« اوقات فراغتبایدها و نبایدهای گفتار از دیدگاه قرآن کریم »

هدف از آفرینش چیست؟

نوشته شده توسطرحیمی 1ام تیر, 1397

همه ما در درون خود با اين سؤال مواجه هستيم كه چرا ما خلق شديم؟ اين سؤال با ذكر دو مطلب حل مى‏شود. اول اينكه هدف خدا از آفرينش چيست؟ دوم اينكه هدف از خلق شدن ما چيست؟

پاسخ مطلب اول اين است كه هر كس كارى را انجام مى‏دهد براى آن است كه نقص خود را با آن كار برطرف كند. احتياجى دارد و مى‏خواهد آن احتياج را برطرف كند، تا به كمال برسد. به عبارت دیگر یک فاعل ناقص ، برای نکمیل نقص خود دست به انجام کاری می زند مثلا کسی احساس گرسنگی یا تشنگی می کند و به دنبال تهیه آب و غذا می رود. اما اگر در خود احساس نقصی نکند و بی نقص باشد دیگر معنی ندارد کاری را با هدف تکمیل نقایص و نیازهای خود انجام دهد.

پس فاعل نا متناهی ای چون خدا که کمال محض و مطلق است و هیچ کمبود و احتیاجی ندارد دیگر این سؤال صحيح نيست كه كمال مطلق براى چه اين كار را انجام مى‏دهد. هر فاعلى كارى را انجام مى‏دهد كه به كمال برسد، خود كمال مطلق به چه منظور كارى را انجام مى‏دهد؟

بلكه درباره كمال مطلق اينطور گفته مى‏شود كه: او چون كمال مطلق و خَيِّر محض است و يكى از شعب كمال، جود و سخا است، از چنين ذاتى، جز خير و احسان و جود، صادر نمى‏شود و آن افاضه هستى است، افاضه هستى بهترين جود است.

در سوره ابراهيم فرمود: «إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ» اگر همه مردم روى زمين كافر شوند نقصى بر خدا وارد نيست و كمبودى براى خدا ايجاد نمى‏شود.

بعضى‏ها كارى را انجام مى‏دهند براى اين كه سودى ببرند، مثلًا كسى خانه‏اى مى‏سازد كه در آن سكونت كند يا خانه‏اى مى‏سازد كه بفروشد و از آن سود ببرد. غرض از خانه سازى در اين جا، سود بردن صاحب خانه است.

گاه هدف از ساختن اين بنا سود بردن نيست، جود كردن است، مثل كسى كه وضع مالى‏اش از راه حلال درست است، مسكن دارد و در عين حال براى دانشجويان خوابگاه مى‏سازد. او سودى نمى‏برد ولى جود مى‏كند، اگر اين كار را نكند ناقص است، سخا ندارد، چون مى‏خواهد به جود و سخا كه يك كمال است برسد خوابگاه مى‏سازد.

پس بعضى‏ها ناقصند، كار انجام مى‏دهند تا سود ببرند، بعضى‏ها ناقصند كارى انجام مى‏دهند تا جود كنند. ذات اقدس اله نه از قسم اول است نه از قسم دوم، نه جهان را آفريد كه سودى ببرد و نه جهان را آفريد كه جودى كند [كه اگر نكرده بود معاذاللّه ناقص بود] او غَنّىٌ عَنِ الْعالَمين است.

كسى كه هستى محض و كمال صرف است كمبودى ندارد تا كارى را انجام دهد و آن كمبود را رفع كند؛ بلكه چون عين كمال است، جود و سخا از او ترشح مى‏شود و نشأت مى‏گيرد. او خودش هدف است و عين الهدف، منزّه از آن است كه هدف داشته باشد.

