موضوعات: "قرآن" یا "تفسیر" یا "آموزش روخواني و روانخواني قرآن كريم"
کتاب قرآن کتاب خواندنی + دانلود
نوشته شده توسطرحیمی 15ام آذر, 1393دانلود کتاب قرآن کتاب خواندنی نوشته روح الله راسل با موضوع اهمیت و جایگاه قرائت قرآن کریم از منظر آیات و روایات
(قرآن کتاب خواندنی)مرکز قرآن و عترت معاونت تهذیب حوزههای علمیه حجم فایل 705 KB
نرم افزار پرفضلیت آیت الکرسی + دانلود
نوشته شده توسطرحیمی 15ام آذر, 1393
آیت الکرسی یکی از دعاهایی است که خواندن آن بسیار سفارش شده و دارای فضلیت های فراوانی است، حال می توانید این دعاهای پر فضلیت را به همراه ترجمه فارسی در گوشی یا تبلت اندرویدی خود داشته باشید، برنامه علاوه بر دارا بودن دعای آیت الکرسی و ترجمه آن دارای دسته بندی هایی چون: قرائت صوتی آیت الکرسی، فواید و کاربردهای آیت الکرسی، درباره آیت الکرسی و … است. این برنامه با توجه به امکاناتی که دارد، فقط بر روی گوشی ها و تبلت هایی قابل نصب است که دارای نسخه اندروید 3 و بالاتر هستند. برنامه به صورت کاملا رایگان عرضه شده است و می توانید با برنامه نویس آن ارتباط برقرار کنید.
رمز عبور: www.yjc.ir
حجم: 2.2 مگابایت
نسخه: 1.1
اجرا در: اندروید 3 و بالاتر
منبع:باشگاه خبرنگاران
حکم مس آیات و کلمات قرآن کریم
نوشته شده توسطرحیمی 14ام آذر, 1393کلام نور :
إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ*فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ* لَا يمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ(الواقعة/77//79/78)
که اين [پيام] قطعا قرآني است ارجمند در کتابي نهفته که جز پاکشدگان بر آن دست ندارند.
قرآن کلامی است پاک که در «صحیفه هایی پاک[1] » توسط «روحي پاک و مقدس[2]» از جانب «خداوند قدّوس» ، بر قلب پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده است. بدون شک برای درک معانی والای این کتاب باید آداب و دستوراتی را رعایت نمود. از آن جمله ، اينكه هنگام مسّ آیات این کتاب نورانی باید باطهارت و پاک بود چرا که بفرموده قرآن «جز پاکان آنرا مس نمی نمایند[3]» از این رو در این درس با پاره ای از احکامِ مسِّ قرآن آشنا می شویم.
احکام :
1) رساندن جایی از بدن به خطّ قرآن برای کسی که وضو ندارد، حرام است. ولی اگر قرآن را به زبانِ فارسی یا زبان دیگری ترجمه کنند، مسّ آن اشکال ندارد.[4]
توضیح: البته درصوتیکه در ترجمۀ آیات اسم خداوند متعال یا اسمهای متبرک دیگری که برای مس نمودن آنها احتیاج به طهارت است نباشد. (رجوع شود به درسِ دوّم)
عزّت سیاسى، قدرت اقتصادى و... همه از طرف خدا و در دست اوست!
نوشته شده توسطرحیمی 4ام آذر, 1393بی شک عزت و افتخار در پرتو فرهنگ انسانساز قرآنی، دست یافتنی است و دور ماندن از قرآن، زمینه ساز ذلت و خواری فرد و جامعه به شمار میرود.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يسَارِعُونَ فِيهِمْ يقُولُونَ نَخْشَى أَنْ تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ يأْتِي بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيصْبِحُوا عَلَى مَا أَسَرُّوا فِي أَنْفُسِهِمْ نَادِمِينَ(المائدة/52)
ترجمه:
مى بينى كسانى كه در دلهايشان بيمارى است در [دوستى] با آنان شتاب مىورزند مى گويند مى ترسيم به ما حادثه ناگوارى برسد اميد است خدا از جانب خود فتح [منظور] يا امر ديگرى را پيش آورد تا [در نتيجه آنان] از آنچه در دل خود نهفته داشته اند پشيمان گردند
تفسیر:
پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله شاهد تلاشهاى آشكار و شتابزده افراد سست ایمان براى پیوستن به یهود و نصارى است. «فترى الّذین فى قلوبهم مرض یسارعون فیهم»
نمونه ى روشن كسانى كه از هدایت الهى محروند، بیماردلانى هستند كه با سرعت براى پیوستن به كفّار تلاش مى كنند. «انّ اللَّه لایهدى القوم الظالمین… الّذین فى قلوبهم مرض» (حرف «فاء» نشانه آن است كه ظالمین آیه قبل، بیماردلان این آیه هستند)
بیماردلان سست ایمان، با سرعت به سراغ طرح دوستى با دشمنان كافر مىروند. «فى قلوبهم مرض یسارعون فیهم»
افراد سست ایمان و منافق، مىخواهند كه جزو كفّار باشند. «یسارعون فیهم»، نه «الیهم».
