موضوعات: "مناسبت ها" یا "رمضان" یا "محرم" یا "ذی الحجه" یا "ذیقعده" یا "صفر" یا "پیاده روی اربعین" یا "رجب" یا "شعبان" یا "نوروز"
شرط امام رضا(ع) برای اقامه نماز عید فطر/ چگونگی خروج پیامبر(ص)برای نماز
نوشته شده توسطرحیمی 18ام مرداد, 1392
پس از پذیرش ولایتعهدی از سوی امام رضا (ع) و فرا رسیدن عید فطر، مأمون به حضرت پیام فرستاد و از وی خواست که نماز عید را اقامه فرماید. امام بر اساس شرط های تعیین شده در پذیرش ولایتعهدی (مانند عدم دخالت در امور حکومتی که اقامه نماز عید، از مظاهر و مصادیق آن به شمار میرفت)، به مأمون پیام داد مرا از این امر معاف کن. مأمون پیام داد که می خواهم ولایتعهدی شما تثبیت شود و از سوی دیگر، مردم به فضل و برتری شما آگاه شوند. اصرار مأمون از یک سو و امتناع امام از سوی دیگر، سبب شد که حضرت به مأمون پیام داد: اگر مرا از این کار معاف بداری، بیشتر دوست دارم، امّا اگر معاف نباشم، شرط من برای اقامه نماز عید این است که: آن گونه که پیامبر (ص) و امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب (ع) برای نماز عید بیرون میرفتند، بیرون بروم. مأمون شرط امام را پذیرفت و دستور داد نظامیان و درباریان و عموم مردم، صبحگاهان جلوی خانه امام اجتماع کنند. مردم در اطراف خانه حضرت و در مسیر اجتماع کرده و عدهای در پشت بام منازل خود به انتظار نشستند تا با دیدن امام، سیره نبوی و هیبت علوی را به تماشا بنشینند. فرماندهان و سپاهیان سواره نیز، رو به خانه امام آوردند و تا طلوع خورشید همه به انتظار ایستاده بودند.
امام پس از به جای آوردن غسل و پوشیدن لباس و بر سرگذاشتن عمامهای سفید از پنبه که یک طرف آن بر روى سینه مبارکش افتاده و طرف دیگرش بر شانهاش قرار گرفته بود، در حالی که خود را خوشبو کرده و عصایی در دست داشت، به غلامان خود فرمود: به همین هیئت خود را درآورید و به آنها دستور داد پیشاپیش حضرتش حرکت نمایند. سپس با پای برهنه از خانه بیرون آمده و راه مصلّی را در پیش گرفت و چون اندکى راه رفت سر به طرف آسمان بالا کرد و تکبیر گفت، با تکبیر گفتن امام، غلامان حضرت نیز تکبیر گفتند.
لشکریان با مشاهده حالت حضرت، همگی از مرکبها پیاده شده و هر کس کاردی به همراه داشت، زودتر توانست بندهای چکمه خود را باز کند و پابرهنه شود. امام تکبیر دیگری گفت، همه با او یکصدا شدند. طنین تکبیر چنان بود که گویی آسمان و در و دیوار با امام همصدا شدهاند. شهر مرو با دیدن امام و شنیدن تکبیر او، از کثرت گریه و فریاد مردم به لرزه در آمد.
مأمون دگرگونی اوضاع را دریافت. فضل بن سهل به او گفت: اگر حضرت رضا به همین نحو به مصلّی برود، مردم شیفته او شده و فتنهای برپا خواهد شد؛ از این رو افرادی را به سوی ایشان فرستاد تا امام را برگردانند. مأمون به امام (ع) پیغام داد که شما را زحمت داده و در رنج انداختیم و دوست نداریم از این پس، بیشتر به مشقّت بیفتید، از همینجا برگردید، کسی که مطابق مرسوم با مردم نماز میخوانده، این نماز را نیز اقامه میکند. امام کفشهای خود را خواست و پوشید و به منزل بازگشت. مردم در آن روز دچار پراکندگی شدند و نماز در آن روز به خود نظم نگرفت.
