« دانلود نرم افزار حدیث ولایت 2/ متن کامل بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۸ | زيارت اهل قبور يادتان نرود. » |
ماجرای بنی اسرائیل که حرمت شنبه ها را نگاه نداشتند و بوزینه شدند.
نوشته شده توسطرحیمی 3ام اسفند, 13911. بیشتر اهالی شهر به بدعت گذاران فریب کار پیوستند و با ایشان همکار و هم نوا شدند. به گونهای که برای ساختِ حوضچه ها و شکار ماهیان بر یک دیگر سبقت میگرفتند.
2. اندکی از خدا باوران که ایمان در اعماق قلبشان رسوخ کرده بود؛ با صلابت و یقین تمام در مقابل این بدعت ایستادند و با سلاحِ موعظه و نصیحت به مبارزه با این فریب کاری و حیلۀ آشکار پرداختند.
3. کسانی هم بدون موضع و بی طرف بودند؛ نه همگام با گناه کاران بودند تا به این حرام آشکار دست یازند؛ و نه با واعظان غیور هم نوا میشدند و نهی از منکر میکردند. از این رو نه به شکار ماهی در روزهای شنبه میپرداختند و نه متعرّض ماهی گیران متخلّف میشدند. از آن جا که مردابِ بی تعهدی و بی مسؤولیتی و بی حمیّتی، وجودشان را به تباهی کشانده بود؛ در مقابل نصیحت ناصحان نیز به اعتراض برخاستند: «و إذا قالت أمّةٌ مّنهم لم تعظون قوماً الله مهلکهم أو معذّبهم عذاباً شدیداً قالوا معذرةً إلی ربّکم و لعلّکم یتّقون؛ و آن گاه که گروهی از ایشان گفتند: برای چه قومی را که خدا هلاک کنندۀ ایشان است یا آنان را به عذابی سخت عذاب خواهد کرد؛ پند میدهید؟ گفتند: تا معذرتی پیش پروردگارتان باشد و شاید که آنان پرهیزگاری کنند»[3]
آنان نمیخواستند در قبال گمراهی و بدعت بایستند و چون امواج سنگین، پی در پی و دمادم، بر صخرۀ دل های سخت فرود آیند تا شاید پرتو چراغ فطرت راهنمای دل ها گردد.
دستۀ اول که روز به روز بر شمارشان افزوده میشد؛ در برابر ناهیان از منکر، ایستادند و مکر خود را ابتکاری بزرگ و کاری زیبا قلمداد کردند و بر توجیه نافرمانی خویش گفتند: ما امر خدا را اطاعت کردهایم و در روز شنبه شکار نمیکنیم و یک شنبه شکار میکنیم.[4]
این گونه بود که گروه مؤمن پند و اندرزشان اثر نکرد و تصمیم به هجرت گرفتند تا گرفتار عذاب الاهی نشوند.
در شب هجرت مؤمنان، عذاب الاهی بر نابکاران نازل گردید:
«فلمّا نسوا ماذکّروا به أنجینا الّذین ینهون عن السّوء و أخذنا الّذین ظلموا بعذاب بئیس بما کانوا یفسقون؛ پس هنگامی که آنچه را بدان تذکّر داده شده بودند، از یاد بردند، کسانی را که از [کار] بد باز میداشتند نجات دادیم؛ و کسانی را که ستم کردند، به سزای آنکه نافرمانی میکردند، به عذابی شدید گرفتار کردیم»[5]
«فلمّا عتوا عن مّا نُهوا عنه قلنا لهم کونوا قِردة خاسئین؛ و چون از آنچه از آن نهی شده بودند؛ سرپیچی کردند، به آنان گفتیم: بوزینگانی رانده شده باشید»[6]
در پی این فرمان، همۀ باقی ماندگان در شهر، به میمون هایی ریز و درشت تبدیل شدند.[7] و دروازۀ شهرشان بسته شد و کسی از ایشان توان بیرون رفتن نداشت. با شنیدن این خبر مردم شهر های دیگر به آن جا آمدند و از بالای دیوار شهر مردان و زنان فریب کاری را که به صورت میمون شده بودند؛ تماشا میکردند.
واعظان مهاجر شهر، تصمیم به بازگشت گرفتند. آن ها نزد میمون هایی که به خویشان و دوستانشان شباهت داشت؛ رفته و سؤال کردند: تو فلانی هستی؟! و آن گاه میمونی که مورد سؤال قرار گرفته بود؛ در حالی که آب از دیدهاش جاری میشد، با اشارۀ سر، تأیید نمود.
خداوند، پس از سه روز، باد و باران بنیان کن نازل فرمود؛ تا جایی که همگی به هلاکت رسیدند و هیچ مسخ شدهای در آن شهر باقی نماند.[8]
خداوند می فرماید: «فجعلناها نکالاً لمّا بین یدیها و ما خلفها و موعظة لّلمتّقین؛ و ما آن [عقوبت] را برای حاضران و [نسلهای] پس از آن، عبرتی، و برای پرهیزگاران پندی قرار دادیم» [9]
برای اطلاع بیشتر می توانید به مطلب زیر نیز مراجعه کنید:
پی نوشت ها:
[1]تفسیر کشاف، ج1، ص355.
[2] بحارالانوار، ج14، ص49.
[3] اعراف، 164.
[4] تفسیر برهان، ج2، ص42؛ این سخن از ابن عباس نیز در تفسیر مجمع البیان ذیل آیه ی مورد بحث نقل شده است.
[5] اعراف، 165.
[6] ااعراف، 166.
[7] از ظاهر آیات بر می آید که کیفر مسخ شدن منحصر به گنه کاران بود. زیرا می گوید: «فلمّا عتوا عن مانهوا…» هنگامی که در برابر آن چه نهی شده بودند، سرکشی کردند… ولی از طرفی از آیات فوق نیز استفاده می شود که تنها اندرز دهندگان از مجازات رهایی یافتند؛ زیرا می گوید: انجینا الذین ینهون عن السوء از مجموع این دو استفاده می شود که هر دو گروه باقیمانده [گناهکاران و ساکنان] مجازات شدند؛ اما مجازات مسخ تنها مربوط به گناهکاران بوده و مجازات ساکنان، هلاکت و نابودی بوده است، هرچند گناهکاران نیز چند روزی پس از مسخ ـ طبق روایات ـ هلاک شدند.
[8] بحارالانوار، ج14، ص56.
[9] بقرة ، 66.
صفحات: 1· 2
خدالعنت کند این یهودیان پیمان شکن را که هرچه هست زیر سر این خدانشناسان است
فرم در حال بارگذاری ...