موضوع: "نکات اخلاقی"
اندر حکایت خاموشی
نوشته شده توسطرحیمی 31ام شهریور, 1393
معاویه خلیفه اموی با عقیل، برادر امام علی علیه السلام نشسته بودند. معاویه رو به حاضران کرد و گفت: ای اهل شام! این کلام خداوند متعال را شنیده اید که می فرماید: «تَبَّتْ یَدا أَبی لَهَبٍ» (بریده باد دو دست ابی لهب) گفتند: آری. معاویه گفت: «ابولهب» عموی عقیل است. عقیل هم بلافاصله گفت: ای اهالی شام این کلام خداوند متعال را شنیده اید که می فرماید: «وَ امْرَأَتُهُ حَمّالَةَ الْحَطَبِ» (و زن او که حمل کننده هیزم است.) گفتند: آری. عقیل گفت: «حمّالة الحطب» عمه معاویه است.
در این حکایت، جامی فواید خاموشی در برابر عیوب دیگران را یادآور می شود. اگرچه سکوت و خاموشی در برابر انحراف ها، ستم ها، حق کشی ها و سم پاشی های دشمنان دین، عملی ناپسند و نابخشودنی است، ولی در برابر عیوب خود و دیگران نشانه خرد، آگاهی، تیزهوشی و عبادت است. چنان که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید:
«سکوت والاترین عبادت هاست» .
زیرا استوارتر از شیوایی در گفتار، خموشی است در جایی که سخن گفتن شایسته نیست. از سوی دیگر، چون خموشی، عیب ها را در خود پنهان می دارد، «خزانه داری برتر از خاموشی نیست» .
با وجودی که سکوت در برابر عیب های خود و دیگران سهل و آسان می نماید، ولی در عمل کاری بس مشکل است که گاه حتی باهوش ترین افراد از آن به دلایل گوناگون از جمله غوطه ور شدن در گناه، خودخواهی و خودپسندی غافل می شوند. به گونه ای که پرده های غرور بر چشمان آنها سایه می افکند و بدون توجه به عیب های خود به عیب جویی از دیگران می پردازند و با زبان خویش، زمینه برملاشدن عیب های خود را فراهم می کنند. این واقعیتی است که در منابع دینی هم بدان تأکید شده است. امام علی علیه السلام می فرماید:
«هر که عیب جویی کند، عیب جویی شود وهرکه دشنام دهد پاسخ شنود».
در حکایت بالا نیز معاویه با تمام سیاسی کاری و هوشمندی اش، به سبب غوطه ور شدن در گناه و خودخواهی، یک لحظه از نسب خویش غافل شد و به قصد تحقیر، نَسب عقیل را به ابولهب نسبت می دهد، ولی غافل از اینکه عقیل جسورتر و نکته سنج تر از آن است که بتوان از او عیب جویی کرد. ازاین رو، با آگاهی کامل از پیشینه ننگین معاویه با پاسخی به هنگام او را سرافکنده می سازد. در حالی که معاویه می توانست با سکوت و خاموشی و حفظ اسرار و عیب خویش مرتکب گناه عیب جویی از دیگران هم نشود.
بی شک، سعادتمند و خردمند کسی است که بر عیب دیگران سرپوش بگذارد و بر عیب خود بینا باشد.
عیب مردم را مگو ای خودپرست
عیب جویی هم به دنبال تو هست
تو عیوب دیگران سازی بیان
دیگری عیب تو آرد بر زبان
گر خردمندی و داری عقل و هوش
تا توانی عیب ها را پرده پوش
صغیر اصفهانی
منبع :معاونت تهذیب حوزه
درمان ریا
نوشته شده توسطرحیمی 30ام شهریور, 1393بسم الله الرحمن الرحیم
(إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللّهُ فَلا غالِبَ لَكُمْ وَ إِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَ عَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِالْمُؤْمِنُونَ) (آل عمران- 160)
ترجمه:
اگر خداوند شما را يارى كند، هيچ كس بر شما پيروز نخواهد شد! و اگر دست از يارى شما بردارد، كيست كه بعد از او، شما را يارى كند؟! و مؤمنان، تنها بر خداوند بايد توكل كنند!
خلاصه تفسیر:
راه مبارزه با ريا كارى، مانند همه اخلاق و اعمال مذموم و ناپسند، دو چيز است:
نخست توجّه به علل و ريشههاى آن براى خشكانيدن و نابود كردن آنها، و سپس مطالعه در پيامدهاى آن براى آگاه شدن از عواقب دردناكى كه در انتظار آلودگان به اين اخلاق مذموم است. ريشه ريا همان «شرك افعالى» و عدم توجّه به حقيقت توحيد است. اگر پايههاى توحيد افعالى در درون جان ما محكم شود و بدانيم عزّت و ذلّت و روزى و نعمت به دست خداست و دلهاى مردم نيز در اراده و اختيار اوست هرگز به خاطر جلب رضاى اين و آن اعمال خود را آلوده به ريا نمى كنيم!
