« پل صراط | حدیثی از امام جواد علیه السلام برای فضای مجازی » |
لعن و سلام در زیارت عاشورا به چه معناست؟
نوشته شده توسطرحیمی 14ام بهمن, 1396مهم آن است که معناي «لعن» را بدانيم و کساني که سزاوار «لعن» هستند را مشخص کنيم و چگونگي و کيفيت «لعن» را نيز آشنا باشيم. تا علاوه بر اين که به طور منطقي اين کار را انجام مي دهيم؛ احساسات و عواطف ديگران را تحريک يا جريحه دار نکنيم.
(((إِنَّ الَّذِينَ يؤذُونَ الله وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ الله فِي الدُّنيا وَ الاخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُم عَذاباً مُهِيناً)))[1]؛
«بي گمان کساني که خدا و پيامبر او را آزار مي رسانند خدا آنان را در دنيا و آخرت لعنت کرده و برايشان عذابي خفت آور آماده ساخته است».
مهم آن است که معناي «لعن» را بدانيم و کساني که سزاوار «لعن» هستند را مشخص کنيم و چگونگي و کيفيت «لعن» را نيز آشنا باشيم. تا علاوه بر اين که به طور منطقي اين کار را انجام مي دهيم؛ احساسات و عواطف ديگران را تحريک يا جريحه دار نکنيم.
واقعيت اين است که بسياري از اهلسنت، علاقه مند به اهل بيت(عليهم السلام) هستند و امامان را به عنوان فرزندان پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) احترام مي گذارند و حتي موارد بسياري ديده شده که از ترکمنصحرا و کردستان به زيارت امام رضا(عليه السلام) و حضرت معصومه(سلام الله عليها) آمده اند و علاوه بر نماز و زيارت حتي حاجت خود را گرفته اند. اينها اگر به بعضي افراد احترام مي گذارند از جهت اين است که آنها را صحابه پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) مي دانند و به عنوان صحابه پيامبر به آنها احترام مي گذارند. اما اگر همين ها ببينند که برخي مانند يزيد فرزندان پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) را کشته اند ناراحت مي شوند و بيزاري مي جويند.
اينک جهت تحليل و بررسي اين موضوع به طور مختصر مطالبي را مطرح مي کنيم؛
معناي لعن
«لعن» در لغت به معناي راندن و دور کردن است[2] و در اصطلاح به معناي دور کردن از رحمت الهي، سلب توفيق و گرفتار شدن به عذاب الهي است[3].
لعنت شدگان در قرآن
- کتمان کنندگان حق[4].
- کشندگان و قاتلان مؤ منان[5].
- پيمان شکنان و مفسدان[6].
- آزاردهندگان خداوند و پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله و سلم) [7].
آزار دهندگان پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم)
پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله و سلم) از سوي بسياري از مشرکان، منافقان و حتي تازه مسلمانان بدخواه اذيت و آزار ديد و اين آزارها نسبت به آن حضرت و خاندان و فرزندانش حتي پس از رحلت ايشان ادامه يافت که به چند نمونه آن اشاره مي شود:
1. قالَ رسولُ الله(صلي الله عليه و آله و سلم) : «فاطِمَةُ بِضعَةٌ مِنّي يؤذيني مَا آذاهَا»[8]؛ «فاطمه پاره تن من است، مرا آزار داده آنچه او را بيازارد».
2. قالَ رسولُ الله(صلي الله عليه و آله و سلم) : «مَن آذَي عَلِياً فَقَد آذَانِي»[9]؛ «هر کس علي را بيازارد، همانا مرا آزرده است».
و شديدترين آزارها و جنايات در صحنه کربلا و در روز عاشورا به وقوع پيوست. به طوري که حقانيت و مظلوميت امام حسين(عليه السلام) و خاندان پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) در طول تاريخ به يادگار ماند و روسياهي و پليدي يزيديان و لشکريان ابن زياد در طول تاريخ بيش از پيش رسوا گشت.
چگونگي لعن
بايد بدانيم «لعن» غير از «سب» و دشنام است. چنان که در قرآن مجيد مي خوانيم:
(((وَلاَ تَسُبُّوا الَّذِينَ يدعُونَ مِن دُونِ اللّهِ فَيسُبُّوا اللّهَ عَدوًا بِغَيرِ عِلمٍ کَذَلِکَ زَينَّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُم ثُمَّ إِلَي رَبِّهِم مَّرجِعُهُم فَينَبِّئُهُم بِمَا کَانُوا يعمَلُونَ)))[10]؛
«و آنهايي را که جز خدا مي خوانند دشنام مدهيد که آنان از روي دشمني [و] به ناداني خدا را دشنام خواهند داد اين گونه براي هر امتي کردارشان را آراستيم آنگاه بازگشت آنان به سوي پروردگارشان خواهد بود و ايشان را از آنچه انجام مي دادند آگاه خواهد ساخت».
همچنين امام علي(عليه السلام) هنگامي که در جنگ صفين، لشکريانش در مقابل دشنام هاي لشکريان معاويه، زبان به دشنام آنان گشودند آنان را از دشنام دادن منع کردند و گفتند که: «إني أکره لکم أن تکونوا سبّابين…»[11]؛ «من خوش ندارم شما دشنام دهنده باشيد…».
