« دختر آفتابلذت و شادی زندگی در ترک گناه است »

متمسک به قرآن گمراه نمی شود

نوشته شده توسطرحیمی 2ام مرداد, 1396

 

حجت الاسلام سید حسین مومنی:

متمسک به قرآن گمراه نمی شود

با ذکر قلب آرام و محکم می شود

برای حاجاتمان سماجت کنیم

ضلالت و گمراهی سراغ فردی نمی آید که حقیقتا متمسک به قرآن وعترت باشد. و با بیاناتی که از حضرات به ما رسیده است ما دیگر مستغنی هستیم از هرگونه دستورالعملی از غیر،ارائه شود ما نیازی به آن نداریم زیرا دین ما “جامعة لطرق الخیر وسبل” هر کس بخواهد در مسیر سعادت قدم بردارد، کافی است از این سه منبع بهره ببرد.

مراسم عزاداری شهادت امام جعفر صادق علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام سید حسین مومنی و مداحی سید محمد حسین خاتمی و مجید گروسی در هیئت قتیل العبرات علیه السلام برگزار شد.

در ادامه خبر متن سخنرانی را می خوانید:

رسیدن به کمال و سعادت

کامل ترین و جامعترین بیانات در قرآن و ذیل قرآن ،روایات معصومین برای نجات افراد از تحیر و ضلالت آمده است.اگر کسی به دنبال رسیدن  به کمال و سعادت است ،تنها راهش بهره بردن از مواریث خاتم النبیاء صلوات الله علیه است که این مواریث عبارت اند از:

1-قرآن                                                                                                                  

 2-سنت (کلامی که از معصومین علیهم السلام به ما رسیده است)                                  

 3-سیره و مشی عملی وسبک زندگی این ذوات مقدس اگر این برنامه ی ما در زندگی قرار بگیرد، کنار خاتم الانبیاء صلوات الله علیه لن تضلو ابدا اصلا انسان گمراه نمی شود.

 ضلالت و گمراهی سراغ فردی نمی آید که حقیقتا متمسک به قرآن وعترت باشد. و با بیاناتی که از حضرات به ما رسیده است ما دیگر مستغنی هستیم از هرگونه دستورالعملی از غیر،ارائه شود ما نیازی به آن نداریم زیرا دین ما “جامعة لطرق الخیر وسبل” هر کس بخواهد در مسیر سعادت قدم بردارد، کافی است از این سه منبع بهره ببرد.  امام صادق علیه السلام در وصیتی به امام کاظم علیه السلام فرمودند:که اگر این وصایا و موعظه ها را رعایت کنید، عیش تو در دنیا سعید خواهد بود و عاقبت بخیر خواهی شد.          

 اگر کسی می خواهد عاقبت به خیر شود به این دستورات ذیل در قرآن ترتیب اثر بدهد و از این دستورات و بیانات استفاده بکند.

انقلاب فرهنگی توسط اهل بیت علیهم السلام

غالب روایاتی که برای ما بیان شده است از امام صادق علیه السلام است. جهتش هم این است که حضرات دنبال ایجاد یک تحول و یک انقلاب فرهنگی در وضعیت حاکم آن زمان بودند. زیرا ارتد الناس بعد ابی عبدالله الا ثلاثة یک روایت و الا خمسة یک روایت و الا سبعة یک روایت بیان شده است. بعد از امام حسین علیه السلام ،مردم مرتد شدند و از ائمه علیه السلام دور شدند و اقبالی با ریخته شدن خون اباعبدالله الحسین علیه السلام به حضرات معصومین علیه السلام صورت گرفت. جرقه این انقلاب فرهنگی توسط امام سجاد علیه السلام  زده شد، با تربیت چند ده نفر شاگرد؛ و کارهایی که حضرت در آن زمان انجام می دادند من جمله گذاشتن نماینده .و بعد از آن تاسیس و به وجود آوردن انقلاب توسط  وجود مقدس امام باقر علیه السلام  بود و تثبیت و توسعه این انقلاب توسط امام صادق علیه السلام  صورت گرفت. و شاگردان چند ده نفری امام سجاد علیه السلام چند صد نفری امام باقر علیه السلام و چند هزار نفری امام صادق علیه السلام شدند .                     

