موضوع: "شهدا"
شعر شجرة الملعونه به بهانه سالروز شهادت شهدای منا
نوشته شده توسطرحیمی 16ام شهریور, 1395(شعر براساس فرمایشات رهبری)
فرمانده ی ما با صلابت گفت :
عید است امّا ما عزاداریم
اندازه ی صدها نفر حاجی
از این سعودی ها طلبکاریم
فرمانده ی ما با صلابت گفت:
ظالم دگر بدبخت خواهد بود
آری همه عالم بداند که
برخورد ایران سخت خواهد بود
فرمانده ی ما با صلابت گفت:
دست خدا پشت و پناه ماست
ای حزب شیطان یادتان باشد
این آخرین هشدار حزب الله ست
آداب اسلامی ست تا اینجا
ما خویشتن داری اگر کردیم
موذی گری هاتان اگر باقیست
از این مواضع باز می گردیم
زهری که در جان تو می ریزیم
در کام ما طعم عسل دارد
کوچکترین بی احترامی هم
از سمت ما عکس العمل دارد
ذریّه ی سعد أبی وقّاص !
دنیا و عقبی أخسر الناسید
آقای ما ذریّه ی زهراست
آقای ما را خوب بشناسید
آقای ما لب تر کند فوراً
سربازهایش دور او هستند
مثل همان روزی که خون دادند
راه ورود بعث را بستند
ما نسل سرخ کربلای پنج
ما فاتح فتح المبین هستیم
ما ذوالفقارانیم و در دستِ
مولا امیرالمومنین هستیم
پایان این تلخیِّ روز افزون
شیرین ترین تقدیر این دنیاست
صاحب حرم، احرام می بندد
آن روز، روز مهدی زهراست
حمید رمی
راز خنده یک شهید در داخل قبر
نوشته شده توسطرحیمی 9ام شهریور, 1395حجت الاسلام والمسلمین قرائتی در بیان خاطره ای از پدر یک شهید، راز خندیدن شهید در داخل قبر را تشریح کرده است.
توفیقى بود و عید نوروزی در جبهه بودیم. شنیدیم که پدر دو شهید، وقتی شهید دومش را داخل قبر می گذارند، شهید خندیده بود. تلفن کردیم و ملاقاتى با پدر دو شهید تنظیم کردیم. ماجرا را جویا شدیم. گفت: «بله! پسر دومم چهار سال در جبهه بوده. مرتب جزو نیروهاى خاکى، آبى، رزمنده و غواص و با چه حالى و چه عرفانى و چقدر خالص و خوب… بعد در جزیره فاو و عملیات والفجر 8 شهید مى شود و این هم عکس شهادتش است. در مدت زمان شهادت تا دفن، او را به سردخانه بردند، این هم عکسش است. (چند تا از عکس هایش را نشان داد.) اما همین که او را داخل قبرش گذاشتیم، خندید.» به عکس داخل قبر که نگاه کردیم، دیدیم که مى خندد. گفتیم: «چه کسانى دیدند؟» گفت: «همه مردم دیدند.» وارسى کردیم و دیدیم بله، این مسئله در منطقه شیوع پیدا کرده این شهید را در قبر که گذاشتند، خندیده است. به طورى که شک کردند شاید زنده است. اما چرا خندید ما نمى دانیم؟ از روز شهادت تا روز دفن، روزها طول کشید و در مراحل مختلف بیمارستان و سردخانه و در فاو و در همه مراحل چهره ساده اى داشته، اما داخل قبر مى خندد.
من خیلى فکر کردم و عکس ها را گرفتم پهلوى هم گذاشتم. براستى مى خندد، نه اینکه شاد است. چون یک وقتى، قیافه عبوس است و فقط لب به سمتى مى رود، ولى یک زمان آثار خنده زیر پوست، زیر چشم و کل صورت دیده مى شود. ما دیدیم، مردم دیدند، عکس هم گواهى مى دهد.
خانه شهید رفتیم و وصیت نامه اش را خواندیم. دیدیم عجب وصیتنامه اى دارد. گفتیم: «دیگر چیز دیگرى ندارد؟» گفتند: «یک کتابى دارد و گاهى هم شعر مى گفته و مناجات مى کرده است.» دفتر مناجاتش را طلب کردیم. دفتر مناجاتش را آوردند و خواندیم. متوجه شدیم یکى از جملاتش این است:
«خدایا! مرا طورى کن که وقتى سرم را به لحد مى گذارم، بخندم.»
اینجا بود که من تمام پیچ و مهره هاى بدنم از هم باز شد، هر کارى کردم خودم را نگه دارم نشد. جوان بیست ساله چگونه توانسته به چنین مقامى برسد.
