موضوع: "مقالات"

اندیشه سیاسی فقیهان شیعه

نوشته شده توسطرحیمی 21ام شهریور, 1395
 مطالعه و نگرش در تفکرات سیاسی شیعه، از مقولات ارجمند و شایسته ای است که متأسفانه، تحقیق و کاوشی در خور و بایسته، در باره آن انجام نیافته است. فاصله داشتن تشیع از حکومتهای سیاسی، تا دوره های اخیر، این گمان را پرورانده است که شیعه، از فلسفه سیاسی و نیز فقه سیاسی مدون و یا قابل تدوین، بی بهره است. از این روی، بررسی جامع از سیر آرا و نظریات عالمان شیعی، می تواند در تصحیح این تلقی، مؤثّر افتد و اندیشه سیاسی را در تاریخ تفکّر شیعی، نمایان سازد.

نکته دیگر آن که مطالعه سیر تاریخی روند تفکّر سیاسی در میان فقها و عالمان شیعی، می تواند روند تغییرات و تحولات را در اندیشه سیاسی شیعه، روشن و آشکار گرداند و در پرتوی آن، شرایط بیرونی و درونی تغییرات و تحولات آر، روشن شود. اندوهمندانه بایستی اعتراف داشت که نقص نگرش تاریخی در مسائل نظری در حوزه های دینی، موجب آن شده است که برخی از آرا و سنّته، اعتباری مضاعف بیایند و تنها نظر و شیوه مقبول به حساب آیند.مطالعه تاریخی نظریات، می تواند این نقیصه را از بین برد و مقولات نظری را در بستر تاریخی آن، بنشاند و قدرت تحلیل افزونتری ر، نصیب سازد.

در پیشگفتار این نوشتار، بایستی یادآور شد که در این مقال دیدگاه کلامی مفید، درباره امامت، مورد اشارت قرار نگرفت. این مبحث، گرچه مقوله ای عقیدتی ـ سیاسی است، اما چون مفید و دیگران، عمدتاً از زاویه ای کلامی به آن نگریسته اند، بدین جهت، به یاد کرد آن نپرداختیم. دیگر آن که گرچه تمامی در دسترس کتابهای شیخ مفید، مورد مراجعه بود، امّا در این مبحث، از کتاب ارزشمند ایشان: المقنعه، که چندی است با تحقیق جامعه مدرسین قم نشر یافته است، بهره جستیم.

بی تردید، درگامهای اولیه که کاری مدوّن و منظم صورت نپذیرفته، گامهای اولیه لرزان و لغزنده است. از این روی، تذکرات خوانندگان بصیر و دانشور می تواند در تکمیل این تحقیق، کمک و یاری رساند.

ادامه »

اصول و مبانی اندیشه سیاسی شیعه

نوشته شده توسطرحیمی 21ام شهریور, 1395

شیعیان معتقدند که اندیشه های سیاسی این مذهب مانند اصول اعتقادی آن منشأ الهی دارند که برای روشن شدن این موضوع ویژگی های مهم این اندیشه بررسی می شود.

الف) حاکمیت الهی

در اندیشه سیاسی، منشأ و سرچشمه حاکمیت الهی است و به قبول و نفی مردم بستگی ندارد؛ با این همه، شرط اساسی تحقق این حاکمیت، پذیرش مردم است.(1) هرگاه مردم این حاکمیت را بپذیرند، حاکم از سوی خدا خواهد بود و ارتباط مردم با او نزدیک رابطه ولایی است واین رابطه ولایی، در همه جا جریان دارد.
هرگاه مردم این حاکمیت را بپذیرند، حاکم از سوی خدا خواهد بود و ارتباط مردم با او نیز یک رابطه ولایی است و این رابطه ولایی، در همه جا جریان دارد.
در نظام ولایی، آن چیزی که امت را با ولی خود پیوند می دهد، عصمت و علم الهی ولی است که اطاعت را واجب می کنند و این از مهم ترین ویژگی های شیعه است که یک رابطه ولایی با انبیا و اولیا دارد. (2)
مهم ترین و جهانی ترین مشخصه‌ى اندیشه و آرمان سیاسی تشیع، دستیبابی به عدالت و صلح جهانی و زندگی مسالمت آمیز با هر گروه و طایفه ای است که سر جنگ با دین ندارد(3) و با حاکمیت خداوند در زمین مخالف نیست.

