موضوعات: "گلستان قرآن" یا "قرآن" یا "تفسیر" یا "آموزش روخواني و روانخواني قرآن كريم" یا "تدبر در کلام وحی"

قبل از خواب چه سوره‌هایی بخوانیم؟

نوشته شده توسطرحیمی 9ام اسفند, 1395

در عصر کنونی و با وجود مشکلات بسیاری در زندگی که بسیاری از آن ها ناشی از زندگی صنعتی است، بسیاری از افراد شب ها نمی توانند به راحتی و با آرامش به خواب بروند و از این جهت، صبح ها به هنگام برخاستن از خواب، احساس خستگی مداوم دارند.
 
در این شرایط سوره هایی در قرآن کریم مورد توجه قرار گرفته که مسلمان ها با خواندن آن ها در هنگام خواب می توانند آرامش بیشتری به دست آورند.
 
در هر حال شما هر کار مستحبی را قبل از خواب انجام دهید در کسب آرامش مؤثر خواهد بود.
 
از صلوات غافل نباشید که حلّال مشکلات است؛ «دعای فرج» را زمزمه کنید و در نهایت در رختخواب کارهای روزتان را مرور نمایید. هرکدام اشتباه بوده سعی کنید جبران کنید و به فکر آن باشید که دیگر تکرار نشود و یا اگر قابل اصلاح است اصلاح کنید.
 
خود را به ایزد منان سپرده و گونه خود را بر زمین بگذارید و بگوید «الهی لا تکلنی الی نفسی طرفة عین ابدا» ؛ خداوندا مرا لحظه ای(چشم بر هم زدنی)  به خودم وامگذار.
 
دعا هنگام خواب
 
1- گفتن سه بار تسبیحات اربعه .
 
2- سه بار خواندن سوره توحید.
 
3- چهارده بار صلوات به نیابت 14معصوم .
 
4- طلب مغفرت برای تمام مؤمنان و مردگان .
 
5- گفتن تسبیحات حضرت زهرا(سلام الله علیها) .
 
6- خواندن آیت الکرسی،فلق،ناس و کافرون .
 
7- خواندن این دعا که به منزله‌ی هزار نماز است: یَفْعَلُ اللهُ ما یشاءُبِقُدْرَتِهِ وَ یَحْکُمُ ما یُریدُ بِعِزَّتِهِ
 

ادامه »

اهمیت دعا در میدان جنگ

نوشته شده توسطرحیمی 8ام اسفند, 1395

 

وَ مَا کانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَن قَالُواْ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَ إِسْرفَنَا فِی أَمْرِنَا وَ ثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَ انْصُرْنَا عَلَی الْقَوْمِ الْکفِرِینَ [1]

و سخنشان جز این نبود که گفتند: « [ای ] پروردگار ما! [پیامد] گناهان ما و زیاده روی های ما را در کارمان، برای ما، بیامرز، و گام های ما را استوار دار؛ و ما را بر گروه کافران پیروز گردان. »

 

نکته ها و اشاره ها:

1- مجاهدان حقیقی به جای فرافکنی و نسبت دادن شکست خود به دیگران و یا به عوامل موهوم و مرموز، عوامل شکست را در درون خودشان جست جو می کنند و به فکر جبران اشتباهات خویش هستند.

 چون هر چه می رسد به تو از کرده های توست جرم فلک کدام و گناه زمانه چیست؟

 (صائب)

2- مردان الهی در میدان های جنگ دست به دعا برمی داشتند و در کنار عوامل نظامی، به عوامل معنوی و روحی نیز توجه داشتند. آری؛ دعا در میدان جنگ ارزش ویژه ای دارد.

3- آیۀفوق با بیان شیوۀدعای رادمردان، به ما می آموزد که در هنگام دعا، ابتدا توبه و استغفار کنید، سپس از خدا یاری بجویید؛ اول پاک شوید، بعد کمک بخواهید.

