موضوعات: "مناسبت ها" یا "رمضان" یا "محرم" یا "ذی الحجه" یا "ذیقعده" یا "صفر" یا "پیاده روی اربعین" یا "رجب" یا "شعبان" یا "نوروز"
حکام عربستان سعودی بجای فرافکنی از امت اسلامی عذرخواهی کنند/ دنیای اسلام باید برای این مسئله فکر کند.
نوشته شده توسطرحیمی 5ام مهر, 1394رهبر معظم انقلاب اسلامی در ابتدای جلسه درس خارج فقه:
حکام عربستان بجای فرافکنی با عذرخواهی از امت اسلامی و خانوادههای داغدار، مسئولیت خود را در این حادثه سنگین بپذیرند.
حکام عربستان سعودی بجای فرافکنی از امت اسلامی عذرخواهی کنند/ دنیای اسلام باید برای این مسئله فکر کندب حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (یکشنبه) در ابتدای جلسه درس خارج فقه در سخنانی با اشاره به فاجعه بزرگ منا، تأکید کردند: دنیای اسلام سؤالات زیادی در این خصوص دارد و حکام عربستان بجای فرافکنی، باید با عذرخواهی از امت اسلامی و خانوادههای داغدار، مسئولیت خود را در این حادثه سنگین بپذیرند و به لوازم آن عمل کنند.
حضرت آیت الله خامنهای، حادثه تلخ منا و تبدیل شدن عید قربان به عزای امت اسلامی را یادآور شدند و افزودند: انسان لحظهای نمیتواند خود را از این غم فارغ بداند و این غم در چند روز اخیر بر دلهای ما و همه مسلمانان سنگینی می کند.
رهبر انقلاب، فرافکنی حکام عربستان و سر باز زدن از پذیرش مسئولیت این فاجعه را نادرست و اقدامی عقیم و بی اثر خواندند و گفتند: دنیای اسلام سؤالات زیادی دارد و جان باختن بیش از هزار نفر در این حادثه مسئله کوچکی نیست، بنابراین جهان اسلام باید برای این مسئله فکر کند.
ایشان همچنین تأکید کردند: این قضیه فراموش نخواهد شد و ملتها به طور جدی آن را دنبال خواهند کرد و سعودیها نیز باید به جای فرافکنی و متهم کردن این و آن، مسئولیت خود را بپذیرند و از امت اسلامی و خانوادههای داغدار عذرخواهی کنند.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
کعبه دوباره از تپش ناگهان پر است!
نوشته شده توسطرحیمی 4ام مهر, 1394شبنم فرضی زاده اردبیلی از شاعران کشورمان در واکنش به فاجعه تلخ و خونبار کشته شدن حاجیان در منا شعری
این شعر به شرح زیر است:
توفان رسیده حضرت دریا؟ بلا به دور
دل گیر میرسی به نظرها بلا به دور
شب پرسه میزند به خیالش ندیدهایم
او را کمین باغ تماشا؟ بلا به دور
فانوسهای گرم دعا را شکستهاند
درجاده های یخ زده حتی … بلا به دور
گم کردهاند راهِ خدا را چه بی نشان
سجاده های حوصلهی ما بلا به دور
کعبه دوباره از تپش ناگهان پر است
یعنی چه آمده سر دنیا؟ بلا به دور
این ابرهای تیره چرا دم نمیزنند
از خشکسالی بدِ فردا؟ بلا به دور
-شرمندهایم- و چشم به درگاه عاشقی
ای آسمان گناه زمین را… بلا به دور
طاقت بریدهایم و فقط ختم میشود
این غائله به دست تو آقا بلا به دور
منبع: خبرگزاری فارس
آنهایی که در منا کشته شدند،حقشان بود؟!
نوشته شده توسطرحیمی 4ام مهر, 1394اخبار دردناک یکی پس از دیگری از مکه و منا می آید و درد بر درد انباشته می شود.
