« اوصاف پرهیزکاران از نگاه امیرالمومنین علی علیه السلامنجوای آشنا »

شكايت حضرت امام حسين بر سر روضه منور رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) از جفاى امت

نوشته شده توسطرحیمی 3ام آبان, 1391

     حضرت امام حسين(عليه السلام) از منزل وليد به خانه خويش باز آمدند چون شب شد به زيارت قبر منور ومرقد مطهر جد بزرگوار خويش رفته عرضه داشت:

     يا رسول الله من حسين بن على فرزندو دختر زاده توام كه مرا در بين اين امت بيادگار گذاشته و به اطاعت من امر فرمودى،گواه باش كه امت تو مرا يارى نكردند و قدر من را ضايع نموده و پاس حرمت من و قرابتتو را نگاه نداشتند، اينك شكايت به تو آورده‏ام، پس به نماز مشغول شده و تا بامداددر ركوع و سجود بود.

     وليد جهت تحقيق آن شب كسى را به سراى حضرت فرستاد چونجنابش را نيافتند به وليد خبر دادند، وليد گفت:

     شكر خداى را كه از اين شهر برفتو ما به مواخذه خون پاكش مبتلا نشديم، صبحگاه آن شب حضرت به خانه مراجعت فرمود و شبديگر بر همين منوال بر سر تربت مقدس مصطفى آمد و چند ركعت نماز بجا آورد و پس ازفراغت از آن با حق سبحانه و تعالى مناجات كرد و گفت:

     خدايا اين تربت پيغمبر تومحمد بن عبدالله است و من پسر دختر او هستم و چنين واقعه‏اى كه تو از آن آگاهى پيشآمده است و تو بر حالم آگاه و از ضميرم مطلع هستى، تو مى ‏دانى كه معروف را دوستداشته و منكر را كراهت دارم، خدايا بحق اين تربت پاك و بحق آن كس كه در اين خاكخفته است آنچه رضاى تو و رضاى پيغمبرت هست برايم ميسر گردان، سپس بسيار گريست و سربر خاك پاك پيغمبر نهاد در خواب رفت و در خواب جد خود رسول خدا (صلى الله عليه وآله و سلم) را ديد با گروهى از فرشتگان مى ‏آيد، جمعى از دست راست و گروهى از دست چپو فوجى از پيش و برخى از پشت، بدين هيئت نزديك او آمدند پيامبر اكرم (صلى الله عليهو آله و سلم) او را گرفت و به سينه خودش چسبانيد و ميان ديدگانش را بوسيد و فرمود:

      مى ‏بينم در اين نزديكى جماعتى كه ادعاى اسلام مى‏كنند ترا در زمين كربلاء بكشند وتو تشنه باشى و تو را آب ندهند با اين همه اميد دارند كه در روز قيامت ايشان راشفاعت كنم خداى تعالى شفاعت من را نصيب ايشان نكند و در آن سرا هيچ حظ و بهره‏اى بهآنها ندهد، فرزندم پدر و مادرت نزد من بوده و آرزوى لقاء تو را دارند و براى تو دربهشت درجاتى است كه تا شهادت نيابى بدان درجات نخواهى رسيد.

     امام (عليه السلام)عرض كرد:

     يا جده مرا نزد خويش نگاه دارد كه مرا به مراجعت در دنيا حاجتى نيست.

     پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: مى ‏بايد كه سعادت شهادت را دريابىآنگاه به انواع درجات و ثوابى كه بارى تعالى وعده داده است برسى.

     سپس امام(عليه السلام) از خواب برخاست و آن خواب را به اهل بيت خويش بازگو فرمود، ايشان سختدلتنگ شدند به طورى كه آن روز هيچكس از اهل بيت آن مظلوم غمگين ‏تر نبود.


مقتل الحسين (عليه السلام) از مدينه تامدينه/مرحوم آيت الله سيد محمدجواد ذهنى تهرانى(ره)

نظر از: سودابه [بازدید کننده]  
سودابه
1392/09/25 @ 12:19


فرم در حال بارگذاری ...