اگر به يقين بدانيم كسى كه با خداست همه چيز دارد، و كسى كه از او جداست فاقد همه چيز است، به مصداق آیه مورد بحث
«انْ يَنْصُرُكُمْ اللَّهُ فَلا غالِبَ لَكُمْ وَ انْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَاالَّذى يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ
اگر خداوند شما را يارى كند هيچ كس بر شما غلبه نخواهد كرد
و اگر دست از يارى شما بر دارد هيچ كس نمىتواند شما را يارى كند!»
و اگر به اين حقيقت قرآنى توجّه كنيم كه تمام عزّت نزد خدا و به دست خداست:
«ايَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَانَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَميْعاً
آيا كسانى كه با دشمنان خدا طرح دوستى مى ريزند مى خواهند عزّت و آبرو نزد آنها كسب كنند،
با اين كه همه عزّتها از آن خداست !»
آرى! اگر ايمان به اين امور در اعماق جان مستقر شود دليلى ندارد كه انسان براى جلب توجّه مردم و كسب وجاهت و آبرو يا جلب اعتماد آنها خود را آلوده به اعمال نفاق آلود كند!
بعضى از علماى اخلاق گفتهاند ريشه اصلى رياكارى حبّ جاه و مقام است كه اگر آن را تشريح كنيم به سه اصل باز مى گردد:
علاقه به ستايش مردم،
فرار از مذّمت و نكوهش آنها،
و طمع ورزيدن به آنچه در دست مردم است.
اين نكته نيز قابل توجّه است كه پنهان كردن نيّتهاى آلوده به ريا، براى مدّت طولانى ممكن نيست، و رياكاران غالباً در همين دنيا شناخته و رسوا مىشوند و از لا به لاى سخنان و رفتار آنها آلودگى نيّت آنها فاش مىشود، و ارزش خود را نزد خاصّ و عام از دست مىدهند؛ توجّه به اين معنى نيز اثر باز دارنده مهمّى دارد. لذّتى كه از عمل خالص و نيّت پاك به انسان دست مىدهد با هيچ چيز قابل مقايسه نيست، و همين امر براى خلوص نيّت كافى است.بعضى از علماى اخلاق گفته اند:
يكى از طرق درمان عمل ريا اين است كه انسان تلاش براى پنهان نگاه داشتن عبادات و حسنات خود كند و به هنگام عبادت در را بر روى خود ببندد، و هنگام انفاق و كارهاى خير ديگر سعى بر كتمان آن نمايد تا تدريجاً به اين كار عادت كند.
ولى اين به آن معنا نيست كه از شركت در جمعه و جماعت و مراسم حج و اعمال دسته جمعى ديگر خوددارى نمايد كه آن نيز ضايعهاى است بزرگ!
منبع : معاونت تهذیب
آثار استغفار در کلام امام رضاعلیه السلام
نوشته شده توسطرحیمی 25ام شهریور, 1393با استغفار لبانت را مشغول ساز
مطابق روایات ، استغفار و گفتن لا الله الا الله بهترین عبادت است. درباره استغفار و جایگاه آن از امام رضا علیه السلام روایات متعددی نقل شده ، از جمله اسماعیل بن سهل می گوید : قلت لابی الحسن الرضا علیه السلام علمنی دعاه اذا انا قلته کنت معکم فی الدنیا و الاخره فکتب: اکثر تلاوة انا انزلناه و ارطب شفتیک بالاستغفار؛ به امام رضا علیه السلام عرض کردم: دعایی به من بیاموزید که با خواندن آن در دنیا و آخرت با شما باشم، امام رضا علیه السلام برایم نوشت سوره انا انزلناه (قدر) را زیاد بخوان و همیشه با استغفار لبانت را مشغول ساز.
در روایتی دیگر آمده است که حسین بن سعید در نامه ای به امام رضا علیه السلام نوشت: جعلت فداک ما حد الاستغفار الذی وعد علیه نوحا و الاستغفار الذی لا یعذب قائله؟ فکتب صلوات الله علیه: الاستغفار: الف؛ قربانت شوم، بفرمایید مقدار استغفاری که نوح بدان وعده داد و مقدار استغفاری که گوینده آن مورد عذاب واقع نمی شود، چقدر است؟ امام رضا علیه السلام در جواب نوشت: استغفار هزار مرتبه است.