دیگر همه در جریان فاجعه انسانی که در عربستان روی داده است قرار گرفته اند. زنان و مردانی که لباس احرام به تن کرده بودند، یعنی «دل از این دنیا شسته ایم و به می خواهیم به شیطان سنگ بزنیم»، در روزی که قرار بود عید مسلمانان شود، قربانی شدند و هزاران مسلمان در گوشه و کنار جهان عزادارشان. صحنه ای وحشتناک، دردناک و فاجعه ای انسانی. تصویر انبوه جنازه ها که روی هم انباشته شده اند، به این زودی ها از خاطرها زدوده نخواهد شد. عید مسلمانان عزای بشریت شد.
در این میان اما اتفاقی شاید دردناک تر روی داد که نمی توان بی تفاوت از کنارش گذشت. اگرچه حتی نوشتن درباره آن و سخن گفتن از آن مشکل تر باشد. فضای مجازی که در سال های اخیر خیلی خیلی سریعتر از فرهنگ استفاده از آن، رشد کرده است گاهی جلوه هایی از خود ما و هموطنانمان را نشان می دهد که باعث شرمساری است.
باور من این بود که هیچ کسی از کشته شدن انسان ها در یک حادثه نباید خوشحال باشد. باور من این بود که در پس این حادثه مانند خیلی از حوادث سال های اخیر، باید منتظر ابراز همدردی ها و اشک ها و تالم های هموطنانمان در فضاهای محازی و شبکه های اجتماعی باشیم.
اگرچه همه این ها بود، اما بودند عده ای کم و عجیب و غریب از هموطنانی هم که معتقد بودند آن هایی که کشته شده اند، حقشان بوده است. عده ای که شاید کینه شان از دولت سعودی را به صورت احمقانه ای بر سر کشته شدگان حادثه خالی می کردند. عده ای که ابایی نداشتند کینه شان را علنی کنند.
راه بستن تخصص اینهاست
نوشته شده توسطرحیمی 4ام مهر, 1394آیت الله علم الهدی:
وقتی نائب امام زمان می فرمایند عزای عمومی این به معنای عزادار بودن امام زمان است.
پیام رهبر معظم انقلاب در پی فاجعه منا:
نوشته شده توسطرحیمی 3ام مهر, 1394
دولت سعودی موظف است مسئولیت سنگین خود را در این حادثه تلخ بپذیرد/ سه روز عزای عمومی در کشور اعلام می کنم
در پی فاجعه مصیبت بار منا و کشته شدن جمعی از حجاج بیتالله الحرام رهبر انقلاب اسلامی پیامی صادر کردند.
به گزارش خبرگزاری حوزه به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، متن پیام معظم له بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
فاجعهی مصیبتبار امروز در منا که در آن جمع کثیری از ضیوفالرحمان و مومنانِ مهاجر الیالله از کشورهای گوناگون، اندوهی بزرگ در جهان اسلام پدید آورده و عید آنان را عزا کرده است. در میهن عزیز ما نیز دهها خانواده که مشتاقانه در انتظار عزیزان حجگزار خود بودند، اکنون به عزای آنان نشستهاند. اینجانب با قلبی سرشار از غم و همدردی با مصیبتدیدگان، این حادثه اندوهبار را به روح مطهر حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله و به ساحت مقدس ولی الله الاعظم حضرت صاحبالزمان (اروحنا فداه) که صاحبعزای اصلی است، و به همه بازماندگان و عزاداران در سراسر جهان اسلام به ویژه در ایران عزیز تسلیت عرض میکنم و رحمت خاصه خداوند غفور و رحیم و شکور را برای این میهمانان گرامیش و شفای عاجل آسیبدیدگان و مجروحان را از درگاه عطوفتش مسألت مینمایم و یادآور میشوم:
۱. مسئولان نمایندگی اینجانب و سازمان حج تلاش طاقتفرسای خود در شناسایی جانباختگان و معالجه مجروحان و اعزام به کشور و خبررسانی سریع را که سراسر امروز بدان مشغول بودند همچنان ادامه دهند و همه کسانی که توانایی دارند به آنان کمک کنند.
