« کاری که توکل می کند ؟دانلود مولودی جشن میلاد حضرت علی اکبرعلیه السلام+ دانلود »

ویژگی ها و مزایای توقیعات مقدسه حضرت مهدی (عج)

نوشته شده توسطرحیمی 8ام خرداد, 1394


غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد…


       توقیع به معنی امضا کردن نامه و فرمان، و نشان کردن برنامه و منشور می باشد، و نیز پاسخهایی است که بزرگان و دولتمردان، زیر سؤالها و درخواستهای کتبی که از ایشان می شود نویسند (لغتنامه دهخدا) . توقیع نویسی از دیرباز بین حکام و فرمانروایان رواج داشته، و موارد بسیار زیادی از توقیعات آنها در متون تاریخی و غیره به چشم می خورد. کتاب توقیعات کسری نمونه ای از این آثار است، و نیز در صبح الاعشی (10/292 به بعد) و تمامی دو مجلد یازده و دوازده و قسمتی از جلد سیزده را با ذکر توقیعات بسیار، با موضوعات مختلف پرداخته است، همچنین در العقد الفرید (2/226 به بعد) طی چند فصل توقیعات مختلفی آمده است. در کتب روائی، فقهی و تاریخی شیعه قسمتی از مکتوبات ائمه اطهار (ع) به عنوان «توقیعات» آمده عمده آنها از لحاظ کمیت و کیفیت توقیعاتی است که از سوی امام زمان حضرت حجة بن الحسن ارواحنا فداه صادر گردیده است، و توقیعات صادره از ائمه دیگر بسیار کمتر بوده، و از بعضی از ایشان در حد اطلاع ما هیچ توقیعی به دست نیامده است. برای نمونه به این موارد اشاره می کنیم: چند توقیع کوتاه از حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) توقیعی از حضرت موسی بن جعفر (ع) (کشف الغمه، 3/33) توقیعاتی از امام رضا (ع) (اصول کافی، 1/107) ؛ عیون الاخبار الرضا، 2/86) و چندین توقیع از هر یک از ائمه: حضرت جواد و حضرت هادی و حضرت عسکری (ع) (بحار الانوار، 2/181، 50/103، 280 302) . اکنون به طور اجمال، بخشهایی از ویژگی ها و مزایای توقیعات مقدسه حضرت مهدی (عج) را بیان می کنیم و به بررسی عمومی و کلی مسائل طرح شده در آنها می پردازیم:

>

1) رابطه اعجاز با توقیعات، نظر به اینکه توقیعاتی که در پاسخ به سؤالات و درخواستها صادر می شد، معمولا ظرف سه روز انجام می گرفت، شاید نتوان ادعا کرد همه آنها توأم با اعجاز بوده، گرچه نحوه صدور توقیعات و چگونگی ارتباط نواب خاص امام زمان با آن حضرت فاش نشده است، اما در بخشی از توقیعات، معجزه آمیز بودن آنها کاملا مشهود است، و به طور قطع می توان گفت صدور آنها به طور عادی صورت نگرفته است (تاریخ الغیبة الصغری، 430 به بعد) . مثلا در سال 312 ق، از سوی حضرت بقیة الله، در مورد گمراهی و انحراف ابن ابی عزاقر شلمغانی، توقیعی صادر گشت، که ناظران عینی گفته اند: هنوز مرکب آن تر بود و خشک نشده بود (الغیبة، شیخ طوسی، 195 به بعد؛ بحار الانوار، 51/376) . و نیز محمد بن فضل موصلی شیعه بود ولی نیابت جناب حسین بن روح را قبول نداشت، روزی هنگام بحث با یکی از دوستانش به نام حسن بن علی وجناء و به پیشنهاد او برای آزمودن نایب امام (ع) مطلبی را کاملا محرمانه با هم توافق کردند، و حسن بن علی وجناء کاغذ سفیدی از دفتر موصلی جدا کرد، و قلمی تراشید و با آن بدون مرکب مطالبی بر روی آن ورقه نوشت، سپس آن را مهر کرد و توسط خدمتکار نزد حسین بن روح فرستاد. ظهر همان روز جواب نامه در همان ورقه ارسالی آمد که فصل به فصل با مرکب نوشته بود (الغیبة، شیخ طوسی، 192 193 و مشابه این اعجاز در کمال الدین، 2/488 به بعد) . همچنین از ابوحسین اسدی روایت شده که گفت:

توقیعی توسط شیخ ابوجعفر محمد بن عثمان عمروی بدون اینکه من از او سؤالی کرده باشم به من رسید، بدین عبارت: «بسم الله الرحمن الرحیم، لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر کسی که درهمی از اموال ما را حلال شمارد» .