در برابر نص وفرمان صریح خداوند نباید اجتهاد و مصلحتاندیشى كرد. «لاتتّخذوا الیهود… اولیاء… یقولون نخشى»
تفسیر نور
انگیزه ى پذیرش رابطه ى ذلّت بار با ابرقدرتها، ضعف ایمان و وحشت از غیر خداست. «یقولون نخشى»
مسلمانان، به پیروزى و گسترش اسلام و افشاى منافقان امیدوار باشند. «فعسى اللّه أن یأتى بالفتح…»
عزّت سیاسى، قدرت اقتصادى و پیروزى نظامى همه از طرف خدا و در دست اوست. «أن یأتى بالفتح أو أمر من عنده»
پرسمان همراه2 + دانلود
نوشته شده توسطرحیمی 19ام آبان, 1393
اداره مشاوره و پاسخ نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه ها، نسخه دوم نرم افزار پرسمان همراه را با حدود 5000 پرسش و پاسخ دانشجويي در حوزه هاي مختلف انديشه ديني آماده نموده است.
دانلود پرسمان همراه 2
(نسخه جاوا)
امکانات
-
حدود 5.000 پرسش و پاسخ دانشجويي
در گروه هاي علوم قرآن و حديث، احکام، تربيتي و مشاوره، کلام و دين پژوهي، فلسفه احکام، اخلاق و عرفان انديشه سياسي، اجتماعي ـ فرهنگي، تاريخ و سيره و … -
جستجوي موضوعي
يافتن پرسش و پاسخ از طريق فهرست الفبايي کليد واژه ها -
جستجوي لفظي
امکانات متنوع براي دسترسي به الفاظ و عبارات موجود در پرسش و پاسخ به طور مجزا -
تعيين دامنه به صورت گروهي با محدود کردن تمامي قسمت ها به يک يا چند گروه علمي خاص
-
ارسال پرسش و پاسخ به دوستان از طريق ايميل و پيامك
-
ذخيره سازي پرسش و پاسخ به صورت فايل متني
-
ظاهر تمام گرافيكي و منحصر به فرد و سازگار با صفحات لمسي
-
امكان چرخش متن براي سهولت در مطالعه
-
ارسال سوال
در اين نسخه امكان ارسال سوال وجود دارد و مخاطبان مي توانند از طريق خود برنامه سوالات خود را ارسال كنند. -
به همراه: نرم افزار الرحمن (ويژه رايانه) ترتيل كامل قرآن كريم با امكان تكرار آيات تا 10بار و آموزش حفظ و امكانات متنوع
کمال زن در تربیت صحیح فرزند است نه مدال آوری!!
نوشته شده توسطرحیمی 16ام مهر, 1393 به گزارش مشرق، حضرت آیتالله عبدالله جوادی در درس تفسیر خود به تفسیر آیات ابتدایی سوره مبارکه زمر پرداخت و با قرائت آیه «خَلَقَ ٱلسَّمَـٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضَ بِٱلْحَقِّ ۖ یُکَوِّرُ ٱلَّیْلَ عَلَى ٱلنَّهَارِ وَیُکَوِّرُ ٱلنَّهَارَ عَلَى ٱلَّیْلِ ۖ وَسَخَّرَ ٱلشَّمْسَ وَٱلْقَمَرَ ۖ کُلٌّۭ یَجْرِى لِأَجَلٍۢ مُّسَمًّى ۗ أَلَا هُوَ ٱلْعَزِیزُ ٱلْغَفَّـٰرُ»، گفت: خداوند آن چنان قاهر است که « خَلَقَ ٱلسَّمَـٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضَ بِٱلْحَقِّ»، در ساختار آفرینش باطل راه ندارد، اگر کسی خواست در عالم بازی بکند جا ندارد، گرچه دنیا لهو و لعب است اما دنیا غیر از خلقت آسمان و زمین است، عناوین دنیایی بازی است، جهان میرود که نابودی را نابود کند، همه ما به سمتی حرکت میکنیم که مرگ را از پای دربیاوریم و این مرگ را اماته میکنیم و خود برای ابد میمانیم.
مفسر برجسته قرآن کریم خاطرنشان کرد: اگر عالم حساب و کتابی نداشته باشد، عالم یاوه میشود و این یعنی «بالحق»، در سوره مبارکه صاد فرمود ما آسمان و زمین را باطل نیافریدیم، اگر عالم این طور بود که جهان میرفت تا لبه مرگ و بعد نابود میشد، این عالم باطل و یاوه میشد، آیا خوب و بد همه نابود میشوند و خبری نیست، آیا انسان باتقوا با یک فرد فاجر نابود میشود و حساب و کتابی در کار نیست.
