« چرا وبلاگ داشته باشیم؟ برگرفته از ibelieve.blog.irدوستی خدا و دشمنی من »

عیب جویی ممنوع!

نوشته شده توسطرحیمی 7ام مرداد, 1394

 

 

«…وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکمْ؛

به یکدیگر طعن مزنید و عیب جویی ننمایید».

یکی از پایه های تکامل روحی این است که هر فردی، وضع روحی خود را از نظر عیوب و نقایص اخلاقی، مورد بررسی قرار دهد و چهره باطنی خود را از نزدیک، در آیینه «خودشناسی» مشاهده کند، تا ریشه رذایلی را که در روح و روان او پدید آمده است، قطع نماید. مسأله «خودشناسی» از نظر دانشمندان به قدری اهمیت دارد که می گویند:

کسی که می خواهد زنجیرهای ناپاکیها را از هم بگسلد و از آثار منفی عیوب روانی نجات یابد، نه تنها در فصول خاصی از عمر باید به این موضوع بیندیشد، بلکه همه روزه به هنگامی که غوغای زندگی به سکوت و خاموشی می گراید، نتیجه و علل اعمال روز گذشته خود را روی کاغذ بیاورد و با بی طرفی کامل آنها را مورد بررسی قرار دهد و آنچه را ناشایست یافت، تصمیم بر ترک آنها بگیرد.

امیر مؤمنان علیه السّلام می فرماید:

«علی العاقل ان یحصی من نفسه مساویها فی الدّین و الرأی و الاخلاق و الآداب فیجمع ذلک فی صدره او فی کتاب و یعمل فی ازالّتها؛[1]

بر هر خردمندی لازم است که عیوب مذهبی و فکری و اخلاقی و معاشرتی خود را دقیقا مورد بررسی قرار دهد و آنها را در سینه خود ضبط نماید و یا روی کاغذی بنویسد و سپس کوشش کند که تمام آنها را ریشه کن سازد». ولی گروهی به نام «عیب جویان»، بر اثر ناآگاهی از اوصاف روحی خود و بی خبری از وضع و حال خویشتن، به دنبال لغزشهای مردم رفته و پرده از معایب و لغزشهای آنان برمی دارند؛ اینان مردمی هستند که از ذکر و بیان عیوب مردم لذت می برند؛ زیرا در خود، نوعی حقارت احساس می کنند، و با بیان نقاط ضعف مردم و آشکار ساختن عیوب آنان و کاستن از ارزش و موقعیت اجتماعی آنها، احساس حقارت خود را تسکین می دهند.

>

گاهی غرور و خودخواهی و حس جاه طلبی، انگیزه عیب جویی می شود و انسان زبان به بدگویی مردم می گشاید. ما در این جا به انگیزه عیب جویی کاری نداریم؛ آنچه برای ما مهم است، این است که در نتایج شوم و وخیم آن کمی فکر کنیم؛ بدگویی و انتقاد مغرضانه از اعمال مردم، صفا و صمیمیت را از بین می برد؛ دوستی و صداقت را به بی مهری و گاهی به دشمنی تبدیل می کند؛ همچنان که تمجید از نیکیها و ستودن خوبیها، نهال دوستی را ریشه دارتر می سازد. امام باقر علیه السّلام مردم را به نقاط ضعف و لغزشهای آنان توجه داده و می فرماید: «کفی بالمرء عیبا ان یبصر من النّاس ما یعمی عنه من نفسه؛[2] بزرگترین عیب برای انسان، این است که عیب دیگران را با کنجکاوی به دست آورد و خود، دارای همان عیب باشد، ولی آن را حس نکند.»

گروه عیب جو، اگر نیرویی را که در راه بدگویی و سرزنش دیگران به کار می برند، در اصلاح خود به کار می بردند و به جای عیوب مردم شناسی، به «خودشناسی» می پرداختند، چه بسا به سعادت نزدیکتر بودند؛ این جاست که به ارزش حدیثی که از یکی از پیشوایان بزرگ ما رسیده است پی می بریم که فرموده اند: «من بحث عن عیوب النّاس فلیبدأ بنفسه؛[3] هرکس در عیوب دیگران کنجکاوی کند، بهتر است که نخست معایب خود را مورد بررسی قرار دهد». بزرگ ترین عیب چنین کسانی، این است که هرگز قابل معاشرت و زندگی نیستند؛ زیرا رازهای درونی و اسرار باطنی انسان را آشکار می سازند و هیچ همنشینی از زیان مصاحبت آنها در امان نیست؛ بر همین اساس، امیر مؤمنان علیه السّلام از معاشرت با این گروه نهی کرده و می فرماید: «ایاک و معاشرة متتبّعی عیوب الناس! فإنّه لم یسلم مصاحبهم منهم؛[4] از معاشرت عیب جویان بپرهیزید؛ زیرا هیچ کس از ضرر آنها در امان نمی ماند».

