« زیارت خورشید، زشتی دیوار دلمان را پاک می کند.خداوند روزی برخی را تنگ می کند و روزی برخی را وسیع. »

لباسی برای عبور از صراط

نوشته شده توسطرحیمی 10ام خرداد, 1395

 

 

نشسته ایم آن پایین، پایین راه، بی لباس، بی زینت و تو را می نگریم.

2

4 style="text-align: justify;" dir="RTL"> دست ها را به دور زانوهایمان گره کرده ایم و چانه بر سر زانو گذاشته ایم. این پایین سرد است و ما لباس بر تن نداریم. می گویی: مگر نگفتم او در کمین است؟

مگر نشانتان ندادم آنچه با گذشتگانتان کرد؟

 ما تنها تو را می نگریم. صدا از هنجره ها بیرون نمی آید. عرق سرد بر پیشانی ها نشسته و ما مبهوت گذشته و نگران آینده ایم.

دوباره صدایمان می زنی: فرزند آدم! من تو را از مکر دشمنت آگاه کردم. گفتم که او و قبیله اش هر آینه در کمین تواند و منتظر تا تو را همچون پدر و مادرت از بهشت من بیرون کنند. تو در رضوان من بودی و من از بندگی تو راضی. چه شد که کفران نعمت کردی؟!

در ذهنمان می گذرد که پاسخ دهیم ما او و قبیله اش را ندیدیم که در کمین نشسته اند.

نگفته تو می گویی: مگر خود به شما نگفتم که او شما را از جایی می نگرد که شما او را نمی بینید.سرها به پایین می اندازیم. می خواهیم گریه کنیم. یاد لباس هایی می افتیم که برایمان فرستادی. اول اولش که در بهشت رضایت تو بودیم لباسی فرستادی تا زشتیهایمان را بپوشاند. بار اول که از تن بیرونش کردیم انگار چیزی در درونمان ریخت. ما که نمی دانستیم چیست. تو خودت گفتی حیاست. گفتی که حیا پرده های توست. مبادا لباس از تن بیرون کنی چرا که پرده هایت می ریزد. بعد دوست داشتی ما را زیبا ببینی. لباس را زینت ما قرار دادی.

1

بعد دیدی ما در برابر مکر او که به ما می نگرد ناتوانیم، گفتی بیایید این لباس تقواست. به تن کنید تا از حیله‌اش در امان بمانید. یادمان است آن قدر همیشه در گیر و دار همان لباس اول بودیم که لباس تقوا یادمان رفت. همین شد که از صراط افتادیم. می گفتند عبور از این پل، لباس تقوا می خواهد که ما نداشتیم. رد نشدیم. از پل افتادیم؛ و حال، نشسته ایم آن پایین، پایین صراط، بی لباس، بی زینت و تو را می نگریم.

  یا بَنی‏ آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباساً یُواری سَوْآتِکُمْ وَ ریشاً وَ لِباسُ التَّقْوى‏ ذلِکَ خَیْرٌ ذلِکَ مِنْ آیاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ (اعراف ،۲۶)

یا بَنی آدَمَ لا یَفتِنَنّکُمُ الشَّیطانُ کَما اَخرَجَ اَبَوَیکُم مِنَ الجَنَّهِ یَنزِعُ عَنهُما لِباسَهُما لِیُریَهُما سوآتِهِما اِنَّهُ یَراکُم هُو وَ قَبیلُهُ مِن حَیثُ لا تَرَونَهُم انا جَعَلنا الشَّیاطینَ اولیاءَ لِلَّذینَ لا یومِنون (اعراف،۲۷)

منبع:باحجاب

 

 

 دست ها را به دور زانوهایمان گره کرده ایم و چانه بر سر زانو گذاشته ایم. این پایین سرد است و ما لباس بر تن نداریم. می گویی: مگر نگفتم او…" data-path="../../plugins/share_plugin/img/">
نظر از: خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام [عضو] 

سلام
بسیار زیبا
موفق باشید

1395/03/11 @ 17:54
نظر از: momeni [عضو] 

سلام دوست خوبم .
وبلاگ عالی دارید.
مایلم با شما تبادل لینک داشته باشم در صورت تمایل اطلاع دهید
متشکرم

1395/03/11 @ 16:00
نظر از: jhvh [بازدید کننده]
jhvh

سلام وبلاگ خوبی دارید .تعداد نمایش پست در هرصفحه رو 3 تا بذارید تا خوندن راحت بشه
موفق باشید دوست من

1395/03/11 @ 13:06


فرم در حال بارگذاری ...