقی هستند؟
چه بسا تصوری که برخی از ما در مورد صداقت و راستگویی داریم، این باشد که فکر میکنیم صداقت و راستگویی صرفا یک پدیده اخلاقی است. حتّی آن را از حوزه روابط بین خودمان هم کنار میزنیم؛ به گونهای که با شنیدن سخن دروغ و روبهرو شدن با فرد دروغگو، بیتفاوت از کنار آن عبور میکنیم و شاید در برخی موارد دست به توجیح این عمل نادرست نیز میزنیم.
دو عامل مهم که میتواند در گسترش دروغ در جامعه نقش داشته باشد؛ از یک طرف بیتفاوتی مردم در برابر افراد دروغگو به ویژه افرادی که دارای مسئولیتی هستند و در همان مسئولیت دروغ هم میگویند؛ به گونهای که این افراد با وجود دروغ گفتن، در امنیت کامل اجتماعی و روانی هستند. از طرف دیگر، از جهت عملی و قانونی هم هیچ گونه بازخواستی نسبت به چنین افرادی که موجب بیاعتمادی مردم میشوند، نمیشود.
نباید از این نکته غافل ماند که فرزندان جامعه آن طور که ما قصد میکنیم، تربیت نمیشوند؛ بلکه آن طور که ما هستیم تربیت میشوند. به عبارت دیگر، فرزندان آینه ما هستند؛ هر تصویری که جلوی آینه قرار گیرد، زشت یا زیبا، آینه همان تصویر را نشان میدهد؛ پس باید مراقب تصویر خود بر روی آینه فرزندانمان نیز باشیم.
شوخی دروغ
یکی از متداولترین موارد دروغ که بسیاری از افراد آن را دروغ و حرام نمیدانند، دروغ گفتن برای شوخی و استهزاء است؛ کار زشتی که با تغییر نام به خالی بندی، گویا دچار دگردیسی شده و قبح و زشتی خود را با نوعی خوش مشربی و با مزه بودن عوض کرده و صد افسوس که چنین گناه کبیرهای آن چنان مقبول شده که برخی افراد در کنار اسم خود پسوند «خالی بند» را با کمال افتخار یدک میکشند!
عیوب سبک زندگی ما
نوشته شده توسطرحیمی 8ام فروردین, 1397
حضرت آیتالله خامنهای:
«یکی از موانع مهم، عیوب اساسی در سبک زندگی ما است؛ این دیگر مربوط به مسئولین نیست، مربوط به خود ما و شما آحاد مردم است. ما در سبک زندگی مشکلاتی داریم: یکی از مشکلات ما، مصرفگرایی است؛ یکی از مشکلات ما، اسراف و زیادهروی و زیاد خرج کردن است؛ یکی از مشکلات ما رفاهطلبیِ افراطی است؛ یکی از مشکلات ما اشرافیگری است. اشرافیگری متأسّفانه از طبقات بالا سرریز میشود به طبقات پایین؛ آدم متوسّط -[یعنی] از قشرهای متوسّط- هم وقتی میخواهد میهمانی بگیرد، وقتی میخواهد عروسی بگیرد، مثل اشراف عروسی میگیرد. این عیب است، این خطا است، این ضربهی به کشور میزند. زیاد مصرف کردن، زیادی خواستن، زیادی خوردن، زیادی خرج کردن، جزو عیوب مهمّ ما است در سبک زندگیمان.
ما نسبت به اقتصاد ملّیِ خودمان باید تعصّب داشته باشیم؛ مصرف جنس خارجی یکی از عیوب مهمّ ما است؛ ما بایستی تعصّب داشته باشیم نسبت به مصرف داخلی و جنس داخلی و اقتصاد ملّیمان. جوانهای ما تعصّب دارند نسبت به فلان تیم فوتبال؛ یکی طرفدار تیم قرمز است، یکی طرفدار تیم آبی است، [آن هم] با تعصّب؛ و حتّی [تعصّب به] تیمهای خارجی؛ یکی طرفدار تیم رئال است، یکی طرفدار تیم [دیگر]؛ اینها تعصّب نسبت به این تیمها دارند؛ اگر همین مقدار و همین اندازه تعصّب را نسبت به اقتصاد ملّی و تولید داخلی داشته باشیم، بسیاری از کارهای ما اصلاح خواهد شد؛ این هم یکی دیگر از موانع.» ۱۳۹۷/۰۱/۰۱
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب اطلاعنگاشت «عیوب سبک زندگی ما» را منتشر میکند.