اما در پاسخ به سوال دوم که هدف از خلق شدن ما چیست ؟ باید گفت انسان، موجودى است كه هم مى‏انديشد و هم عمل می کند  پس از دو جهت باید هدف از خلقت انسان را بررسی کرد اول انسان از حیث اندیشه و معرفت، چه افق هایی برای وی در نظر گرفته شده است دوم: انسان از حیث عمل باید چکار کند؟

اما از حیث اندیشه و معرفت، خداوند در قرآن می فرماید هدف از آفرينش انسان اين است كه او جهان را با ديدگاه الهى ببيند و بشناسد:

«اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عِلْماً» اين مجموعه آفريده شد تا شما با ديد الهى جهان را ببينيد و بدانيد همه اين‏ها مخلوق يك مبدأ است، مبدأيى بنام خدا كه عين قدرت است و «بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدير» است، عين علم است و «بكل شى‏ء عليم» است، چيزى از علم و قدرت او خارج نيست.

>

اعتقاد به مبدأيى كه علم و قدرتش نامتناهى است براى ما سازنده است، به اين صورت كه چون او به همه چيز عالِم است پس مواظبيم كه آلوده نشويم و چون به همه چيز توانا است مواظبيم كارها را با او در ميان بگذاريم و فقط از او كمك بخواهيم.

البته بعضى از موجودات به خدا نزديك‏ترند و كمال برترى دارند و مى‏شود به آنها متوسل شد و از آنها شفاعت گرفت. شفاعت و توسل هم نه با توحيد مخالف است و نه با شرك موافق، بلكه با توحيد ناب سازگار است. به عنوان مثال  همه ما وقتى تشنه مى‏شويم آب مى‏نوشيم، وقتى به روشنى نيازمند شديم از آفتاب كمك مى‏گيريم با اين كه آب و آفتاب را خدا آفريد، ولى در حقيقت براى نورگيرى به آفتاب و براى رفع عطش به آب متوسل شده‏ايم. ما به آفتاب توسل مى‏جوييم نه اين كه آفتاب را مبدأ نور بدانيم، اين عين توحيد است.

در مورد توسل به اهل بیت هم  به اين معنى نيست كه آنها را مبدأ وجود بدانيم، بلكه همان طور كه آب مى‏نوشيم تا زنده بمانيم، از آب حيات زندگانى اين خاندان هم بهره مى‏گيريم تا عالِم شويم.

در آيه مذكور فرمود: يكى از اهداف آفرينش انسان اين است كه عالم شود به علمى كه به درد او مى‏خورد، علمى كه او را به غير خداوند واگذار نكند، نه به‏ خودش متكى كند نه به غير خدا.

اما از حیث عمل هم خداوند در سوره ذاریات فرموده است: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» يعنى آفرينش جن و انسان براى اين است كه خداپرست شوند و غير خدا را نپرستند، چون ممكن نيست بشر دين نداشته باشد. هر كسى بالاخره دينى دارد، يعنى قانونى را احترام مى‏كند، حرف كسى را گوش مى‏كند، اگر آن كس، خدا بود دين اين شخص اسلام است كه: «انَّ الدّينَ عِنْدَ اللَّه الاْسْلامْ» و او مسلّماً اوامر خدا را اطاعت مى‏كند، از نواهى پرهيز مى‏كند و از ارشادات خدا كمك مى‏گيرد.

اگر اين راه را طى نكرد و نفس خود را به جاى خدا نشاند، مى‏شود هواپرست. اينكه بعضى‏ها مى‏گويند: من هر کاری خودم بخواهم و تشخیص دهم انجام می دهم، يعنى هواى من خداى من است، من هر جا بخواهم مى‏روم، هر چه بخواهم مى‏كنم يعنى دين من برابر هوس من تنظيم مى‏شود، اين همان است كه  خداوند در قرآن مى‏فرمايد: «أَ رَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ» چنين كسى هواپرست است.

بنابراين هيچ كس بى دين نيست، يا خدا پرست است يا هواپرست.

پس قرآن كريم فرمود: انسان بايد در بخش عمل خداپرست و در بخش نظر خدابين باشد. مجموعه اين دو، هدف علمى و عملى آفرينش انسان را تشريح مى‏كند.

 

 

منبع : حوزه نت

 


فرم در حال بارگذاری ...