استغفار و روزی
همچنین امام رضا علیه السلام از پدرانش از رسول گرامی نقل کرده آن بزرگوار فرمود : من انعم الله تعالی علیه نعمة فلیحمد الله تعالی. ومن استبطأ علیه الرزق فلیستغفرالله ، و من حزنه امرفلیقل : لا حول و لا قوة الاّ باالله.؛ هر کس خداوند به او نعمتی می¬دهد باید او را حمد و ستایش کند، هر کس جریان روزی بر او کند می شود باید از خداوند آمرزش بخواهد و هر کس گرفتار اندوهی می شود ، جمله ی « لا حول ولا قوة الا بالله» را بگوید.(1)
امام رضا علیه السلام همچنین می فرماید کان رسول الله صلی الله علیه و له لا یقوم من مجلس و ان خف حتی یستغفر الله خمس و عشرین مرة؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله از مجلسی - اگر چه کوتاه مدت - بلند نمی شد مگر اینکه 25 بار استغفار می کرد. (2)
استغفار، بهترین عبادت
امام رضا(ع) در بیانی دیگر استغفار را بهترین عبادت دانسته می فرماید: الاستغفار و قول لا اله الا الله خیر العبادة قال الله العزیز الجبار: فاعلم انه لا اله الا الله و استغفر لذنبک؛ استغفار و گفتن لا الله الا الله بهترین عبادت است. خداوند عزیز و جبار در قرآن میفرماید: بدان که معبودی جز الله نیست و برای گناه خود و مردان و زنان با ایمان استغفار کن. (3)
و درباره آثار پاک کنندگی استغفار می فرماید: مثل الاستغفار مثل ورقه علی شجرة تحرک فتناثر؛ امام رضا علیه السلام فرمود: مثل استغفار بر گناهان مانند برگ خشک درختانی است که بر اثر باد فرو می ریزد و همچنین می فرماید: قال امیرالمۆمنین تعطروا بالاستغفار لا تفضحکم روائح الذنوب؛ با استغفار خود را خوش بو کنید تا بوى بد گناهان شما را رسوا نکند.(4)
پی نوشت ها:
- عیون اخبار امام رضا، ج 2 ، ص 46
- مکارم الاخلاق، ص 313
- بحارالانوار، ج93، ص285
- وسائل الشیعة، ج 16، ص 70
منبع:شیعه آنلاین
سخن آیت الله خوشوقت در مورد انواع چادرها
نوشته شده توسطرحیمی 22ام شهریور, 1393
به همین چادر معمولی دست نزن
دست بزنی معلوم میشود شیطان دارد جلو می آید
فردا این را حذف میکند پس فردا آن راحذف میکند یواش یواش همه را حذف میکند
یکدفعه نمی آید بگوید بی حجاب شو
بلکه اول می افتد آن قسمتش را خراب میکند
بعد می آید جلوتر
آرام آرم آدم میبیند دینش رفت حجابش رفت
توصیههای 14گانه آیتالله العظمی سیستانی به طلاب (به مناسبت شروع سال تحصیلی جدید )
نوشته شده توسطرحیمی 17ام شهریور, 1393
به گزارش بخش خبر سایت دفتر امور تربیت اخلاقی به نقل از خبرگزاری حوزه ، جمعی از طلاب علوم دینی حوزه علمیه نجف اشرف در دیدار با حضرت آیتالله سیستانی از ایشان خواستند در آستانه زندگی علمی جدید خود، آنها را در مسیر دنیوی و اخروی نصیحت کند.
این دیدار همزمان بود با حضور حجتالاسلام والمسلمین سید مرتضی کشمیری داماد معظم له و وکیل ایشان که با دقت به فرمایشات و توصیه های آیت الله سیستانی به طلاب گوش فرا داد و سخنان ایشان را با برخی تصرفات و اضافات بدین صورت خلاصه نمود:
*شوق و عشق
اولین توصیه ایشان شوق و عشق است که اساس موفقیت هر گونه فعالیت دینی یا دنیوی به ویژه برای طلاب است؛ چرا که راه طلاب راهی پر رنج و مشقت است و اگر طلبه عاشق باشد و بخواهد به مراتب بالای علمی دست یابد، با تلاش و کوشش به آن دست می یابد و علما و مجتهدان شیعه نیز با همین عشق و شوق به مقامات عالی و معارف علمی و تالیفات متعدد دست یافته اند.
*اخلاص
دوم: داشتن اخلاص و نیت تقرب به خداوند در علم آموزی است و اینکه هدف طلبه از درس خواند رضای خداوند سبحان و هدایت مؤمنان و عمل به این آیه باشد که فرمود:
«فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُواْ فِي الدِّينِ».
*فراگیری زبان عربی
سوم: ضرورت فراگیری دروس حوزه به زبان عربی و انتخاب اساتید عرب زبان؛ چرا که زبان عربی زبان قرآن و احادیث شریف و روایات اهل بیت علیهم السلام است و این متون لحن و زبان ویژه ای دارد که فقط کسی میتواند آن را بفهمد که زبان عربی را بشناسد و موضوعات دروس نیز همگی عربی است. البته این منافاتی با تحصیل طلاب غیر عرب ندارد؛ چرا که آنها میتوانند ابتدا زبان عربی را فرا بگیرند همانند نظام موجود در دانشگاه ها برای کسانی که میخواهد در رشته هایی مانند پزشکی و مهندسی تحصیل کنند که آنها نیز باید ابتدا زبان انگلیسی یا زبان ویژه آن دانش را فرا بگیرند.
*حضور در کلاس
چهارم: طلبه باید در درس حاضر شده و پیش از آن با دقت مطالعه کند تا زمانی که استاد درس خود را ارائه کرد، نقاط مبهم درس برای او روشن شود و اگر هم سؤالی داشت از استاد بپرسد. همچنین بهتر این است که طلبه برای جا افتادن مطلب در ذهن خود، شرح استاد را بنویسد.
*مباحثه
پنجم: ضرورت مباحثه پس از هر درس برای جا افتادن درس در ذهن (چرا که درس یک بار و تکرار هزاربار).
*احترام
ششم: ضرورت احترام به استاد و اگر زمانی استاد بنا بر مطالعات طلبه مطلبی را اشتباه بیان کرد، مقتضای ادب این است که بگوید آیا به نظر شما اگر این گونه معنا کنیم مناسب تر نیست؟ و بدین ترتیب مطلب صحیح روشن میشود.