تاسی به سیره فاطمی، بهترین شاخص تربیت فرزند است
نوشته شده توسطرحیمی 18ام اسفند, 1396
محقق و پژوهشگر حوزه:
تاسی به سیره فاطمی را بهترین شاخص تربیت فرزند برشمرد.
حجت الاسلام محمد صادق نیا در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری«حوزه»،ضمن تبریک سالروز ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها و روز زن و مادر اظهار داشت:
ایام ولادت و شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها فرصت بسیار خوبی است که به این بهانه، نگاهی داشته باشیم به مهم ترین شاخصه ها و مولفه های سبک زندگی حضرت تا با ره توشه گرفتن از همین مباحث، زمینه سعادتمندی خود را در دنیا و آخرت فراهم کنیم.
وی افزود: البته از نگاه آموزه های شیعی، همه اهل بیت علیهم السلام نور واحد هستند، منتهای مراتب در زندگانی حضرت زهرا سلام الله علیها شاخصه ها و ویژگی هایی به خصوص برای بانوان ما وجود دارد که حتما باید به آن ها توجه کرد تا در دنیای پرهیاهوی امروز، خدای ناکرده راه را از بیراهه گم نکرده و در صراط مستقیم قدم برداریم.
حجت الاسلام صادق نیا با بیان این که حق طلبی و خداباوری ، قناعت و ساده زیستی، همسرداری و تربیت فرزند و اخلاق نیکو، توجه به همسایگان و نیازمندان ، جزو مهم ترین شاخصه های سبک زندگی فاطمی است، گفت: جدای از مباحث مربوط به همسرداری و این که فاطمه زهرا سلام الله علیها چگونه در این امور الگوی همه زنان هستند، بحث مهم دیگر ناظر به تربیت فرزند و اهمیت این موضوع در سیره فاطمی است.
این استاد حوزه و دانشگاه اضافه کرد: اساساً نگهداری و تربیت کودک از زمان تولد و حتی در دوران حاملگی تا پایان زمان شیرخوارگی و نیز ایام پس از آن، یکی از مهم ترین عواملی است که در شکل گیری هویت و شخصیت و به ویژه زمینه سازی برای توفیق و سعادت طفل بسیار موثر است
وی بیان داشت: اگر به روایات رسیده به دست ما از حضرت زهرا سلام الله علیها توجه کنیم متوجه می شویم که یکی از شیوه های ایشان در تربیت فرزند استفاده از زبان کودکانه و شعر و بازی با آن هاست.
حجت الاسلام صادق نیا خاطرنشان کرد: در واقع بهره گیری از ابزارهایی چون شعر و بازی با کودک، نشان دهنده عشق و علاقه و نیز احترام به فرزند است که در این خصوص صدیقه کبری سلام الله علیها هم به بازی با کودکان خویش می پرداخت و هم این که در کنار پرورش جسمی فرزندان، به تربیت روحی و روانی آنان نیز اهتمام داشت؛ یعنی این گونه نبوده که ایشان تنها به یک بُعد از مسایل تربیتی توجه داشته باشند.
