« برنامه اندرویدی کاملترین مجموعه دعاها ی صوتی با قابلیت دانلوددیدگاه امام خمینی درباره مبارزات آیت الله کاشانی »

همسر حضرت عمران، از صادقین و مخلصین

نوشته شده توسطرحیمی 30ام تیر, 1395
 

إِذْ قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَک ما فِی بَطْنِی مُحَرَّراً فَتَقَبَّلْ مِنِّی إِنَّک أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ [1]

(بیاد آور)هنگامی که همسر عمران گفت: پروردگارا! همانا من نذر کرده ام آنچه را در رحم دارم، برای تو آزاد باشد(و هیچ گونه مسئولیتی به او نسپارم تا تمام وقت خود را صرف خدمت در بیت المقدّس کند،) پس از من قبول فرما، که براستی تو شنوای دانایی.

معنای سخن مادر مریم:” نَذَرْتُ لَک ما فِی بَطْنِی مُحَرَّراً

کلمه” نذر” به معنای این است که انسان چیزی بر خود واجب کند که واجب نباشد، و کلمه” تحریر"، به معنای آزاد کردن از قید و زنجیر است، و به همین جهت آزاد کردن برده را هم تحریر می گویند، و نیز نوشتن کتاب را هم تحریر می گویند، چون با این عمل مفاهیم و آن معانی که در محفظه ذهن و فکر زندانی است آزاد می شود، و کلمه” تقبل” به معنای قبول کردن چیزی است از روی رغبت و رضا، مانند تقبل هدیه و تقبل دعا و امثال آن. و اینکه فرمود: قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَک ما فِی بَطْنِی دلالت دارد بر اینکه این مناجات را وقتی کرده که به فرزندش حامله بوده است، و حملش از عمران بوده، و این مناجات خالی از اشاره به این نکته نیست که همسر وی عمران در آن روزها زنده نبوده، و گرنه او حق نداشت فرزند در شکم خود را مستقلا تحریر کند.

هم چنان که آیه شریفه: وَ ما کنْتَ لَدَیهِمْ إِذْ یلْقُونَ أَقْلامَهُمْ أَیهُمْ یکفُلُ مَرْیمَ[2] که سخن از این دارد که برای تعیین کفیلی برای مریم قرعه کشی کردند، نیز به بیانی که در تفسیرش می آید دلالت دارد بر اینکه همسر وی در آن روز زنده نبوده.

این نکته هم روشن است که تحریر فرزند چه به وسیله پدر باشد یا مادر، تحریر از بردگی نیست و دختر عمران برده نبوده، تا مادرش او را آزاد کند، پس تحریر در این آیه آزاد کردن از قید ولایتی است که والدین بر فرزند خود دارند، و با داشتن آن ولایت، او را تربیت می کنند، و در مقاصد خود بکار می برند و اطاعتشان بر فرزند واجب است.

پس با تحریر، فرزند از تسلطی که پدر و مادر بر او دارند خارج می شود، دیگر پدر و مادر، او را بخدمت نمی گیرند، و اگر این تحریر به وسیله نذر و بخاطر خدا انجام شود، معنایش این می شود که این فرزند در ولایت خدا داخل شود، تنها او را بپرستد و خدمت کند و خدمت خدا کردن به این است که در مسجد و کلیسا و اماکن مقدسه ای که مختص عبادت خدا است خدمت کند، در حالی که اگر این نذر نبود، فرزند می بایست پدر و مادر خود را خدمت می کرد.

نکته ها

چنانکه در تفاسیر و کتب روایی آمده است: دو خواهر به نام های «حَنّه» و «اشیاع»، که اوّلی همسر «عمران» از شخصیت های برجسته بنی اسرائیل و دومی همسر زکریای پیامبر بود، بچّه دار نمی شدند. روزی «حَنّه» زیر درختی نشسته بود، پرنده ای را دید که به جوجه هایش غذا می دهد. محبّت مادرانه، آتش عشقِ به فرزند را در وجود او شعله ور ساخت، در همان حال دعا کرد و مستجاب شد. از سوی دیگر به شوهرش الهام شد که فرزندش از اولیای خدا خواهد بود و بیماران را شفا و مردگان را زنده خواهد کرد. وقتی «حَنّه» حامله شد، تصوّر کرد آن فرزندی که قرار است کارهای خارق العاده انجام دهد، پسر خواهد بود، لذا نذر کرد که فرزندش خدمتکار بیت المقدّس شود. امّا چون نوزاد به دنیا آمد، دیدند دختر است. آنها فهمیدند که آن الهام الهی در مورد خود مریم نبوده است، بلکه درباره فرزند او خواهد بود.[3]

پیام ها

1-رشد معنوی زن تا آنجا بالا می رود که بعد از سال ها انتظار، فرزند خود را نذر خدمت خانه خدا می کند. «قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَک»

2-افراد دوراندیش، قبل از تولّدِ فرزند به فکر مسیر خدمات او نیز هستند.«نَذَرْتُ لَک ما فِی بَطْنِی مُحَرَّراً»

3-نذر باید خالصانه باشد. «نَذَرْتُ لَک»

4-خدمت در مسجد به قدری ارزشمند است که اولیای خدا عزیزان خود را قبل از تولّد نذر آن می کنند. «نَذَرْتُ لَک…»

5-موضوع نذر، تاریخی بس طولانی در ادیان الهی دارد. «رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ»

6-مادر، نوعی ولایت بر فرزند دارد. «نَذَرْتُ لَک ما فِی بَطْنِی»

7-میان گذشت از فرزند و برگزیدگی خداوند رابطه است. «اصْطَفی…آلَ عِمْرانَ…نَذَرْتُ لَک ما فِی بَطْنِی مُحَرَّراً»

8-کسانی در خدمات دینی موفّق ترند که تمام وجود خود را صرف خدمت نمایند، نه بخشی از وقت را. «مُحَرَّراً»

9-خدمت فرزند به مادر، حقّ طبیعی مادر و قابل گذشت است. «مُحَرَّراً»

10-اگر عزیزترین و محبوب ترین چیزها را می دهید، به فکر قبولی آن نیز باشید.«فتَقبَّل»

منبع : اختصاصی پایگاه حوزه نت

پی نوشت ها

[1] آل عمران/ 35

[2] آل عمران/ 44.

[3] كافى، ج 1، ص 535.





فرم در حال بارگذاری ...