عمده دلیل مأمون از جلوگیری اقامه نماز عید به وسیله امام رضا (ع)، احساس خطری بود که از ناحیه محبوبیت و اظهار علاقه و استقبال مردم از امام شده بود؛ چراکه به گمان مأمون و مشاورش اقامه این نماز و ایراد خطبه به وسیله امام علی بن موسی الرضا(ع)ممکن بود حکومت وی را به خطر اندازد؛ زیرا آنان قصد استفاده تبلیغاتی از این نماز را داشته و هرگز فکر نمی کردند، امام این گونه در میان مردم حتی رجال کشور و فرماندهان لشگر دارای محبوبیت باشد. لذا دستور داد تا امام از اقامه نماز منصرف شود، تا بدین وسیله خود و حکومتش از خطرات احتمالی از ناحیه امام (ع) حفظ نماید.
منبع: خبرگزاری مهر،
عید بندگی بر وارستگان و حق پرستان مبارکباد
نوشته شده توسطرحیمی 17ام مرداد, 1392بسم الله الرحمن الرحیم
اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِيَامِى فِيهِ بِالشُّكْرِ وَ الْقَبُولِ
عَلَى مَا تَرْضَاهُ وَ يَرْضَاهُ الرَّسُولُ مُحْكَمَةً فُرُوعُهُ بِالْأُصُولِ
بِحَقِّ سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
خدایا قرار بده روزه مرا در این ماه مورد قدردانى
و قبول بر طبق خوشنودى تو و پسند رسول تو باشد
و استوار باشد فرعش بر اصل به حق آقاى ما محمد وخاندان پاکش
و ستایش خاص پروردگار جهانیان است.
———————————————————
إنَّ أبوابَالسَّماءِ تُفتَحُ في أوَّلِلَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ
ولاتُغلَقُ إلى آخِرِلَيلَةٍ مِنهُ؛
درهاى آسمان در شب اول ماه رمضان گشوده مىشود و تا آخرين شب اين ماه بسته نمىشود.
بحارالأنوار: ج 96، ص 344
این عید فرخنده بر همه عاشقان و دلدادگان صیام مبارک باد.
این روزهای عاشقی...
نوشته شده توسطرحیمی 7ام مرداد, 1392این روزها که می گذرد
صبا بوی رمضان را نزدیک تر می آورد…
این روزها که می گذرد
دلم بی تاب تر می شود…
دلم آیه می خواهد:
فَاستَجَبنا لهُ و نجّیناهُ من الغَم
و کذلک نُنَجی المومنین…
استجب یا ارحم الراحمین
علی از زبان علی
نوشته شده توسطرحیمی 7ام مرداد, 1392ومن کلام له عليه السلام
يجري مجري الخطبة
وفيه يذکر فضائله - عليه السلام - قاله بعد وقعة النهروان
فقمت بالأمر حين فشلوا، وتطلعت حين تقبعوا، و نطقت حين تعتعوا ومضيت بنور الله حين وقفوا، وکنت أخفضهم صوتاً، وأعلاهم فوتاً، فطرت بعنانها، واستبددت برهانها، کالجبل لا تحرکه القواصف، ولا تزيله العواصف. لم يکن لأحد في مهمز، ولا لقائل في مغمز، الذليل عندي عزيز حتي آخذ الحق له، والقوي عندي ضعيف حتي آخذ الحق منه، رضينا عن الله قضاءه، وسلمنا لله أمره. أتراني أکذب علي رسول الله صلي الله عليه وسلم؟ والله لأنا أول من صدقه فلا أکون أول من کذب عليه. فنظرت في أمري، فإذا طاعتي قد سبقت بيعتي، وإذا الميثاق في عنقي لغيري.