حوزه
مفهوم احسان و نیکوکاری
نوشته شده توسطرحیمی 17ام اسفند, 1396احسان و نیکوکاری، مصادیق فراوانی دارد، به عنوان نمونه: ایمان به خدا، ایمان به پیامبر صلوات الله علیه و آله، قرآن کریم و معاد، تقوا و تحمل سختی ها و مشکلات، عفو و گذشت، محبت و دوستی اهل بیت علیهم السلام، خیرخواهی و اصلاح، اجتناب از فساد، فحشا و گناهان کبیره، استغفار در سحرگاهان، پرداخت زکات، پرداخت کالا و هدیه مناسب برای زن مطلقه، انفاق و بخشش در راه خدا، تأمین نیازمندان و محرومان، رفتار شایسته با پدر و مادر و… از مصادیق احسان و نیکوکاری است که در قرآن کریم به آن اشاره شده است. |
احسان برگرفته از حسن است که در دو معنای نعمت بخشیدن به دیگری، و احسان در کار و عمل، کاربرد دارد. کسی که علم نیکویی را بیاموزد یا عمل نیکی را انجام دهد، از جمله نیکوکاران به حساب می آید و بر این اساس است. سخن امیرمؤمنان علیه السلام که می فرمایند:
مردم به آنچه از کارهای شایسته و نیک می آموزند یا به آن عمل می کنند، نسبت داده می شوند.
واژه احسان به معنای انجام دادن کار نیک، به طور عمده در آیاتی به کار رفته است که پس از بیان اموری،عاملان آن را به عنوان محسن مورد ستایش قرارداده است؛ چنان که در سوره مبارکه بقره می خوانیم: و اذ قلناادخلوا هذه القریه فکلوا منها حیث شئتم رغداً وادخلوا الباب سجدا و قولوا حطه نغفر لکم خطیکم و سنزید المحسنین؛ و به خاطر بیاورید زمانی را که گفتیم: در این شهر (بیت المقدس) وارد شوید! و از نعمت های فراوان آن، هر چه می خواهید بخورید و از در (معبد بیت المقدس) با خضوع و خشوع وارد گردید و بگویید: خداوندا! گناهان ما را بریز! تا خطاهای شما را ببخشیم و به نیکوکاران پاداش بیشتری خواهیم داد.
و در جای دیگر می فرماید: الذین ینفقون فی السراء و الضراء و الکظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین آنان که در توانگری و تنگدستی، انفاق می کنند و خشم خود را فرو می برند و از خطای مردم در می گذرند. و خدا نیکوکاران را دوست دارد. خداوند در این آیات، ضمن بیان مصادیق کارهای نیک، بندگان خود را به انجام آن، ترغیب و تشویق می نماید.
مصادیق نیکوکاری
آنچه از آیات قرآن کریم استفاده می شود، این است که احسان و نیکوکاری، مصادیق فراوانی دارد، به عنوان نمونه: ایمان به خدا، ایمان به پیامبر صلوات الله علیه و آله، قرآن کریم و معاد، تقوا و تحمل سختی ها و مشکلات، عفو و گذشت، محبت و دوستی اهل بیت علیهم السلام، خیرخواهی و اصلاح، اجتناب از فساد، فحشا و گناهان کبیره، استغفار در سحرگاهان، پرداخت زکات، پرداخت کالا و هدیه مناسب برای زن مطلقه، انفاق و بخشش در راه خدا، تأمین نیازمندان و محرومان، رفتار شایسته با پدر و مادر و… از مصادیق احسان و نیکوکاری است که در قرآن کریم به آن اشاره شده است.
آثار نیکوکاری
احسان و نیکوکاری و کمک به انسان های ضعیف و ناتوان، آثار و پیامدهای ارزنده و مثبتی را در دنیا و آخرت به دنبال دارد که به طور خلاصه به چند مورد آن اشاره می شود:
1) دوستی و صمیمیت
احسان و نیکوکاری باعث ایجاد دوستی و صمیمت بین افراد جامعه می شود.
2) خیر و سعادت دنیوی
از جمله آثار ارزشمند احسان و نیکوکاری، اجر و پاداشی است که در دنیا، نصیب انسان های خیر می شود. به قول معروف:
تو نیکی می کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز
کاشت یک درخت، صدقه حساب می شود
نوشته شده توسطرحیمی 16ام اسفند, 1396بعضی از ما در آن دوران به خاطر علاقهای که به این شعر داشتیم و هم این که متن آنها برایمان خیلی جالب و لذت بخش بود و یا به اجبار معلم این اشعار را حفظ کردیم و هنوز هم با خواندن و شنیدن این شعرها به یاد لذتهایی که آن روزها از حفظ کردن این شعرها میبردیم، میافتیم و خاطرات آن روزها برایمان تداعی میشود.
