« بهتر ین ر سو ل | زندگینامه طلبه شهیده پریسا زندی » |
عا شقا نه
نوشته شده توسطرحیمی 23ام شهریور, 1391الهى ! از من آهى و از تو نگاهى .
الهى ! عمرى آه در بساط نداشتم و اينك جز آه در بساط ندارم .
الهى ! غبطه ملايكه اى را مى خورم كه جز سجود نمى دانند، كاش حسن از ازل تا ابد در يك سجده بود.
الهى ! تا كى عبدالهوى باشم ، به عزت تو عبدالهو شدم .
الهى ! سست از آن كه مست تو نيست كيست ؟
الهى ! همه اين و آن را تماشا كنند و حسن خود را، كه عجيب تر از خود نيافت .
الهى ! دل بى حضور چشم بى نور است ، اين دنيا را نمى بيند و آن ، عقبى را.
الهى ! همه حيوانات را در كوه و جنگل مى بينند و حسن در شهر و ده .
الهى ! هر كه شادى خواهد بخواهد، حسن را اندوه پيوسته و دل شكسته ده .
الهى ! آن كه خوب را حباله اصطياد مبشرات نكرده است ، كفران نعمت گرانبهائى كرده است .
الهى ! مراجعات از مهاجرت به سويت تعرب بعد از هجرت است و تويى كه نگهدار دل هايى .
الهى ! آن كه در نماز جواب سلام نمى شنود، هنوز نمازگزار نشده ، ما را با نمازگزاران بدار.
الهى ! خوشا آن كه بر عهدش استوار است و همواره محو ديدار است .
الهى ! آن كس تاج عزت بر سر دارد كه حلقه ارادتت را در گوش دارد و طوق عبوديت را در گردن.
منبع :پندهاى حكيمانه علامه حسن زاده آملى/عباس عزيزى
ممنون، موفق باشید
فرم در حال بارگذاری ...