« وعده ندادن بهتر است! | داستان ستون حنانه » |
سيره ي شخصي امام مهدي عليه السلام
نوشته شده توسطرحیمی 27ام بهمن, 1396سيره امام مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) در رفتار شخصي و نيز در ارتباط با مردم، نمايانگر يك حاكم اسلامي نمونه است كه حكومت در نگاه او وسيلهاي است براي خدمت به مردم و رسانيدن آنها به قلههاي كمال و نه جايگاهي براي زراندوزي و ستمگري و به استثمار كشيدن بندگان خدا!
به راستي كه آن امام صالحان در كرسي حكمفرمايي ياد آور حكومت پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله وسلم) و اميرالمؤمنين علي(عليه السلام) است و با وجود آنكه همه اموال و ثروتها در اختيار اوست در زندگي شخصي خود در پايين ترين سطح به سر ميبرد و به كمترينها قناعت ميكند.
امام علي(عليه السلام) در توصيف او فرموده است:
«امام مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) [ با خود عهد ميبندد كه ]اگرچه حاكم و رهبر جامعه بشري است ولي همانند رعيت خود راه رود و مانند آنان بپوشد و بر مركبي همچون مركب آنها سوار شود… و به كم قناعت كند.»1
امام علي(عليه السلام) خود چنين بود و در زندگي دنيا و خوراك و پوشش آن زهدي پيامبرگونه داشت و مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) در اين ميدان به آن حضرت اقتدا خواهد كرد.
امام صادق(عليه السلام) فرمود:
«اِنَّ قائِمَنا اِذا قامَ لَبِسَ لِباسَ عَلِي وَ سارَ بِسيرَتِهِ2؛
وقتي قائم ما قيام كند لباس علي(عليه السلام) را در بر ميكند و روش او را پيش ميگيرد.»
او كه درباره خود سخت گير و دقيق است، با امت چون پدري مهربان است و آسايش و راحتي آنها را ميخواهد به گونهاي كه در روايت امام رضا(عليه السلام) اينگونه توصيف شده است:
«اَلاِْمام، الاَْنيسُ الرّفيق وَالوالِدُ الشَّفيق وَالاَْخُ الشَّقيق وَالأُمُّ البَرَّةِ بِالْوَلَدِالصَّغير مَفْزَعُ الْعِبادَ فِي الدّاهِية النّاد3؛
امام آن همدم همراه و آن پدر مهربان و برادر تني (كه پشتيبان برادر) است و مادر دلسوز نسبت به فرزند خردسال است و پناهگاه بندگان در واقعه هولناك.»
آري او چنان با امت صميمي و نزديك است كه همه او را پناهگاه خود ميدانند.
از پيامبر مكرّم اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) روايت شده كه درباره مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) فرموده است:
«امّتش به او پناه ميبرند آن گونه كه زنبورها به ملكه خود پناهنده ميشوند.»4
او مصداق كامل رهبري است كه از ميان مردم برگزيده شده و در بين آنها و مانند آنها زندگي ميكند. به همين دليل دردهاي آنها را به خوبي ميشناسد و درمان آن را ميداند و تمام همّت خود را براي بهبودي حال آنها به كار ميگيرد و در اين راه تنها به رضايت الهي ميانديشد. در اين صورت چرا امّت در كنار او به آرامش و امنيّت نرسد و به كدام دليل دل به غير او بسپارد؟!
فرم در حال بارگذاری ...