ادامه »

نفاق و منافقین ازمنظرقرآن+دانلود متن مقاله

نوشته شده توسطرحیمی 15ام شهریور, 1395

چکیده

نفاق رفتاری است  ناشی از انگیزه‌های مادی و دنیوی؛ در چنین حالتی بشر به راستی و از درون به امری معتقد نیست بلکه از روی انگیزه های خاص تظاهر به اعتقاد می نماید.در ریشه‌یابی نفاق و رفتار منافقان به این نتیجه می‌رسیم که اهل نفاق انگیزه‌های مختلفی داشته‌اند و عوامل گوناگون منشأ نفاق و رفتار منافقانه است. در این نوشتار کوشش گردیده تا بر پایه کتاب الله و روایات معصومین(علیهم السلام)  به بخشی از این  گونه عوامل و رفتارها اشاره شود.

اصل مقاله 2026 K

عنوان مقاله [English]

Hypocrisy and the hypocrite in Quran

چکیده [English]

Mundanely caused, hypocrisy happens when, in spite of not believing in  one point, one  pretends to it. To find out the reasons making one to act hypocritically, we may reach to different causes. Based on Quran and  traditions, some of  hypocritical behaviors and their roots are to be mentioned in this paper.

ادامه »

نفاق و منافق‏ (مقاله)

نوشته شده توسطرحیمی 15ام شهریور, 1395

حضرت صادق عليه السلام در اين باب، چهره پليد منافق را معرفى مى‏كند.

منافق آن انسان خبيثى است كه نظير او نيست و تاريخ بشر شريرتر و مضرتر و آلوده‏تر و ظالم‏تر از او را به ياد ندارد.

منافق چندرو، جاسوس، عامل بيگانه، خائن، ستمكار و انسانى بى‏دين و موجودى تبهكار و حيوانى بسيار خطرناك در لباس آدمى است.

منافق انسانى متقلّب، دغل‏باز، اهل غش، حيله ‏گر، بى‏ كرامت، بى ارزش و مغضوب حق و اولياى الهى است.

نفاق خطّى خطرناك، چهره‏اى بى ‏باك، صفتى ناپاك و حالتى دردناك است.

ايشان با حيله و نيرنگ و با قيافه ‏اى آراسته و چهره‏اى مذهبى و در لباسى دلسوزانه، جهت پيشبرد اهداف پليد خود و خدمت به اربابان ظالم خويش و كمك به شياطين، خود را در جامعه اسلامى جا زده و از ضربه زدن به ملت اسلام و شؤون فرهنگى و اقتصادى و اجتماعى و دينى و دنيايى و آخرتى مردم، به هيچ عنوان باك ندارند.

اينان در زمان رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله نيز بوده و براى اين كه شناخته نشوند خود را زير پرده دين و ديندارى پنهان مى‏كردند.

منافقان هميشه در تدارك نابودى اسلام و مسلمانان هستند، امّا اراده حضرت حق اجازه چنين جسارتى در همه تاريخ به كفر و شرك و نفاق نداده است.

آرى، اين است نفاق و منافق.

ادامه »

در چه مواردی زن می تواند حق طلاق داشته باشد؟

نوشته شده توسطرحیمی 11ام شهریور, 1395

در اسلام، طلاق حق طبیعی مرد است به شرط اینکه روابط مرد با زن جریان طبیعی خود را طی کند؛ یعنی مرد از زن به خوبی نگهداری کند، حقوق او را ادا کند و با او حسن معاشرت داشته باشد و اگر قصد زندگی با او را ندارد، به خوبی و نیکی او را طلاق دهد و از طلاق او امتناع نکند.

امروزه در بسیاری از نقاط جهان اختیار طلاق مطلقا در دست قاضی است و تنها دادگاه می‌تواند حکم طلاق را جاری کند، در حالیکه به نظر اسلام چنانکه گفتیم، وقتی شعله حیات زندگی خانوادگی، از ناحیه مرد خاموش شد، نمی‌توان با زور و اجبار دادگاه، زن را در کنار مرد نگه داشت، بلکه روال طبیعی فسخ و انحلال خانواده انجام شده و طلاق صورت می‌گیرد.