منبع:کتاب: “خنده و گریه در آثار استاد قرائتی”
روزشمار دفاع مقدس + دانلود نرم افزار
نوشته شده توسطرحیمی 30ام مرداد, 1395برای دانلود این برنامه، کد زیر را اسکن کنید
برای اولین بار در ایران؛
نخستین اپلیکیشن روزشمار دفاع مقدس
- اگر می خواهید پیشینه تاریخی خود را بشناسید
- اگر می خواهید با سبک زندگی دفاع مقدسی ها آشنا شوید
- اگر می خواهید دل نوشته هایی با شهدا و رزمندگان داشته باشید
- اگر می خواهید با واقعیت ها و ناگفته های جنگ تحمیلی آشنا شوید
…
این روزشمار از تمامی ظرفیت های فنی اپلیکیشن و محتوایی جامع برخوردار است.
بخش های مختلف این اپلیکیشن:
مناسبت های روز، درآمدی بر جنگ تحمیلی، تقویم عملیات ها، کلام یار، شناسنامه کل عملیات ها، شوخ طبعی ها، فال شهدا، از من بپرس، دل نوشته ها، فیلم ها، تصاویر مستند، نوحه ها و نواها، هنر و جنگ تحمیلی و …
این روزشمار را بر روی گوشی خود داشته باشید
برخی از قابلیت ها و بخش های ارائه شده در این روزشمار:
- با اجرای نرم افزار، روز جاری و مناسبت های مرتبط با دفاع مقدس در این روز را می توانید مشاهده کنید.
- با انتخاب هر مناسبت در روز جاری اطلاعات تکمیلی + صوت و تصاویر مرتبط نمایش داده می شود.
- با دکمه های قبلی و بعدی امکان مشاهده رخدادهای مرتبط با دفاع مقدس در تمام طول سال فراهم گردیده است.
- در بخش کلام یار، رهنمودها و فرمایشات امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) پیرامون دفاع مقدس ارائه گردیده است.
- در بخش مناسبت های روز، مناسبت های عمومی تقویم در روز جاری قابل مشاهده می باشد.
- در بخش درآمدی بر جنگ تحمیلی، سیر تحولات جنگ تحمیلی ارائه گردیده است.
- در بخش تقویم عملیات ها، عملیات های دفاع مقدس به تفکیک سال، ماه و نوع عملیات ارائه گردیده است که در هر قسمت شناسنامه عملیات، متن توضیحی عملیات، نقشه عملیات و همچنین متن قرائت شده توسط گوینده جهت سهولت دسترسی ارائه گردیده است.
- در بخش شناسنامه عملیات ها، فهرست کلی عملیات ها به اضافه اطلاعات تکمیلی هر عملیات ارائه شده است.
- در بخش شوخ طبعی ها، بخش هایی از سبک زندگی دفاع مقدسی ها قابل مشاهده است.
- در بخش فال شهدا، از شهدا در راه رسیدن به خیر و مصلحت، راهنمایی و یاری می طلبیم.
- در بخش از من بپرس، به تعدادی از سوال های عمومی جنگ ایران و عراق به صورت مبسوط پاسخ داده شده است.
- در بخش دل نوشته ها، …
همچنین در بخش های جانبی نرم افزار تعداد زیادی از فیلم های مستند دفاع مقدس، تصاویر، نوحه ها و نواها، آثار هنری دفاع مقدس و … ارائه گردیده است. (مشاهده این بخش ها نیاز به دسترسی اینترنت دارد و حجم برنامه را بالا نمی برد)
نرم افزار «جهاد و دفاع مقدس»+ دانلود
نوشته شده توسطرحیمی 30ام مرداد, 1395دانلود نرم افزار «جهاد و دفاع مقدس»(3.19 MB)
ویژگی های نرم افزار:
ویژگی های علمی:
قابلیت های نرم افزار:
منبع:پایگاه اندیشه قم
نرم افزار جامع دفاع مقدس + دانلود
نوشته شده توسطرحیمی 30ام مرداد, 1395شهید مدافع حرم شهید جاویدالاثر جواد الله کرم
نوشته شده توسطرحیمی 30ام مرداد, 1395
شهادت : سحرگاه 95/2/19 خان طومان،
به سفارش پدر، مادرش خیلی مراعات میکرد که حتماً با وضو به او شیر دهد،همیشه دست پدر و مادرش را می بوسید،طوری که ناگفته بچه هایش هم این را وظیفه خودشان می دانستند، در خانواده و محل شخصی شاد،فروتن و مردم دار بود همیشه خود را مدیون دیگران میدانست حتی وقتی که برایشان کاری انجام میداد.هیچ وقت در خانواده و در جمع دوستانش از فعالیتها و مسئولیتش در سوریه نمیگفت،به همکارانش میگفت باید خیلی مراعات بیت المال را بکنیم از کسانی هم که دلسوزی و مراعات نمیکردند خیلی ناراحت میشد،میگفت مهم نیست چه مسئولیتی داریم و کجا هستیم،باید درست انجام وظیفه کنیم،در میدان نبرد شجاع و دلیر بود به عنوان فرمانده بعد از جلسه عملیات و تشریح منطقه و دشمن اول خودش حرکت میکرد و اصلاًبه پشت سرش نگاه نمیکرد.3 بار در سوریه مجروح شد و به فیض جانبازی نائل آمد ولی دوباره برای رفتن اقدام میکرد.