۲. هر گونه کمک ممکن را به حجاج دیگر کشورها نیز تعمیم دهند و حق برادری اسلامی را به انجام رسانند.
۳. دولت سعودی موظف است مسئولیت سنگین خود را در این حادثهی تلخ پذیرفته و به لوازم آن به قاعدهی حق و انصاف عمل کند. مدیریت غلط و اقدامات ناشایسته که عامل این فاجعه بوده نباید از نظر دور بماند.
۴. جانباختگان این حادثه انشاالله مشمول این کلام نورانی قرآناند که: «و من یخرج من بیته مهاجرا الی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی الله» این برای بازماندگان، تسلای بزرگی است. آنان پس از طواف و سعی و پس از ساعات پربرکت عرفات و مشعر و در حال انجام مناسک حج به دیدار معبود شتافتهاند، و انشاالله مورد لطف و رحمت ویژه احدیتند. اینجانب با تسلیت دوباره به عزادارن، سه روز عزای عمومی در کشور اعلام میکنم.
والسلام علی عباد الله الصالحین
سید علی خامنهای
دوم مهر یکهزار و سیصد و نود و چهار
منبع:حوزه نیوز
دانلود مداحی و مرثیه شهادت حضرت مسلم بن عقيل (علیه السلام)
نوشته شده توسطرحیمی 1ام مهر, 1394
حاج محمود کریمی
کوفه دلخواهم نبود (روضه) (شب اول محرم 93)
روضه حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام (شب اول محرم 93)
سلام رب جلیل سلام شاه شهیدان (مناجات) (شب اول محرم 93)
حاج میثم مطیعی
شباهت مسلم بن عقیل و امام حسین (ع) در تشنگی (مقتل) (شب اول محرم 93)
بوی پیراهن خونین کسی می آید (نغمه) (امیر عباسی) (شب اول محرم 93)
منو این همه غم ارباب ارباب (زمینه) (امیر عباسی) (شب اول محرم 93)
سید مهدی میرداماد
روضه حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام (شب اول محرم 93)
روضه ی حضرت مسلم (روز شهادت 1393)
چراغ قلب حرم آفتاب کعبه کجایی - مناجات (شب شهادت 93)
حاج سعید حدادیان
روضه حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام (شب اول محرم 93)
حاج محمد طاهری
ماه غم است و میکشیم از سینه (روضه) (شب اول محرم 93)
کربلایی جواد مقدم
سفیره تو گرفتاره شده غریب و آواره (زمینه) (شب اول محرم 93)
سفیر غریب امام حسین علیه السلام در کوفه
نوشته شده توسطرحیمی 1ام مهر, 1394
هر يك از ياران امام در كربلا به گونهاي جلوهگر شدند تا آينهاي از يك يا چند ويژگي امام خود باشند. همان یارانی که وقتی بزرگ مرد تاريخ اسلام، حسين بن علي عليهم السلام، از همراهان خود بيعت برداشت و فرمود راه بر شما باز است، آنها در پاسخ گفتند: «خدا را سپاس كه اين شرافت را به ما نصيب كرد كه در كنار شما به شهادت رسيم و اگر دنيا باقي باشد و ما در جاودان باشيم، قيام با شما را بر ماندن در اين دنيا ترجيح ميدهيم»
رهبران بزرگ - در راه حق يا باطل - همواره ياراني داشتهاند كه آنها را در تحقق بخشيدن به اهدافشان ياري ميكردهاند. اكنون سخن از ياران بزرگ مجاهدي است كه عقل بشري از درك مقامش عاجز است. او امام به حقي است كه همواره به سيره رسول خدا صلي الله عليه و آله و اميرمؤمنان عليهالسلام راه ميپيموده است. همان گونه كه شناخت رسول خدا صلي الله عليه و آله ميسر نيست، كمال حسين عليهالسلام هم مانع درك واقعيت آن خليفة الله است. هر كس كه از انسانيت، مردانگي و غيرت ديني سخن ميگويد، اگر با تاريخ اسلام آشنا باشد، ناخودآگاه نام حسين عليهالسلام به ذهن او پاي مينهد.