انتقاد مشفقانه غیر از عیب جویی است

نکته قابل توجهی که در این جا بسیاری از آن غافلند، این است که عیب جویی و سرزنش کردن مردم، امری است و راهنمایی آنان به کارهای نیک و متوجه ساختن آنان به معایب کار خود، مطلبی دیگر. عیب جویی از رذایل اخلاقی است؛ در حالی که هدایت مردم و توجه دادن آنها به نقاط ضعف خویش، از طریق نصیحت و اندرز، از وظایف مذهبی و انسانی به شمار می رود و بر هر انسان آگاه و بیداری لازم است که همنوعان خود را از بدبختی و تیره روزی نجات بخشد. آگاهانیدن مردم به عیوب زندگی خودشان، به قدری مهم و با ارزش است که امام صادق علیه السّلام آن را بزرگترین هدیه انسانی شمرده است که یک فرد می تواند آن را به فرد دیگر تقدیم نماید و چنین می فرماید: «رحم اللّه امرأ اهدی الی عیوبی؛[5] خداوند بیامرزد کسی را که عیوبم را به عنوان هدیه به من تذکر دهد». امیر مؤمنان می فرماید: «لیکن آثر النّاس عندک من اهدی الیک عیبک؛[6] برگزیده ترین فرد در نظر تو کسی باشد که عیوب زندگی تو را به عنوان هدیه به تو ببخشد». اصولا نخستین گام برای درمان بیماریهای جسمی و روحی و از بین بردن بحرانهای اجتماعی، این است که قبل از هر چیز، ریشه بیماری و نوع مرض، به طور دقیق شناخته شود و تا این کار درست انجام نگیرد، هر نوع معالجه ای بی اثر و غیر مفید خواهد بود. کسانی که از صراحت گفتار و بیان حقایق تلخ و فاش ساختن عیوب اجتماع، واهمه و ترس دارند، افرادی هستند که می خواهند نقایص روحی و اجتماعی آنها زیر سرپوش سکوت و بستن زبانها و شکستن قلمها مخفی بماند و هرگز راضی نمی شوند که اشکالات کار آنها در آیینه بیان نویسندگان و گویندگان منعکس گردد و هرگاه دیدگان آنها به چنین آیینه هایی افتاد، می خواهند آنها را بشکنند؛ باید به چنین کسانی گفت: «خود شکن! آیینه شکستن خطاست». تنها این مورد نیست که یک رذیله اخلاقی(بدگویی و عیب جویی) با یک سجیه انسانی(راهنمایی کردن مردم به نقایص و معایب خود) با یکدیگر مشتبه می شوند، بلکه ممکن است بسیاری از سجایای انسانی و اصول اخلاقی با یک سلسله رذایل روحی و اخلاقی قابل اشتباه باشند و با بررسی دقیق می توان مرزهای هر کدام را از دیگری متمایز و جدا ساخت.

تحریک عواطف

قرآن در اجرای این اصل اخلاقی از تحریک عواطف مدد جسته است و هنگامی که می خواهد بگوید: از یکدیگر عیب جویی مکنید، چنین می فرماید: «وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکمْ؛ از خود عیب جویی منمایید» و مقصود از این تعبیر، همان تحریک عاطفه انسانی است؛ زیرا اخوت مذهبی و برادری دینی، آن چنان رشته الفت و مودتی در میان مؤمنان به وجود آورده و آنها را مانند یک تن و یک مجموعه واحد زنده قرار داده است که عیب جویی از یک فرد مسلمان، به منزله عیب جویی از خود محسوب شده است.

 

پی نوشت ها:

[1] آمدی، غرر الحكم، ص 559.

[2] کلینی، كافى، ج 2، ص 459.

[3] آمدی، غرر الحكم، ص 659.

[4] همان، ص 148.

[5] تحف العقول، ص 366.

[6] آمدی، غرر الحكم، ص 558.

 منبع : نظام اخلاقی اسلام، تفسیر سوره مبارکه حجرات، ص113 , سبحانی، جعفر


فرم در حال بارگذاری ...