دو فرزند: علی اکبر 6 ساله(در مراسم یادبود پدرش شعر مدافعان حرم را مداحی کرد) و زهرا 1/5 ساله
پدر شهید: پسرم را خدا داد و خدا گرفت، من چکاره ام،همه قدر امنیت را بدانید و شاکر این نعمت باشید.
همرزم شهید: کمتر حرف از شهادت میزد ، همه دور هم نشسته بودیم و شوخی میکردیم با اینکه همیشه آدم خنده رو و شادی بود گفت :بچه ها امشب کمتر شوخی کنید، تعجب کردم گفتم نکنه داری شهید میشی ،گفت آره نزدیکه،همه لحظاتی ساکت شدند و هاج و واج به هم نگاه میکردند ،سحر فردایش جواد شهید شد.
۱۳۹۵/۵/۲۳
در بزم فلك، دوباره اختر داريم
نوشته شده توسطرحیمی 29ام مرداد, 1395تقديم به شهداى مدافع حرم تيپ فاطميون
در بزم فلك، دوباره اختر داريم
پيوند شقايق و صنوبر داريم
در شام و حلب همنفس “فاطميون”
خون نامه ى لاله هاى پرپر داريم
در دشت شقايقى كه قربانگاه است
از هر نفس لاله ،زمان آگاه است
در معركهى عاشقى “فاطميون”
لبخند رضايت رسول الله است.
محمد مهدی عبداللهی
صورتش... رمز سرخ پیروزیست...
نوشته شده توسطرحیمی 16ام مرداد, 1395شعری تقدیم به بابا رجب
صورتش… رمز سرخ پیروزیست…
مرضیه مرادی از شاعران استان فارس برای شهید رجب محمدیزاده (بابا رجب) شعری سروده است.
چشمهایش همیشه وقت غروب،
رو به جاده در انتظار کسیست
او که هر شب میان ثانیههاش
گریه در گریه بیقرار کسیست
دستها را بلند… تا دریا…
نفسش سینه را نمیخواهد
نفسش مدتیست میگیرد
سالها میشود دچار کسیست
سالها میشود که گوشهی در،
دست بر زنگ منتظر ماندهاست…
باز هم میرسد به آخر خط…
شاید اینبار در قطار…کسیست…
روی پیشانیاش …. نمیدانم…
صورتش مثل آینه صاف است
صورتش گرچه رنگ پاییز است
علت سبزی بهار کسیست
صورتش… رمز سرخ پیروزیست…
یک نظر زل بزن به آینهها
مُهر عشق است روی پیشانیش،
گونههایش نشانهدار کسیست
صورتش نقطهیتلاقی عشق
با تب گریههای نیمهشب است
صورتش قبلهگاه عاشقی است
صورتش – آه…_ شاهکار کسیست….
منبع: خبرگزاری فارس
نماهنگی از دیدار رهبر انقلاب با خانواده شهیدان اعلمی
نوشته شده توسطرحیمی 16ام مرداد, 1395نماهنگی از دیدار رهبر انقلاب با خانواده شهیدان اعلمی
align: center;">نماهنگ
امام خامنهای:
نماهنگ: نماهنگی از دیدار رهبر انقلاب با خانواده شهیدان اعلمی
با توجه به پهنای باند اینترنت خود ، می توانید این فیلم را با کیفیت های مختلف زیر دریافت نمایید :
شهید گمنام
نوشته شده توسطرحیمی 8ام مرداد, 1395پلاکش را در آورد و پرت کرد وسط جمعیت!
گفت: بچه ها حلال کنید ما رفتیم…
گفتیم: چرا پلاکت را در آوردی؟این طوری مفقود الاثر میشی ها…
گفت:به خدا آرزومه…
دوست دارم منم مثل مادرم زهرا بی نام و نشان باشم…
دوست من!