4- گناه و اسراف کاری از عوامل شکست و مشکلات در جنگ است؛ چون سرپیچی از فرمان رهبر و اسراف در سرمایه های شخصی و اجتماعی و نابودی آنها، موجب ضعف و شکست می گردد.

5- در آیۀ قبل بیان شد که مردان خدا در مقابل دشمن تسلیم نمی شوند و در این آیه بیان شده که در مقابل خدا تسلیم و عذرخواهند. هر کس در مقابل خدا تسلیم باشد، در مقابل مستکبران و ستمگران کرنش نمی کند.

 

آموزه ها و پیام ها:

1- استواری و پیروزی شما در جنگ به دست خداست، پس دعا کنید و از او یاری بخواهید.

2- خلافکاری و تجاوزگری زمینه ساز شکست شماست.

3- رزمندگان اسلام در هنگام جنگ به دعا و معنویات اهمیت زیادی می دهند.

4- در میدان جنگ نیز به فکر پاک سازی و بازسازی خود باشید.

پی نوشت:

[1] سوره آل عمران، آیه147

تفسیر قرآن مهر، جلد سوم، صفحه 288

آیا شیطان به دست امام زمان(عج) کشته می شود؟

نوشته شده توسطرحیمی 7ام اسفند, 1395
بر اساس آیه « و نفخ فی الصور فصعق من فی السماوات و من فی الارض» در پی نفخ صور همگان خواهند مرد. اما آیا تا پیش از آن گستره حیات شیطان تا کجاست از این آیه به دست نمی آید. 
 
بر پایه برخی روایات، ابلیس در میان نفخه نخست و دوم می میرد. 
 
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان،پایان كار شیطان را برپایی حكومت حضرت مهدی (عج) دانسته كه بر اساس برخی روایات، ابلیس به دست مبارك آن حضرت یا طبق روایات رجعت، پس از جنگ با لشكر امیرالمومنین، علی(علیه السلام) ، در حوالی كوفه می گریزد و به دست پیامبر (صلی الله و علیه وآله) بر صخره بیت المقدس كشته می شود. 
 
برخی پایان حیات ابلیس را مقارن با پایان حیات انسان بر روی كره خاكی دانسته اند. 
 
استاد علامه جوادی آملی (حفظه الله) در باب پایان کار شیطان فرموده اند:
 
تا آخرین انسان هست، او (ابلیس) هم هست. برای اینکه آخرین انسان را هم اغوا می کند، وسوسه می کند. این چنین نیست که شیطان قبل از یک عده ای بمیرد. آن وقت آن عده ، هیچ وسوسه ای ندارند. اگر وسوسه نداشتند که به کمال نمی رسند. 
 
انسان وقتی به کمال می رسد که جهاد اکبر داشته باشد. اگر هیچ گرایشی به طرف رذیلت نبود، انسان که طبعاً به طرف رذیلت و گناه میل ندارد. شهوت می خواهد، لباس می خواهد، غذا می خواهد نه حرام، و همه اینها از سنخ حلالش هست
 
آنکه انسان را به طرف حرام تشویق می کند، ابلیس است و الا انسان فطرتا به دنبال حلال می رود. 
 
1. زمر/68
2. التفسیر الكبیر ، ج 54 ، ص 367 – ج11 ، ص 108
3. المیزان ، ج 12 ، ص161-160
4. بحارالانوار، ج53 ، ص 42 وج 6 ، ص 254
5. المیزان ، ج 8 ، ص 28-27
6. دروس تفسیر سوره اعراف،آیت الله جوادی آملی،جزوه نهم،ص11
باشگاه خبرنگاران

مقاوم سازی در برابر مغضوبان و گمراهان

نوشته شده توسطرحیمی 7ام اسفند, 1395

صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیهِمْ وَ لَا الضَّالِّینَ[1]

(خداوندا! ما را به) راه کسانی که آنها را مشمول نعمت خود ساختی، (هدایت کن) نه غضب شدگان و نه گمراهان!