  خلاصه این‌که از نظر اسلام اگر مرد نسبت به همسرش بی‌علاقه باشد، اسلام اجازه طلاق را به مرد داده است و این اختیار و حق طلاق را از مرد سلب نکرده است و موافقت زن را شرط ندانسته است، چرا که عدم موافقت زن با طلاق یعنی زن با اجبار قانون بخواهد خود را همچنان محبوب شوهرش قرار دهد که این از نظر روانشناسی زنان، بدترین اهانت به زن و برای او بسیار شکننده است. اما در نقطه مقابل، اسلام حق طلاق را به طور طبیعی در اختیار زن قرار نداده است، چرا که اگر زن نسبت به شوهر بی‌علاقه گردید، مرد از نظر روحی و روانی برای خود اهانت نمی‌داند که با اجبار قانون، همسرش را نزد خود نگه داشته و به تدریج او را به خود علاقه‌مند سازد و او را در کنار خود حفظ نماید. البته آنچه در این زمینه گفته شده است، وضعیت غالب و عمومی در روابط و روانشناسی زن و مرد است، هر چند موارد استثناء وجود داشته و نیز زن با رفتار خویش می تواند محبت همسر را جلب کند، اما اینها موارد غالب و عمومی نیست و قوانین متناسب با عموم افراد، جعل می‌شود.

ادامه »

علل افزایش طلاق در عصر حاضر

نوشته شده توسطرحیمی 9ام شهریور, 1395

  طلاق عاطفی

 درمقاله ای بررسی شد؛(۱)
علل افزایش طلاق در عصر حاضر
پژوهشكده باقر العلوم(علیه السلام) درمقاله ای با موضوع :اسلام و مساله طلاق چرایی حلال بودن طلاق و انحصار حق طلاق با مردان را مورد بررسی قرار داده است .

در این مقاله که بخش نخست آن منتشر می شود ضمن بیان منفور و مبغوض بودن طلاق در اسلام، ثابت شده است که به دلیل طبیعت زن و مرد راه طلاق نباید به طور مطلق بسته باشد، بلکه در جایی که امکان ادامه زندگی نیست نباید به زور قانون زن و مرد را در کنار هم نگه داشت و نیز ثابت شده است که طبیعت و روانشناسی زن و مرد اقتضا می‌کند که حق طلاق به طور عادی و طبیعی در اختیار مرد باشد هر چند در مواردی نیز زن می‌تواند از دادگاه تقاضای طلاق نماید یعنی راه طلاق از ناحیه زن نیز بسته نیست هر چند محدود است.

 سئوالات اصلی که این مقاله در پی پاسخگویی به آنهاست عبارتند از:

*  چرا با آنکه طلاق، در اسلام بسیار مبغوض است، اما در عین حال حلال است؟ چرا طلاق تحریم نشده است؟

*  چرا حق طلاق در اسلام عمدتاً در اختیار مرد است؟ ظلم آشکار به زنان و نشانه سلطه مردان به زنان است، چرا اسلام چنین حکمی را تشریع کرده است؟

دنیای مدرن و طلاق:

  با آنکه در گذشته زندگی بشر، تلاش‌های فکری و قانونی برای جلوگیری از طلاق، هرگز به اندازه امروز نبود و مانند امروز درباره علل پیدایش و افزایش و راه‌های جلوگیری از طلاق به فکر نبودند، اما طلاق در گذشته بسیار کمتر از امروز بود. طبیعی است علت افزایش طلاق در دنیای امروز وضعیت زندگی اجتماعی و روابط و اخلاق انسان مدرن است که علل طلاق و گسست خانواده را فزونی بخشیده است.

ادامه »

آتانازی در ادیان بزرگ جهان

نوشته شده توسطرحیمی 8ام شهریور, 1395

نوع مقاله: مقاله پژوهشی

نویسنده:آنجلیکا زیاکااستادیار دانشگاه ارسطو یونان

 

جکیده:

آتانازی یا مرگ ترحمی از پیچیده‌ترین مسائل در مباحث اخلاقی، شرعی و حقوقی جهان امروز است.

در این میان نقش ادیان و مذاهب گیتی در جهت‌دهی به نگاه پژوهشگران این حوزه بر کسی پوشیده نیست. در این مقاله گزارش کوتاهی از نگاه ادیان مختلف جهان به مسألۀ آتانازی (چه به شکل فعال و چه منفعل) ارائه خواهیم داد و تاحد ممکن این نظرات را تحلیل خواهیم کرد. در ابتدا نظر سه دین توحیدی یعنی اسلام، مسیحیت و یهودیت را بررسی می‌کنیم. سپس به سراغ هندوئیسم و جینیسم می‌رویم و در نهایت از آیین‌های خاور دور نظر بودیسم، تائوئیسم، مکتب کنفسیوس و شینتو را دربارۀ آتانازی بیان خواهیم کرد.