  امام صادق علیه السلام در سن 65 به بالا وجود مقدسشان به شهادت رسید. اما در این زمان حیاتشان تمام هم و غمشان بیان نکاتی بود که در زندگی افراد تحول و دگرگونی  ایجاد کنند.

امام صادق علیه السلام به امام کاظم علیه السلام وصیت کردند با علما نشست و برخاست کنید باوقار می شودید اما اگر با نابخردان نشست و برخاست کنید تحقیر می شوید.1

حدیثی از عنوان بصری

 عنوان بصری 94 ساله خدمت امام صادق علیه السلام مشرف شدند،به حضرت عرض کردند من می خواهم از علومی که نزد شما است بهره مند شوم  کما اینکه نزد مالک بن انس می رفتم و از او کسب علم می کردم.

  فَقَالَ لِی‌ یَوْمًا: إنِّی‌ رَجُلٌ مَطْلُوبٌ وَ مَعَ ذَلِکَ لِی‌ أَوْرَادٌ فِی‌ کُلِّ سَاعَهٍ مِنْ ءَانَآءِ اللَیْلِ وَ النَّهَارِ، فَلاَ تَشْغَلْنِی‌ عَنْ وِرْدِی‌! وَ خُذْ عَنْ مَالِکٍ وَ اخْتَلِفْ إلَیْهِ کَمَا کُنْتَ تَخْتَلِفُ إلَیْهِ ؛2

 «پس‌ آنحضرت‌ به‌ من‌ گفت‌: من‌ مردی‌ هستم‌ مورد طلب‌ دستگاه‌ حکومتی‌ (آزاد نیستم‌ و وقتم‌ در اختیار خودم‌ نیست‌، و جاسوسان‌ و مفتّشان‌ مرا مورد نظر و تحت‌ مراقبه‌ دارند.) و علاوه‌ بر این‌، من‌ در هر ساعت‌ از ساعات‌ شبانه‌ روز، أوراد و اذکاری‌ دارم‌ که‌ بدانها مشغولم‌. تو مرا از وِردم‌ و ذِکرم‌ باز مدار! و علومت‌ را که‌ میخواهی‌، از مالک‌ بگیر و در نزد او رفت‌ و آمد داشته‌ باش‌، همچنانکه‌ سابقاً حالت‌ اینطور بود که‌ به‌ سوی‌ وی‌ رفت‌ و آمد داشتی.‌.» و عنوان بصری را رد کردند.                                                                                   

 نکته اول:هیچگاه انسان خودش را بی نیاز نداند.از دیگران هم کسب علم کند.

نکته دوم: عنوان بصری 94 ساله که برای خودش عالم است ولی هنوز به این بلوغ  نرسیده است که احدی را نباید با امام معصوم علیه السلام  مقایسه کرد علمی که از مالک بن انس گرفته ای با امام صادق علیه السلام یکی است؟ شاید امام صادق علیه السلام که عنوان بصری را رد کردند همین بود که به آن بلوغ لازم نرسیده بودند.

نکته سوم: امام می فرمایند من برای هر ساعت از شبانه روزم ذکر دارم .چرا ذکر بر زمان ما جاری نمی شود؟ لذا آسیب های جدی بر ما وارد می شود. زبان ذاکر قلب را ذاکر می کند.ذکر لسانی منتقل به ذکر دورنی و قلبی می شود.اذکار معتبر نه غیر منقول بگویید.این همه ذکر داریم می خواهید از دغدغه ها نجات پیدا کنید، امام صادق علیه السلام می فرمایند بگوییدحَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصیر ؛3                                                                                    

 برای حاجات مهم و رفع غم ذکر یونسیه را بسیار بگویید و برای غلبه بر دشمن ُافَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ؛4  را بسیار بگویید. 

یک نکته در مورد حجاب که در قرآن هم به آن اشاره شده است و رعایت آن واجب است   وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ؛5 چرا حجاب واجب است؟زیرا حجاب دو بعد دارد یک بعد حق اللهی است که می گوید دلم می خواد اینطور پوش داشته باشم ولی یک بعد حق الناسی دارد وقتی با این وضع حجاب در دل جوان مردم دغدغه ایجاد می کند حق النالس است. 