ازاينرو لازم است از هرگونه دشنام، کلمات ناسزا و رفتارهاي افراطي و توهين آميز خودداري شود.
در ادعيه و زيارات و روايات معتبر شيعي، برخي از چهره هاي سياسي مشهور، هيچ گاه به نام نفرين و لعنت نشده اند و حتي در نهج البلاغه امام علي(عليه السلام) از آنان به نام، اعتراض و شِکوه نمي کند - اگر چه معلوم است که اعتراض حضرت از چه کساني است - بلکه بيشتر تلاش شده است تا معيار دوستي و دشمني ارائه گردد.
رعايت اين نکته، در حساسيت زدايي و حفظ اتحاد ميان مسلمانان تأثيرگذار است اگر چه بايد معيارها و مفاهيم را بدون کاستي و انحراف ارائه کرد تا نسل هاي آينده بر عمق مظلوميت شيعه و هر آنچه بر امامان معصوم(عليهم السلام) رفته است آگاهي داشته باشند.
ر زبان قرآن، دوري از رحمت حضرت حق است که صفت فعل خداوند است که خواه در دنيا و خواه در آخرت، همان عذاب و عقوبت است… و لعنت ساير لعنت کنندگان درخواست دوري از رحمت خداست که اثر رواني در جامعه انساني نيز دارد و موجب دوري و طرد شخص ملعون مي شود و شخص ملعون را از حيث اجتماعي، رسوا مي سازد. پس لعنت تنها نفرين و ابراز تشفي و تنفر بدان نيست بلکه اعتراض به هر آنچه ستمگري و کتمان حقيقت و… است.
از روايات متعدد به دست مي آيد که جريان لعن فرستادن و لعنت کردن، ريشه اي سياسي - اجتماعي دارد.
در جوامع امروزي نيز شعار مرگ بر… که در مبارزات سياسي - اجتماعي عليه کساني داده مي شود نيز موجب نفرت و تأثير رواني خاص در جامعه است. اگر اين اعلام نفرت توسط گروه حق و جوياي حقيقت انجام شود موجب روشن گري، بيداري و توجه دادن به ابعاد سياسي اجتماعي دين است.
خطر بني اميه
واقعيت اين است که امام علي(عليه السلام) و خاندان رسالت، با تمام ناسپاسي ها و مظلوميت هايي که تحمل کردند؛ جهت حفظ وحدت مسلمانان، حريم ها را رعايت کردند. اما نسل ابوسفيان، آنجا که منافع و دنياطلبي خودشان را در خطر مي ديدند هيچگونه حريمي را رعايت نمي کردند به همين جهت حضرت اميرالمؤ منين علي(عليه السلام) در نهج البلاغه نسبت به خطر بني اميه هشدار مي دهد و به ستمگري هايش عليه دين و مردم، خبر مي دهد: «الا و ان اخوف الفتن عندي عليکم فتنه بني اميه فانها فتنه عمياء مظلمه…»[12]؛ «آگاه باشيد همانا ترسناک ترين فتنه ها در نظر من، فتنه بني اميه بر شماست، فتنه اي کور و ظلماني که سلطه اش همه جا را فراگرفته و بلاي آن دامن گير همه نيکوکاران است… فتنه هاي بني اميه پياپي با چهره اي زشت و ترس آور و ظلمتي مانند تاريکي عصر جاهليت بر شما فرود مي آيد».
پديدار شدن حکومتي چون بني اميه نتيجه رفتارهاي ناشايست بعد از پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله و سلم) است. عدم ترويج صحيح انديشه هاي ديني، عدم نشر مناسب و شايسته فرهنگ قرآني، مشغول کردن مردم به جنگ هاي غيرضروري و بسنده کردن به ظاهر قرآن و بازماندن از حقيقت و ژرفاي آن، منع کتابت حديث، جلوگيري از پرسش گري و ايجاد فضاي خفقان و وحشت در جامعه، خشونت ورزي و مقابله تند و سخت با مخالفان، تلاش براي حفظ حکومت و قدرت به هر نحو ممکن و ادعاي تلاش در راه حفظ دين براي عوام، خانه نشين کردن علي(عليه السلام) اين مبلّغ راستين اسلام و ياور بي بديل پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله و سلم) و رشد جهالت و خرافات و تعصبات و بالاخص دنياگرايي موجب شد تا مردم به حکومتي مانند معاويه و يزيد تن دهند و گردن به فرمان آنان نهند.
حريم شکني معاويه کار را به جايي رساند که حتي مورد اعتراض فرزند خليفه اول قرار گرفت ولي او براي حفظ قدرت و سلطنت خويش، حتي احترام خلفا را رعايت نکرد.
هنگامي که محمدبن ابي بکر به حکومت منصوب گرديد نامه اي به معاويه نوشت که در آن به بيان فضائل امام علي در جهاد و حلم و سبقت در اسلام و… و ذکر مطاعن و خباثت هاي معاويه اشاره کرد و در آن معاويه را «انت اللعين ابن اللعين» خطاب نمود.