خطبه اى از آن حضرت علیه السلام
ويژگيها و فضائل امام علي علیه السلام
آنگاه که همه از ترس سست شده، کنار کشيدند، من قيام کردم، و آن هنگام که همه خود را پنهان کردند من آشکارا به ميدان آمدم، و آن زمان که همه لب فرو بستند، من سخن گفتم، و آن وقت که همه باز ايستادند من با راهنمايي نور خدا به راه افتادم، در مقام حرف و شعار صدايم از همه آهستهتر بود اما در عمل برتر و پيشتاز بودم، زمام امور را به دست گرفتم، و جلوتر از همه پرواز کردم، و پاداش سبقت در فضيلتها را بردم. همانند کوهي که تندبادها آن را به حرکت درنميآورد، و طوفانها آن را از جاي برنميکند، کسي نميتوانست عيبي در من بيابد، و سخنچيني جاي عيبجويي در من نمييافت. خوارترين افراد نزد من عزيز است تا حق او را باز گردانم، و نيرومندها در نظر من پست و ناتوانند تا حق را از آنها باز ستانم. علت سکوت و کنارهگيري از خلافت در برابر خواستههاي خدا راضي، و تسليم فرمان او هستم، آيا ميپنداريد من به رسول خدا (ص) دروغي روا دارم؟ به خدا سوگند! من نخستين کسي هستم که او را تصديق کردم، و هرگز اول کسي نخواهم بود که او را تکذيب کنم. در کار خود انديشيدم ديدم پيش از بيعت، پيمان اطاعت و پيروي از سفارش رسول خدا (ص) را برعهده دارم، که از من براي ديگري پيمان گرفت (پيامبر (ص) فرمود اگر در امر حکومت کار به جدال و خونريزي کشانده شود، سکوت کن)
منبع: نهج البلاغه /خطبه37 ويژگيها و فضائل امام علي علیه السلام
رمضان، فصل شکفتن غنچه فطرت
نوشته شده توسطرحیمی 2ام مرداد, 1392نه از خاک فروتريم که بستر رويش نشويم و نه از دانه کمتريم که نروييم و نشکفيم.
اما چگونه؟
کي؟
و با چه وسيله اي؟
از ما خواسته اند که با شناخت “قدر” خويش، “تقدير” را در مسير سعادت و صلاح خويش رقم زنيم.
اگر “شب هاي قدر” زمينه اي براي اين تقديرآفريني نيست، پس چيست؟
و اگر “ماه رمضان” فرصتي براي شکوفاندن غنچه فطرت و گل وجود نيست پس چه زماني؟ پيمودن راه سنگلاخ و پرپيچ و خم و پرخوف و خطر “تهذيب نفس” و “خودسازي” هم معرفت مي طلبد، هم همت، هم همراه، هم راهنما و الگو. خدا را سپاس که مائده رحمت الهي در اين ماه گسترده است و با طعام معنوي آيات وحي از مهمانان “بزم حضور” پذيرايي مي شود. سفره کرامت امام مجتبي (ع) نيز در اين ماه براي شيعيان و همه مشتاقان راه معني گشوده است، ساقي کوثر هم در شبهايي از اين ماه، جانهاي تشنه معرفت را از زلال دعاها و حکمت ها سيراب مي کند و بازندگي و شهادت خويش، الگوي “چگونه زيستن” براي سالکان اين راه است. اما کار مهم در فرصت پربرکت اين ماه، همان خودسازي و کسب تقواست که از اهداف والاي تشريع روزه است (لعلّکم تتّقون). شبها و سحرهاي ماه رمضان، مجالي براي تأمل در خويش و تفکر در اعمال و تلاش در تقرب به خدا و زدودن آلايشهاي روحي و اخلاقي است. انس با قرآن و دعا و نماز و سجاده و سحر، بستر اين “پالايش” معنوي است. روزه، تمريني براي خودسازي و کنترل اميال و غرايز است. هرچند که نشستن و حرف هاي بي محتوا گفتن و غيبت کردن و شوخي هاي بي ثمر، با نفس انسان هماهنگ تر و دمسازتر است و کنترل زبان از بيهوده گويي، بستن گوش از شنيدن غيبت و لغويات و حرف هاي حرام و بستن دهان از بهتان