« سفرههای نور | ضرورت معرفی شخصیت های برجسته به عنوان الگو برای نسل جوان امروز/ در دوران شکوفایی جریان علمی در کشور ما، در غرب و اروپا خبری نبود » |
عشق و رؤيا (عدم انطباق تخيّلات عاشقانه با زندگى واقعى )
نوشته شده توسطرحیمی 2ام دی, 1391به اين دليل عاشقان دل خسته هنگامى كه در اين عالم رؤيايى فرو مى روند پيش خود فكر مى كنند اگر روزى به وصال محبوب برسند چه خواهد شد؟ و چه حوادثى روى خواهد داد!؟
لابد زمين ها و آسمان ها و كهكشان ها رنگ ديگرى به خود خواهند گرفت!
يك جهان سرور و شادى، يك عالم شور و نشاط و يك دنيا لذت غير قابل توصيف ناگهان آشكار مى شود.
امّا غالباً هنگامى كه به وصال مى رسند و كمتر از آن رؤياهاى شيرين اثرى مى بينند، همه چيز در حدّ عادى يا كمى بالاتر از حدّ واقعى است، به واقعيّت هايى دست مى يابند كه اگر چه در حدّ خود قابل ملاحظه اند، امّا در برابر آن همه رؤياها صفر هستند، راستى صفر!
در اين موقع وحشتى سر تا پاى آنها را فرا مى گيرد.
سردى غم انگيزى - به جاى آتش سوزان عشق پيشين - قلب آنها را فشار مى دهد. خود را در اين معامله فردى ورشكست شده مى بينند. گاهى فكر مى كنند اغفال شده اند.
و يا فكر مى كنند ارواح مرموزى مستقيماً - يا به كمك اغيار و رقيبان و حسودان - به دشمنى با آنها برخاسته اند.
چيزى كه تصورش آن همه دل انگيز بود پس چرا وجود حقيقيش اين چنين كم روح و كم رنگ و سرد است؟!
درست حال كسى را پيدا مى كند كه روزى تابلوهاى نقاشى دورنماى فوق العاده دل انگيز و زيبايى را ببيند و سعى كند با هزار زحمت خود را به آن نزديك كند، امّا همين كه به آن نزديك شد جز يك مشت خطوط ساده و رنگ هاى معمولى چيزى نمى بيند.
اين جاست كه عكس العمل هاى شديدى از خود نشان مى دهند كه درجه شدت آن متناسب با فاصله آن رؤيا با اين واقعيت است: فرار از اين زندگى، جدايى و يا انتحار؟… و يا عكس العمل هاى حاد ديگر.
عشق و توقع
عاشقان دل سوخته معمولا گذشت هاى بى حسابى در راه محبوب خود مى كنند و يا اگر گذشتى آن چنان نكرده باشند، لااقلّ آمادگى هر گونه گذشت را داشته اند.
به همين دليل هنگامى كه آتش عشق فرو نشست جاى خود را به انتظارات و توقع هاى عجيب و غريبى خواهد داد، و چون اين انتظارات هرگز برآورده نمى شود شروع به ناراحتى مى كنند و شكوه و شكايت را سر مى دهند و همان است كه زندگى آينده آنان را حتى اگر به يكديگر هم برسند مبدل به جهنم سوزانى خواهد كرد.
عشق و انتقام
يكى ديگر از خطرات بزرگ عشق، بيدار شدن حس انتقام شديد و خطرناك به هنگام يأس از وصال و نرسيدن به مقصود است.
تاريخ معاصر و گذشته پر است از صحنه هاى خونين قتل هاى فجيعى كه به دست عاشقان بى قرار اتفاق افتاده، و مقتول هم كسى جز محبوب ديروز نبوده است.
از نظر روانى نكته آن روشن است:
اين عشق سركش با آن قدرت عظيم خود تا زمانى كه اميد ضعيفى براى رسيدن به مقصود وجود دارد او را به پرستش محبوب وا مى دارد، امّا همين كه يأس كامل سر تا پاى او را فرا گرفت، چون اين نيروى عظيم ممكن نيست يك مرتبه خاموش شود فوراً تغيير شكل داده به يك نيروى ضربتى شديد (درست مانند توپى كه به شدت به مانعى برخورد كند و به عقب برگردد) تبديل مى شود، و همان طورى كه در صورت اميد وصال، همه چيز را در راه رسيدن به محبوب كوچك و قابل تحمّل مى ديد، در هنگام يأس نيز از هيچ چيز در راه انتقام از او پروا ندارد، و غالباً تا عكس العمل نشان ندهد آرام نمى گيرد، و اگر چنين قدرتى در خود احساس نكند ممكن است واكنش را با انتحار و خودكشى نشان دهد و اين نيز
نمونه هاى فراوانى دارد، و به اين ترتيب يا از محبوب، و يا از خودش انتقام مى گيرد.
اينها گوشه اى از خطرات عشق هاى آتشين و هوس آلود و بى سرانجام است.
مشكلات جنسى جوانان/آية الله مكارم شيرازى
صفحات: 1· 2
فرم در حال بارگذاری ...