اسدی گوید به خاطرم رسید که این توقیع درباره کسی است که درهمی از مال ما را حلال شمارد، نه کسی که حلال نداند و از آن بخورد، گوید به خدا سوگند که چون بار دیگر در توقیع نظر کردم دیدم به همان مضمونی که در دلم بود تغییر یافته است: «لعنت خدا و فرشتگان، و همه مردم بر کسی که درهمی از مال ما را به حرامی بخورد» (الاحتجاج، 2/300 به بعد) .

این معجزات در مرحله صدور بود، اما در متن خود توقیعات موارد بسیار زیادی از معجزات مشهود است که بیشتر به صورت خبرهای غیبی از حوادث آینده کارها و مذاکرات خصوصی، شفای بیماران، حاملگی و خصوصیات مولود و غیره می باشد (کلمة الامام المهدی، ترجمه فارسی، 1/194 به بعد؛ فهرست موضوعی توقیعات) .

2) استدلال به توقیعات، علمای شیعه در رشته های مختلف اعتقادی، فقهی و اخلاقی به توقیعات حضرت مهدی (عج) استناد و استدلال می کنند، بعضی از علما اصل صدور توقیع را از آن حضرت، از جمله دلایل وجود شریف آن بزرگوار شمرده اند، مانند مرحوم شیخ علی اکبر نهاوندی در این باره چنین گفته است: «تمامت این توقیعات شریفه و مکتوبات منیفه چنانکه در اول رقم دوم از توقیعات ذکر نموده ایم از جمله دلایل بر ثبوت و اثبات وجود فائض الجود آن بزرگوار است، زیرا که مکتوب و توقیع بدون کاتب و موقع، بلکه مطلق اثر بدون مؤثر نشود و نشاید» (العبقری الحسان، 2/208) . در فقه نیز توقیعات را به منزله یک دلیل و حجت شرعی می شمارند و در استنباط احکام به آنها استناد می کنند، این کار با بررسی سند و ارزیابی راویان توقیع از جهت دیانت و وثاقت شروع می شود، چنانکه قاعده برخورد با هر حدیث و روایت همین است و پس از اطمینان یافتن از صحت سند، بر آن اعتماد می کنند و به عنوان یک حدیث معتبر با آن مواجه می شوند، آنگاه دلالت آن را به بحث می گذارند، و در صورتی که در اخبار، معارضی برای آن یافت شود، طبق قواعد علم درایه و فقه، به چگونگی جمع بین هر دو، ترجیح نص بر ظاهر می پردازند (اخبار علاجیه، تعادل و تراجیح) .

3) خط توقیعات، به طوری که در چندین مورد راویان تصریح کرده اند، توقیعات مقدسه حضرت مهدی (عج) به دستخط شریف خود آن حضرت صدور می یافته، و جمعی از بزرگان محدثین و وکلای حضرتش با آن آشنا بوده، و آن را می شناختند و عباراتی همچون: «فوقع بخطه، بخط اعرفه، رأیت التوقیع بخطه و…» دلیل این مطلب است (تاریخ الغیبة الصغری، 430 به بعد؛ حکمة الامام المهدی، 1/399) و بنابر بعضی از روایات، خط مبارک امام زمان (عج) به خط پدر بزرگوارش بسیار شباهت داشته است (مناقب، 3/533) و با توجه به اینکه در طول مدت نیابت نواب اربعه، این توقیعات به طور یکنواخت ظاهر می گشت شیوه ای کاملا مطمئن برای یقین به صدور آنها از شخص امام (ع) بود، و راه را برای افراد فرصت طلب و مغرض می بست که هرگز نتوانند نامه های جعلی به نام آن حضرت درست کنند، و مردم را به وسیله آنها فریب دهند. البته توقیعات را به خط امام (ع) معمولا بعضی از افراد معتمد مشاهده می کردند. سپس از روی آنها نسخه برداری و رونویسی می شد، یا مضمون آنها را به ذهن می سپردند، ولی بعضی از توقیعات را به اقتضای مصلحت در بین عموم شیعیان منتشر می ساختند.