دشوار است، اما پاسخي هم بايد به “فطرت خداجوي” داد و نداي آن کشش هاي درون به سوي معنويات و کمال و پاک بودن و بي آلايشي را هم بايد جواب گفت. “تقوا” هر چند دشوار است، ليکن طريق بهشت سخت و پر از خار و خس است و با تحمل همين دشواري ها و جهاد با نفس مي توان به جنت و رضوان رسيد. رفتن به سوي گناه و نفسانيات، حرکت در مسير باد و شنا در جهت موافق رود است. اما… مجاهده، پرهيز، کنترل، تقوا, مراقبت، عفاف و کف نفس تلاشي عظيم را مي طلبد. روزه هم تمريني براي نوراني ساختن درون و غلبه بر تمايلات نفساني و اطاعت از خداست. گناه، نوعي بيماري روحي است، همه رذايل اخلاقي نشانه گرفتاري روح آدمي به ويروس خطرناک اخلاقي است. نيت فاسد، عمل فاسد را در پي دارد و از درون آلوده کارهاي ناشايست بروز مي کند. مثلاً تکبر، عجب، ريا، حسد، تعصب، عناد، بخل، غرور، نمونه هايي از اين بيماريست. درد بزرگتر از خود اين بيماري ها، “احساس نکردن درد” يا “درد نداشتن” است و درد ندانستن اين بيماريست. چون نداري درد، درمان هم مخواه
درد پيدا کن که درمانت کنند شيوه ابليس هم سرپوش نهادن بر اين امراض و کتمان بيماري هاي اخلاقي بشر، حتي زيبا جلوه دادن زشتي هاست. مي بينم که راهي خطير و مبارزه اي سخت در پيش روي ماست. و اگر با اين ماه خدا، چنين برخوردي داشتيم، شايسته و لايق آنيم که “عيد فطر” را به شکرانه اين “پيروزي در جهاد نفس” عيد” بگيريم. و خدا، ارحم الراحمين است.
حجت الاسلام و المسلمين جواد محدثي
دانلود دعاى ابو حمزه ثمالی به همرا متن و صوت (مخصوص موبایل و کامپیوتر)
نوشته شده توسطرحیمی 1ام مرداد, 1392ابوحمزه ثمالی در دوران امام سجادعلیه السلام شخصیتی مانند سلمان در زمان پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) بوده است . وی فردی مورد اعتماد و امانت دار بود و چهار نفر از امامان شیعه (امام سجاد، امام باقرعلیه السلام ، امام صادقعلیه السلام و امام کاظم علیه السلام ) را ملاقات کرده بود.
ابوحمزه ثمالی یکی از اصحاب خاص امام سجادعلیه السلام بود که با ایشان انس خاصی داشت .
دعای شریف امام سجادعلیه السلام که طولانیترین دعای سحر ماه رمضان است، از طریق ابوحمزه روایت شده و به همین علت «دعای ابوحمزه ثمالی» نام گرفته است.کلام امام رضا علیهالسلام
امام رضا علیهالسلام در مورد ابوحمزه ثمالی میفرماید: «ابوحمزه ثمالی در روزگار خود مانند لقمان حکیم بود. او به چهار نفر از ما(ائمه علیهم السلام) خدمت کرده است; علی بن الحسین، محمد بن علی، جعفر بن محمد علیهم السلام و اندکی هم در عصر امامت امام موسی بن جعفر علیه السلام.
در بعضی از عبارات از ابوحمزه به عنوان «سلمان عصر» تعبیر شده است.
در كتاب«مصباح»شيخ طوسى به نقل از ابو حمزه ثمالى آمده است كه حضرت امام زين العابدين عليه السّلام در ماه رمضان بيشتر شب را به نماز مى ايستاد و چون سحر مى رسيد اين دعا را مى خواند:
متن و ترجمه در ادامه>>
توبه فرصت آشتي
نوشته شده توسطرحیمی 1ام مرداد, 1392تـعـلق بـه امـور جـسـمـانى ، موجب دورى نفس از معقولات و اشتغالش به مجردات است ، چه شـدت تـعـلق و غـرق گـشـتـن در عـالم طـبـيـعـت ، نـفـس انـسـان را از نيل به كمال باز مى دارد.