وی اظهار کرد: هو الاول است، پس خداوند خالق کل شیء است، چون هو الاخر است، پس عالم بالحق خلق شده است، این بالحق اصرار قرآن کریم است، یعنی نظام فاعلیاش یکی است، نظام ساختار داخلیاش عالمانه است، نظام غاییاش هم حق است، یعنی میروند که به هدف خود دست یابند، خداوند دخان را به صورت شمس درآورد و در نهایت این شمس را تاریک و تیره میکند، این قهاریت خداوند است.
حضرت آیتالله جوادی آملی با اشاره به آیه «خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍۢ وَٰحِدَةٍۢ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنزَلَ لَکُم مِّنَ ٱلْأَنْعَـٰمِ ثَمَـٰنِیَةَ أَزْوَٰجٍۢ ۚ یَخْلُقُکُمْ فِى بُطُونِ أُمَّهَـٰتِکُمْ خَلْقًۭا مِّنۢ بَعْدِ خَلْقٍۢ فِى ظُلُمَـٰتٍۢ ثَلَـٰثٍۢ ۚ ذَٰلِکُمُ ٱللَّهُ رَبُّکُمْ لَهُ ٱلْمُلْکُ ۖ لَآ إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ فَأَنَّىٰ تُصْرَفُونَ» اظهار کرد: هیچ تفاوت و تفاخری انسان بر انسان ندارد، مبدأ فاعلی و مبدأ غایی همه یکی است، ساختار داخلی همه هم یکی است و مبدأ قابلی همه هم یکی است، آدم از حقیقتی خلق شد که حوا هم از آن حقیقت خلق شده است، زن هم مانند مرد از همان حقیقت خلق شده است.
وی ادامه داد: تفاوتی در خلقت انسانها و تفاوتی در خلقت زن و مرد نیست، هزاران آدم آمدند و رفتند، هیچ دلیلی بر تفاخر نیست مگر عمل صالح، به جای این که بفرماید از یک شخص واحد فرمود از یک نفس واحد آفرید، تفاوت بین زن و مرد نیست، اما در برخی از ویژگیها زن نسبت به مرد گاه مساوی مرد است، گاه بیشتر از مرد میبرد، گاه کمتر از مرد است، این ویژگیهای زن و مرد یک اختلافی است برابر خلقتهایی که دارد، او باید مادر بشود و این مادری عاطفه لازم دارد، هرگز مرد این توان را ندارد که فرزند رئوف و مهربان تربیت کند.
کمال زن در مادر شدن و تربیت فرزند است
مؤلف کتاب مفاتیحالحیاة با بیان اینکه الان باب شده بچهها را ببرند مهد کودک و این خطر است، اظهار کرد: همین که پدر و مادر بزرگ شدند و سالمند شدند آنها را به خانه سالمندان میبرد چون مهر و عاطفه نچشید، هفت سال کودک باید در دانشگاه عاطفه باشد، تنها کسی که میتواند عاطفه را به جامعه ببرد، تنها کسی که میتواند عاطفه را به جان انسان تزریق کند آغوش مادر است، این عواطف که کم شود و زندگی گذشت و قرضالحسنهای کم شود و بانکهای ربوی زیاد شود، نتیجهاش همین ده دوازده میلیون پروندهای است که در دستگاه قضا هست.
وی ابراز کرد: جامعه را هرگز با ربا، فشار و خشونت و افراط نمیشود اداره کرد، ائمه(ع) در روایت فرمودند هیچ سواری حق ندارد به پیادهرو بگوید برو کنار، این عاطفه و گذشت است، این قرضالحسنه که گفتند بدهید همین عاطفه را در جامعه زیاد میکند، این ده دوازه میلیون پرونده مال ماها است، دیگر، ما خیال کردیم اگر ربا گرفتیم یک قدری مالمان زیاد میشود اما ده برابرش باید در دستگاه قضایی شکایت این و آن را بگوییم، این ده دوازده میلیون پرونده گذشته از استرس و سکته فشار اقتصادی هم تحمیل میکند، مگر کم خرج و هزینه دارد این ده دوازه میلیون، هزینه این ده دوازده میلیون کم است؟ بودجه دستگاه قضایی چقدر است؟ دستگاه قضایی گرفتار همینها است.
حضرت آیتالله جوادی آملی با اشاره به نقش عاطفه در تربیت جامعه ابراز کرد: این ده دوازده میلیون هر کدام با سه چهار نفر درگیر هستند که سی چهل میلیون میشود، این بر اثر این است که عاطفه را گم کردیم، ما خیال میکنیم کمال زن در این است که برای ما برود مدال بیاورد، کمال زن در مادر شدن است، در فرزند تربیت کردن است، کمال زن در اصلاح جامعه است، چرا عواطف در جامعه کم است، زن از همین حقیقت خلق شده است، به ما گفتند بیراهه بروید ما هم گفتیم چشم، فضیلت زن در این نیست، که زن و دختر ما برود پایش را دراز کند و یک کسی را بزند و برای ما مدال بیاورد، فأین تذهبون، به کجا داریم میرویم.