هر يك از ياران امام در كربلا به گونهاي جلوهگر شدند تا آينهاي از يك يا چند ويژگي امام خود باشند. همان یارانی که وقتی بزرگ مرد تاريخ اسلام، حسين بن علي عليهم السلام، از همراهان خود بيعت برداشت و فرمود راه بر شما باز است، آنها در پاسخ گفتند: «الحمد لله الذي شرفنا بالقتل معك و لو كانت الدنيا باقية و كنا فيها مخلدين الآثرنا النهوظ معك علي الاقامة فيها؛ خدا را سپاس كه اين شرافت را به ما نصيب كرد كه در كنار شما به شهادت رسيم و اگر دنيا باقي باشد و ما در جاودان باشيم، قيام با شما را بر ماندن در اين دنيا ترجيح ميدهيم» و البته امام عشاق نیز در تمجید از این سخن یاران باوفایش حجت را تمام کردند و فرمودند: من ياراني باوفاتر و بهتر از اصحاب خود نميشناسم، و اهل بيتي نيكوكارتر و وابستهتر از اهل بيت خويش سراغ ندارم، پس خداوند همه شما را جزاي خير عطا كند».
سخن از عشق بازی یاران حضرت حسین بن علی علیهم السلام حتما در این مقال کوتاه نمیگنجد که فقط شمهای کوچک از آن در شب عاشورای تاریخساز، گوهر پاک وجودی عشاق آن امام همام را طی سالیان متمادی صیقل داده و سبب پرورش روحهای بلند گشته است.
سفيران امام، زمينهسازان قيام
مسلم بن عقيل بن ابيطالب
«مسلم» پسر «عقيل» پسر «ابوطالب» عليهالسلام است. عقيل برادر امام علي عليه السلام و مسلم پسر عموي حسين عليهالسلام است. مادر مسلم كنيز بود و «عليه» نام داشت(۱) و عقيل او را از شام خريده بود.
سفير حسين در راه كوفه است ...
نوشته شده توسطرحیمی 1ام مهر, 1394حسین میا به کوفه کوفه حیا ندارد
چرا شهر اين چنين ترسيده است ؟ خانه ها و ديوارهايش از ترس مى لرزند… كجاست شكوه از دست رفته كوفه ؟…
كجاست هيبت ديرين كوفه ؟…
آيا به فراموشى سپرده است كه روزى پايتخت بوده است ؟!
مرد غريبى كه شب قبل ، هزاران نفر بر گرد او جمع شده بودند، پرسان است …
هم اكنون در كوچه هاى شهر، هراسان مى گردد…
هيچ كس نيست كه او را راهنمايى كند…
آيا او در مسؤ وليتى كه بر دوش دارد شكست خورده است ؟
او سفير حسين به كوفه يعنى پايتخت عظمت فراموش شده است .
كجايند آنانكه با وى براى انقلاب ، دست بيعت داده بودند؟…
كجايند آن همه شمشيرها و سپرها و آن همه كلماتى كه شبيه به برق آسمان و صداى رعد بودند؟!
چه شد كه آن ارتش بيست هزار نفرى ، اكنون مانند موش هايى شده كه از ترس به سوراخ خزيده و در دل زمين پنهان گشته اند؟!
مى انديشد كه فرياد بزند: «يا مَنْصُورُ اَمِتْ».