از امام صادق عليه السلام نقل است : پـدرم هـمـواره مـى فـرمـود: هـيـچ چـيز چون گناه ، قلب را تباه نكند. قلب همچنان بر گناه اصرار ورزد تا اين كه گناه بر آن غالب آيد و آن را وارونه كند. فيض كاشانى در كتاب وافى در توضيح اين حديث مى گويد: مـراد آن اسـت كـه گـنـاه ، هـمـواره بـر قـلب تـاثـيـر نـهـاده ، حـلاوت و صـفـاى آن را زايـل مـى كـنـد تـا ايـن كـه آن رويـش را كـه بـه سـوى حـق و آخـرت اسـت ، بـه سـوى بـاطـل و دنيا مايل گرداند. بنابراين ، حقيقت توبه ، عبارت است از بريدن نفس از تعلق بـه مـاده و نـفـى عـلاقـه و گـرايـش بـه عـالم اجـسـام ، بـه طـورى كـه ايـن عـمـل بـرايـش مـلكـه گـردد، و بـه سـراى تـطـهـيـر و هـمـراهـى بـا قـدسـيـان وصـول يـابـد. و بـدين سان ، ورطه حجاب و بعد، به سبب التفات به معقولات و تعلق به مجردات ، به كنار رود، چه دورى از يكى از اين دو روى ، موجب نزديكى به روى ديگر اسـت ، و از ايـن رو، حـضـرت صـلى الله عـليـه و آله فـرمود:
دنيا و آخرت چون دو كفه تـرازويـنـد كـه هـر كـدام سـنـگـيـنـى يـابـد، ديـگـرى سـبـك شـود.
و كـسـى از اهـل حـكـمـت گـفـتـه اسـت : آنـهـا چون دو هوويند كه انس يافتن با هر كدام ، موجب بيزارى از ديگرى است ، و بالجمله ، امور دنيوى و تعلق بدان ، موجب حرمان و مانع از تعلق به امور اخـروى اسـت و بـه قـدرى كه از هر يك دورى حاصل شود، ديگرى نزديك گردد
و حضرت صـلى الله عـليـه و آله از ايـن جـمـله تـعـبـيـر فـرمـود كـه :
دنـيـا راس هر گناهى است .
پـس تـوبـه مـعـتـبـر نـزد اهـل الله درسـت نـيـايـد جـز بـه اعـراض كـامـل از احـوال دنـيـوى ، بـه حـيـثـى كـه بـدانـها التفات نيابد و از نظر خويش دورشان گـردانـد؛ چـنـانـكـه در حـديـث آمـده اسـت : دنـيـا بـر اهـل آخـرت ، و آخـرت بر اهل دنيا، و هر دو بر اهل الله حرام گشته است و از اين رو گـفـتـه انـد: تـوبه بر سه قسم باشد: يكى توبه بندگان كه آن توبه از ترك طـاعـت و فـعـل قـبـيح است ؛ و ديگر توبه خاص اهل ورع كه توبه از ترك مندوب است ؛ و سـه ديـگـر توبه اخص من الخاص كه توبه است از التفات به غير خدا. و اين توبه ، مـخصوص اهل ولايت باشد كه غالبا در مرتبه حضورند، و توبه پيامبر اكرم صلى الله عـليـه و آله و اوليـاى خـدا از ايـن قبيل بوده است كه او صلى الله عليه و آله خود فرمود: گـاه دلم را كـدورتـى عارض مى شود، و من به راستى كه از خداى ، هر روز هفتاد بار آمرزش مى طلبم .)
