« 50 کلیپ تصویری نکته های ناب از آيةاللهالعظمي بهجت(ره) | اهتمام اسلام به تفریح » |
علمی نافع است که چراغافروز باشد نه دودمانسوز
نوشته شده توسطرحیمی 15ام دی, 1393
حضرت آیت الله جوادی آملی بیان داشتند:
در تبيين سخنان نوراني امام مجتبي(صلوات الله و سلامه عليه) طبق نقل مرحوم کليني که فرمود:
«کُونُوا أَوْعِيَةَ الْعِلْمِ وَ مَصَابِيحَ الْهُدَي»، اين هماهنگي استنباط ميشود که انسان بايد هم چراغ علم داشته باشد و هم چراغ هدايت؛ چراغ علم داشته باشد که راه خود را ببيند و چراغ هدايت که راه ديگران را نبندد و به ديگران راه بدهد؛ ولی هماهنگي علم و عمل در اين است که آن چراغ به دست همين علم افروخته ميشود، روغن زِيت و زيتونه ی آن را بايد همين علم فراهم کند. بنابر این سه مطلب را از بيان نوراني امام مجتبي(علیه السلام) ميشود استفاده کرد:
يکي تحصيل علم، دوم افروختن چراغ و سوم اينکه چراغافروزي به برکت همان علم بايد باشد.
حال اگر علمي باشد که چراغافروز نباشد اين علم، دودمانسوز است نه چراغافروز«أَعُوذُ بِکَ مِنْ عِلْمٍ لَا يَنْفَعُ» لذا اگر علمي باشد که «زيتونه» فراهم نکند، «مشکاة» فراهم نکند، «مصباح» فراهم نکند، «زجاجه» فراهم نکند، ديگر ﴿نُّورٌ عَلَي نُورٍ﴾ و مصباح هدايت نخواهد بود و اگر در نماز و تعقبيات نماز به ما گفته اند بگوييد:
خدايا به ما علم نافع بده! از همين قبيل است.
برگرفته از برنامه تلويزيوني “دانش هدايتگر از منظر امام حسن مجتبي (عليه السلام)” ،حضرت آیت الله جوادی آملی،جلسه دوم
دانلود متن، صوت و فیلم برنامه
مدت زمان: | 09:02 | اندازه نسخه كم حجم: | 1MB دانلود | اندازه نسخه پر حجم: دانلود |
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
توصيه امام مجتبی(عليه السلام ) به ظرفيت انسان در پذيرش علم و هدايتگری جامعه
انسان از آن جهت كه موجود متفكّر مختار است، هدايت او در سايه علم و عمل صالح است؛ علم براي آن است كه بخش انديشه آن شكوفا شود و عمل صالح براي آن است كه بخش انگيزه آن بالنده شود. اگر علم نباشد انسان به آن مقام والا بار نمييابد يا اگر علم باشد و عمل صالح آن را همراهي نكند به مقصد نميرسد. براي نِيل به مقصد چارهاي جز اين دو جناح و بال نيست: يكي علم صائب و ديگري عمل صالح; از اين جهت وجود مبارك امام مجتبي(سلام الله عليه) طبق نقل مرحوم كليني(رضوان الله عليه) فرمود: «كُونُوا أَوْعِيَةَ الْعِلْمِ وَ مَصَابِيحَ الْهُدَی»[1] شما ظرف دانش باشيد و چراغ هدايت؛ يعني جانتان ظرفيّت علوم الهي را دارد، اين ظرف را پر از دانش كنيد و بخش عقل عملي شما ظرفيّت چراغ هدايت دارد، اين را سراج منير كنيد؛ با علم راه خود را ببينيد و با چراغ به ديگران راه بدهيد تا نه راه ديگران را ببنديد و نه بيراهه برويد، «كُونُوا أَوْعِيَةَ الْعِلْمِ وَ مَصَابِيحَ الْهُدَی». اين بيان نوراني امام مجتبي(سلام الله عليه) از سخنان قرآن كريم به وجود مبارك پيغمبر(عليه و علي آله آلاف التحيّة والثناء) نشئت گرفته و آنچه از وجود مبارك امام رضا(سلام الله عليه) رسيده است در همين مسير و طريق است.