 

نکته ها:

این آیه راه مستقیم را، راه کسانی معرّفی می کند که مورد نعمت الهی واقع شده اند و عبارتند از: انبیا، صدّیقین، شهدا و صالحین.[2] توجّه به راه این بزرگواران و آرزوی پیمودن آن و تلقین این آرزو به خود، ما را از خطر کجروی و قرار گرفتن در خطوط انحرافی باز می دارد. بعد از این درخواست، از خداوند تقاضا دارد که او را در مسیر غضب شدگان و گمراهان قرار ندهد. زیرا بنی اسرائیل نیز به گفته قرآن، مورد نعمت قرار گرفتند، ولی در اثر ناسپاسی و لجاجت گرفتار غضب شدند.

قرآن، مردم را به سه دسته تقسیم می نماید: کسانی که مورد نعمت هدایت قرار گرفته و ثابت قدم ماندند، غضب شدگان و گمراهان. مراد از نعمت در «أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ»، نعمتِ هدایت است. زیرا در آیۀ قبل سخن از هدایت بود. علاوه بر آنکه نعمت های مادی را کفّار و منحرفین و دیگران نیز دارند. هدایت شدگان نیز مورد خطرند و باید دائماً از خدا بخواهیم که مسیر ما، به غضب و گمراهی کشیده نشود.

ادامه »

بیشتر مومنان مشرکند؟

نوشته شده توسطرحیمی 7ام اسفند, 1395

إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ(لقمان/13)

منظور از شرک در آیه 106 سوره یوسف که اکثر مۆمنان گرفتار آن هستند، چیست؟

قرآن کریم در آیه 106 سوره یوسف مى‏‌فرماید: «بیشتر مومنان مشرک‌اند» منظور از شرک در این آیه که اکثر مۆمنان گرفتار آن هستند، چیست؟

تعریف دقیق مفهوم شرک، همانند مفهوم توحید، در ضمن اقسام آن ممکن است:

1- شرک ذاتی؛ یعنی، اعتقاد به مرکب بودن ذات خداوند، یا اعتقاد به تعدد ذات الهی (وجود دو یا چند خدا)

2- شرک صفاتی؛ یعنی، اعتقاد به این که صفات خدا، وجودی مستقل از ذات خداوند دارند به تعبیر دیگر مغایر با ذات و زاید بر ذات هستند.

3- شرک افعالی؛ یعنی، اعتقاد به وجود دو یا چند مۆثر مستقل در عالم هستی ؛ به گونه‏ای که هیچ یک مقهور اراده و قدرت دیگری نباشد، یعنی، ذات یگانه الهی را تنها مۆثر مستقل در عالم هستی نداند.

یکی از بارزترین مصادیق شرک افعالی، اعتقاد به تمایز خالق شرور از خالق خیرات است. پیروان آیین مانی و برخی از پیروان زردشت، معتقدند که خداوند فقط خیرها و نیکی‏ها را می‏آفریند و امور شر و بد به وسیله موجود و مخلوقی شریر (اهریمن) به صورت مستقل و بدوناین که خداوند خالق نیکی‏ها بتواند دخالتی در آن داشته باشد، آفریده می‏شود.

4- شرک عملی: اگر اعمال و نیات انسان بر اساس توحید نظری و برآمده از آن نباشد انسان دچار شرک در مقام عمل می‏شود .

عمده‏ترین جلوه شرک عملی شرک در عبادت و پرستش است. بت پرستی و پرستش اجرام آسمانی و پدیده‏های طبیعی از بارزترین انواع شرک عبادی به شمار می‏رود که همواره در میان برخی از ملت‏ها و اقوام وجود داشته است.

شرک خفی: هر یک از اقسام توحید – اعم از نظری و عملی – دارای مراتب و درجاتی است به طور کلی توحید امری تشکیکی و دارای مراتب مختلف از جهت قوت و ضعف است .

ادامه »

خدایا! در صراط مستقیم قرارمان ده!

نوشته شده توسطرحیمی 5ام اسفند, 1395

 

اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقییم

(خداوندا!) ما را به راه راست هدایت فرما.