شعار انقلاب … فريادهايى كه در بدر سر داده مى شد…
شايد بار ديگر بر گِرد او جمع شوند…
شايد كاخ ظلم را بار ديگر محاصره كنند. امّا كسانى كه در روشنايى روز او را رها كرده اند، چگونه در دل شب سياه دوباره برمى گردند؟!
كسانى كه در روز روشن فرار كرده اند، آيا بار ديگر در سياهى شب بازمى گردند؟
«مسلم بن عقيل » گام برمى دارد…
گامهاى خسته خود را برمى دارد و مى گذارد. در جلو چشم او تمامى تصاوير هيجان انگيز، مجسم مى شوند. به همراه دو راهنماى خود از بيابانهاى سوزان و خشك عبور مى كند…
ريگهاى موّاج بيابان تفتيده … جايى كه نه آب است و نه آثار حيات و نه هيچ چيز ديگر جز دانه هاى شن داغ … تشنگى … سرگردانى !
دو راهنماى او از تشنگى در كوير جان داده اند و او بايد تنها به راه خود ادامه دهد. مى خواهد از همان راهى كه آمده بر گردد…
امّا حسين از او خواسته كه تا پايانِ راه برود. او، سفير حسين در راه كوفه است …
كوفه اى كه در پى به دست آوردن عظمت گذشته خويش است …
كوفه اى كه تشنه ديدار دوباره على بن ابيطالب است … تا عدل او را بسرايد… رحمت او را… همدردى او با فقيران و مسكينان را… كوفه اى كه مى خواهد دوباره از سخنان نغز او به طرب درآيد… كوفه اى كه از منبر متروك مى خواهد كه چشمه علم و فصاحت جارى كند… اينها رؤ ياها و آرزوهاى مردان موش صفتى است كه در سوراخها خزيده و از وحشت به خود مى لرزند. اينها آرزوهاى چونان گلى هستند كه نياز به بازوانى مسلّح دارند.
خستگى ، سفير را رنج مى دهد… مانند فرمانده شكست خورده اى گامهاى خود را به سختى برمى دارد… تلخى شكست را احساس مى كند… در مقابل ارتشى خيالى . جا داشت كه دهشتزده باشد. چگونه ارتش بزرگ او با يك شايعه دروغين پراكنده شد!… در مقابلِ لشكرى كه بزودى از شام مى رسد… لشكرى خيالى …
لشكرى كه ساخته خيال بيمار بود… خيالى كه از عقل يك موش برخاسته كه از گربه مى هراسد… تنها از نام او مى ترسد.
مرد غريب ، نفس زنان كنار خانه اى قديمى مى نشيند. گويا كه هنوز در صحرا گام برمى دارد… هنوز درّه را مى پيمايد.
«طوعه » در را باز مى كند؛ پيرزنى كه در انتظار پسرش مى باشد، همان پسرى كه رفته است تا با يافتن آن مرد جايزه بگيرد.
- آيا ممكن است كه جرعه اى آب به من بدهى ؟
زن شتابان مى رود و آب براى او مى آورد… قدرى از آب را مى نوشد و بقيه را بر روى سينه خويش مى ريزد. مى خواهد آتش كوير را كه در درون او شعله ور است خاموش كند.
پيرزن در حالى كه از نشستن وى ناراحت است مى گويد:
- مگر آب ننوشيدى اى بنده خدا؟!… پس برخيز و به خانه ات برو.
سكوت مى كند… سكوتى ناشناخته كه نمى خواهد كسى به راز او پى ببرد.
- برخيز! خداوند تو را عافيت دهد… اين درست نيست كه تو دَرِ خانه من بنشينى .
- چه كنم ؟… راه را گم كرده ام … و كسى نيست كه مرا راهنمايى كند.
زن وحشت زده مى پرسد: مگر تو كيستى اى بنده خدا؟!
- من «مسلم بن عقيل » هستم .
