« مولودی های حضرت زینب (سلام الله علیها) | همنشینی با فقرا و مستنمدان » |
مسافر سحر
نوشته شده توسطرحیمی 29ام دی, 1396
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
سحرگاهان بیست و هفتمین روز دی ماه 1334، مصادف با شب شهادت حضرت فاطمه زهرا علیها السلام، لحظات عروج قهرمان عالم تشیع حضرت نواب صفوی بود که جانش با نغمه توحید دمساز افتاد و افتخار حماسه سازی در راه احیای ارزش های الهی و اعتلای پرچم حق در اقصی نقاط جهان را به نام خود ثبت کرده بود.
یکی از افسران مأمور اجرای اعدام آن شهید سرافراز گفته است:
«نواب صفوی با کرامت و بزرگواری خود احترامش را به من تحمیل کرد و من هنوز هم هرگاه صدای آژیر آمبولانس ها را می شنوم، بدنم می لرزد و به یاد شب شهادت نوّاب می افتم که نوّاب با عشق به یارانش می گفت: خلیلم، مظفّرم، محمّدم عجله کنید، غسل شهادت کنید. جدّه ام حضرت زهرای مرضیه علیها السلام منتظر ماست.»[1]
پی نوشت
[1] نشريه يالثارات، ش 163، ص 7.
ممنون از مطالب زیباتون.
لطفا از وبلاگ من بازدید کنید.
http://yousofzahra.kowsarblog.ir/
فرم در حال بارگذاری ...