*تواضع
هفتم: ضرورت فروتنی علما در برابر طلاب همان گونه که طلاب نیز باید در برابر استاد خود فروتن باشند.
*پرهیز از حزبگرایی
هشتم: پرهیز از گرایش های حزبی سیاسی و پرهیز از بازی های سیاسی زیرا پرداختن به این امور، طلبه را از تحصیل باز میدارد و به وادی هایی وارد میسازد که در این مرحله به آن نیازی ندارد.
*تهذیب نفس
نهم: طلبه باید به تهذیب نفس و اخلاق خود بپردازد و به آنچه میگوید عمل کند؛ چرا که مردم اگر عالمی را ببینند که وارسته و با اخلاق نیست و به آنچه میگوید عمل نمیکند، از او پیروی نمیکنند بلکه از او انتقاد هم میکنند و معلم مردم ابتدا باید خود را تربیت کند.
*همنشینی با خوبان
دهم: طلبه باید با کسانی نشست و برخاست کند که بر دانش و تقوای او بیفزاید که شاعر میگوید:
صاحب أخا ثقة تحظی بصحبته فالطبع مکتسب من کل مصحوب
کالریح آخذة مما تمر به نتنا من النتن او طیبا من الطیب
با افراد مورد اعتماد همنشینی کن که از همنشینی آنها بهره ای ببری
که سرشت انسان از هر همنشینی تاثیر میپذیرد
همانند باد که از هر چه بر آن میگذرد بهره ای برمیدارد
اگر بر تعفن بگذرد بدبو و اگر بر عطر بگذرد خوشبو میشود
یازدهم: باید بدانیم که تمام اعمال ما بر ولی خدا یعنی امام زمان عرضه میشود، پس هر انسانی باید چنان رفتار کند که امامش از او راضی باشد که خداوند متعال در قرآن کریم فرمود: «وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ».
*پرهیز از غیبت
دوازدهم: پرهیز از بدگویی و غیبت دیگران حتی اگر سزاوار بدگویی باشند و همچنین پرهیز از مداحی اشخاص و زیاده روی در این کار و توصیف آنها به صفاتی فراتر از حد آنها، زیرا مبالغه در مدح دیگران امری نکوهیده است و موجب تضعیف شخصیت مداح میشود.
*تاکید بر حفظ قرآن
سیزدهم: شایسته است طلبه در روزهای تعطیل به اندازه ای که میتواند به حفظ قرآن و تدبر در آیات آن بپردازد که قرآن نیز ما را ترغیب کرده که در آیات آن تدبر کنیم و انسان میتواند در این تدبر خود از یک تفسیر مختصر(مانند تفسیر شبر) نیز کمک بگیرد تا با قرآن بیشتر آشنا شود و از سوی دیگر به مطالعه کتاب های مفید و معتبر هم بپردازد.
*قدر عمر را بدانید
چهاردهم: طلبه باید مراقب باشد حتی یک لحظه از وقت جوانی خود را به هدر ندهد چرا که انسان هرچه بزرگ تر میشود حافظه و ذهن او ضعیف تر میشود بنا براین طلبه باید از تمام لحظات عمر خود بهره ببرد که در روایت آمده: ( پنج چیز را قبل از پنج چیز غنیمت دان: جوانی پیش از پیری، سلامتی پیش از بیماری، دارایی پیش از فقر، فراغت پیش از اشتغال و زندگی پیش از مرگ).
منبع: اداره تربیت اخلاقی حوزه
اگر همسرتان قهر کرد : ناسازگاری زن و شوهر مرگ تدریجی
نوشته شده توسطرحیمی 11ام شهریور, 1393
باید توجه داشت که
میان زن و شوهر توافق اخلاقی صد در صد محال است
زیرا سلیقهها، عقیدهها و پرورشها با هم تفاوت دارد.
حضرت آیتالله مظاهری:
ناسازگاری زن و شوهر مرگ تدریجی است
رییس حوزه علمیه اصفهان با اشاره به اینکه اسلام به صبر متقابل زن و شوهر تأکید میکند، عفو و گذشتن از خود را راه حل اختلافات زن و شوهر دانست و ناسازگاری همسران در خانه را نوعی مرگ تدریجی خواند. به گزارش رسا حضرت آیتالله حسین مظاهری، رییس حوزه علمیه اصفهان، سهشنبه 25 تیرماه پس از نماز ظهر و عصر در ادامه جلسات اخلاقی ماه مبارک رمضان در مسجد حکیم با اشاره به اهمیت صبر خانوادگی گفت: صبر خانوادگی و صبر و زن و شوهر از صبر در اجتناب در گناه و صبر در عبادت مشکلتر است.
وی اظهار کرد: تربیت فرزندان وابسته به صبر در خانه است، نباید هم گفت که تقصیر دیگری است، موضوع تقصیر و عدم تقصیر نیست، بلکه موضوع این است که ما شیعه هستیم و باید صبر در خانواده زنده باشد.