رهبری اهلبیت عامل بقای جامعه است
وی بیان کرد: هر کدام از این حیوانات اگر بخواهند چموشی کنند، اگر این شتر رام نشود شما چه میکردید، ما اینها را برای شما نرم کردید، آن روزی که اسب رام نمیشود حرف چه کسی را گوش میدهد، اگر یک وقت بخواهند برمند، لگد میزنند، فرمود دلهای اینها به دست ما است، این زمین که روی گسلها است، فرمود ما این را برای شما نرم کردیم، زمین را ذلول قرار دادیم، همین زمین را در روز قیامت در دستان خودمان میگیریم.
مفسر برجسته قرآن کریم با اشاره به آیه «یَخْلُقُکُمْ فِى بُطُونِ أُمَّهَـٰتِکُمْ» اظهار کرد: برای ساختن برج یک ملات نرمی لازم است، اهلبیت(ع) فرمودند سخنان ما آن ملات جامعه است که جامعه روی هم بند شود، یک ملات نرمی لازم است که برج ساخته شود، رهبری اهلبیت(ع) آن ملات نرم است، الان این عاطفه و ملات گرفته شد، به همین دلیل ده دوازده میلیون پرونده وجود دارد، جامعه را نه بانک ربوی اداره میکند که قرضالحسنه را برمیدارد و نه این خشونتها و مدالگیریهای زنانه، جامعه را زن و عاطفه زنانه اداره میکند.
وی ابراز کرد: هر جا سخن از دستورات قهری هم هست، دستورات مهری هم هست، کار عاطفه برای جلوگیری و دفع این خطرات است نه رفع، اما آن چه که جامعه را روشن و موفق میکند دفع خطر است که به وسیله مادر ممکن است، اگر شما خانه سالمندان را میبینید یک مرگ تدریجی دارند که فرزندان آنان برایشان سالی یکبار گل میآورند، این برای آن میاندازدشان در خانه سالمندان که در مهد کودک تربیت شد و این خلاء هفت ساله را هیچ کس پر نمیکند و این با آغوش مادر و شیر پرمیشود، حق حضانت و شیر از آن مادر است، برای این که فرزند باید این هفت سال را در آغوش مادر زندگی کند، خداوند عاطفه را به مادر داد و عقلانیت و مدیریت را به مرد داد.
عبادت هدف خالق نیست، هدف مخلوق است
وی با بیان آیه «إِن تَکْفُرُوا۟ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِىٌّ عَنکُمْ ۖ وَلَا یَرْضَىٰ لِعِبَادِهِ ٱلْکُفْرَ ۖ وَإِن تَشْکُرُوا۟ یَرْضَهُ لَکُمْ ۗ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌۭ وِزْرَ أُخْرَىٰ ۗ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّکُم مَّرْجِعُکُمْ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ ۚ إِنَّهُۥ عَلِیمٌۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ»، ابراز کرد: چون او قهار و قادر مطلق است، آفریدگار مطلق است، چون او حکیم است کار او بیهدف نیست، او چون غنی است خود او هدف ندارد و تمام اهداف به فعل بازمیگردد، آن کسی که کاری میکند تا جود بکند بشر است، آن بشر که وضع مالیاش خوب است بیمارستانی تأسیس میکند تا به فضل جود برسد، خداوند کمال نامتناهی است و چون کمال نامتناهی است از او جود صادر میشود، اگر او داد، جواد است و اگر چیزی نداد باز هم جواد است، ذات اقدس اله کارش «تا» برنمیدارد و برای هدفی نیست
حضرت آیتالله جوادی آملی خاطرنشان کرد: لذا برای همین فرمود اگر همه مردم کافر شوند به حال خداوند تفاوت ندارد، ما خودمان مقصد هستیم، اگر او مقصد، صمد و هوالاخر است، بعد از الله چیزی نیست که الله به دنبال او کار کند، این طور نیست که خداوند به مقصد نرسد اگر همه مردم کافر شوند، آن عبادت که هدف خلقت ذکر شد، هدف مخلوق است نه هدف خالق، کمال نامتناهی فرض ندارد که به جایی برسد که به کمال برسد، این غایت فعل است نه غایت فاعل، چه انسان به مقصد برسد چه نرسد برای او فرقی نمیکند «ان تَکْفُرُوا۟ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِىٌّ عَنکُمْ».
