« این زنان چه کرده بودند ؟ | حساب خدا بزرگتر است » |
وهابيت و تحقير مقام انبياء و اولياء
نوشته شده توسطرحیمی 10ام مهر, 1391 گفتنى است که اين افکار مخالف با نصّ صريح قرآن است، آنجا که مى فرمايد: (وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّـلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآءُوک فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ )(4) «و اگر آنان که به خود ستم کرده بودند، پيش تو مى آمدند و از خدا آمرزش مى خواستند و پيامبر براى آنان طلب آمرزش مى کرد، قطعاً خدا را توبه پذير مهربان مى يافتند».
و از قول برادران حضرت يوسف نقل مى کند که از حضرت يعقوب خواستند تا براى آنان از خدا طلب مغفرت کند (يـأَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا)(5) آيا آنها مشرک بودند؟
و از طرفي مخالف با روايات صحيح اهل سنّت مى باشد چنانکه نقل مى کنند: «أصاب الناس قحط في زمن عمر رضي اللّه عنه، فجاء رجل إلى قبر النبي صلى اللّه عليه وسلّم، فقال: يا رسول اللّه! هلک الناس، استسق لأمّتک، فأتاه رسول اللّه صلّى اللّه عليه وسلّم في المنام، فقال: إئت عمر فاقرأه منّي السلام، وأخبره أنّهم مسقون، وقل له: عليک الکيس.
قال: فأتى الرجل عمر فأخبره، فبکى عمر رضي اللّه عنه، وقال: يا ربّ ما آلوا إلاّ ما عجزت عنه»(6).
در زمان عمر، مردم دچار قحطى و خشکسالى شدند، مردى کنار قبر پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)آمد و گفت: اى رسول خدا مردم نابود شدند، از خداوند براى امّتت طلب باران کن، رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) در عالم خواب به آن مرد فرمود: نزد عمر برو و از جانب من به او سلام برسان و بگو: بزودى باران خواهد آمد و سيرآب خواهيد شد، و بگو: کيسه سخاوت را گسترده ساز.
آن مرد ماجراى خوابش را براى عمر نقل کرد، قطرات اشک از چشمان عمر جارى شد و گفت: خداوندا کوشش و جديت کردم، ولى هميشه ناتوان و عاجز بودم.
ابن حجر در فتح البارى و ابن کثير در البداية والنهاية مى گويند: اسناد اين روايت صحيح است(7).
ابن حجر مى نويسد: مردى که خواب ديده بود بلال بن هلال از اصحاب رسول اکرم (صلى الله عليه وآله وسلم)بود(8).
سيره تمامى مسلمين بر اين امر در طول تاريخ استوار بوده و هست بطورى که «حصني دمشقي» شافعى مى نويسد: «وقال (ابن تيمية): «من استغاث بميت أو غائب من البشر، بحيث يدعوه في الشدائد والکربات ، ويطلب منه قضاء الحاجات … فإنّ هذا ظالم، ضالّ، مشرک».
هذا شيء تقشعرّ منه الأبدان، ولم نسمع أحداً فاه، بل ولا رمز إليه في زمن من الأزمان، ولا بلد من البلدان، قبل زنديق حرّان ـ قاتله اللّه عزّ وجلّ ـ وقد جعل الزنديق الجاهل الجامد، قصّة عمر رضي اللّه عنه دعامة للتوصّل بها إلى خبث طويته في الإزدراء بسيد الأوّلين والآخرين وأکرم السابقين واللاحقين، وحطّ رتبته في حياته، وأنّ جاهه وحرمته ورسالته وغير ذلک زال بموته، وذلک منه کفر بيقين وزندقة محقّقة»(9).
«ابن تيميه» گفته است: هر کس به مرده و يا فرد دور از نظر استغاثه کند و در گرفتاريها از وى استمداد کرده و طلب حاجت نمايد، ظالم، گمراه و مشرک است.
از اين سخن «ابن تيميه»، بدن انسان مى لرزد، اين سخن، قبل از زنديق حرّان «ابن تيميه» از دهان کسى در هيچ زمان و هيچ مکان بيرون نيامده است، اين زنديق نادان و خشک، داستان عمر را وسيله اى براى رسيدن به نيت نا پاکش در بى اعتنايى به ساحت حضرت رسول اکرم (صلى الله عليه وآله وسلم) قرار داده و با اين سخنان بى اساس مقام و منزلت آن حضرت را در دنيا پايين آورده است، و مدعى شده است که حرمت و رسالت آن بزرگوار پس از رحلت از بين رفته است. اين عقيده به يقين کفر و در واقع زندقه و نفاق است).
پی نوشت:
(1) الردّ على الأخنائي: 18.
(2) الردّ على الأخنائي: 25.
(3) الجامع الفريد، کتاب الزيارة لابن تيمية: 438، المسألة السابعة.
(4) نساء: 64.
(5) يوسف: 97.
(6) تاريخ دمشق: 44/346 و 56/489، الإصابة: 6/216، المصنّف لابن أبي شيبة: 7/482، وکنز العمّال: 8/431.
(7) فتح الباري: 2/412، في باب سؤال الناس الإمام الاستسقاء إذا قحطوا، والبداية والنهاية: 7/105. في واقعة سنة ثماني عشرة.
(8) فتح الباري: 2/412.
(9) دفع الشبه عن الرسول : 131.
منبع: وهابیت / دکتر سيد محمد حسيني قزويني
صفحات: 1· 2
سولُ اللّه صلى الله عليه و آله و سلّم :
مِن إجلالِ اللّه إجلالُ ذي الشَّيبهِ المُسلم .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلّم :
احترام به مسلمان سالخورده ، احترام به خداوند است .
الكافي : 2 / 165 / 1 منتخب ميزان الحكمة : 308
فرم در حال بارگذاری ...