« عشق به مولا | تقوى در قرآن » |
مراتب مقامات اهل سلوك
نوشته شده توسطرحیمی 25ام مهر, 1391العِلْمُ هُوَ الْحِجابُ الْاكْبَر(3) و بايد سالك در اين حجاب باقى نماند و آن را خرق كند و شايد به اين مقام اگر قناعت كند و قلب را در اين قيد محبوس نمايد، در استدراج واقع شود و استدراج در اين مقام آن است كه به تفريعات كثيره علميّه پرداخته و به جولان فكر براى اين مقصد براهين كثيره اقامه كند و از منازل ديگر محروم ماند، و قلبش به اين مقام علاقهمند شود و از نتيجه مطلوبه كه وصول الى فناء اللَّه است غافل شود، و صرف عمر خود را در حجاب برهان و شعب آن نمايد؛ و هر چه كثرت فروع بيشتر شود، حجاب بزرگتر و احتجاب از حقيقت افزون گردد. پس، سالك نبايد گول شيطان را در اين مقام خورده از حق و حقيقت به واسطه كثرت علم و غزارت آن و قوّت برهان محجوب شود و از سير در طلب بازماند؛ و دامن همّت به كمر زند و از جدّيّت در طلب مطلوب حقيقى غفلت نورزد و خود را به مقام ديگر كه مقام دوم است برساند.
و آن، چنان است كه آنچه را عقل با قوّت برهان و سلوك علمى ادراك كرده با قلم عقل به صفحه قلب بنگارد و حقيقت ذلّ عبوديّت و عزّ ربوبيّت را به قلب برساند و از قيود و حجب علميّه فارغ گردد. و ما اشاره به اين مقام در آتيه نزديكى مىنماييم ان شاء اللَّه پس نتيجه مقام دوم حصول ايمان به حقايق است.
مقام سوّم، مقام اطمينان و طمأنينه نفس است كه در حقيقتْ مرتبه كامله ايمان است.
قالَ تَعالى مُخاطِباً لِخَليلِه: ا وَ لَم تُؤمِنْ؟ قالَ بَلى وَ لكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبى(4) و شايد اشاره به اين مرتبه نيز پس از اين بيايد.
مقام چهارم، مقام مشاهده است كه آن نورى است الهى و تجلّىاى است رحمانى كه تَبَع تجلّيات اسمائيّه و صفاتيّه در سرّ سالك ظهور كند و سر تا پاى قلب او را به نور شهودى متنوّر نمايد. و در اين مقام درجاتى است كثيره كه ذكر آنها از حوصله اين اوراق خارج است و در اين مقام نمونهاى از قرب نوافل كُنْتُ سَمْعَهُ وَ بَصَرَهُ وَ يَدَه(5) بروز كند و سالك خود را مستغرق بحر لا يتناهى بيند؛ و پس از آن بحرى است بسيار عميق كه از اسرار قدر در آن شمّهاى كشف شود.
و هر يك از اين مقامات را استدراجى است خاصّ به خود كه سالك را در آن هلاكت عظيم است، و سالك بايد در تمام مقامات خود را تخليص از انانيّت و انّيّت كند و خودبين و خودخواه نباشد كه سرچشمه اكثر مفاسد است خصوصاً براى سالك. و پس از اين اشارتى به اين مطلب مىنماييم، ان شاء اللَّه.
پی نوشت:
1. به عدد نفسهاى آفريدگان به سوى خدا رههاست. حديث منسوب به پيامبر (ص) است. جامع الاسرار و منفعالانوار، سيد حيدر آملى، ص 8، 95، 121. و نيز شرح لاهيجى بر گلشن راز، ص 153. و نقدالنصوص، ص 185. و منهاج الطالبين، ص 221 و الاصول العشره، ص 31.
2. خدايا، اشيا (و امور) را آنچنانكه هستند نشانم بده. در عوالى اللثالى، ج 4، ص 132، روايت كرده است: اللهم ارنا الحقائق كماهى. و در تعليق بر آن، از تفسير كبير فخر رازى، ج 6، ص 26، و مرصادالعباد، ص 309، ارنا الاشياء كماهى نقل گرديده است.
3. دانش بزرگترين حجاب است.
4. خداى تعالى خطاب به خليل خود (ابراهيم) فرمود: آيا ايمان نياوردهاى؟ گفت: چرا، اما (اين تقاضايم) براى اين است كه قلبم اطمينان و آرامش يابد. (بقره / 260).
5. اشاره است به روايت قرب نوافل و انه ليتقرب الى بالنافله حتى كنت سمعه الذى يسمع به و بصره الذى يبصره به و لسانه الذى ينطق و يده التى يبطش بها؛ ان دعائى اجبته و ان سألتى اعطيته… اصول كافى، ج 4، ص 53، كتاب الايمان و الكفر، باب من اذى المسلمين و احتقرهم، روايت 7 و 8.
منبع:
- آداب الصلاة امام خمينى رضوان الله تعالی علیه
صفحات: 1· 2
فرم در حال بارگذاری ...