 

نکته ها

راه های غیر الهی متعدّدی در برابر انسان قرار دارد که او باید یکی را انتخاب کند: *راه خواسته ها و توقعات های خود. * راه انتظارات وهوس های مردم. * راه وسوسه های شیطان. * راه طاغوت ها. * راه نیاکان و پیشینیان. * راه خدا و اولیای خدا. انسان مؤمن، راه خداوند واولیای او را انتخاب می کند که بر دیگر راه ها امتیازاتی دارد:

الف:راه الهی ثابت است، بر خلاف راه های طاغوت ها و هوس های مردم و هوس های شخصی که هر روز تغییر می کنند. ب:یک راه بیشتر نیست، در حالی که راه های دیگر متعدّد و پراکنده اند. ج:در پیمودن آن، انسان به مسیر و مقصد مطمئن است. د:در پیمودن آن، شکست و باخت وجود ندارد.

راه مستقیم، راه خداست. «إِنَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»[1]

* راه مستقیم، راه انبیاست. «إِنَّک لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»[2]

* راه مستقیم، راه بندگی خداست. «وَ أَنِ اعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ»[3]

* راه مستقیم، توکل وتکیه بر خداست. «مَنْ یعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِی إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»[4]

* راه مستقیم، یکتاپرستی و تنها یاری خواستن از اوست.[5]

* راه مستقیم، کتاب خداوند است.[6]* راه مستقیم، راه فطرت سالم است.[7]

ادامه »

دنیا و آخرت با هم منافاتی ندارند

نوشته شده توسطرحیمی 3ام اسفند, 1395

 

وَ مِنْهُمْ مَنْ یقُولُ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ[1]

(اما) بعضی از مردم می گویند: پروردگارا! در دنیا به ما نیکی عطا کن و در آخرت نیز نیکی مرحمت فرما و ما را از عذاب آتش نگهدار.

نکته ها:

یکی از راههای شناخت مردم، آشنایی با آرزوها و دعاهای آنان است. در آیه قبل، درخواست گروه اوّل از خداوند مربوط به دنیا بود و کاری به خیر و شرّ آن نداشتند، ولی در این آیه درخواست گروه دوّم از خداوند، «حَسَنَةً» است در دنیا و آخرت. در دیدگاه گروه اوّل؛ دنیا به خودی خود مطلوب است، ولی در دید گروه دوّم؛ دنیایی ارزشمند است که حسنه باشد و به آخرت منتهی گردد.

در روایات نمونه ها و مصادیقی برای نیکی های دنیا و آخرت نقل شده است [2]، ولی حسنه در انحصار چند نمونه نیست.امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه فرمود: مقصود خشنودی خدا و بهشت در آخرت و زندگی دنیا و خوش اخلاقی در دنیا می باشد. [3]

در دعاها، هدف های کلّی مطرح شود و تعیین مصداق به عهده خداوند گذاشته شود. ما از خداوند حسنه و سعادت می خواهیم، ولی در اینکه رشد و صلاح ما در چیست؟ آنرا به عهدۀخداوند می گذاریم. چون ما به خاطر محدودیت های علمی و عدم آگاهی از آینده و ابعاد روحی خودمان، نمی توانیم مصادیق جزئی را تعیین بنمائیم. به همین جهت توصیه شده است از خداوند وسیله کار را نخواهید، خودِ کار را بخواهید. زیرا ممکن است خداوند از وسیلۀ دیگری که به فکر و ذهن ما نمی آید، کاری را برای ما محقّق سازد. مثلًا از خداوند توفیق زیارت حج را بخواهید، امّا نگویید: خدایا مالی به من بده تا به مکه بروم. چون خداوند گاهی سبب را به گونه ای قرار می دهد که ما فکر آن را نمی کردیم.

پیام ها:

1- دنیا و آخرت با هم منافاتی ندارند، به شرط آنکه انسان به دنبال حسنه و نیکی باشد. «فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً»

2- هر رفاهی مذموم نیست، بلکه زندگانی نیکو، مطلوب نیز هست. «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً»

3- دوزخ، حساب جدایی دارد. با اینکه از خداوند نیکی آخرت را می خواهند، ولی برای نجات از آتش، جداگانه دعا می کنند.[4] «قِنا عَذابَ النَّارِ»

پی نوشت:

[1] سوره البقرة، آيه 201

[2] تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 199.