میان زن و شوهر توافق اخلاقی صد در صد محال است
حضرت آیتالله مظاهری با تأکید بر اینکه اینکه صبر زن در برابر شوهر و صبر متقابل پدر و مادر نیز از جایگاه ویژهای برخودار است، گفت: باید توجه داشت که میان زن و شوهر توافق اخلاقی صد در صد محال است زیرا سلیقهها، عقیدهها و پرورشها با هم تفاوت دارد.
استاد درس خارج حوزه علمیه با بیان اینکه اگر اختلافات در میان زن و شوهر باقی بماند، دیگر نمیتوان نام آن را زندگی نهاد، بلکه مرگ تدریجی است، ادامه داد: زندگی زمانی زندگی و حیات طیب میشود که اختلاف میان زن و شوهر وجود نداشته باشد و به جای اختلاف محبت حکمفرما شود.
وی اظهار کرد: در میان زن و شوهر باید از 50 درصد تا 70 درصد توافق اخلاقی باشد، و کمبود آن را با ایثار و از خودگذشتگی جبران کنند، ایثار و فداکاری باشند، بدون حساب و کتاب وارد بهشت میشوند، خداوند نیز ازخودگذشتگی، ایثار و عفو را در قرآن تأکید کرده است.
اختلاف زن و شوهر یک نوع مرگ تدریجی است
وی تلطف، مهربانی، گذشت را عاملی مهم در زندگی خواند و گفت: مردی که با زن خود نمیسازند تنها این نیست که زن و بچهاش را ناراحت کند، بلکه ابتدا خود را اذیت و ناراحت میکند و در درون خود جهنمی ایجاد میکنند، سپس به زن و فرزندان خود میرسد.
رییس حوزه علمیه اصفهان گفت:
ناسازگاری زن با شوهر و شوهر با زن، لجاجت و خودسری، دلخوری از یکدیگر، مرگ تدریجی است، قرآن در این باره تأکیدات فراوان دارد و خاطرنشان میکند که میان زن و شوهر به صورت دو طرفه عفو، گذشت باشد.
وی گفت: زن و مرد کینهتوز مانند شتر وارد صف محشر میشوند، قرآن میفرماید کینهتوزی در میان خانواده نباید باشد و حتی قرآن از این پیشتر میرود و میگوید اگر فردی از زن و شوهر اشتباه کرد، دیگری باید او را ببخشد تا زندگی آنان بهشت شود.
حضرت آیتالله مظاهری با اشاره به اینکه گاه دیده میشود که زن و شوهر از نظر فقر و امکانات دنیایی و حتی شخصیت پایین هستند، اما دارای زندگی خوش و خرم هستند، ابراز کرد: این زندگی در واقع یک حیات طیب است که در مقابل مرگ تدریجی قرار میگیرد.
بداخلاقی در خانه فشار قبر را به دنبال دارد
وی ادامه داد: گاه نیز دیده میشود که زن و شوهر از نظر مالداری، اولاد و شخصیت اجتماعی دارای امکانات فراوانی هستند، اما خانه برای آنان جهنم است و هم خود و هم فرزندان آنان میسوزند و فرزندان آنان به دلیل اختلافات عقدهای میشوند.
استاد اخلاق حوزه علمیه با تصریح این نکته که در برخی مواقع مال، زیبایی و شخصیت اجتماعی و مانند آن هیچ کاری را پیش نمیبرد و اختلاف همچنان باقی است، گفت: معاذ شخصیتی است که در خانه بداخلاق بود و به همین دلیل پیامبر صلی الله علیه و آله در تشییع جنازه او شرکت کرد و گفت قبر او را چنان فشار داد، که همه استخوانهای وی له میشود.
وی بیان کرد: اگر زن همه مسائل را رعایت کند، نجیب، عفیف، مقدس و اهل مستحبات باشد، اما اگر بداخلاق باشد و نیش داشته باشد، ممکن است به بهشت برود اما دچار فشار قبر میشود، بعضی اوقات دست خود او نیست اما چون روی اخلاق کار نکرده است، زبانش نیش دارد.
حضرت آیتالله مظاهری با اشاره به اینکه گاه زن و مرد در اثر روزهداری هنگام افطار دعوا به راه میاندازند، ادامه داد:
این دعوا و داد بر سر همسر مار و عقرب میشوند، این مار و عقرب به زندگی زن و شوهر میافتاد و این مار و عقرب در قبر نیز همراه آنان خواهد بود.
وی ادامه داد: گاه انسان در حالی که حواسش نیست برای خودش مار و عقرب درست میکند، گاه خانم عصبانی میشود یا شوهر بیدلیل عصبانی میشود، اگر این توافق اخلاقی با گذشت و ایثار نباشد، زندگی مرگ تدریجی است و جهنم را در همین دنیا برای خود فراهم میکند تا به جهنم موعود وارد شود.
صبر در اختلافات نیازمند مردانگی و پا گذاشتن بر روی نفس است
استاد درس خارج حوزه علمیه ابراز کرد: قران در آیات فراوانی ایثار و گذشت را راجع به همه به ویژه زن و شوهر گوشزد میکند، اختلافات از «من، من» سرچشمه میگیرد، از این سرچشمه میگیرد که فرد میخواهد حرف خود را به کرسی بنشاند.