بررسی راهکارها، آداب و برکات انس با قرآن
نوشته شده توسطرحیمی 16ام تیر, 1393اهمیّت اُنس با قرآن
امروزه انسان در معرض آماج حملات روحی و روانی قرار دارد و نگرانیهای فراوانی او را احاطه کرده، وحشتِ تنهایی در همه حال انسان را تنها نمی گذارد. او به شدّت نیازمند انیس و مونس است که در کنار او آرامش یابد. نگرانی شدید او از تنهایی و بی کسی، در همه حوادث دوران زندگی، روح و روان او را میآزارد. قرآن کریم مونسی است که در شرایط عادی و نیز در بحران ها و سختی های زندگی می تواند بهترین همدم انسان باشد؛ امام سجّاد(ع) میفرماید: «لَوْ مَاتَ مَنْ بَینَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لَمَا اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ یکُونَ الْقُرْآنُ مَعِی؛[1] اگر همه مردم ما بین مشرق و مغرب بمیرند و هیچ موجودی بر روی زمین زنده نماند و من تنها باشم، وقتی قرآن با من باشد، هرگز از تنهایی وحشت نمی کنم».
رسول خدا(ص) درمان همه مشکلات را در قرآن می داند ومی فرماید:هر گاه کارها چون شب ظلمانی برایتان مشتبه و تاریک گردید به قرآن پناه ببرید؛ چون او شفیعی است که شفاعتش پذیرفته و شاهدی است که تصدیق شده است. هرکس او را رهبر خویش گرداند، وی را به بهشت رهنمون می سازد و هرکس بدان پشت پا زند، به جهنّم سوقش می دهد. قرآن روشن ترین راهنما به سوی بهترین راههاست.[2]
آری، قرآن بهترین مونس انسان در تنهایی ها و نگرانیهای زندگی است که جلوهای از علم و حکمت پروردگار و نشانگر عظمت خداوند متعال است. انس با قرآن، همراه شدن با گنجینه بی پایان و در اختیار داشتن برنامه جامع و کامل یک زندگی سعادتمندانه است که همه در پی آنند، ولی نمی دانند که در کنارشان قرار دارد و به قول معروف: یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم.
چنانچه ما مسلمانان با قرآن مأنوس نشویم و به آن عمل نکنیم، مورد شکایت و عتاب رسول خدا(ص) قرار خواهیم گرفت که فرمود: «یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً؛[3] پروردگارا! قوم من قرآن را رها کرد»
آداب انس با قرآن
1.رعایت حقّ تلاوت
یکی از مهمترین شیوههای انس با قرآن رعایت حقّ تلاوت است که در قرآن فرموده:کسانی که کتاب آسمانی به آنها داده ایم آن را چنانکه شایسته آن است می خوانند، آنها به پیامبر اسلام ایمان می آورند و کسانی که به او کافر شوند، زیانکارند.[4]
2.رعایت حرمت قرآن
پیامبر(ص) فرمود: یا حملة القرآن! تحبّبوا إلی اللَّه بتوقیر کتابه، یزدکم حبّا و یحببکم إلی خلقه[5]
ای حاملان قرآن! با نگاهداشتن حرمت قرآن، خود را محبوب خدا سازید، که در این صورت، بیشتر شما را دوست خواهد داشت و محبوب مردمانتان خواهد ساخت. پیامبر(ص) فرمود: «قرآن از همه چیز، جز خدا، برتر است؛ پس هرکه قرآن را پاس دارد خدا را پاس داشته است و هرکه قرآن را پاس ندارد، احترام خدا را سبک شمرده است.[6]
نمونهای از تکریم ظاهر قرآن را می خوانیم: امام خمینی بهطور معمول در حسینیّه جماران روی صندلی می نشست، ولی یک روز وقتی وارد حسینیّه شد، با اینکه صندلی در جای خود بود، روی زمین نشست؛ زیرا آن روز نفرات ممتاز مسابقات قرآن آمده بودند و قرار بود در آن جلسه چند آیه از قرآن تلاوت شود.[7] روزی دیگر امام خمینی طبق معمول روی صندلی نشسته بود، که قرآنی آوردند و روی زمین گذاردند، امام وقتی متوجّه شد، بی درنگ آن را برداشت، روی میزی که در کنارش بود، گذاشت و فرمود: «قرآن را روی زمین نگذارید.[8]
3.رعایت ترتیل
خداوند در قرآن فرموده است: «وَ رَتِّلِ الْقُرآنَ تَرتیلاً»[9] و قرآن را با دقّت و تأمّل بخوان! ترتیل در قرآن، خارج کردن کلمه از دهان با سهولت و به شیوه درست است، که از آداب قرائت است.
4.با صوت زیبا خواندن
پیامبر(ص) فرمود: «لِکُلِّ شَی ءٍ حِلْیةٌ وَ حِلْیةُ الْقُرْآنِ الصَّوْتُ الْحَسَن»[10] هرچیزی زینت و آرایشی دارد و زینت قرآن هم با صوت زیبا خواندن است.