چکیده [English]:

“Euthanasia” or voluntary termination of life is one the most complicated issues in the moral, legal and religious debates nowadays. In the meantime, the role of religions in directing the views of researchers is obvious. In this article, a brief look at the different religions of the world to the issue of euthanasia (whether in the form of active or passive) will be provided as much as possible and we will analyze these ideas. At first, we study three monotheistic religions, Islam, Christianity and Judaism. Hinduism and Jainism, then, will be examined and finally, Far Eastern religions such as Buddhism, Taoism, Confucianism and Shinto school will say about euthanasia.

 

دانلود و دریافت اصل مقاله

XML اصل مقاله 543K

مقایسه اقتصاد مقاومتی با اقتصاد لیبرالیسم

نوشته شده توسطرحیمی 19ام فروردین, 1395

چند سالی است که  «اقتصاد مقاومتی» از سوی رهبر معظم انقلاب مطرح و بر آن تاکید شده است؛ ایشان در سال‌های اخیر سیاست‌ها و برنامه‌های کلی این مِتُد اقتصادی را در قالب «اصول بیست و چهارگانه اقتصاد مقاومتی» به نهادهای اجرایی کشور ابلاغ فرموده‌اند.
اما سال 95 با رویکردی جدید در این حوزه آغاز شد؛ عنوان این سال از سوی ایشان تحت عنوان «اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل» انتخاب و معرفی شد، و از ساعات ابتدایی آغاز سال، رهبر معظم انقلاب، در پیام نوروزی خود و همچنین در سخنرانی در رواق امام خمینی(ره) بارگاه مطهر امام رضا(ع) در مشهد مقدس، بر لزوم اجرای مبانی این الگوی اقتصادی تأکید داشتند.
اما لازم است مبانی اقتصاد مقاومتی را با یکی از مهم‌ترین الگوهای اقتصادی جهان یعنی «اقتصاد لیبرالیستی» مقایسه کنیم، تا از این منظر به تفاوت‌های این دو روش و همچنین مزیت‌های اقتصاد مقاومتی، بیشتر آگاه شویم. در اینجا باید این نکته را خاطرنشان کنیم که رسانه‌ها در این زمینه رسالت  تبیین، تشریح و مطالبه اجرای اصول اقتصاد مقاومتی و همچنین بیان اقدامات انجام شده در این زمینه را عهده دار هستند و این یادداشت در همین راستا تنظیم و ارائه شده است.
لیبرالیسم اقتصادی در واقع، باور ایدئولوژیک به سازمان‌دهی اقتصاد به طور فردگرایانه است، به این معنا که تصمیمات اقتصادی به بیشترین حد ممکن از سوی افراد و نه نهادها یا سازمان‌های جمعی اتخاذ شود. این باور دربرگیرندهٔ طیفی از سیاست‌های اقتصادی مختلف نظیر آزادی حرکت است ولی همواره بر مبنای حمایت شدید از اقتصاد بازار و مالکیت خصوصی در شیوه‌های تولید استوار است.

ادامه »

"کرسنت"؛بی تدبیری جاهلانه در دولت تدبیر

نوشته شده توسطرحیمی 12ام شهریور, 1393

کرسنت» نام یک قرارداد گازی است که در سال 2001 یعنی 1381 در زمان وزارت جناب آقای زنگنه در وزارت نفت بین ایران و شرکت اماراتی «کرسنت پترولیوم» امضا شد و بر اساس مفاد آن ایران متعهد ‌شد گاز ترش (ارزان‌ترین شکل گاز فرآوری نشده) تولیدی میدان گازی سلمان را به مدت 25 سال و از آغاز سال 1385 به شیخ‌نشینان اماراتی صادر کند. همچنین مقرر شد حجم صادرات از 500 میلیون مترمکعب گاز آغاز شود و به تدریج به 800 میلیون مترمکعب در روز برسد.