وی خاطرنشان کرد: اگر در میان زن و شوهر اختلاف واقع شد، قهر کردن، بیمحلی و بیاعتنایی گناه بزرگی است، حتی در برخی روایات گفته شده است اگر این قهر کردن ادامه یابد، فرد از دایره اسلام بیرون میرود زیرا در مسلمان قهر و بیمحلی راه ندارد.
حضرت آیتالله مظاهری با تأکید به اینکه از میان برداشتن اختلافات مردانگی میخواهد، گفت: فرد اگر بهشت میخواهد باید مرد باشد، مردانگی به این است که اگر دیگری بدی کرد، فرد به جای او خوبی کند، با همین مردانگی است که بهشت نصیب انسان میشود.
وی ابراز کرد: ما باید شباهت به خداوند داشته باشیم، ما به خداوند بسیار بدی میکنیم، در یک روزه گرفتن بسیار نق نق میکنیم، اما پرودگار عالم نعمتهای ظاهری و باطنی خود را برای ما فرستاده است و در برابر بدی ما نیکی میکند.
استاد اخلاق حوزه علمیه ادامه داد: ما انسانهای بدی در برابر خداوند و امام زمان(عج) هستیم، ما با رفتار و کردارمان امام زمان(عج) را ناراحت میکنیم، اما ایشان واسطه فیض هستند و همه نعمتهای مادی و معنوی ما از ایشان است و اگر ما شیعه هستیم باید یک در میلیون شبیه امام زمان(عج) شویم
در آرزوی تو به قصد كوی تو- خانم ها بخوانند!
نوشته شده توسطرحیمی 11ام شهریور, 1393
ماجرای گرایش دوباره ی من به سمت خدا از حدود دو سال پیش شروع شد وقتی با همه وجود احساس كردم دلم گمشده ای داره كه بدون او نمی تونه آروم بگیره. شروع کردم به مطالعه درمورد خیلی چیزها. خیلی راهها که بشه با بودنش توی زندگیم کمی آرامش داشته باشم و هیچکدوم اقناعم نکرد.
روزهای بدی بود.خیلی بد و هر روز حالم بدتر می شد تا اینكه یك روز تصمیم گرفتم به یك جای دور برم جایی كه در آن احساس آرامش كنم حتی به فرار از خونه هم فكر كردم و همین طور كه ذهنم گزینه های مختلفی رو به عنوان مقصد جستجو میكرد بی اختیار، ناخودآگاه تصویر کعبه اومد جلوی چشمم و شدم پراز آرامش. حس کردم بهترین مکان برای آرامش کعبه ست.
حالم خیلی خرابتر شد. من کجا کعبه کجا؟ باور و اعتقادات من کجا و آرامش پیدا کردن توی کعبه کجا؟
برام عجیب بود. درست یا غلط دو ركعت نماز خوندم و شاید این قدم اول من بود به سمت گمشده ام…
بعد از اون روز گاهی نماز می خوندم؛ وقتهایی كه حوصله داشتم یا مضطرب بودم. بعد آروم آروم نمازهام درست تر و منظم تر شد در کنارش به کمک یه دوست مطالعه در این زمینه رو شروع کردم .خاله و شوهرخاله ام هم کتابهای خیلی مفیدی بهم دادن و کم کم ذهنیتم در مورد خدا شکل گرفت و یواش یواش با دینم آشتی کردم و پذیرفتمش. خدایی که توی دعای ابوحمزه ثمالی توصیف شده … خدایی که من دارم خدای مهربونی كه خیلی هم من رو دوست داره.
كمی بعد پدر و مادر رفتن مشهد. بهشون گفتم برام چادرنماز بخرن. و البته که تعجب کردن حسابی. از روزی که چادرنماز سوغات مشهد به دستم رسید و مادر برام دوخت نمازم رو به صورت ثابت خوندم. البته بی اغراق هر وعده نماز رو با علاقه خوندم. از دو سه هفته قبل از شروع ماه رمضان سال 92 دوستی وارد زندگیم شد و همه عقایدم رو یواش یواش محکم تر کرد. بهش شکل بهتری داد. بدون اینکه بدونه اعتقادات من تازه داره شکل میگیره و به اصطلاح خودم تازه مسلمون هستم.
از روزی که برگشتم تغییراتی که سابقا درون خودم بود رو به بیرون هم منتقل کردم و تغییرات زیادی توی زندگیم دادم. بی رودربایستی خیلی از دوستان رو حذف کردم حتی از صفحه فیس بوکم. روابطم رو شفاف کردم. سعی کردم حجابم اینقدر باز نباشه البته چادری نشدم و تصمیم هم نداشتم كه هرگز چادری بشم…
در کل خیال نکنید شدم یه مسلمون دو آتشه. نه…
اما بهترین قسمت این تغییرات و بهترین لحظه ها برام وقتی بود و هست که دعاهای مختلف رو میخونم. مناجات های زیبائی که روح آدم رو مشتاق تر از قبل میکنه برای بیشتر راز و نیاز و مناجات کردن. شب های بیخوابی که سابقا به فکر و خیال و اضطراب و گریه میگذشت دیگه با دعا و مناجات و مطالعه سپری می شد
كمی در مورد خانواده ام بگم. خانواده من یعنی پدر و مادرم هردو مذهبی هستند. پدرم سالهاست نمازشبش ترک نمیشه و مادرم هم به معنای کلمه نور ایمان توی صورتشون میدرخشه ولی هیچوقت نتونستن من رو قانع کنند که سعی کنم در مسیری که اونها قدم گذاشتن وارد بشم.و وقتی دیدن که با اینکه نمازخون نیستم حواسم به عزت نفسم هست و هرگز پا درمسیر گناه نمیذارم سعی کردند کمتر فشار بیارن هرچند با محبت و نصیحت خیلی سعی میکردن من رو به راه بیارن.