اهل بیت (ع)خود نیز چنین بودند و قرآن را با صوت زیبا می خواندند. نوفلی گوید: در نزد حضرت امام هادی (ع) از صدا و آهنگ خوش گفت وگو کردم، فرمود: امام سجّاد(ع) قرآن تلاوت می کرد و گاهی مردم از صدای زیبای او بیهوش می شدند، و اگر امام اندکی از صدای زیبای خود را ظاهر کند مردم طاقت شنیدن آن صوت زیبا را ندارند. گفتم: آیا پیامبربا مردم نماز نمی خواند و صدای خود را به تلاوت قرآن بلند نمی ساخت [پس چرا مردم بیهوش نمی شدند]؟ فرمود: رسول خدا(ص) به اندازة طاقت مردمی که پشت سر او بودند صدای خود را آشکار می ساخت.[11]
5.مداومت بر انس
حضرت صادق(ع) فرمود: «فردی سوره ای از قرآن را فراموش می کند، روز قیامت همان سوره در درجه ای از درجات بر او مشرّف می شود و می گوید: السّلام علیک. او در پاسخ می گوید: و علیک السّلام، تو کیستی؟ می گوید: فلان سوره ای هستم که مرا واگذاشتی و ترکم نمودی، اگر نگاهم می داشتی تو را به این درجه می رساندم». آنگاه امام صادق(ع) فرمود: «بر شما باد به قرآن تا آن را فرا گیرید که بعضی از مردم آن را می آموزند تا گفته شود: فلانی قاری است. و برخی آن را می آموزند و هدفشان تنها صداست که گفته شود: فلانی خوش صوت است، در اینها خیری نیست؛ امّا برخی هم قرآن را می آموزند و شبانه روز بر این کار مداومت دارند و برایشان فرقی نمی کند که کسی این را بداند یا نداند.[12]
صفحات: 1· 2
الْحَمْدُ لِلَّهِ ...
نوشته شده توسطرحیمی 28ام بهمن, 1392a,sans-serif;">
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ (الأنعام/1)
ستايش براي خداوندي است که آسمانها و زمين را آفريد، و ظلمتها و نور را پديد آورد.
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِي لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ (الأعراف/43)
«ستايش مخصوص خداوندي است که ما را به اين (همه نعمتها) رهنمون شد؛ و اگر خدا ما را هدايت نکرده بود، ما (به اينها) راه نمييافتيم!
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ(يونس/10)
«حمد، مخصوص پروردگار عالميان است!»
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يكُنْ لَهُ وَلِي مِنَ الذُّلِّ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا(الإسراء/111)
«ستايش براي خداوندي است که نه فرزندي براي خود انتخاب کرده، و نه شريکي در حکومت دارد، و نه بخاطر ضعف و ذلت، (حامي و) سرپرستي براي اوست!» و او را بسيار بزرگ بشمار!
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ يجْعَلْ لَهُ عِوَجًا(الکهف/1)
حمد مخصوص خدايي است که اين کتاب (آسماني) را بر بنده (برگزيده)اش نازل کرد، و هيچ گونه کژي در آن قرار نداد…
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي نَجَّانَا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ(المؤمنون/28)
«ستايش براي خدايي است که ما را از قوم ستمگر نجات بخشيد!»
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَى كَثِيرٍ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ(النمل/15)
«ستايش از آن خداوندي است که ما را بر بسياري از بندگان مؤمنش برتري بخشيد.»
الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلَامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِينَ اصْطَفَى (النمل/59)
«حمد مخصوص خداست؛ و سلام بر بندگان برگزيدهاش!»
الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيرِيكُمْ آياتِهِ فَتَعْرِفُونَهَا وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ(النمل/93)
«حمد و ستايش مخصوص ذات خداست؛ بزودي آياتش را به شما نشان ميدهد تا آن را بشناسيد؛ و پروردگار تو از آنچه انجام ميدهيد غافل نيست!
وَهُوَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولَى وَالْآخِرَةِ وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيهِ تُرْجَعُونَ(القصص/70)
و او خدايي است که معبودي جز او نيست؛ ستايش براي اوست در اين جهان و در جهان ديگر؛ حاکميت (نيز) از آن اوست؛ و همه شما به سوي او بازگردانده ميشويد!
وَلَهُ الْحَمْدُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَعَشِيا وَحِينَ تُظْهِرُونَ(الروم/18)
و حمد و ستايش مخصوص اوست در آسمان و زمين، و به هنگام عصر و هنگامي که ظهر ميکنيد.
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَلَهُ الْحَمْدُ فِي الْآخِرَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ(سبأ/1)
حمد (و ستايش) مخصوص خداوندي است که تمام آنچه در آسمانها و زمين است از آن اوست؛ و (نيز) حمد (و سپاس) براي اوست در سراي آخرت؛ و او حکيم و آگاه است.
الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا أُولِي أَجْنِحَةٍ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ يزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ(فاطر/1)
ستايش مخصوص خداوندي است آفريننده آسمانها و زمين، که فرشتگان را رسولاني قرار داد داراي بالهاي دوگانه و سهگانه و چهارگانه، او هر چه بخواهد در آفرينش ميافزايد، و او بر هر چيزي تواناست!