کرسنت پترولیوم (Crescent Petroleum) یک شرکت نفتی خصوصی، مستقر در شارجه امارات متحده عربی است که فعالیت خود را از سال ۱۹۷۱ به عنوان نخستین شرکت خصوصی فعال در زمینه نفت و گاز در منطقه خاورمیانه آغاز کرد و در حال حاضر دفاتر متعددی در کشورهای امارات، ایران، عراق، انگلستان، بحرین، عربستان سعودی و مصر دارد.

این شرکت زیرمجموعه‌ای از گروه شرکت‌های کرسنت در سطح جهان می‌باشند که توسط خانواده جعفر به سرپرستی “حمید ضیاء جعفر” (مدیر عامل) اداره می‌شود.

درطول دوره 25 ساله این قرارداد، درآمد ایران از فروش گاز به کرسنت بین 16 تا 20 درصد (حدود یک پنجم) بهای گاز قرارداد ایران با ترکیه در دوره مشابه 25 ساله می‌شد. یعنی به واسطه عدم قیمت‌گذاری بر اساس گذشت زمان یا مثلا نسبتی از قیمت هر بشکه نفت، کم‌کم گاز ایران به صورت رایگان به امارات صادر می‌شد.

زیان ایران از به اجرا در آمدن قرارداد کرسنت زمانی آشکارتر می‌شود که بدانیم بر اساس مفاد این قرارداد در 7 سال ابتدایی آن قیمت هر بشکه نفت 18 دلار و در 18 سال باقی مانده قیمت هر بشکه 40 دلار تعیین شده بود و در این پروسه زمانی امکان افزایش قیمت وجود نخواهد داشت، در حالی که در 1384 که قرارداد باید به اجرا در می‌آمد نرخ نفت از مرز 70 دلار به ازای هر بشکه نیز فراتر رفته و با شتاب به سوی اعداد بالاتر گام بر می‌داشت در حالی که ایران باید با همان مبنای 18 دلار معامله می‌کرد.

براساس این اعتراضاتی در داخل کشور شکل گرفت. سرانجام با روی کار آمدن دولت نهم و بر طبق دستور دیوان محاسبات کشور، این قرارداد از طرف ایران به صورت یک طرفه نادیده گرفته شد. افشای ردوبدل شدن رشوه برای انعقاد این قرارداد در کنار ضرر آشکار کشورمان از اجرای قرارداد کرسنت از وجوه اصلی واکنش و اعتراض مخالفان به اجرای آن بود.

همین موضوع و معلق ماندن قرارداد، مدیرعامل کرسنت را بر آن داشت تا شکایتی در این خصوص در دادگاه لاهه مطرح کند اما با توجه به موجود بودن اسنادی در خصوص ارتشا، فساد و رشوه برای به امضا درآمدن چنین قراردادی پرونده به زیان طرف اماراتی بود.

روند دادگاه تغییر کرد

جلسات داوری قرارداد کرسنت در اردیبهشت و خرداد ۱۳۹۲ در لاهه برگزار شد. طرف ایرانی در مقابل شکایت طرف اماراتی اظهار ‌داشت در زمان انعقاد، فرمول

قیمت این قرارداد به صلاح کشور جمهوری اسلامی ایران نبوده و لذا تبانی و اعمال نفوذ صورت گرفته است. جلسات متعدد دادگاه به سمتی پیش می‌رفت که به وضوح

مشخص بود که حکم به سود طرف ایرانی داده خواهد شد اما ناگهان و با آغاز به کار دولت یازدهم و حضور مجدد زنگنه در وزارت نفت و در ادامه حمایت افرادی همچون «ح ک» رئیس یکی از کمیسیون‌های مجلس هشتم، «م س» از نزدیکان مهدی هاشمی و مدیران ارشد صنعت نفت، «ک و» و «غ ن» از مقامات ارشد وزارت نفت و برخی عوامل انعقاد قرارداد کرسنت در این وزارتخانه و البته دست دست کردن در محاکمه مهدی هاشمی که نقش پررنگی در عقد این قرارداد داشت، همه و همه دست به دست هم داد تا روند دادگاه تغییر کند.

با معرفی و رای اعتماد گرفتن زنگنه از مجلسی‌ها و در دست گرفتن مجدد امور وزارت نفت توسط تیم قبلی، طرف اماراتی در جریان دادگاه این بهانه را به دست آورد که ادعای فساد و تبانی در عقد قرارداد دروغ است چرا که مجریان وقت قرارداد کرسنت اکنون مدیران نفتی ایران هستند، پس این قرارداد در ایران محکوم نیست.