بعد از اینکه نمازخون شدم هنوز حجابم کامل نبود. سعی میکردم موهام رو بپوشونم یا آرایش نکنم (با اینکه قبل از نمازخون شدنم هم زیاد آرایش نمیکردم چون درنهایت خط قرمزهایی برای خودم داشتم)ولی خب مانتوهام کوتاه بودن و هرکاری میکردم میدیدم اونطوری که باید حجابم درست نیست.چندمدل مانتو طراحی کردم و با کمک مادرم که متوجه بود روحم درحال تغییره و خیلی خوشحال بود دوختم و اونها رو میپوشیدم ولی چادری نشدم چون چادر برام حرمت داشت و نمیخواستم یکی دوماه بپوشم و بعد بذارم کنار.
صفحات: 1· 2
صبر
نوشته شده توسطرحیمی 9ام شهریور, 1393
به گفته بعضی از علمای اخلاق، روایاتی که درباره فضیلت صبر و شکیبایی ازمعصومین علیهم السلام به ما رسیده، بیش از آن است که به شمارش در آید. و در برخی از کتب که درباره صبر تالیف یافته، نزدیک به 900 حدیث از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و اله و ائمه معصومین علیهم السلام در این باره آمده است که به عنوان نمونه، بخشی از آن ها را گلچین نموده ایم:
1- رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمودند:
«الصبر خیر مرکب ما رزق الله عبدا خیرا له و لا اوسع من الصبر،
صبر بهترین مرکب سواری است، خداوند هیچ بنده ای را بهتر و گسترده از صبرروزی نداده است.»(28)
تعبیر به «بهترین مرکب»، در این حدیث شریف اشاره به این دارد که صبر، وسیله رسیدن به همه سعادت ها و خوشبختی هاست و انسان بدون آن به هیچ مقامی در دنیا وآخرت نمی رسد!
2- امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرمایند:
«علیکم بالصبر فان الصبر من الایمان کالراس من الجسد،
بر شما باد صبر و استقامت کردن، زیرا صبر نسبت به ایمان، همانند سر به بدن است.»(29)
نشان می دهد که صبر نقش کلیدی برای تمام ابعاد زندگی انسان دارد، به همین دلیل در ذیل همین حدیث آمده است :
«لا ایمان لمن لا صبر له، کسی که صبر و استقامت ندارد، ایمان او پایدار نخواهد ماند.»
3- در حدیث دیگر، همان حضرت علیه السلام می فرمایند:
«لا یعدم الصبور الظفر و ان طال به الزمان،
شخص صبور، پیروزی را از دست نخواهد داد هر چند طول بکشد.»(30)
با توجه با این که هم صبر مطلق ذکر شده و هم پیروزی، نشان می دهد که این حکم در تمام ابعاد معنوی و مادی زندگی انسان هاست.
4- پیغمبر اکرم صلی الله علیه و اله، صبر را به منزله نصف ایمان شمرده اند:
«الصبر نصف الایمان،
صبر نصف ایمان است.»(31)
در بعضی از روایات، نصف ایمان را شکر گزاری و نصف دیگر آن را صبردانسته اند.صبر و استقامت برای رسیدن به نعمتها و سپس شکر نعمت، یعنی بهره برداری صحیح از مواهب و نعمت های الهی.
روشن است که این حدیث، هیچ منافاتی با احادیث گذشته ندارد، زیرا همان طور که بیان شد، اگر مؤمن صبر نداشته باشد ایمانش به خاطر موانعی که بر سر راه دارد، از بین می رود، هم چنین اگر شاکر نباشد، طبق این بیان (و لئن کفرتم ان عذابی لشدید) نعمت هااز کفش می رود.
5- در حدیث دیگر، رسول خدا صلی الله علیه و اله در تعبیر زیبای دیگری فرمودند:
«الصبر کنزمن کنوز الجنة، صبر،
گنجی از گنج های بهشت است.»(32)
6- دلیل این امر با نقل حدیثی از امیر مؤمنان علیه السلام به وضوح روشن می شود:
«الصبرعون علی کل امر،
صبر و شکیبایی به پیشرفت هر کار (مهمی) کمک می کند.»(33)
زیرا همان گونه که می دانید، در نظام زندگی بر سر راه هر کار مهمی، موانعی قراردارد که عبور از آنها فقط با نیروی صبر و شکیبایی ممکن است.
7- درباره شکیبایی در برابر گناه این حدیث نقل شده است:
«و من صبر عن معصیة الله فهو کالمجاهد فی سبیل الله،
کسی که در مقابل عوامل گناه صبر کند، مقامش همانند مجاهد در راه خداست.»(34)
آری هر دو مجاهد «فی سبیل الله» اند، با این تفاوت که یکی با دشمن بیرونی (جهاد اصغر) و دیگری با دشمن درونی (جهاد اکبر) می جنگد.