در درجه اُوليٰ ذات اقدس الهی فرمود خودِ اين كتاب حكمت است و كتابِ حكيم است ﴿يس ٭ وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ﴾؛[2] يعني هم در بخش نظر حكمت نظري را داراست و هم در بخش عمل حكمت عملي را واجد است، زيرا براي هدايت انسان آمده است و كتابي است كه ﴿هُديً لِلنَّاسِ﴾[3] و براي تبشير و انذار نازل شده و اگر بخواهد انسان را هدايت كند بايد به بخش انديشه او كاملاً عنايت كند؛ يعنی علوم ناب را به او افاضه كند و هم به بخش انگيزه او عنايت كند؛ يعنی اراده و نيّت و اخلاص و عزم صحيح را به او عطا كند. جزمِ علمي غذاي روح است براي بخش انديشه و علم كه از بايدها و نبايدها باخبر است، عزمِ عملي براي تقويت حكمت عمليِ اوست كه «عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ».[4] خداي سبحان علمي را ميستايد كه حكمت باشد؛ يعني خِير كثير باشد كه از آن به كوثر ياد ميكند، آن دانشي كه منشأ تكاثر است دانش مذموم است و آن علمي كه با كوثر همراه است خِير كثير است و خِير كثير را به همراه دارد دانشِ محمود است; لذا در قرآن كريم وقتي از علم سخن به ميان ميآيد يا مسبوق به هدايت است يا ملحوق به هدايت است يا مصحوب به هدايت; يعني يا قبل از علم سخن از اراده صحيح و هدايت است يا بعد از ذكر علم سخن از هدايت است يا همراه و در صحابت علم سخن از هدايت است. علمي كه با هدايت و جزمي كه با عزم همراه باشد اين كوثر است و اگر علمي با عزم و اراده و نيّت و عمل صالح همراه نباشد اين زمينه تكاثر را فراهم ميكند.
عدم تساوی عالمان باعمل و بیعمل در قرآن و روايات
اگر در سخنان نوراني اميرمؤمنان(سلام الله عليه) چنين آمده است كه «رُبَّ عَالِمٍ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ»[5] همين است و اگر آن حضرت فرمود: «إِذَا عَلِمْتُمْ فَاعْمَلُوا» همين است و اگر آن حضرت فرمود: «إِذَا عَلِمْتُمْ فَاعْمَلُوا وَ إِذَا تَيَقَّنْتُمْ فَأَقْدِمُوا» همين است و اگر آن حضرت فرمود: «لاَ تَجْعَلُوا عِلْمَكُمْ جَهْلاً وَ يَقِينَكُمْ شَكّاً»[6] همين است. شما در اين بخش از آيات كه ﴿قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾ را مشاهده ميكنيد ميبينيد مسبوق است به بحث شبزندهداري و حَذَر از قيامت و پرهيز از ناصوابي ﴿أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِداً وَ قَائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾[7] اگر در ذيل آيه آمده است عالِم و غير عالِم همتا و همسان نيستند، بعد از آنكه در صدر آيه فرمود: آن كسي كه شبزندهدار است و از پايان كار خود ميهراسد و به رحمت خدا اميدوار است اينها با ديگران تفاوت دارند؛ اول تزكيه است و بعد تعليم، گرچه از نظر لفظ گاهي تعليم بر تزكيه مقدّم است؛ ولي مستحضريد آنچه مقدّم است تزكيه است و آنچه مقدّمه است علم است علم, مقدمه تزكيه است; لذا گاهي قبل از تزكيه ياد ميشود و تزكيه مقدم بر علم است؛ لذا در بسياري از موارد تزكيه قبل از علم ياد ميشود. عنوان تزكيه و تعليم دو لفظ ويژه است؛ ولي مصاديقي كه قرآن مطرح ميكند نظير همين آيه, تزكيه را مقدم بر علم داشت فرمود: ﴿أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِداً وَ قَائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ﴾ آنگاه ﴿قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾ صدر آيه ناظر به نزاهت روح است، شبزندهداري است, پرهيز از گناه است, هراس از عاقبت تلخ تبهكاري است و اميد به لطف و عنايت الهي است كه همه اينها به بخش حكمت عملي و وارستگي روح برميگردد، آنگاه در ذيل آيه فرمود: ﴿هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾.
بنابراين آنچه از سخنان نوراني امام حسن مجتبي(سلام الله عليه) برميآيد اين است كه انسان بايد ظرف دانش باشد و بداند ظرفيّت او فراوان است و چراغ هدايت باشد، قهراً بايد دانشي تهيه كند كه زيتونهٴ اين چراغ باشد و اگر علمي فراهم نكند كه سودمند نباشد، هرگز آن چراغ افروخته نخواهد شد. اين مطلب را كه اگر جان آدمي بخواهد مصباح هدايت باشد بايد علمي مناسب با چراغ و سراج منير فراهم كند ـ انشاءالله ـ در جلسه بعد بيان میشود.
«غفر الله لنا و لكم و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
[1] . الكافي(ط ـ اسلامی), ج1, ص301.
[2]. سوره يس, آيات 1 و 2.
[3]. سوره بقره, آيه185.
[4]. الکافی(ط ـ اسلامی)، ج1، ص11.
[5]. نهج البلاغه, حکمت107.
[6]. نهج البلاغه, حکمت274.
[7]. سوره زمر, آيه9.
بنیاد اسراء
فرم در حال بارگذاری ...