به هر حال حکم دادگاه صادر شد و شرکت اماراتی در مارش پیروزی دمید و رسانه‌های خارجی هم خبر این پیروزی را تایید کردند. در ایران نیز فقط می‌دانند حکم صادر شده است!

حکمی که اگر با زیان ناشی از به تعویق افتادن سرنوشت این پرونده در 9 سال اخیر که نتیجه‌ای جز بی‌حاصل سوختن گاز ایران در میدان گازی سلمان نداشت جمع کنیم، مبلغی به مراتب بالا‌تر از دلارهای به اصطلاح آزاد شده توافق ژنو خواهد بود. توافقنامه‌ای که در قبال 27 تعهد از طرف ایران به مقامات غربی بسته شد و در مقابل تنها 9 امتیاز مبهم و کم اهمیت حاصل شد.

یارانه 15 ماه ایرانیان در جیب شیخ‌نشینان اماراتی

به تعویق افتادن سرنوشت این پرونده نیز ضرری به مراتب بزرگتر به اقتصاد ایران زد. در طی 9 سال که از زمان اجرای این قراداد کرسنت می‌گذرد گاز ایران بدون هیچ حاصلی در میدان گازی سلمان سوخت بدون آنکه به کشوری فروخته شود. در آن سال‌ها عزم جدی برای برداشت از میادین مشترک به وجود آمده بود و تصمیم گرفته شده بود تولید از این میدان در قالب «طرح توسعه میدان سلمان» افزایش یافته و میزان تولید نفت به 50 هزار بشکه در روز و میزان تولید گاز به میزان 500 میلیون فوت مکعب افزایش پیدا کند و نفت تولید شده با یک خط لوله به جزیره لاوان انتقال یابد. گاز ترش تولید شده آن هم قرار بود با یک خط لوله دریایی به طول 240 کیلومتر و قطر 30 اینچ به عسلویه منتقل شده تا در آنجا با احداث پالایشگاه این گاز پالایش شده و به خط لوله سراسری متصل و به مصرف داخل( یا صادرات یا تزریق در چاههای نفت خوزستان) اختصاص یابد. اقدامی که درآمدی هنگفت نصیب کشورمان می‌کرد که به دلیل اشتباهات گسترده در عقد قراداد کرسنت از آن بی‌نصیب شدیم.

علاوه بر این اگر مبلغ بدهی پرونده فساد بابک زنجانی (9 هزار میلیارد تومان) را با مبلغ فساد مه‌آفرید خسروی (3 هزار میلیارد تومان) جمع کرده و در عدد 4.5 ضرب کنیم، تازه برابر خواهد شد با 54 هزار میلیارد تومان. یعنی همان 18 میلیارد دلاری است که ایران در دادگاه لاهه در پرونده کرسنت به لطف جونیور، بیژن زنگنه و تدبیر دولت یازدهم جریمه شده است.

و جالب‌تر زمانی است که مبلغ جریمه یعنی 54.000.000.000.000 تومان را به جمعیت ایران که نزدیک به 77 میلیون و 700 هزار نفر است، تقسیم کنیم. به این معناست که از جیب هر ایرانی باید 694 هزار و 980 تومان یعنی نزدیک 700 هزار تومان برابر با یارانه 15 ماه برای جریمه کرسنت پرداخت شود.

چه می‌توان گفت جز اینکه چرا در کشور ما باید چنین بی‌تدبیری‌هایی وجود داشته باشد که علاوه بر هدر رفت سرمایه ملی کشور آن هم در این شرایط سخت اقتصادی آتش به بیت‌المال بیندازد و در سوی دیگر رایزنان سیاسی کشور سر تعظیم فرو بیاورند تا امتیازات ناچیزی دریافت نمایند غافل از آنکه خود امتیازات بیشماری را از دست داده و همچنان نیز می‌دهند.

منبع:بچه های قلم


سجده تلاوت و سور عزائم

نوشته شده توسطرحیمی 29ام مهر, 1392

جهان خلقت تجلّی آیات عظیم و جلیل حق تعالی است ، انسان از دیرباز در مقابل عظمت خالق خود به طور فطری خاضع و خاشع بوده است و سر تعظیم را در مقابل مقام کبریائیش به خاک سائیده است ، هر چند که این گرایش فطری در برهه هایی از زمان در اثر القائات شیطانی و متابعت هواهای نفسانی منحرف گشته و شیطان ، قبله ی فرزندان آدم را با تطمیع امیال آنها ، تغییر داد ولی هنوز هم ، میل به پرستش ربّ و سجده برای اودر نهان بنی آدم است .