وقتي اين نامه به معاويه رسيد جوابيه اي نوشت که بخشي از آن چنين است:
«هان اي پسر ابي بکر، انديشه ي خود بنماي و اندازه و قدر خويش بشناس… اين پدر تو بود که مهار سلطنت مرا زمينه سازي و اساس ملک مرا تثبت کرد. اگر آنچه با علي مي کنيم درست است پدرت اول اين کاره بود و اگر ستم و جور است، پدرت اصل آن بوده و ما به ياري او اين کار را کرده ايم، هنگامي که پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) وفات کرد پدر تو و فاروق او عمر، اول کسي بودند که حق وي گرفتند و مخالفت او نمودند، آنگاه او را به بيعت خود دعوت کردند و چون او تعلل کرد در صدد قتل او بر آمدند. پس تو اول پدرت را عيب جويي کن يا اين حرف ها را ترک کن»[13].
بدون شک پايه گذار سبّ و دشنام به صحابه و خلفا، معاويه بن ابي سفيان است. و ده ها حديث ديگر حاکي از اين است که معاويه دشنام و لعن به حضرت علي(عليه السلام) را پايه گذاري کرد.
در صحيح مسلم آمده که معاويه به سعد بن أبي وقاص دستور داد تا اميرمؤمنان علي(عليه السلام) را سبّ و دشنام دهد: «أمر معاوية بن أبي سفيان سعداً فقال ما منعک أن تسبَّ أباتراب»[14].
حريز بن عثمان، علي(عليه السلام) را در صبحگاهان هفتاد مرتبه و در شامگاهان نيز هفتادمرتبه لعن مي کرد؛ «إنَّهُ کانَ يلعَنُ عَلياً في الصَّبَاحِ سَبعينَ مَرَّةٍ و فِي العِشَاءِ سَبعِينَ مَرَّةٍ»[15].
رفتار معاويه و يزيد با بهترين صحابه پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) و عزيزترين افراد نزد پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) هيچگونه توجيهي ندارد آنها حتي به دشنام و ناسزا اکتفا نکردند بلکه به قتل و جنايت آلوده شده اند.
خداوند متعال، کساني که تنها کتمان حق کرده اند را سزاوار لعنت دانسته است:
(((إِنَّ الَّذِينَ يکتُمُونَ مَا أَنزَلنَا مِنَ البَينَاتِ وَالهُدَي مِن بَعدِ مَا بَينَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الکِتَابِ أُولَئِکَ يلعَنُهُمُ الله وَيلعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ)))[16]؛
«کساني که نشانه هاي روشن و رهنمودي را که فرو فرستاده ايم بعد از آن که آن را براي مردم در کتاب توضيح داده ايم نهفته مي دارند آنان را خدا لعنت مي کند و لعنت کنندگان لعنتشان مي کنند».
آيا چنان افرادي که جامعه بشريت را از امام به حق محروم ساخته اند سزاوار لعن و نفرين در طول تاريخ نيستند؟!
البته بايد بدعت گذاران و قاتلان را از پيروان ناآگاه جدا دانست و نسبت به دوست داران صحابه راستين پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) احترام گذاشت و با سلام و سلامتي با آنها زندگي مسالمت آميز داشت و هر چه بيشتر از فضايل اهل بيت(عليهم السلام) براي آنان گفت تا با حق و حقيقت بيش از پيش آشنا شوند.
از نظر شرعی بنابر نظر مراجع بزرگوار تقلید به ویژه مقام معظم رهبری: توهین به مقدسات سایر مذاهب حرام است و هر عملی که موجب تفرقه میان مسلمانان شود جایز نیست و حرام است.
پی نوشت:
[1]. احزاب، آيه 57.
[2]. مفردات راغب، ص 741.
[3]. تفسير تسنيم، جوادي آملي، ج 5، ص 461.
[4]. بقره، آيه 159.
[5]. نساء، آيه 93.
[6]. رعد، آيه 25.
[7]. احزاب، آيه 57.
[8]. صحيح مسلم، ج 7، ص 141، باب فضائل فاطمه ؛ صحيح بخاري، ج 4، ص 210، باب مناقب قرابة الرسول ؛ مسند احمد حنبل، ج 4، ص5 ؛ سنن ترمذي، ج 5، ص 360.
[9]. مسند احمد حنبل، ج 3، ص 483 ؛ صحيح ابن حبان، ج 15، ص 365 ؛ مستدرک حاکم، ج 3، ص121 ؛ الاصابه، ج 4، ص 534 ؛ اسدالغابه، ج 4، ص 114.
[10]. انعام، آيه 108.
[11]. نهج البلاغه، خ 206.
[12]. نهج البلاغه، ترجمه دشتي، خ 93، ص 123.
[13]. نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج 3، ص 189.
[14]. صحيح مسلم، ج 4 / 1870، باب من فضايل علي بن أبي طالب(عليه السلام)، حديث 2404.
[15]. تهذيب التهذيب، ج 2، ص 207.
[16]. بقره، آيه 159.
منبع : پرسمان دانشجویی
فرم در حال بارگذاری ...