منبع : توبه/استاد علامه حسن زاده آملى/ ترجمه ، تحقيق و اضافات از : ابراهيم احمديان
وقتي باران تندي مي بارد
نوشته شده توسطرحیمی 31ام تیر, 1392
وقتي باران تندي مي بارد، ظرف هاي زيادي زير بارش باران قرار مي گيرند؛ اما آنکه ظرف بزرگتري مي آورد، بهره بيشتري از آب شفابخش باران مي گيرد. چقدر خوب است ظرف بزرگي بياوريم تا هر چه بيشتر بهره گيريم و چه خوب مي شود اگر آن ظرف بزرگ تر.
راستي! براي رمضان امسال، براي اين بارش هاي ظرفي کوچک تر از هر سال يا شايد هم، هم اندازه با هر سال، بدون هيچ تغيير و تحولي.
قشنگ ترين نکته اين صحنه، آن است که ما همه ظرف هايي هستيم که خداوند ما را در برابر اين بارش قرار داده و حتي آن کس هم که توجهي به رمضان ندارد ناخودآگاه از اين رحمت سود مي جويد و تنها فرقش در مقدار اين رحمت است، چون خودش ظرفيتي کوچک دارد. خلاصه…
خوشا به حال آنها که امسال با روحي عظيم تر و ظرفيتي بيشتر، وجود خود را سرشار از باران رحمت الهي نمودند. خوشا به حال آنها که قدر را قدر دانستند و مشتاقانه، اشک وصال را در لابه لاي «بک يا الله» ريختند. خوشا به حال آنها که ناله هاي شيدايي را با «الهي بعلي» سر دادند و با خود عهد بستند که از اين پس علي وار زندگي کنند و از «الهي بالحسين» خواستند که حسين وار بميرند.
راستي که اين لذت هاي ماندگار شبهاي عبادت قدر را با هيچ لذتي نمي توان جايگزين کرد. فقط آنچه که مهم است حفظ اين حالت هاي روحي است که در سختي اش، نياز به توسل هويدا است. اما فکر نکنيم که اين حالت ها فقط براي يک عده خاص پيش مي آيند، فقط براي بعضي ممکن است بيشتر از بقيه باشد. يادم آمد چند روز پيش از خانمي که از وضع ظاهري اش فکر نمي کردم اصلاً اهل نماز و روزه باشد شنيدم که مي گفت:
راستي آدم وقتي روزه است يه حال ديگه داره!
رقیه رحیمی
دانلود کتاب"حماسه حسینی"استاد مطهری(جلد 2،1 و3)
نوشته شده توسطرحیمی 4ام بهمن, 1391برای دانلود کلیک راست کرده و گزینه “save target as” انتخاب کنید.
دانلود مستقیم بر روی گوشی با استفاده از بارکد QR
شما می توانید با استفاده از نرم افزار بارکد خوان بدون اتصال گوشی به کامپیوتر فایل را مستقیماً بر روی گوشی خود دانلود نمایید.
«ماهیت قیام حسینی» عنوان فصل سوم این کتاب است و فصل چهارم را سخنرانی آن شهید بزرگوار پیرامون «تحلیل واقعه عاشورا» تشکیل می دهد. «شعارهای عاشورا» عنوان فصل پنجم این کتاب می باشد. فصل ششم شامل هفت سخنرانی استاد شهید تحت عنوان «عنصر امر به معروف و نهی از منکر در نهضت حسینی» است. در این فصل، علاوه بر مورد بحث واقع شدن موضوع اصلی، «امر به معروف و نهی از منکر» مسائل اجتماعی و سیاسی روز نیز مطرح گردیده و «کارنامه مسلمین در قبال مسأله فلسطین» بررسی شده است.
«عنصر تبلیغ در نهضت حسینی» فصل هفتم این کتاب است که هفت سخنرانی استاد تحت همین عنوان را شامل می گردد.