4) همه توقیعات حضرت مهدی (عج) توسط نواب خاص آن جناب برای افراد ظاهر می گشت، و ارتباط کتبی با حضرتش فقط از طریق ایشان انجام می گرفت، و حتی وکلای آن حضرت که در بلاد مختلف بودند، نامه های خود و دیگر افراد را به بغداد نزد نایب امام می فرستادند، و از او پاسخ دریافت می کردند، شیخ طوسی در کتاب الغیبه (صفحه 257) می گوید: «و در زمان سفیران ستوده آن حضرت، جمعی از افراد مورد وثوق بوده اند که از سوی سفرای منصوب شده اصلی، توقیعات بر آنان وارد می شد…» ، و نیز صاحبنظران در شرح احوال و ذکر خصوصیات جمعی از وکلا، این نکته را متذکر شده اند (کلمة الامام المهدی، 1/145 به بعد) . شایان تذکر است که طبرسی در احتجاج (1/318 325) دو نامه از حضرت مهدی ارواحنا فداه به شیخ مفید نقل کرده است، این نامه ها توسط شخص مورد اعتمادی به شیخ مفید رسیده ولی نام آن شخص ذکر نشده است. چند تن از مؤلفین این دو نامه را در شمار توقیعات آن حضرت آورده اند (مستدرک سفینة البحار، 8/341) . همچنین بعضی از معاصران پیامی که از سوی آن حضرت برای مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی، توسط مرحوم شیخ محمد کوفی شوشتری نقل شده، به عنوان توقیع ذکر کرده اند.

5) مدت خروج توقیع، توقیعاتی که در پاسخ به سؤالات صدور می یافت، به طور معمول ظرف دو تا سه روز می رسید، چنانکه از چند روایت استفاده می شود، و این مدت در ذهن افراد متمرکز بوده است، و برنامه نایبان چنین بوده که سؤالات و تقاضاهای مراجعه کنندگان را در یک ورقه می نوشتند، سپس جواب آنها یکجا می آمد (الغیبة، شیخ طوسی، 184، 190؛ تاریخ الغیبة الصغری 435) . نحوه دیدار نایب امام با آن حضرت فاش نشده است. و گاه جواب سؤالی را شفاهی می گفتند، که نایب شخصا آن را ابلاغ می کرد و بسا می شد که اصلا جواب نمی فرمودند، از جهت مصلحتی که حضرت مهدی (عج) می دانستند، مثلا کسی از امام تقاضا دارد که برایش دعا کند تا خداوند به او فرزند پسری عطا فرماید، ولی چون امام می داند که چنین چیزی نصیب آن شخصیت نیست پاسخی نمی دهد. (الغیبة، شیخ طوسی، 195) . و مانند شخصی که جواب نامه اش نیامد، بعد معلوم شد که از مذهب تشیع برگشته و قرمطی شده است (الارشاد، شیخ مفید، 232) و اما توقیعاتی که بدون سؤال و درخواست افراد صادر می گشت وقت معینی نداشت، و هر موقع که امام (عج) صلاح می دانست، توقیعی می نوشت و مطلبی اظهار می فرمود.

6) مطالب مطرح شده در توقیعات، موضوعاتی که در توقیعات حضرت ولی عصر (عج) آمده است، شامل بسیاری از معارف و حقایق دینی، و امور تربیتی و برنامه های زندگی فردی و اجتماعی می باشد، که فهرست اجمالی آنها بدین قرار است: الف) مباحث عقیدتی، در زمینه های مختلف توحید، نبوت، امامت، معاد و غیره؛ ب) امور اجتماعی، شامل مسائل اخلاقی، تربیتی، و شئون اقتصادی و مشکلات مالی؛ ج) وظایف و تکالیف شیعیان در عصر غیبت، بیان چگونگی توجه به خداوند، ایجاد زمینه های خودسازی، نحوه ارتباط با ایشان و پیروی از آن حضرت و آمادگی برای برپائی حکومت عدل گستر او؛ د) بیان قسمتی از احکام و مسائل فقهی، در مورد نماز، روزه، حج، نذر، خمس، نکاح و غیره؛ ه ) مطالبی در امور شخصی کسانی که از آن حضرت درخواست می کردند از قبیل نامگذاری فرزند، آزادی برده و کنیز، انتخاب دوست، اجازه سفر و غیره؛ و) نصب و تأیید وکلا و نواب و دیگر امور مربوط به ایشان، افشا کردن تزویر مدعیان دروغین، و طرد و لعن غلات و منحرفین.

