سعدی یک شعری دارد که می گوید: اگر شخص بزرگوار را تكريم كني او را مالك شده اي و اگر انسان فرومايه و پست را احترام كني گستاخ و سركش مي شود.
جلسه ي هفتگي شرح صحيفه سجاديه با سخنرانی استاد فاطمی نیا در مسجد جامع ازگل برگزار شد.
در ادامه ی خبر متن سخنرانی حجت الاسلام فاطمی نیا را می خوانید:
نيايش، در طلب اخلاق ستوده و افعال پسنديده
اللّهُمّ صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْ لِي يَداً عَلَى مَنْ ظَلَمَنِي، وَ لِسَاناً عَلَى مَنْ خَاصَمَنِي، وَ ظَفَراً بِمَنْ عَانَدَنِي، وَ هَبْ لِي مَكْراً عَلَى مَنْ كَايَدَنِي، وَ قُدْرَةً عَلَى مَنِ اضْطَهَدَنِي، وَ تَكْذِيباً لِمَنْ قَصَبَنِي، وَ سَلَامَةً مِمّنْ تَوَعّدَنِي، وَ وَفّقْنِي لِطَاعَةِ مَنْ سَدّدَنِي، وَ مُتَابَعَةِ مَنْ أَرْشَدَنِي.
خدايا بر محمد و آلش رحمت فرست: و مرا بر كسى كه در بارهام ستم كند دستى و بر آنكه با من مخاصمه كند زبانى، و بر آنكه عناد ورزد پيروىئى قرار ده. و در برابر آنكه با من مكر كند مكرى و بر آنكه مرا مقهور خواهد قدرتى، و بر آنكه مرا عيب كند و دشنام گويد تكذيبى، و از كسى كه مرا تهديد كند سلامتى بخش و به اطاعت كسى كه مرا براه صواب آرد و پيروى كسى كه مرا ارشاد كند، موفقدار.
تفسیر نیایش
مکر در اینجا چند نوع تفسیر شده است که در قرآن هم فراوان داریم و مکروا و مکر الله یک وقت مکر را سیئه ای میدانیم که کیفر دارد و اسم کیفر را هم اسم گناه می دانیم یعنی مکر خدا که همان کیفری است که به مکر کننده می دهد. معنای دیگر آن است که مکر و خدیعه تقریبأ به یک معناست. یک مکری هست که مذمّت شده است، یک وقت هم هست که حیله و مکری میکند که چیز بدی را از آن طرف دور کند، چنان که بچه ای چیز مضری میخورد و یک چیزهایی بگوییم که آن بچه دیگر نخورد به خاطر آنکه مصلحت او نیست یا جوانی که رفیق نااهلی دارد و ما میخواهیم آن ها را از هم جدا کنیم و یک حرفهایی میزنیم تا او را جذب خود کنیم که این مکر ها ایرادی ندارد.
در اینجا هم این دو نوع معنا را می بینیم که پاداش آن مکر ماکر را بدهیم و یکی هم مکر ممدوح تعریف شده است. اگر کسی ما را ملامت کند چگونه او را ملامت کنیم؟ صرف ملامت کردن تکذیب نامیده نمی شود، تکذیب وقتی است که کسی به ما نسبتی میدهد که می خواهیم آن را رد کنیم. این کلمه ی تکذیب نشان دهنده ی این است که ملامت ساده ای نیست در ضمن این ملامت یک نسبت ناروا هم هست به طور مثال کسی ما را ملامت می کند و در ضمن این ملامت کاری را که نکردیم به ما نسبت می دهد در اینجا باید قدرت این را داشته باشیم که او را تکذیب کنیم و با برهان و دلیل حرف او را بی اساس کنیم.
کار بعضی افراد این است که دیگران را تهدید می کنند که یکی از گناهان بزرگ است و در این مورد حدیث داریم که می فرماید: هر کس مومنی را با نگاه خود بترساند خداوند در روزی که قدرتی جز قدرت خداوند نیست او را می ترساند.
در انتخاب رفیق و مباشر دقت کنید
بسیاری از اوقات که می خواهند جوانی را نصیحت کنند، او می گوید من آمادگی نصیحت را ندارم و تنهایم بگذارید و خود را عقل کل میدانند که خیلی خطرناک است، این جریانی که میخواهم برایتان تعریف کنم، خودم دیدم که یکی از بستگانم از علمای ربانی بود که به جهت خویشاوندی که با هم داشتیم به بنده خیلی نزدیک بود. آمدند به من گفتند که ایشان در ماه رمضان سحری خوب نخورده است و در این روزهای طولانی چون ضعیف هم بود صبح که حال او به هم می خورد اورژانس می اید. به او گفتم این چه روزه ایست که شما گرفتی؟ (جوانان هر کسی را رفیق گرمابه و گلستان خود قرار ندهید) من او را ملامت کردم و او گفت: به من تلفنی شد که زمین خوردم و حالم بد شد گفت اگر جریان را تعریف کنم دوباره همین حال را پیدا می کنم و من گفتم: پس نگو. من می دانم حداقل دو نفر از آن تلفن خبر دارند ولی هرگز نرفتم سوال کنم چرا که می ترسم من هم مثل او شوم.