8- در حدیث دیگری از امیر مؤمنان علیه السلام آمده است:
«ان صبرت ادرکت بصبرک منازل الابرار و ان جزعت اوردک جزعک عذاب النار،
اگر صبر کنی، به خاطر صبر خودبه مقامات ابرار و نیکوکاران می رسی و اگر بی صبری کنی، این بی صبری تو را در عذاب دوزخ وارد می کند.»(35)
9- امام صادق علیه السلام درباره صبر در برابر بلاها و حوادث تلخ زندگی، می فرمایند:
«من ابتلی من المؤمنین ببلاء فصبر علیه کان له مثل اجر الف شهید،
هر کس از مؤمنان به بلایی گرفتار شود (و) شکیبایی را از دست ندهد، پاداش هزار شهید دارد».(36)
مرحوم «علامه مجلسی» قدس سره، بعد از ذکر این حدیث در جلد 68 بحار الانوار، این سؤال را مطرح می کند که چگونه این پاداش صحیح است، در حالی که شهید خود ازصابران می باشد، زیرا در برابر دشمن صبر می کند تا شربت شهادت را می نوشددر جواب این سؤال می توان گفت:شهید در برابر تهاجمات دشمن صبر می کند وصابران در مقابل حوادث تلخ زندگی، مانند بیماری ها، ناکامی ها و از دست دادن عزیزان صبر می کنند.
دلیل دیگری بر برتری او نسبت به اجر شهادت، این است که شهادت یک بار است، ولی گرفتاری های تلخ زندگی، هزاران بار تکرار می شود،
10- پیغمبر اکرم صلی الله علیه و اله درباره پاداش معنوی صابران می فرمایند:
«من ابتلی فصبر واعطی فشکر و ظلم فغفر اولئک لهم الا من و هم مهتدون،
کسانی که به بلایی مبتلا شود وشکیبایی کند و نعمتی به او برسد و شکر آن را به جا آورد و مورد ستم واقع شود و (با بزرگواری) طرف راببخشد، چنین کسانی امنیت و آرامش (در قیامت دارند) و آنها دایت یافتگانند».(37)
11- امام صادق علیه السلام می فرمایند:
«الصبر یظهر ما فی بواطن العباد من النور و الصفاءو الجزع یظهر ما فی بواطنهم من الظلمة و الوحشة،
صبر، آنچه را که در درون بندگان خدا ازنور و صفا وجود دارد، آشکار می کند و بی صبری و ناشکیبایی، آنچه را که در درون آنها از ظلمت ووحشت است، ظاهر می سازد.»(38)
12- بحث احادیث صبر را با حدیث دیگری از امیر مؤمنان علیه السلام پایان می دهیم:
«الصبر مطیة لا تکبوا و القناعة سیف لا ینبوا،
صبر و شکیبایی مرکبی است که هرگز به زمین نمی خورد و قناعت شمشیری است که هرگز از کار نمی افتد»(39)
این ها بخش مختصری از احادیثی است که درباره اهمیت صبر انسان ها و پاداش شکیبایان وارد شده است.
من از مفصل این قصه مجملی گفتم تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
پی نوشت ها:
28- میزان الحکم، ج 2، ح 10025.
29- نهج البلاغه، کلمات قصار 82.
30- نهج البلاغه، کلمات قصار، حکمت 153.
31- محجة البیضاء، ج 7، ص 106.
32- محجة البیضاء، ج 7، ص 107.
33- غرر الحکم، حدیث 765
34- جامع الاحادیث الشیعه، ج 14، ص 253.
35- شرح غرر الحکم، ح 3713.
36- اصول کافی، ج 2، ص 92.
37- مجمع الانوار، ج 2، ص 526 (حدیث 830)
38- بحار الانوار، ج 68، ص 90، ح 44.
39- بحار الانوار، ج 68، ص 96.
منبع: حوزه نت
ای انسان... توجه !
نوشته شده توسطرحیمی 3ام شهریور, 1393روزی جوانی از پیری نصیحت خواست.
پیر گفت: ای جوان !!
قرآن بخوان قبل از آنکه برایت قرآن بخوانند!
نماز بخوان !!! قبل از آنکه برایت نمازبخوانند !!
از تجربه دیگران استفاده کن !! قبل از آنکه تجربه دیگران شوی ….
ای انسان ….
از تاریکی شب میترسی، امّا از تاریکی شب اول قبر نه!!!
در بهشت می خواهی داخل شوی، اما در مسجد نه!!!
رشوه دادن را انجام میدهی، ولی کمک به یک نیازمند نه!!
کتاب های متنوع جهان را می خوانی ، امّا قرآن کلام خدا را نه!!!
آهنگ های شرقی و غربی جهان را می شنوی ، ولی نوای قرآن را نه!!!
از ریختن آبرویت در نزد مردم میترسی، امّا در نزد خدا نه!!!
برای امتحانات دنیوی ساعتها و روزها بیدار می مانی ، امّا برای امتحانات الهی نه!!!
ای انسان…
امروز برای خدا چه کرده ای؟؟؟