« خصوصيات رفتار علوى در کلام رهبری 8شکر نعمت عامل رشد انسان است »

كاهش ازدواج يك فاجعه بزرگ اجتماعى

نوشته شده توسطرحیمی 25ام آذر, 1391

     اين «عدم احساس مسئوليّت» و «فقدان پيوند اجتماعى» آثار شوم ديگرى هم دارد كه مهمتر از همه به كار نبستن حدّاكثر نيروها و بسيج نكردن همه قدرت ها در پيشرفت زندگى است، چه اين كه براى اداره زندگى يك نفر آن هم يك نفر كه هر طور بر او بگذرد غمى نيست. به كار بستن نيروى زيادى لازم نمى باشد!

     همين موضوع است كه زندگى مجردان را با ركود و تنبلى، و بى تفاوتى، در به دست آوردن امكانات زندگى، و به كار انداختن نبوغ خود، و بى اعتنايى نسبت به حفظ امكاناتى كه به دست آورده اند، مى آميزد.

     و نيز به همين دليل است كه بسيارى از كسانى كه در حال تجرّد از اداره زندگى شخص خود عاجزند، و به صورت سربار اجتماع زندگى مى كنند، و افرادى بى اراده و سست و ولنگار به حساب مى آيند، به هنگام شروع زندگى زناشويى، افرادى مصمّم، جدّى، با اراده، پر تحرك و هوشيار از آب در مى آيند اينها همه معجزه احساس مسئوليّت است!
    و اين كه در «منابع اسلامى» مى بينيم تأكيد شده «روزى به همراه همسر است» نيز شايد اشاره به همين معنا باشد.

     و از اين نظر افراد مجرّد را مى توان به «چادرنشينان خانه بدوش» تشبيه كرد كه، هرگز كوششى براى عمران سرزمين هايى كه موقتاً در آن زندگى دارند و به زودى از آن به جاى ديگر كوچ مى كنند، از خود نشان نمى دهند، و در برابر آن بى تفاوتند.

     از نظر اخلاقى افراد مجرّد هرگز يك «انسان كامل» نخواهند بود، زيرا بسيارى از مفاهيم اخلاقى از قبيل وفا، گذشت، جوانمردى، عاطفه، محبّت، فداكارى و حق شناسى بيش از همه جا در محيط خانواده و زندگى مشترك همسران و فرزندان تحقّق مى يابد و كسانى كه از اين زندگى دورند به اين مفاهيم كمتر آشنايى دارند.

     درست است كه قبول مسئوليت زندگى مشترك زناشويى، انبوهى از مشكلات و مسئوليّت ها پيش پاى انسان مى گذارد، ولى مگر انسان بدون استقبال از مشكلات و مسئوليّت ها هرگز تكاملى پيدا مى كند؟!

     مسأله پاسخ به نياز طبيعى جسم و روح، و واكنش هاى نامطلوب روانى و جسمى كه بر اثر پاسخ نگفتن به اين نياز قطعى و مسلّم پيدا مى شود خود داستان جداگانه اى دارد كه بايد جداگانه از آن سخن گفت.

     با توجّه به اين واقعيّات غير قابل انكار، اگر گرايش به «تجرّد» و كاهش روزافزون ازدواج را يك فاجعه اجتماعى بناميم به هيچ وجه اغراق نگفته ايم.

     ولى از طرفى اين سؤال پيش مى آيد كه با اين بن بست ها، و مشكلات طاقت فرسايى كه جوانان در راه اين «وظيفه، طبيعى و اجتماعى» دارند چه بايد كرد؟ آيا با اين زندگى ماشينى و آن همه عوارضش، با اين توقّعات بيجا، با اين اختلاف فكر پدران و مادران و جوانان، با اين وضع تحصيلى و هفت خوان هايش! و با اين وضع تهيّه كار و مشكلاتش، و با اين بى اعتمادى افراد نسبت به يكديگر باز مى توان اين وظيفه بزرگ و مقدّس را به موقع انجام داد؟

     اينهاست كه بايد دقيقاً مورد بررسى قرار گيرد و بدون حل آنها، حل نهايى اين معضله اجتماعى ممكن نيست.

     نكته اى كه لزوماً در اين جا بايد به آن توجّه شود اين است كه وضع نابسامان كنونى ازدواج و مشكلاتش در واقع چيزى است كه خود ما، و اجتماع ما كه آن هم هيچ مفهومى جز خود ما ندارد، به وجود آورده ايم.

     از آسمان بر سر ما نباريده، از زير زمين سر درنياورده ماييم كه بر اثر چشم و هم چشمى ها، ندانم كارى ها، پيش داورى هاى نادرست، محاسبات غلط، و گرفتارى در چنگال يك سلسله عادات و رسوم و تقاليد كوركورانه زيان بخش، اين «بنا» را نهاده ايم.

     بنابراين اگر تصميم بگيريم مى توانيم اين وضع را به هم بزنيم، و طرحى نو بيندازيم، طرحى كه بر اساس واقعيّات و مفاهيم اصيل زندگى چيده شده باشد نه بر پايه اوهام و خيالات و تقاليد غلط.

نه بن بستى در كار است،

و نه معجزه اى لازم است،

و نه كار به جاى محالى كشيده است.

 

 

مشكلات جنسى جوانان/آية الله مكارم شيرازى

صفحات: · 2


فرم در حال بارگذاری ...