این اقا با این تلفن بیماری گرفت و هیچ کس هم نفهمید علت چه بود و تدریجأ ایشان قدرت تکلم و حرکت را از دست داد و فقط میتوانست نگاه کند اما به بالا متصل بود و در درونش انسان دیگری بود و هیچ پزشکی هم از این جریان سر در نیاورد تا اینکه ایشان 5 سال بعد از آن تلفن که به همان شکل مانده بود فوت کرد.
بعضی مطالب را باید در درون خود دفن کرد نه اینکه با تمام جزئیات آن را برای دیگران تعریف کنیم، این نصیحت ها را جوانان از آن سر باز میزنند، امام سجاد علیه السلام می فرماید: خدایا کسی که صلاح مرا میخواهد به من توفیق بده تا از او اطاعت کنم و این را به جوانان می آموزد. معلم در کلاس صلاح ما را می خواهد.
امام جواد علیه السلام: اَلمُؤمِنُ یَحتاجُ إلی ثَلاثِ خِصالٍ: تَوفیقٍ مِنَ اللهِ، وَ واعِظٍ مِن نَفسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّن یَنصَحُهُ؛1
مؤمن نیازمند سه خصلت است: توفیق از سوی خداوند، واعظی از درون خود، پذیرش نسبت به کسی که او را پند می دهد.
انسان باید با خودش جلسه بگذارد و عاقبت کار خود را ببیند و با خیر خواه خود مشورت بگیرد.
دین ما دین عقل است
در جایی ما از گذشت و حسن خلق صحبت می کنیم و در جایی دیگر از خداوند قدرت می خواهیم که بتوانیم در برابر ظالم بایستیم، این ها اینگونه در کنار هم جمع می شوند که باید هر چیزی در جایگاه خود باشد در نهج البلاغه می فرمایند: حلم بی جا سفاهت است کسی در جایی به شما افترا می زند در اینجا نمی شود سر را پایین انداخت و گفت حق با شماست بلکه باید جواب داد.
دین ما جامع است اللّهُمّ صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ سَدّدْنِي لِأَنْ أُعَارِضَ مَنْ غَشّنِي بِالنّصْحِ، وَ أَجْزِيَ مَنْ هَجَرَنِي بِالْبِرّ، وَ أُثِيبَ مَنْ حَرَمَنِي بِالْبَذْلِ، وَ أُكَافِيَ مَنْ قَطَعَنِي بِالصّلَةِ، وَ أُخَالِفَ مَنِ اغْتَابَنِي إِلَى حُسْنِ الذّكْرِ، وَ أَنْ أَشْكُرَ الْحَسَنَةَ، وَ أُغْضِيَ عَنِ السّيّئَةِ.
خدايا بر محمد و آلش رحمت فرست، و مرإ؛ااّّ توفيق ده تا با آن كس كه با من غش و دغلى كند به نصيحت و اخلاص مقابله كنم، و آن را كه از من دورى گزيند به نيكوئى پاداش دهم.و به آنكه مرا محروم سازد به بخشش عوض دهم، و آن را كه از من ببرد با پيوستن مكافات كنم، و با كسى كه از من غيبت كند، بوسيله ذكر خيرش مخالفت نمايم. و در برابر نيكى سپاسگزارى نمايم. و از بدى چشم بپوشم.
یک وقت هایی هست که کسی از ما میرنجد و دچار سوء تفاهم می شود و ما را تا آخر عمر ترک می کند و در اینجور مواقع خیلی خوب است که ما پیش قدم شویم تا سوء تفاهم ها حل شود، آن ها یی که در دل خود نگه می دارند بد میکنند.
متأسفانه مسأله ی صله ی ارحام به مردم ما نصف کاره گفته شده است شما به کتاب شریف کافی مراجعه کنید می بینید یکی از مصادیق صله ی ارحام برداشتن اذیت از خویشان است. اُخالف یعنی خلاف کند اما در بعضی موارد معنی آن عوض میشود. من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق در کتاب سفینة البحار حدیث داریم که عده ای را در محشر به جرم ناسپاسی و ناشکری نگه میدارند علت هم آن بوده است که میگویند: شما از کسانیکه از طرف ما به شما نعمتی را میرساندند تشکر نکردید و لذا ناسپاس هستید.
سعدی یکی از افراد شاخص دنیاست که استاد اجل است و حتی ایشان هم از حکمت های ابوطیب مُتنبّی در آثار خود استفاده کرده است. ایشان یک شعری دارد که می گوید: اگر شخص بزرگوار را تكريم كني او را مالك شده اي و اگر انسان فرومايه و پست را احترام كني گستاخ و سركش مي شود.
تواضع خیلی چیز خوبی است اما در جایی که کسی به ما تکبر می ورزد باید متکبر بود. پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده اند: «إِذَا رَأَيْتُمُ الْمُتَوَاضِعِينَ مِنْ أُمَّتِي فَتَوَاضَعُوا لَهُمْ وَ إِذَا رَأَيْتُمُ الْمُتَكَبِّرِينَ فَتَكَبَّرُوا عَلَيْهِمْ فَإِنَّ ذَلِكَ لَهُمْ مَذَلَّةٌ وَ صَغَار»؛2
آن گاه كه به انسان هاى مؤمن متواضع برخورديد، با آنان تواضع كنيد، ولى اگر به انسان هاى متكبر برخورد نموديد با آنان تكبر ورزيد؛ زيرا اين روش، براى آنان خوارى و حقارت مى آورد.
پی نوشت:
1-تحف العقول، ص 457
2- مجموعه ورام، ج 1، ص 201.
وارث