[3] كافى، ج 5، ص 71.

[4] در دعاها براى نجات از آتش، اصرار و تكرار عجيبى است. مثلا در دعاى مجير حدود هفتاد بار مى‏خوانيم:« اجرنا من النار يا رب» پروردگارا! ما را از آتش جهنّم نجات بده. ويا در دعاى جوشن كبير كه صد بند دارد در پايان هر بند آن مى‏گوييم:« خلصنا من النار يا رب»

تفسیر نور، ج 1، صفحه 315

راز تکرار داستان ابلیس در قرآن

نوشته شده توسطرحیمی 3ام اسفند, 1395
 

چرا قرآن در چند جا داستان ابليس را نقل کرده است؟!

برای اينکه به ما بفهماند که ما بايد خودسازی کنيم. بايد لجوج نباشيم

حضرت آیت الله مظاهری در درس اخلاق خود دربارۀ «رابطۀ انسان با قرآن» به بررسی اصول دین در قرآن و اخلاق در قرآن پرداخته اند.

در بحث ارتباط با قرآن، مطالبی همچون؛ «ارتباط از نظر خواندن و حفظ کردن»، «تدبّر در قرآن (ارتباط با قرآن)» و «عمل به قرآن» بیان شد.

موضوع این جلسه اصول دين قرآن، يعنی اعتقادات است. بايد اعتقادات ما عالی و در سرحد اجتهاد باشد. استدلال ‌های قرآن برای اصول دين، همه فهم امّا پرمحتواست. قرآن از حیث اثبات وجود خدا، وحدانيت با مراتب آن، فضائل،‌ نبوت، امامت و معاد، خيلی خوب بحث کرده است؛ مسلمان بايد از نظر عمل به اصول دين و اعتقاد به آن از قرآن برداشت داشته باشد.

مجتهد در اعتقادات باشیم

اگر به ما بگويند به چه دليل معاد جسمانی وجود دارد؟ فوراً‌ آيه ‌ای را نشان دهيم. اگر به ما بگويند به چه دليل اميرالمؤمنين علیه السلام خليفۀ اوّل و برتر از همه است و اهل ‌بيت سلام‌ الله‌ عليهم امامان ما هستند؟ فوراً‌ بايد از قرآن نشان دهيم و بالاخره بايد در اعتقادات مجتهد باشيم.

اين (اصول دین) واجب ‌تر از صورت اوّل (فروع دین) است. البته صورت اوّل واجب است و معلوم است کسی که متّقی نباشد، جهنّمی است. کسی که آشنا به رسالۀ مرجع تقليد خود نباشد،‌ نمی ‌تواند سعادتمند شود؛ امّا پايه، اصول دين است و اين قسم دوّم از قسم اول خيلی بالاتر است.

قسم اول (فروع دین) تعبّدی بود، امّا قسم دوّم (اصول دین) اجتهادی است و تعبّدی نيست. در اصول دين اجتهاد وجود دارد. اين که شخصی بگويد: پدرم یا جامعه می‌گويند: ائمه دوازده نفرند و اينها اوصيای رسول الله هستند،‌ اين فايده ندارد. بايد با استدلال بگويد: نبوّت و ولایت داريم، اين هم دليلش است. قرآن در اين باره خيلی رسا صحبت کرده و ما بايد ضمن تبعیت از قرآن، آشنايی و تدبر در قرآن دربارۀ اصول دين داشته باشيم.

