« مادر شوهر و سمایزوگام عاطفی »

كدام يك انتخاب كنند: جوانان يا پدران و مادران؟

نوشته شده توسطرحیمی 8ام آبان, 1391

     تا اين كه يك ماه پيش يكى از دوستان پدرم به خواستگارى من آمد. اين خواستگار چهل ساله مرد ثروتمندى است كه همسرش به تازگى فوت شده است.

     من هيچ گونه تمايلى به ازدواج با اين خواستگار نداشتم و كراراً نظر خود را بيان مى كردم، امّا هيچ كس گوش به حرف من نداد، و پدرم همچنان اصرار بر اين كار داشت، يك وقت نگاه كردم كارت هاى عروسى پخش شده و من در برابر عمل انجام شده قرار گرفته ام لذا چاره اى جز «فرار» و سپس «انتحار» نديدم!…».

     در مورد اين كه ازدواج بايد به تصويب پدران و مادران و بزرگان و ريش سفيدان فاميل صورت گيرد، و يا اين كه اين مسأله حساس تنها بعهده تمايلات خود جوانان گذارده شود، و هيچ گونه مداخله اى از طرف هيچ كس در اين باره نشود، دو طرز تفكر كاملا متناقض وجود دارد، و طرفداران هر يك براى خود منطقى دارند.

     اجازه بدهيد نخست به منطق هر دو دسته آشنا شويم و سپس راه صحيح را با بررسى و مطالعه پيدا كنيم:

     يك دسته از جوانان مى گويند:

     «آخر مگر پدران و مادران ما مى خواهند همسر براى خودشان انتخاب كنند كه پسنديدن آنها مقياس باشد؟ شريك زندگى هر كس را خودش بايد انتخاب كند.

     فرض كنيد فلان دختر در نظر پدر و مادر ما، فرشته آسمانى باشد، هنگامى كه مورد علاقه ما نيست از غول بيابانى هم بدتر است!

     مطالعات دانشمندان اجتماعى و مقامات قضايى نشان مى دهد بسيارى از ازدواج ها كه به طلاق منجر مى شود همان ازدواج هايى است كه در سنين پايين صورت گرفته و تنها ملاك عمل پسنديدن پدر و مادر بوده است.

     اصولا آدم بزرگ «قيّم» نمى خواهد، فرار و خودكشى بسيارى از دختران و پسران از كانون خانواده ، معلول همين اشتباه بزرگ اولياست كه نمونه آن هميشه در جرائد ديده مى شود.

     اگر فرضاً يك روز چشم و گوش جوانان بسته بود و قادر به تشخيص مصالح خود نبودند امروز ديگر آن طور نيست، و پيش از بلوغ همه آنها همه چيز را مى دانند!

     اساساً طرز تفكر پدران و مادران غالباً قديمى است و موافق با روح زمان نمى باشد، و به همين دليل نمى توانند امتيازات يك دختر و پسر جوان امروز را درك كنند.

     خلاصه پدران و مادران بايد خود را به كلى از اين مسأله حياتى كنار بكشند، و ميدان را براى ذوق و ابتكار و فكر فرزندان خود باز گذارند.

     امّا پدران و مادران مى گويند:

     انسان اگر افلاطون و بوعلى سينا هم باشد در آغاز جوانى خام است، و به تعبير صحيح تر بايد گفت جوانان بيش از اندازه خوش بين و خوش باورند، و روى صفا و پاكى خود، زودفريب ظاهرهاى آراسته و قيافه هاى حق بجانب را مى خورند، و خبر ندارند كه در پشت اين ظواهر فريبنده چه ديوهاى خطرناكى نهفته اند.

     بسيارند افراد منحرفى كه براى به دام انداختن پسران و دختران جوان، و به اصطلاح «صيد همسر» زيباترين عبارات و دل انگيزترين جمله هاى عشقى و ادبى را حفظ كرده، و با نازك كارى هاى فوق العاده ماهرانه تحويل طرف مى دهند، و خيلى زود با استفاده از فوت و فن هاى شيطانى دقيقى كه بلدند در دل آنان جا مى كنند.

     و از قديم گفته اند: «اوّل خودش را جا كند، بعداً ببين چه ها كند».

     و پس از آن كه كار از كار گذشت و راه برگشتى نبود «خلاف آن بدرآيد كه خلق پندارند».

     جوانان هر قدر باهوش باشند. بالاخره در اين راه كه براى نخستين بار آن را مى پيمايند نياز به راهنما دارند، و بايد از «رهروان اين راه» بپرسند، و به اصطلاح «قطع اين مرحله بى همرهى خضر» نكنند. زيرا: «ظلمات است و بايد از خطر گمراهى بترسند».