زن در حالى كه احساس خطر مى كند مى گويد:
- تو مسلم هستى ؟!… برخيز! پس برخيز.
- كجا، اى كنيز خدا؟!
- به منزل من …
و در آن افق تاريك درى گشوده مى شود… روزنه اى كه به نور منتهى مى گردد… لحظه اى از اميد… قطره اى آب در دل تفتيده كوير.
منزلى كوفى ، آن مرد آواره «مسلم بن عقيل » را در آغوش گرفته است ؛ ولى ساير منازل به صداى سمّ اسبانى گوش مى دهند كه در پى يافتن مردى غريب مى باشند.
منبع:غروب سرخ فام/مؤ لف : كمال السيّد/مترجم : سيّد محمّدرضا غياثى كرمانى
السلام ای غریب مدینه.../ صوت میثم مطیعی
نوشته شده توسطرحیمی 30ام شهریور, 1394
السلام ای غریب مدینه…
مداحی صوتی حاج میثم مطیعی
گلچین صوتی مداحی به مناسبت شهادت امام محمد باقر علیه السلام، اجرا شده از سال 1390 تا 1393 با نوای حاج میثم مطیعی در ادامه آماده دریافت است.
در همین کودکی چه پیر شدی، یادگار عزای عاشورا (روضه امام باقر علیه السلام)
نگاه کودکی ات دیده بود قافله را (روضه)
او ناخدای پنجمی این سفینه بود (روضه امام باقر علیه السلام)
حضرت باقر ای جان عالم (زمینه)
ز غربت تو مدینه غوغاست، زائرت امشب حضرت زهراست (زمینه)
دلا می سوزه برا غربت شما، برای قبر زار و خلوت شما (واحد)
یا باقرالعلوم: بین نماز وقت دعا گریه می کنی (نجوا)
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان؛
باز هم اول مهر آمده بود/حال و هوای اول مهر و یادآوری حماسه عاشورا و دفاع مقدس
نوشته شده توسطرحیمی 29ام شهریور, 1394
به بهانه آغاز سال تحصیلی
قیصر امین پور اگر چه در مورد شعر کودکان هم ید طولایی دارد اما وقتی قرار باشد در مورد شعر انقلاب و دفاع مقدس صحبت کنیم بیانصافی است نامی از قیصر امینپور، سید حسن حسینی و سلمان هراتی برده نشود. سه دوستی که طاقت پیری را نداشتند و هر سه دار فانی را وداع گفتند. قیصر امین پور در میان همه اشعارش شعری دارد که میتوان آن را بی بدیل در جامعه هنری دانست چرا که شاید بتوان گفت تنها شاعری که توانست به زیبایی شعری بسراید که هم حال و هوای اول مهر را داشته باشد و هم یادآور حماسه عاشورا و دفاع مقدس باشد قیصر است. شعری که حتی اگر آن را هزاران بار هم بخوانی باز روز اول مهر تنها شعری که در ذهنت تداعی میشود و ناخودآگاه زمزمه میکنی این است:
باز هم اول مهر آمده بود
و معلم آرام
اسم ها را می خواند.
اصغر پورحسین!
پاسخ آمد: حاضر.
قاسم هاشمیان!
پاسخ آمد: حاضر.
اکبر لیلا زاد…
پاسخش را کسی از جمع نداد.
بار دیگر هم خواند:
اکبر لیلازاد!
پاسخش را کسی از جمع نداد
همه ساکت بودیم
جای او اینجا بود
اینک اما، تنها
یک سبد لاله ی سرخ
در کنار ما بود
لحظه ای بود، معلم سبد گل را دید
شانه هایش لرزید
همه ساکت بودیم
ناگهان در دل خود زمزمه ای حس کردیم
گل فریاد شکفت!
همه پاسخ دادیم:
حاضر، ما همه اکبر لیلا زادیم
منبع: خبرگزاری فارس