به دست خود درختی می نشانم
به پایش جوی آبی میکشانم
کمی تخم چمن بر روی خاکش
برای یادگاری میفشانم
درختم کمکم آرد برگ و باری
بسازد بر سر خود شاخساری
چمن روید در آنجا سبز و خرم
شود زیر درختم سبزه زاری …
در این فرصت که روز درختکاری نامیده شده، بنا داریم در راستای این موضوع با هم گفتگویی داشته و دیدگاه اسلام را در این باره بیشتر بدانیم. با ما همراه باشید.
یکی از نعمت های الهی که در قرآن کریم بسیار بر آن تأکید شده است، درخت است. در نگاه نخست آدمی از این همه توجهی که دین اسلام به عنوان یک دین جاودان به موضوع درخت و گیاه آن هم در عصر جاهلیت، می کند، باعث تعجب است. اما وقتی به موضوع با نگاه دقیق تری توجه می شود می بینیم که این نعمت، يكي از زيباترين مظاهر خلقت و جلوهاي زیبا و قابل تأمل از تجليات آفريدگار عالم است.
هر کس کار امانت (مسئوليت) را سبک بشمارد و در آن خيانت روا دارد و جان و دين خود را از خيانت ، پاک ننمايد ، درهاي خواري را در دنيا به روي خود گشوده و در قيامت ،خوارتر و رسواتر خواهد بود. در ادامه مي فرمايند:«و به يقين ،خيانت بر امت، بزرگترين خيانت است و فريبکاري پيشوايان ، زشت ترين فريبکاري هاست
در بیان قرآن کریم درخت نماد آباداني و شاخص سرسبزي و خرمي، مظهر زندگي، باعث لطافت هوا و موجب آسايش انسان و صفا و پاكي طبيعت است.
در جای جای آیات قرآن کریم به فراخور موضوعات مختلف، مصادیقی از درخت و درختکاری و توجه به این موضوع مطرح شده است به طوری که در مثالی يكي از مواهب و نعمت هاي خداوند در آخرت، و يكي از ويژگي هاي بهشت و رضوان حقتعالي كه در آيات كريمه و روايات شريفه بارها به آن اشاره شده است، درخت بوده و برای تصویرسازی از بهشت و فضای زیبا و دلربای آن از مظاهر طبیعی از درخت استفاده می کند: «وَ بَشِّرِ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ كُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً قالُوا هذَا الَّذي رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً وَ لَهُمْ فيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فيها خالِدُونَ »؛ «به كسانى كه ايمان آورده، و كارهاى شايسته انجام داده اند، بشارت ده كه باغهايى از بهشت براى آنها است كه نهرها از زير درختانش جاري است. هر زمان كه ميوه اى از آن، به آنان داده شود، مى گويند: اين همان است كه قبلا به ما روزى داده شده بود. [ولى اينها چقدر از آنها بهتر و عاليتر است.] و ميوه هايى كه براى آنها آورده مى شود، همه (از نظر خوبى و زيبايى) يكساناند، و براى آنان همسرانى پاك و پاكيزه است، و جاودانه در آن خواهند بود.» (1)
به نامِ نامی یک اَبَر احساس
نوشته شده توسطرحیمی 16ام اسفند, 1396زن به ماهو زن
؛گاهی دختر می شود،آنقدر دست پینه بسته پدر را می بوسد که لب هایش پینه می بندد، گاهی آنقدر سنگ صبور بردار می شود که سنگ از روی آن آب می شود و گاهی آنقدر خواهر که عالم شرمنده خواهرانگی اش.گاهی همسر می شود؛ از بیدادهای مردانه، زیباترین شعر را می سراید تا عشقش را نثار کند، گاهی آنقدر می سازد که از هیچ هم می تواند زندگی به بلندی آسمان هفتم بنا کند.گاهی مادر می شود، لقمه هایش را کوچک بر میدارد تا لقمه های بیشتری برای عزیز جانش بماند، گاهی رویاهایش را در رویای خودنگه می دارد تا رویای فرزندانش را محقق کند، گاهی ترک درد دلش را می پوشاند تا دل کسی را به درد نیاورد، گاهی حتی فرشته بودن برایش کم است.همسری، مادری، دختر بودن، نقش هایی که هر کدام به تنهایی برای آباد کردن یک باغ و یا خشک کردن آن کافی است.