7) دفع خطر از شیعیان، در آن عصر که حکام ستمگر، برای شناسایی و شکنجه و آزار و نابودی شیعیان و پیروان اهل بیت عصمت (ع) کمر بسته بودند، و احیانا نقشه های ماهرانه ای طرح می کردند تا بلکه بتوانند تمامی آنها را از بین ببرند، تنها راه خلاصی از دامهای شیطانی بدخواهان، همین توقیعات بود. به دو نمونه در این باره توجه می کنیم: اول یکبار که در مورد وکلا و نمایندگان حضرت (ع) نزد خلیفه غاصب سعایت شده بود، وی برای شناسایی و دستگیری آنان چنین دستور داد افراد ناشناسی را همراه با پول نزد آنها به جاسوسی بفرستید، اگر کسی از آنها چیزی پذیرفت او را دستگیر کنید. در این هنگام از ناحیه مقدسه حضرت مهدی (عج) خطاب به همه وکلا فرمانی صادر شد که از هیچکس چیزی نپذیرند، و از گرفتن خودداری کنند، و خود را بی اطلاع نشان دهند (کافی، 1/525) . دوم: در یک زمان از سوی حضرت ولی عصر (عج) دستوری صادر شد که از زیارت کاظمین و کربلا نهی کرده بودند. پس از چند ماه معلوم شد خلیفه در آن موقع دستور داده بود که هر کس به زیارت رود، در کمینش باشند و او را دستگیر کنند (کافی، 1/525) .

8) بیزاری از منحرفان، در عصر غیبت صغری افرادی به عناوین مختلف و با مقاصد گوناگون به دروغ ادعاهایی می کردند و سعی داشتند دوستان و پیروان ائمه (ع) را به سوی خود جلب کنند، و آنها را فریب دهند و گمراه سازند و با توجه به اینکه این قبیل افراد کم و بیش در بین شیعیان آن زمان و یا دست کم در بعضی از مناطق شیعه نشین شهرت و احترامی داشتند، و غالبا زیر پوشش ادعای نیابت و سفارت حضرت مهدی (عج) دامهای خود را می گسترانیدند، لذا خطر آنها برای شیعیان و مسلمانان، از خطر کفار مشرکین بدتر بود، و افشای تزویر و کشف نقاب از چهره کریه ایشان، و طرد آنها از جوامع دینی، ضرورت داشت. از همین روی توقیعات مهمی درباره این افراد و بیزاری حضرت ولی عصر (عج) از آنها، از سوی آن جناب صدور یافته، و مایه رسوایی و انزوای آنها شده است.

9) توقیعات در کتابها و آثار بزرگان، نخستین کسی که توقیعات را جمع آوری کرده است: محدث گرانقدر ابوالعباس عبدالله بن جعفر حمیری می باشد. و از جمله اصحاب امام رضا و امام جواد و امام هادی و امام عسکری علیهم السلام بوده، عصر غیبت صغری را نیز درک کرده، و توقیعات را به خط امام (عج) دیده است. (رجال، نجاشی، 152 به بعد؛ معجم رجال الحدیث، 10/145) . از عبارت نجاشی بر می آید که توقیعات امام حسن عسکری (ع) را تدوین کرده است، گرچه آقا بزرگ در (الذریعه، 4/401) گفته: «التوقیعات الخارجة من الناحیة المقدسة…» . فرزندان او احمد و جعفر و حسین و محمد نیز همگی با حضرت ولی عصر ارواحنا فداه مکاتبه داشته اند که سه توقیع در پاسخ به سؤالات محمد بن عبدالله حمیری در کتاب احتجاج آمده است. همچنین زیارت معروف «آل یس» و دعای بعد از آن، ضمن توقیعی خطاب به او صادر شده است. همچنین در منابع اولیه حدیث همچون کافی؛ کمال الدین؛ ارشاد؛ غیبت شیخ طوسی؛ احتجاج و غیره و نیز مجموعه های بزرگ حدیث، و کتب معتبره متأخرین مانند: بحار الانوار؛ وسائل الشیعه؛ وافی؛ مستدرک الوسائل و الصحیفة المهدیة در فصلهای خاص و یا به طور پراکنده، توقیعات بسیاری آمده است. در عصر حاضر نیز آثار ارزشمندی در این زمینه انتشار یافته است، از جمله: تاریخ الغیبة الصغری؛ کلمة الامام المهدی، ترجمه فارسی و استدراک، نشر آفاق (تهران، 1407 ق) ؛ توقیعات مقدسه، اثر جعفر وجدانی؛ مجموعه سخنان، توقیعات و ادعیه حضرت بقیة الله، از خادمی شیرازی؛ نواب اربعه، راسخی نجفی.

