« در سرداب به من الهام شد!حربه تکفیر؟ »

نماز با طمأنینه در سرمایی که اشک چشم یخ می‌زد

نوشته شده توسطرحیمی 12ام بهمن, 1395

 از جمله اعمالی که برای همه طبقات معنوی بندگان کارساز است، نماز است زیرا آن‌کسانی که درجه تعبد و اطاعتشان پایین است خود را با نماز به معبود متصل می‌کنند و همچنین اولیاءالله نیز با این عمل نیکو به طبقات والای بندگی می‌رسند.

 

خداوند متعال در قرآن می‌فرماید:

إِنَّ قُرْءَانَ ٱلْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا اسراء/78

نماز صبح به حقیقت، مشهود (نظر فرشتگان شب و فرشتگان روز) است

مرحوم راشد نقل می‏کند: اواسط زمستان بود که هیزم ما تمام شد، پدرم عازم کاریزک گشت تا هیزم بیاورد، مرا نیز با خود برد .یک ساعت مانده به اذان صبح از کاریزک برای رفتن به تربت به راه افتادیم، زیرا اگر می‏ماندیم تا آفتاب برآید، یخ زمین باز می‏شد و راه پیمودن با الاغ در میان گل و لای، کار دشواری بود.  شب بسیار سردی بود؛ سردی هوا گوش و گردن و دست و پا را می‏سوزاند. دو الاغ داشتیم که یکی را هیزم بار کرده بودند و مرا روی دیگری سوار کردند.

مردی بود به نام شیخ حبیب، از دوستان و مریدان پدرم تا روستای حاجی‌آباد همراه ما بود، در فاصله کاریزک تا حاجی‌آباد، پدرم همچنان که پیاده می‏آمد، نماز شبش را خواند. چون به حاجی‌آباد رسیدیم، صبح دمید و در آن هوای سرد و باد تندی که می‌وزید، روی آن زمین‌های یخ‌زده که بدن انسان را خشک می‏کرد، مرحوم حاج آخوند جلو ایستاد، رو به قبله و شیخ حبیب به او اقتدا کرد، نخست اذان گفت و سپس اقامه و با طمأنینه و خضوع، نماز صبح را با همان توجهی خواند که همیشه می‏خواند و سرمای شدید حتی اندکی هم روی نماز ایشان تأثیر نگذاشت،  در حالی که از چشمان من از شدت سرما، اشک می‏ریخت و دانه‌های اشک روی گونه‌هایم یخ می‌بست.1

رو به سوي قبله با آغوش باز      خويش را گم كن در آغوش نماز2

  1. با اقتباس و ویراست از کتاب فضیلت‌های فراموش‌شده
  2. شهرام محمدی
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(2)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
2 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: متین [عضو] 
5 stars

سلام دوست عزیز .
چقدر زیبا بود .
ممنون از شما

1395/11/13 @ 00:51
نظر از: ط.جمالی [عضو] 
5 stars

احسنت
بسیار زیبا بود
موفق باشید

1395/11/12 @ 23:50


فرم در حال بارگذاری ...