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ(فاطر/34)
«حمد (و ستايش) براي خداوندي است که اندوه را از ما برطرف ساخت؛ پروردگار ما آمرزنده و سپاسگزار است!
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيثُ نَشَاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ(الزمر/74)
«حمد و ستايش مخصوص خداوندي است که به وعده خويش درباره ما وفا کرد و زمين (بهشت) را ميراث ما قرار داد که هر جا را بخواهيم منزلگاه خود قرار دهيم؛ چه نيکوست پاداش عمل کنندگان!»
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ(الزمر/75)
«حمد مخصوص خدا پروردگار جهانيان است!»
فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَرَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِينَ(الجاثية/36)
پس حمد و ستايش مخصوص خداست، پروردگار آسمانها و پروردگار زمين و پروردگار همه جهانيان!
خدا را اینگونه بخوانیم رَبَّنَا ...
نوشته شده توسطرحیمی 26ام بهمن, 1392بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (البقرة/127)
«پروردگارا! از ما بپذير، که تو شنوا و دانايي!»
رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيا (البقرة/200)
«خداوندا! به ما در دنيا، (نيکي) عطا کن!»
رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ (البقرة/201)
«پروردگارا! به ما در دنيا (نيکي) عطا کن! و در آخرت نيز (نيکي) مرحمت فرما! و ما را از عذاب آتش نگاه دار!»
رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَينَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ(البقرة/250)
«پروردگارا! پيمانه شکيبايي و استقامت را بر ما بريز! و قدمهاي ما را ثابت بدار! و ما را بر جمعيت کافران، پيروز بگردان!
رَبَّنَا وَإِلَيكَ الْمَصِيرُ(البقرة/285)
پروردگارا! بازگشت (ما) به سوي توست.»
رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَينَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ(البقرة/286)
پروردگارا! اگر ما فراموش يا خطا کرديم، ما را مؤاخذه مکن! پروردگارا! تکليف سنگيني بر ما قرار مده، آن چنان که (به خاطر گناه و طغيان،) بر کساني که پيش از ما بودند، قرار دادي! پروردگارا! آنچه طاقت تحمل آن را نداريم، بر ما مقرر مدار! و آثار گناه را از ما بشوي! ما را ببخش و در رحمت خود قرار ده! تو مولا و سرپرست مايي، پس ما را بر جمعيت کافران، پيروز گردان!
رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ(آل عمران/16)
«پروردگارا! ما ايمان آوردهايم؛ پس گناهان ما را بيامرز، و ما را از عذاب آتش، نگاهدار!»
رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ (آل عمران/147)
«پروردگارا! گناهان ما را ببخش! و از تندرويهاي ما در کارها، چشمپوشي کن! قدمهاي ما را استوار بدار! و ما را بر جمعيت کافران، پيروز گردان!
رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ (آل عمران/191)
بار الها! اينها را بيهوده نيافريدهاي! منزهي تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار!
رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيا ينَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ(آل عمران/193)
پروردگارا! ما صداي منادي (تو) را شنيديم که به ايمان دعوت ميکرد که: «به پروردگار خود، ايمان بياوريد!» و ما ايمان آورديم؛ پروردگارا! گناهان ما را ببخش! و بديهاي ما را بپوشان! و ما را با نيکان (و در مسير آنها) بميران!
رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا(النساء/75)
«پروردگارا! ما را از اين شهر (مکه)، که اهلش ستمگرند، بيرون ببر! و از طرف خود، براي ما سرپرستي قرار ده! و از جانب خود، يار و ياوري براي ما تعيين فرما!
رَبَّنَا آمَنَّا فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ(المائدة/83)
«پروردگارا! ايمان آورديم؛ پس ما را با گواهان (و شاهدان حق، در زمره ياران محمد) بنويس!
رَبُّنَا مَعَ الْقَوْمِ الصَّالِحِينَ(المائدة/84)
پروردگارمان ما را در زمره صالحان قرار دهد؟!»
رَبَّنَا أَنْزِلْ عَلَينَا مَائِدَةً مِنَ السَّمَاءِ تَكُونُ لَنَا عِيدًا لِأَوَّلِنَا وَآخِرِنَا وَآيةً مِنْكَ وَارْزُقْنَا وَأَنْتَ خَيرُ الرَّازِقِينَ(المائدة/114)
«خداوندا! پروردگارا! از آسمان مائدهاي بر ما بفرست! تا براي اول و آخر ما، عيدي باشد، و نشانهاي از تو؛ و به ما روزي ده! تو بهترين روزي دهندگاني!»
رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ(الأعراف/23)
«پروردگارا! ما به خويشتن ستم کرديم! و اگر ما را نبخشي و بر ما رحم نکني، از زيانکاران خواهيم بود!»
رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ(الأعراف/47)
«پروردگارا! ما را با گروه ستمگران قرار مده!»
رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَينَا صَبْرًا وَتَوَفَّنَا مُسْلِمِينَ(الأعراف/126)
بار الها! صبر و استقامت بر ما فرو ريز! (و آخرين درجه شکيبائي را به ما مرحمت فرما!) و ما را مسلمان بميران!»
رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ(يونس/85)
پروردگارا! ما را مورد شکنجه گروه ستمگر قرار مده!
رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلَاةِ وَمِنْ ذُرِّيتِي رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ(الإبراهيم/40)
پروردگارا: مرا برپا کننده نماز قرار ده، و از فرزندانم (نيز چنين فرما)، پروردگارا: دعاي مرا بپذير!
سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنْ كَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولًا(الإسراء/108)
«منزه است پروردگار ما، که وعدههايش به يقين انجامشدني است !»
رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَهَيئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا(الکهف/10)
«پروردگارا! ما را از سوي خودت رحمتي عطا کن، و راه نجاتي براي ما فراهم ساز!»
رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنْتَ خَيرُ الرَّاحِمِينَ(المؤمنون/109)
پروردگارا! ما ايمان آورديم؛ ما را ببخش و بر ما رحم کن؛ و تو بهترين رحم کنندگاني!
رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَامًا(الفرقان/65)
«پروردگارا! عذاب جهنم را از ما برطرف گردان، که عذابش سخت و پر دوام است!
رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّياتِنَا قُرَّةَ أَعْينٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا(الفرقان/74)
«پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مايه روشني چشم ما قرارده، و ما را براي پرهيزگاران پيشوا گردان!»
رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيءٍ رَحْمَةً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ(غافر/7)
پروردگارا! رحمت و علم تو همه چيز را فراگرفته است؛ پس کساني را که توبه کرده و راه تو را پيروي ميکنند بيامرز، و آنان را از عذاب دوزخ نگاه دار!
رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ(الحشر/10)
«پروردگارا! ما و برادرانمان را که در ايمان بر ما پيشي گرفتند بيامرز، و در دلهايمان حسد و کينهاي نسبت به مؤمنان قرار مده! پروردگارا، تو مهربان و رحيمي!»
رَبَّنَا عَلَيكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيكَ أَنَبْنَا وَإِلَيكَ الْمَصِيرُ(الممتحنة/4)
پروردگارا! ما بر تو توکل کرديم و به سوي تو بازگشتيم، و همه فرجامها بسوي تو است!
رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا وَاغْفِرْ لَنَا رَبَّنَا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ(الممتحنة/5)
پروردگارا! ما را مايه گمراهي کافران قرار مده، و ما را ببخش، اي پروردگار ما که تو عزيز و حکيمي!»
رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ(التحريم/8)
«پروردگارا! نور ما را کامل کن و ما را ببخش که تو بر هر چيز توانائي!»
آموزش تجويد مقدماتي قرآن كريم
نوشته شده توسطرحیمی 18ام بهمن, 1392• درس اول: قرائتعاصمبهروايتحفص، تعريف تجويد، شيوههاي قرائت قرآن كريم، تلاوت قرآن را چگونه آغاز كنيم.
• درس دوم: تلفظ صداهاي كوتاه
• درس سوم: همزه قطع و وصل
• درس چهارم: هاء ضمير
ـ مخارج حروف (1)
• درس پنجم: تلفظ حرف ثاء
• درس ششم: تلفظ حرف حاء
• درس هفتم: تلفظ حرف ذال
• درس هشتم: تلفظ حرف عين
• درس نهم: تلفظ حرف واو
ـ صفات حروف
• درس دهم: صفت استعلاء
• درس يازدهم: صفت استفال، تغليظ لام كلمه «الله»
• درس دوازدهم: قلقله، غنّه
ـ مخارج حروف (2)
• درس سيزدهم: تلفظ حرف صاد
• درس چهاردهم: تلفظ حرف ضاد
• درس پانزدهم: تلفظ حرف طاء
• درس شانزدهم: تلفظ حرف ظاء
• درس هفدهم: تلفظ حرف غين
ـ احكامنونساكنه و تنوين
• درس هجدهم: اظهار
• درس نوزدهم: ادغام
• درس بيستم: اِبدال (اقلاب)، روش اخفاء «م» نزد «ب»، اخفاء
• درس بيست و يكم: ادغام دو حرف مثل هم، ادغام دو حرف كه مثل هم نيستند
• درس بيست و دوم: احكام تفخيم و ترقيق راء
• درس بيست و سوم: قصر و مد، اقسام مد، مد متصل و منفصل
• درس بيست و چهارم: مد لازم، عارضي، لين
• درس بيست و پنجم: ابتداء، وقف، ابتداء در كلمات، ابتداء در عبارات و آيات
• درس بيست و ششم: وقف، وقف اِسكان، اِبدال، اِلحاق، ابقاء
• درس بيست و هفتم: وقف درعبارات، رموز سجاوندي و خلف الحسيني
• درس بيست و هشتم: سكت و موارد آن، قطع
• درس بيست و نهم: سجدههاي قرآن