10) یک نمونه از توقیعات، از محمد بن ابراهیم بن مهزیار نقل شده که گفت: وارد عراق شدم در حالیکه شک و تردید داشتم، پس این توقیع برایم صادر گشت: «به مهزیاری بگو آنچه از سخنان دوستانمان در منطقه خودتان نقل کردی، دانستیم، به آنها بگو: مگر سخن خداوند را نشنیده اید که فرموده: ای کسانی که ایمان آورده اید اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید رسول و ولی امر خودتان را (نساء، 59) آیا جز این فرمان که تا روز قیامت وظیفه را مشخص کرده دستور دیگری هست؟ مگر نمی بینید که خدای عز و جل برایتان پناهگاههایی قرار داده تا بدانها پناه برید و نشانه هایی نهاده که به وسیله آنها راه یابید، از عهد آدم (ع) تا زمانی که امام قبلی (حضرت عسکری (ع)) ظاهر گردید، هرگاه نشانه و روایتی ناپدید شد نشانه و پرچمی دیگر آشکار گردید، و هر زمان که ستاره ای افول نمود ستاره دیگری طلوع کرد و چون خداوند او را قبض روح فرمود پنداشتید که پروردگار عز و جل وسیله و واسطه بین خود و خلقش را قطع نمود، هرگز چنین نبوده و نخواهد بود تا روز رستاخیز فرا رسد، و امر خداوند آشکار گردد، و آنان را خوش آیند نباشد. ای محمد بن ابراهیم در آنچه که به سوی آن گام برداشته ای تردید به خود راه مده که خداوند زمین را از حجت تهی نگذارد، مگر نه پدرت پیش از وفاتش به تو گفت: هم اکنون کسی را بیاور که این سکه های طلا را سنجش و قیمت گذاری کند، و چون انجام این کار به تأخیر افتاد و پیرمرد ترسید مبادا پیش از عملی شدن دستورش در گذرد، به تو گفت تو آنها را برای خودت قیمت کن. آنگاه کیسه بزرگی بیرون آورد و به تو داد، و سه کیسه و همیانی که سکه های مختلفی در آن بود نزد خود داشتی، پس آنها را ارزیابی کردی و در آن کیسه گذاشتی، و پدرت با مهر خود آن را مهر کرد، و به تو گفت تو نیز مهر کن، پس اگر زنده ماندم خودم به آن سزاوارترم، و چنانچه از دنیا رفتم، از خداوند اول نسبت به خودت و بعد در مورد من بپرهیز، و مرا خلاص کن و چنان باش که به تو گمان دارم. خداوند تو را بیامرزد، دینارهای اضافی را که بر مجموع سکه های مربوط به منظور داشته ای که کمی بیش از ده دینار بود از آنها بیرون بیاور، و از سوی خود باز پس گیر که زمانه از گذشته دشوارتر است. خداوند ما را کفایت می کند و وکیل خوبی است» (کمال الدین، 2/486؛ بحار الانوار، 53/185؛ کلمة الامام المهدی، 1/362) .

منابع: در متن مقاله آمده است.

منبع: دایرة المعارف تشیع، ج 5

حوزه نت


فرم در حال بارگذاری ...