ادامه »

مرگ نعمت است یا بلا؟

نوشته شده توسطرحیمی 26ام بهمن, 1395

مرگ از جمله سنت های تغییرناپذیر الهی است و هر جانداری روزی می میرد:

«کُلُّ نفسٍ ذائِقَةُ المَوتِ»؛ (آل عمران/ 185) و «کُلُّ مَن عَلَیها فانٍ»؛ (الرحمن/ 26)

خیلی اوقات دیده ایم که فردی پیر و فرتوت و فرسوده همچون یک تکه گوشت در گوشه ای از بیمارستان خوابیده و زنده است اما جوانی رعنا و سالم را ناگهان می شنویم که از دنیا رفته است؛ دردناک است اما واقعیت دارد … به واقع این مرگ چیست؛ نعمت است یا بلا؟

برای بررسی بیشتر از منابع دینی چون آیات و روایات بهره مند می شویم…

در سوره الرحمن سخن از نعمت هایی که از جانب خداوند بر بندگان رسیده فراوان آمده است. در حقیقت باید این نکته را مد نظر داشت که هر خلقتی برای این که بتواند در زمره نعمت قرار گیرد، لازم نیست در تمام موارد موجب راحتی و خوشی باشد، بلکه برای نعمت بودن همین بس که خیر بیشتری داشته باشد و وقتی که آن را به صورت کلی در نظر می گیریم، می بینیم سود آن بیشتر از ضررش است، هرچند گاهی در موارد خاص موجب عذاب نیز شده باشد.

ادامه »

وقتی قرآن از جوانمردی سخن می گوید

نوشته شده توسطرحیمی 25ام بهمن, 1395
کسی که پیوسته بر سجاده است و دستانش به دعاست اما مروت و صفا را تجربه نکرده و عاطفه و عشق و احساس را تمرین نمی کند، همچون باغبانی است که خرمن خرمن پوست در آغوش خاک می نهد غافل از آنکه حتی یکی کارگر نشده، و از خاک سر بلند نمی کند!

جوانمردی در قرآن

اذْ أَوَى الْفِتْیَةُ إِلى الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا ءَاتِنَا مِن لَّدُنك رَحْمَةً وَ هَیىْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشداً “(10 کهف)

زمانى را به خاطر بیاور كه آن جوانان به غار پناه بردند، و گفتند: پروردگارا ما را از سوى خودت رحمتى عطا كن، و راه نجاتى براى ما فراهم ساز.

در فرهنگ عربی دو تعبیر رایج در مورد جوان وجود دارد:

یكی «فتی» و دیگری «شاب.» اولی از ریشه «فتی فتو (طراوت و شادابی)» و دومی از ریشه «شبّ (شكوفایی و برخورداری از حرارت)» است. (معجم مقاییس اللغه، ج4، ص473. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص625.)

در حقیقت می توان گفت که دین مجموعه ای است از اعمالی چون نماز و روزه و… در کنار اخلاقیاتی چون صداقت و پاکی و جوانمردی و اعمالی که حکم پوسته را برای در برگرفتن مغز دین که همان جوانمردی است دارند.

از این رو کسی که نماز می گزارد اما بی صفا بوده و از عاطفه و عشق نصیبی ندارد، و یا از احساس و آدمیت و آقایی و جوانمردی و گذشت و گذشتن برای خدا و گذاشتن برای مردم بی بهره است، درست به باغبانی می ماند که تنها پوست ها را کاشته باشد! حال آنکه خروار خروار پوست اگر کاشته شوند از آن میان حتی یکی سبز نشده، و جوانه نمی زند، و بالا نیامده، و به ثمر نمی نشیند. همچنانکه اگر مغزها را به تنهایی بکارند گویی نکاشته اند.

تنها مغزها به همراه پوست ها و پوست ها به همراه مغزها سبز می شوند.

پس، کسی که می گوید دلت پاک باشد و تنها در پی پاک ساختن دل است اما نمازش را نمی گزارد همچون باغبانی است که در این مزرعه دنیا مغز می کارد اما بی پوست!

و کسی که پیوسته بر سجاده است و دستانش به دعاست اما مروت و صفا را تجربه نکرده ، همچون باغبانی است که خرمن خرمن پوست در آغوش خاک می نهد غافل از آنکه حتی یکی کارگر نشده، و از خاک سر بلند نمی کند! 

ادامه »