با ذکر قلب آرام و محکم می شود. نگاهت ممکن است به نامحرم بیوفتد فورا بگویید ” لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم”

بالاتربن ذکر قرآن است و قرآن می گوید بالاترین ذکر نماز است.

نکته چهارم: نظم در زندگی است.هرکاری جای خود انجام شود. عدم رعایت نظم عامل عدم کسب توفیقات است .امام صادق علیه السلام  فرمودند من برای هرساعت از شبانه روزم برنامه و نظم دارم.                                                                                               

    میرزای قمی با سید بحرالعلوم هم بحث بودند، آوازه ی سید بحرالعلوم به گوش میرزای قمی رسید گفتند من می دانم ایشان از لحاظ هوش و استعداد سرشار نبودند؛ چطور شدند علامه بحرالعلوم؟ میرزای قمی مکه می رفتند و با افرادی که آنجا بودند در مکاتب فقهی آنها بحث می کردند وتوفیق پیدا کردند به عتاب مشرف شدند و رفتند نزد سید بحرالعلوم .میرزای قمی یک بحث فقهی را مطرح کردند و پاسخی که بحرالعلوم دادند فهمیدند ایشان بحرالعلوم نیستند بلکه اقیانوس علوم هستند اینقدر دقیق تمام شبهات را توضیح دادند. میرزای قمی پرسیدند چه شد که به اینجا رسیدید؟

گفتند یک شبی در مسجد توفیق پیدا کردم محضر حضرت صاحب عج باشم آقا مرا به بغل گرفتند و سینه ی من به سینه ی حضرت چسبید ،علومی  که در سینه ی حضرت بود به سینه ی من منتقل شد.

چرا امام صادق علیه السلام عنوان بصری را رد کردند؟

حضرت می خواستند سطح عنوان بصری را بالا بیاورند و هم معرفت و شعور او را بالا ببرند. که این اتفاق افتاد. زمانی که حضرت عنوان بصری را رد کردند رفت گوشه ای نشست و گفت ببین عنوان چقدر تو بیچاره ای که امام صادق علیه السلام یک نقطه ی مثبت در تو پیدا نکردند که تو را به شاگردی بپذیرند. فقط برای نماز بیرون می آمد و در مسجد نبوی نماز می خواند ولی زمانی که حضرت اجازه حضور به ایشان دادند نوع ادبیاتشان عوض شد و گفتند می خواهم از آن علومی که دارید بهره مند شوم تا در مسیر صراط مستقیم قرار بگیریم.یعنی تا قبلش من در این مسیر نبودم.بعد هم می گوید با دیدن شما قلب من مملو  از محبت شد ودیگر دلم با غیر شما آرام نمی گیرد.                                          

یک موقع ما را رد می کنند، معطلمان می کنند تا به آن پختگی لازم برسیم، قهر نکنیم.       

  مرحوم آیت الله قاضی خیلی سال می رفتند در حرم حضرت و توسل پیدا می کردند و می خواستند درب های سلوک به رویشان باز شود ولی این اتفاق نیوفتاد؛ یک روز قهر کردند و با آن حالت بیرون آمدند دیدند که یک عده سر به سر یک دیوانه گذاشتند یک نفر زد به سینه ی دیوانه و در بغل مرحوم قاضی افتاد دهانش را آورد کنار گوش علامه قاضی و گفت ما دیوانه ها عالمی داریم زود بهمان برنمی خورد، قهر نمی کنیم.علامه برگشتند حرم و از حضرت معذرت خواهی کردند. لذا یک موقع حاجات ما را نمی دهند،اصرار کنیم سماجت بخرج بدهیم وناامید نشویم.

وارث

پی نوشت:

1 جلد 13 میزان الحکمة

2بحار الأنوار – العلامه المجلسی ج ۱   ص۲۲۴

3 شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 4، ص 392، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1413ق

4 سوره غافر 47-48

5 سوره نور ایه 31


فرم در حال بارگذاری ...