« چرا روزي چهار بار زیارت عاشورا نخواندم!افزایش شمار شهدای تجاوز آمریکا به پایگاه حشد الشعبی »

مظلوم مقتدر

نوشته شده توسطرحیمی 9ام دی, 1398

 

وَ قَالَ ( عليه السلام ) :

لَمَّا بَلَغَهُ إِغَارَةُ أَصْحَابِ مُعَاوِيَةَ عَلَى الْأَنْبَارِ فَخَرَجَ بِنَفْسِهِ مَاشِياً حَتَّى أَتَى النُّخَيْلَةَ وَ أَدْرَكَهُ النَّاسُ وَ قَالُوا يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ نَحْنُ نَكْفِيكَهُمْ .
فَقَالَ : مَا تَكْفُونَنِي أَنْفُسَكُمْ فَكَيْفَ تَكْفُونَنِي غَيْرَكُمْ إِنْ كَانَتِ الرَّعَايَا قَبْلِي لَتَشْكُو حَيْفَ رُعَاتِهَا وَ إِنَّنِي الْيَوْمَ لَأَشْكُو حَيْفَ رَعِيَّتِي كَأَنَّنِي الْمَقُودُ وَ هُمُ الْقَادَةُ أَوِ الْمَوْزُوعُ وَ هُمُ الْوَزَعَةُ .
فلما قال ( عليه السلام ) هذا القول في كلام طويل قد ذكرنا مختاره في جملة الخطب ، تقدم إليه رجلان من أصحابه ، فقال أحدهما إني لا أملك إلا نفسي و أخي ، فمر بأمرك يا أمير المؤمنين ننقد له ،

فقال ( عليه السلام ) :

وَ أَيْنَ تَقَعَانِ مِمَّا أُرِيدُ

 

و درود خدا بر او، فرمود:
 

(آن هنگام كه تهاجم ياران معاويه به شهر انبار، و غارت كردن آن را شنيد،

تنها و پياده به طرف پادگان نظامى كوفه «نخيله»  حركت كرد،

مردم خود را به او رسانده، گفتند:

اى امير مؤمنان!

ما آنان را كفايت مى كنيم، فرمود:

شما از انجام كار خود درمانده ايد!

چگونه كار ديگرى را برايم كفايت مى كنيد؟

اگر رعاياى پيش از من از ستم حاكمان مى ناليدند،

امروز من از رعيّت خود مى نالم، گويى من پيرو، و آنان حكمرانند،

يا من محكوم و آنان فرمانروايانند. 

وقتى سخن امام در يك سخنرانى طولانى كه برخى از آن را در ضمن خطبه هاى گذشته آورديم، به اينجا رسيد.

دو نفر از ياران جلو آمدند و يكى گفت:

من جز خود و برادرم را در اختيار ندارم،

اى امير المؤمنان فرمان ده تا هر چه خواهى انجام دهم،

امام فرمود:

شما كجا و آنچه من مى خواهم كجا؟!

 

منبع: نهج ابلاغه/ حکمت 261
 

 


فرم در حال بارگذاری ...