« حرم عشق کربلاست | صدای سیلی از کشمیر می آید عجب دردی است » |
نگاهی به اصل تسخیر در جهان هستی
نوشته شده توسطرحیمی 29ام تیر, 1395یکی از مضامین جالبی که در قرآن مطرح شده، اصل تسخیر زمین و آسمان ها و عناصر آن دو برای بشر است. طرح این مسأله در میان آیات به دو صورت است: گاهی به صورت جزئی و موردی و گاهی به صورت کلی و عمومی.
گونة اول) موارد جزئی
نمونه هایی از موارد جزئی به شرح ذیل است؛
تسخیر کشتی:
وَسَخَّرَ لَکمُ الْفُلْک لِتَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ [1] و کشتی را برای شما رام گردانید تا به فرمان او در دریا روان شود.
تسخیر آبها:
وَسَخَّرَ لَکمُ الأَنْهَارَ؛ [2] و رودها را برای شما مسخر کرد.
تسخیر خورشید و ماه:
وَسَخَّر لَکمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ [3] و خورشید و ماه را که پیوسته روانند، برای شما رام گردانید.
تسخیر شب و روز:
وَسَخَّرَ لَکمُ اللَّیلَ وَالنَّهَارَ؛ [4] و شب و روز را [نیز] مسخر شما ساخت.
تسخیر دریاها و ماهیها:
وَهُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکلُواْ مِنْهُ لَحْمًا طَرِیا؛ [5] و اوست کسی که دریا را مسخر گردانید تا از آن گوشت تازه بخورید.
تسخیر باد برای سلیمان:
فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ؛ [6] پس باد را در اختیار او قرار دادیم.
گونة دوم) موارد کلی
در میان آیات به مواردی بر می خوریم که به صورت کلی و عمومی زمین و آسمان ها را مسخّر بشر معرفی می کنند:
أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکم مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَیکمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً؛ [7] آیا ندانستهاید که خدا آنچه را که در آسمان ها و زمین است مسخر شما ساخته و نعمت های ظاهر و باطن خود را بر شما تمام کرده است.
اول) معناشناسی
تفاسیر در ارتباط با معنای تسخیر، مواردی را مطرح کردهاند؛ [8] جهانِ پیرامون به گونهای است که انسان می تواند در آن دخل و تصرف کند، ستارگان به انسان ها یاری می رسانند، آدمی از نور خورشید و حرارتش بهره می برد، ابر و باران سبب احیای زمین و رویش گیاهان می شوند، زمین رام بشر است، خاک منافع بیشماری برای آدمی دارد، سنگ ها در اختیار انسان است و آدمی از منافع بیشمار کائنات بهره می برد.
تسخیر در اصطلاح بدین معنا است؛ [9] فاعل، فعل خویش را به گونهای قرار دهد که اوامر او را انجام دهد؛ مثلاً هرگاه قلم، مسخّر نویسنده باشد، بدین معنا است که نویسنده می تواند قلم را به ارادة خویش به حرکت درآورد یا هرگاه فردی خدمت گذاری را تسخیر می کند، بدین معنا است که طبق اراده و خواست او خدمترسانی می کند. بر این اساس تسخیر کائنات بدین معنا خواهد بود که خالق، کائنات را به گونهای آفرید که طبق فرمانش عمل کنند.
خداوند، جهان را آفرید. جهانی که مخلوق اوست، مملوک و فرمانبر او نیز است. عالم هستی به گونهای آفریده شده که از مشیت و ارادة خداوند تبعیت می کند. خداوند به کائنات فرمان داد تا در «خدمت» بشر باشند و اجازه دهند آدمیان در آن دخل و تصرف کنند و از «منافع» زمین و آسمان بهره برند.
از این مطالب به دست می آید که اولاً) کائنات پیش از آنکه مسخّر انسان باشد، مسخّر خالقند. این خداست که به مخلوقاتش فرمان می دهد تا در اختیار بشر باشند.