     وانگهى مگر پدران و مادران دشمن فرزندان خود هستند كه مصالح واقعى آنها را در نظر نگيرند فرزندان خود را از جان خود هم بيشتر دوست مى دارند، و به همين دليل جان خود را فداى آنان مى كنند.

     آنها هر قدر هم كه بى اطلاع و كم سواد باشند سرد و گرم روزگار را چشيده اند، به مزايايى كه در آينده زندگى زناشويى تأثير دارند آشنا هستند و به تشخيص «واقعيات» از «خيالات و اوهام» قادرند.

     از همه گذشته از نظر اخلاقى هم اين امر بسيار زننده است كه جوان، كسى را كه حق حيات و زندگى بر او دارد، و تمام قدرت و نشاط و نيروى خود را در راه وى فدا كرده در چنين موضوع حساسى كه در زندگى آينده پدر و مادر نيز اثر دارد، به كلى كنار بگذارد، و به احساسات پاك آنها ابداً وقعى ننهد، و تنها چشمش به اشباع هوس هاى خودش دوخته باشد، و بدون جلب رضايت پدران و مادران دست به انتخاب بزند و تمام ديون را نسبت به آنان به دست فراموشى بسپارد. اين كار با هيچ «اصل انسانى» سازگار نيست.

* * *

     ولى ما معتقديم هيچ يك از اين دو نظر به طور دربست واقع بينانه نيست.

     نه پدران و مادران به تنهايى حق دارند عقيده خود را در انتخاب همسر بر جوانان تحميل نمايند، و نه صلاح جوانان است كه به تنهايى دست به اين كار مهم بزنند.

     بلكه راه صحيح اين است كه با تشريك مساعى و هم فكرى و مشورت و تبادل نظر اين مسأله حياتى را به سامان برسانند.

     پدران و مادران بايد به اين حقيقت توجّه كنند كه مسأله انتخاب همسر همه اش منطق و استدلال نيست، بلكه عامل اصلى اين انتخاب غالباً ذوق است و مسلّماً ذوق افراد - حتى دو برادر - با هم تفاوت بسيار دارد.

     كمتر اتّفاق مى افتد كه يك ازدواج تحميلى پايدار بماند، و بالاخره دير يا زود به جدايى مى انجامد، و از همه بدتر و خطرناك تر اين است كه پدران و مادران مصالح شخصى خودشان را در انتخاب همسر براى فرزندانشان در نظر بگيرند. چنين افرادى بسيار گمراهند.

     از طرفى «جوانان» نيز بايد بدانند كه غالباً شور و عشق جوانى پرده ضخيمى روى چشم انسان مى اندازد، و در آن حال جز «خوبى» چيزى نمى بينند. و تمام «عيوب» را فراموش مى كنند. اين پدران و مادران دلسوز و دوستان مطّلع هستند كه بايد با كمك هاى فكرى خود آنان را در اين انتخاب بزرگ يارى نمايند.

     به علاوه جوانان هر قدر نيرومند باشند در طوفان ها و حوادث زندگى از كمك دوستان و بستگان و پدران و مادران بى نياز نيستند.

     اگر جوانان در اين امر مهم آنان را كنار بگذارند در مشكلات آينده نمى توانند از پشتيبانى و حمايت آنان برخوردار گردند، و جلب اعتماد آنان مسلّماً براى جوانان ضرورت دارد.

     از نظر اخلاقى هم قطعاً وظيفه دارند تا آن جا كه مى توانند جلب نظر پدران و مادران دلسوز و با محبّت خود را بنمايند، و لذا در قوانين اسلامى اين تشريك مساعى به صورت جالبى پيش بينى شده و مخصوصاً در مورد دختران (دوشيزگان) دستور داده شده نخست رضايت آنها جلب شود و سپس موافقت اولياء، البتّه موارد نادرى كه پدر بخواهد براى منافع شخصى خود اقدام به ازدواجى بر خلاف مصالح فرزند خود كند از اين دستور اسلامى مستثنا است و همچنين مواردى كه ازدواج بر وفق مصالح فرزند است ولى پدر عمداً كارشكنى مى كند، در هيچ يك از اين موارد نظر او معتبر نيست و الزامى براى پيروى از وى وجود ندارد.

مشكلات جنسى جوانان - آیه الله مکارم شیرازی

صفحات: · 2


فرم در حال بارگذاری ...