جلد دوم مجموعه «حماسه حسینی» شامل نوشته ها و یادداشت های استاد شهید آیت اللّه مرتضی مطهری در این باب است. این کتاب حاوی مطالبی است که استاد شهید به مرور ایام نگاشته اند و هدف از این نگارش، یادداشت مطالب قابل توجه جهت مراجعات بعدی یا آمادگی برای سخنرانی بوده است. این مطالب از نظر اجمال و تفصیل متفاوت می باشند، به طوری که برخی از آن ها به صورت یک مقاله است و برخی دیگر چند سطری بیش نیست و در موارد اندکی، مطلب با اشاره بیان شده است.
این جلد از کتاب شامل هشت فصل است که موضوع برخی از آن ها همان موضوعات جلد اول است. برخی موضوعات و مطالب نیز اختصاصی است، به طوری که می توان گفت فصول جلد اول و دوم به نوعی مکمل یکدیگرند.
طومار غم (رنجنامة امام حسن مجتبي عليه السلام و مهدي موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف)
نوشته شده توسطرحیمی 22ام دی, 1391
تفاوت روزگار و شرايط سياسي و اجتماعي در نوع رفتار و واكنش اهل بيت عليهم السلام نسبت به جامعه، تأثير فراوان دارد؛
ولي آنچه انكار ناپذير است، هدف نوراني واحدي است كه در سرتاسر زندگي ائمه عليهم السلام دنبال شده است و با نگاه دوباره ميشود، اين اهداف و انگيزههاي مشترك را بازيابي كرد.
دوران پر از رنج و مصيبت سبط اكبر، امام حسن مجتبي عليه السلام و پذيرش صلح مصلحتي با دستگاه بنياميه در مواردي، مشتركاتي با دوران غيبت حضرت وليعصر عجل الله تعالي فرجه الشريف دارد براي اينكه روشنتر به اين موضوع بپردازيم در دو محور، برخي از سخنان نوراني امام حسن عليه السلام دربارة آن واقعه را بيان ميكنيم:
پيروي و همراهي
1. محور اول، يكي از شروط بهرهمندي مردم، از بركت حكومت اهل بيت عليهم السلام؛ پيروي و همراهي است. امام حسن عليه السلام ميفرمايد:
«… اي مردم! معاويه گمان ميكند، من او را به خلافت سزاوارتر از خود دانستم كه با او صلح كردم؛ معاويه دروغ ميگويد، در كتاب خدا و طبق فرمودة رسول برگزيده او، من از خودِ مردم به آنان اوليترم؛ به خدا سوگند! اگر از من پيروي و مرا ياري ميكردند؛ آسمان قطرات ]خير و بركت[ خود را بر ايشان احسان و زمين، بركت خود را برايشان عيان ميگردانيد».[1]
در اين فقرات، امام حسن عليه السلام، سبب خودداري از اقدام عملي را عدم پيروي و همراهي جمعي مردم خواندهاند؛ دربارة امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف هم، روشن است همانطور كه تمامي ائمه، خودداري از حضور و اقدام عملي در راستاي اهداف حكومت را عدم همراهي و حضور ياران، معرفي كردهاند، يكي از علل مطرح شده، براي غيبت، آمادگي مردم براي پذيرش آن حكومت بوده است و اينكه واقعاً از ايسمها و روشهاي ديگر مأيوس شوند و با آغوش باز، حكومت الهي اهلبيت عليهم السلام را بپذيرند؛ ولي از اين دليل كلي ـ كه براي غيبت امام زمان عليه السلام وجود دارد ـ برخي از كلمات نوراني امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف نيز بر اين مطلب تأكيد دارد از جمله در نامهاي فرمودند:
« لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمُ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُم»
«اگر شيعيان ما ـ كه خداوند بر طاعتش، موفقشان دارد ـ همدل و همرأي ميشدند ـ كه بر عهدي كه بر گردن آنهاست، عمل كنند ـ هرگز سعادت ديدار ما از آنان به تأخير نميافتاد و] اگر عمل ميكردند[ رستگاري با ديداري برخاسته از شناخت واقعي راستين دربارة ما به سوي آنان ميشتافت». [2]
صفحات: 1· 2