ثانیاً) نکته مهم اینکه مسخّر بودن زمین و آسمان برای بشر، معنایی جز خدمت گذاری و امکان بهرهبرداری ندارد. هرگز تسخیر، بدین معنا نیست که انسان، مالک زمین و آسمان باشد و در آن هر گونه بخواهد تصرف کند. ارتباط کائنات با انسان فقط در قالب «خدمت و نفع» قرار می گیرد؛ ازاین رو تمام اجزای سیارة منجمد از خالق خویش، فرمانی بدین شرح دریافت کردهاند:
دوم) اهداف
خداوند، جهانی با عظمت آفرید و آن را در اختیار بشر قرار داد تا از آن نفع ببرد و از منافعش استفاده کند. تسخیر جهان برای انسان، اهداف و غایاتی دارد. خداوند به آن ها در خلال آیاتش اشاره کرده است:
خداوند، جهان را مسخّر انسان قرار داد تا آدمی «شکر» کند. شکر، درجات و مراتبی دارد که یکی از آن ها شکر عملی است؛ بدین معنا که انسان از تک تک اجزای عالم با توجه به مصالح واقعی و رضایت خالق بهره ببرد. اگر آدمی از ابرها، بادها، گیاهان، دریاها و خشکیها استفاده می کند و امکان این استفاده را خداوند به وی داده است، این بهره بردن، علتی دارد و آن اینکه انسان تمام بهرهها و نفعبریهای خویش را در قالب قوانین الهی و قواعد کائنات محقق سازد:
کذَلِک سَخَّرْنَاهَا لَکمْ لَعَلَّکمْ تَشْکرُونَ؛ [10] اینگونه آن ها را برای شما رام کردیم؛ امید که شکرگزار باشید.
از دیگر غایات تسخیر جهان، «تسبیح» است. خداوند، جهان را برای بشر مسخّر فرمود تا آدمی، همراه تمام هستی، تنزیه و تسبیح خدا را انجام دهد:
إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ یسَبِّحْنَ بِالْعَشِی وَالْإِشْرَاقِ؛ [11] ما کوهها را با او مسخر ساختیم [که] شامگاهان و بامدادان، خداوند را نیایش می کردند.
خداوند از رام کردن جهان برای انسان، مقصود دیگری هم دارد. اگر جهان، رام انسان شده است، بدین دلیل است که وی راه یابد، هدایت شود و به بزرگی، جلالت و عزّت الهی نائل شود:
کذَلِک سَخَّرَهَا لَکمْ لِتُکبِّرُوا اللَّهَ عَلَی مَا هَدَاکمْ؛ [12] اینگونه [خداوند] آن ها را برای شما رام کرد تا خدا را به پاس آنکه شما را هدایت کرده، به بزرگی یاد کنید.
حاصل آنکه زمین برای انسان، آسایش و آرامش فراهم می کند. زمین و عناصرش رام بشر شده و این سیاره منجمد و بزرگ برای بشر خاضع شده است. گیاهان و درختان برای انسان، شادی می آفرینند. جهان به گونهای خلق شده که بشر از آن شادمان می شود و لذت می برد. عناصر زیستی از آدمی حفاظت کرده، زیبایی را به چشم او می نشانند، باغ ها میوه می دهند، آب ها به روح بشر لطافت می بخشند، میوه ها و سبزه ها با رنگ های مختلف، بوم نقاشی بزرگی برای افراد ساختهاند، تماشای گیاهان و نگریستن به گلبرگ ها و غنچه ها زیر نور زرّین خورشید، آدمی را غرق در شادی و آرامش می کنند، باران زمین را زنده می کند، تفریح با آب روحیهبخش است، تنفس در هوای پاک، سبب تندرستی و آرامش روحی می شود، دست خلقت، روز و شب را به نفع انسان قرار داده است و کوه ها و آسمان ها دست به دست هم دادهاند تا استمرار حیات بشر را ممکن سازند. در یک جمله، خداوند، کائنات را در خدمت بشر قرار داد و مسخّر او ساخت. جهان هستی به انسان ها خدمت می کند و در این خدمت، هیچ چیزی از آن ها نمی ستاند.
پی نوشت ها
[1]. ابراهيم/ 32.
[2]. همان.
[3]. ابراهيم/ 33.
[4]. همان.
[5]. نمل/ 14.
[6]. ص/ 36.
[7]. لقمان/ 20.
[8]. طوسي، التبيان، ج8، ص281؛ مغنيه، المبين، ج1، ص542؛ رازي، روض الجنان، ج15، ص296؛ فيضي دکني، سواطع الالهام، ج4، ص296؛ بيضاوي، انوار التنزيل، ج4، ص215؛ ابنعاشور، التحرير و التنوير، ج21، ص116؛ نخجواني، الفواتح الالهيه، ج2، ص134؛ آلوسي، روح المعاني، ج11، ص92؛ فخر رازي، مفاتيح الغيب، ج25، ص124.
[9]. طباطبايي، الميزان، ج16، ص230.
[10]. حج/ 26
[11]. ص /18.
[12]. حج/ 37.
سلام بسیار زیبا
http://seyyedehelham.kowsarblog.ir/
فرم در حال بارگذاری ...