« امتحان آسان | چرا ثواب زیارت فاطمه معصومه سلام الله علیها و حضرت زهرا سلام الله علیها برابر است؟ » |
عفت و غیرت
نوشته شده توسطرحیمی 25ام مرداد, 1394قالَتْ فَذلِكُنَّ الَّذي لُمْتُنَّني فيهِ وَ لَقَدْ راوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَ لَئِنْ لَمْ يَفْعَلْ ما آمُرُهُ لَيُسْجَنَنَّ وَ لَيَكُونًا مِنَ الصّاغِرينَ * قالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمّا يَدْعُونَني إِلَيْهِ وَ إِلاّ تَصْرِفْ عَنّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَ أَكُنْ مِنَ الْجاهِلينَ(یوسف آیات 32 الی 33)
ترجمه:
(همسرعزيز) گفت: «اين همان كسى است كه بخاطر (عشق) او مرا سرزنش كرديد! (آرى) من او را به خويشتن دعوت كردم؛ و او خوددارى كرد! و اگر آنچه را دستور مىدهم انجام ندهد، به زندان خواهد افتاد؛ و مسلّماً خوار و ذليل خواهد شد!» * (يوسف) گفت: «پروردگارا! زندان نزد من محبوبتر است از آنچه اينها مرا به سوى آن مىخوانند! و اگر مكر و نيرنگ آنها را از من باز نگردانى، بسوى آنان متمايل خواهم شد و از جاهلان خواهم بود!»
خلاصه تفسیر:
«عفت» نقطه مقابل شکمپرستی و شهوتپرستی است و به معنی پدیدآمدن حالتی در نفس است که آدمی را از غلبه شهوت باز میدارد.
«غیرت» نیز از واژههایی است که در معارف اسلامی به عنوان یک فضیلت مهم اخلاقی آمده است که در اول به معنای دفاع شدید از عرض و ناموس ویا مال و مملکت در دین و آیین است.
در آيه مورد بحث كه ادامه شرح زندگى پرماجراى حضرت يوسف علیه السلام و بيان مقام والاى عفّت و پارسايى اوست، ضمن اشاره به آزمون ديگرى كه مانند طوفانى سخت در برابر او پديدار شده بود، مىفرمايد:
«هنگامى كه همسر عزیز مصر براى اثبات بى گناهى خود، آن مجلس ميهمانى را ترتيب داد و زنان مصر با دیدن حضرت یوسف علیه السلام زمام اختيار را از دست دادند و با كاردهايى كه براى خوردن ميوه در دست داشتند، بى اختيار دستهايشان را بريدند همسر عزيز مصر رو به آنها كرد و گفت:
«اين همان كسى است كه مرا به خاطر (عشق) به او سرزنش كرديد. (آرى!) من او را به خويشتن دعوت كردم و او خوددارى كرد. اگر آنچه را كه من دستور مىدهم، انجام ندهد؛ به زندان خواهد افتاد و به يقين خوار و ذليل خواهد شد؛ قَالَتْ فَذَلِكُنَّ الّذى لُمْتُنَنَّى فِيهِ وَ لَقَدْ رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَ لَئِنْ لَمْ يَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَيُسْجَنَنَّ وَ لَيَكُوناً مِنَ الصَّاغِرِينَ»
اين امتحان سخت و سنگين حضرت يوسف عليه السلام بود. او بر سر دو راهى قرار داشت؛ يكى، تسليم شدن در برابر درخواست همسر عزيز مصر و به كام دل رسيدن و از هرگونه ناز و نعمت و محبت برخوردار شدن و ديگرى مقاومت كردن و به زندان افتادن و اعمال سخت آن را تحمّل نمودن.
او بدون لحظهاى ترديد، راه خود را انتخاب كرد و به درگاه خداوند متعال رو آورد و گفت: «پروردگارا! زندان (با آن همه مشكلات و رنجهايش) نزد من، محبوبتر است از آنچه اينها مرا به آن مىخوانند. اگر مكر و نيرنگ آنها را از من بازنگردانى، قلب من متمايل به آنها خواهد شد و از جاهلان خواهم بود؛ قَالَ رَبِّ السِّجْنُ احَبُّ الَىَّ مِمّا يَدْعُونَنى الَيهِ وَ الَّا تَصْرِفْ عَنىّ كَيْدَهُنَّ أَصْبُ الَيْهِنَّ وَ أَكُنْ مِنَ الجَاهِلينَ».
این تعبیر هم از مقام عفت وعصمت یوسف حکایت دارد و هم از غیرت و پارسایی او. از تعبيرات آيه روشن مىشود كه زنان آن مجلس نيز با همسر عزيز مصر هم صدا شدند و حضرت يوسف عليه السلام را به تسليم در برابر آن زن دعوت مىكردند و هر كدام به نوعى او را به اجابت دعوت همسر عزيز مصر فرا مىخواندند.
حضرت يوسف عليه السلام در برابر درخواست همسرعزیز مصر و تهدید به زندان به درگاه خداوند عرضه داشت: من براى اطاعت فرمان تو و حفظ پاكى و تقوا و پارسايى و عفّت خويش، حاضرم روانه زندان وحشتناك گردم؛ اما آلوده خواست شوم آنها نشوم».
اين تهديد جدّى بود و عملى هم شد. حضرت يوسف عليه السلام به زندان افتاد؛ ولى روح بلندش از محيط ننگين و آلوده كاخ عزيز مصر رهايى يافت. در ادامه همين آيات آمده است كه خداوند، اين زندان وحشتناك را نردبان ترقّى حضرت يوسف عليه السلام قرار داد.
دفتر فرهنگی معونت تهذیب
فرم در حال بارگذاری ...