مقام زن در جایگاهی که محوریت عشق و محبت بر اساس وجود او بنا شده است. عالم و عالمیان عشق، محبت،دوست داشتن، مهربانی، وفاداری و فداکاری را از زن به عاریه گرفته اند و گاهی فرشته بودن با دو بال سفید هم برای این مخلوق خدا واژه کوچکی است. به نام نامی زن در بنای خانواده سهم زن و مرد یک اندازه نیست به صورت طبیعی، اولاً یکسان نیست، ثانیاً یک اندازه نیست؛ یعنی آنها سهم مشابهی در بنای خانواده ندارند و نیز سهم هر یک هم به یک اندازه و میزان نیست و هر کدام کمّیّت خاصّ خودشان را دارند. پس در ادارهی خانواده زن و مرد هر دو سهیم هستند؛ ولی هر یک سهم خاصّ یا کمّیّت خاصّی دارند. مثلاً اگر زن و مرد را در تولید و «تکثیر نوع» که یکی از کارهای اساسی انسان است در نظر بگیریم، می بینیم در این زمینه نقش مرد یک نقش کمتر و نقش زن یک نقش بیشتر و طولانی تر است. مثلاً برای زن دوران بارداری و شیرخوارگی فرزند هست و اصلاً امکان حضانت زن نسبت به فرزند بیش از آنکه مرد چنین امکانی را داشته باشد هست و از این قبیل، یا مثلاً فرض بفرمایید که مسئله ی تأمین معیشت خانواده، این از نظر اسلام مربوط به مرد است، یعنی داده شده به مرد، که آن هم یکی از اجزاء اداره ی خانواده است دیگر، یعنی شما نمی توانید بگویید که اداره ی خانواده یعنی اداره ی داخلی خانواده فقط، که از خانه آدم بیرون نیاید. نه، اداره ی خانواده شامل اداره ی همه ی شئون خانواده است از جمله تأمین معیشت.این مثلاً در شرع اسلام به عهده ی مرد است، زن هیچگونه مسئولیِت و تکلیفی در این مورد ندارد، ولو پولدار هم باشد، ثروتمند هم باشد، توان کار هم داشته باشد، پول هم در بیاورد، آن پولی که در آورده مال خودش است؛ یعنی می تواند صرف معیشت خانواده اصلا نکند و یک چنین تکلیفی ندارد. پس در اداره ی خانواده زن و مرد هر دو سهیم اند، هر کدام سهمی خاص و با کمّیّتی خاص از این را دارند.
همسری، مادری، دختر بودن، نقش هایی که هر کدام به تنهایی برای آباد کردن یک باغ و یا خشک کردن آن کافی است. مقام زن در جایگاهی که محوریت عشق و محبت بر اساس وجود او بنا شده است. عالم و عالمیان عشق، محبت،دوست داشتن، مهربانی، وفاداری و فداکاری را از زن به عاریه گرفته اند و گاهی فرشته بودن با دو بال سفید هم برای این مخلوق خدا واژه کوچکی است.
خانواده را هم زن به وجود می آورد و اداره می کند؛ این را بدانید عنصر اصلی تشکیل خانواده زن است، نه مرد. بدون مرد، ممکن است خانواده ای باشد.زن خانواده اگر عاقل و با تدبیر و خانهدار باشد، خانواده را حفظ می کند. امّا اگر زن از خانوادهای گرفته شد، مرد نمی تواند خانواده را حفط کند. بنابراین، خانواده را زن حفظ می کند. زن در نگاه نخستین و به عنوان بزرگترین و اولین مسئولیت مسئولیت حفظ و اداره ی کانون گرم خانواده را که ما آن را پایه ی تشکّل اجتماعی خودمان می دانیم بر عهده دارد. این کار به عهده ی مرد نیست و از مرد بر نمی آید.