سجده های تلاوت بیان آیات عظیمه ای است در سور عزائم. آیاتی با معانی بسیار عمیق و بالا که بار عرفانی زیادی را در خود نهفته دارد ، مگر نه این است که اوج لذت معنوی بنده ، سجده و خضوع و گریه برای پروردگار است ، پس می توان گفت که اوج لذت معنوی هم در سور عزائم و نیز آیات سجده دار آن است.

اما متأسفانه با وجود تأثیرات زیادی که این سوره ها در خودسازی و رشد معنوی دارند مانند خود قرآن کریم که در میان امت اسلامی مهجور است ، در میان سایر سوره ها مجهور مانده اند .

چرا ؟ بسیار دیده شده که حتی حافظان قرآن کریم که قرآن را برای مسابقه و کسب جایزه می خوانند از خواندن این سوره ها خود داری می کنند، حال آنکه سور عزائم را اگر کسی بشناسد و تأثیری را که در زودن بیماری های روح دارد بداند از خواندن آن به خاطر مباحث فقهی و شرعی آن غافل نمی ماند ، البته کل قرآن نور واحد ست و به هیچ وجه نباید از هیچ کجا و هیچ کدام از سوره و آیات آن غافل شد ولی به خاطر مظلومیتی که سور عزائم در میان سایر سوره ها دارند بر آن شدیم تا به مطالعۀ آثار فواید خواندن آنها و نیز فلسفه واجب شدن سجده در آیات سجده دار آن بپردازیم.

آیات سجده دار قرآن کریم 2 دسته اند :

یک دسته آیاتی هستند که سجدۀ مندوبه یا مستحب دارند که سجده در هنگام خواندن آنها مستحب است و دستۀ دیگر آیاتی که سجدۀ واجب دارند که شامل این آیات می شوند:

سورۀ حم آیۀ 15 ، سورۀ فُصلت آیه 38 ، سورۀ نجم آیه 62 ، سورۀ علق آیه 19 .

واژه هایی چون سجده ، تلاوت و عزائم در معناهای متفاوتی به کار رفته اند.

سجده در لغت به معنای نهادن پیشانی بر زمین و در اصطلاح قرآنی به معنای تذلّل و تواضع در برابر خدا برای عبادت است. تلاوت در لغت به معنای از بر خوانی یا قرائت سرسری و در اصطلاح قرآنی به معنای قرائت قرآن همراه تدبر و تأمل ، و واژۀ عزائم ، عزیمت در لغت به معنای عزم و اراده و در اصطلاح قرآنی به معنای دستور و حکم به سجد برای آیات سجده دار و سوره هایی که آیات سجده دار دارند می باشد .

یعنی اگر ما تلاوتمان با تأمل و تدبر باشد سجده ای عاشقانه و عارفانه خواهیم داشت ولی اگر تلاوتمان سرسری و بدون تأمل باشد سجده ای همراه با کرامت و به اصطلاح خودمان « زورکی » خواهیم داشت که تأثیری در رشد ما ندارد .

عزائم جمع عزیمت در لغت به معنای عزم و اراده می باشد و چون در سوره هایی که سجده واجب دارند هنگام خواندن و شنیدن آیات سجده دار باید قصد و اراده سجده کرد و نیز به دلیل این که خداوند متعال سجده بر این آیات را عزم یعنی حکم الزامی نموده است به آنها « عزائم » می گویند .

فلسفه سجده برای این آیات :
1. تعبّد و بندگی
2. اطاعت فرمان حق تعالی ( جل جلاله )
3. دستور سجده در آیات
4. مبارزه با تفکر شرک آلود
5. ذکر عظمت پروردگار در آیات سجده دارد می باشد .

« قرآن مانند سفره ای است که سوره های آن ، غذاهای معنوی متعددی هستند که درون این سفره نهاده شده اند. برای رسیدن به رشد کامل باید از مجموع این غذاهای معنوی به طور یکسان استفاده شود. تأکید بسیاری که روی خواندن بعضی سوره ها شده است نباید ما را محصور در آن سوره ها کند و باعث شود که خود را محروم از سایر سوره ها کنیم. اگر ما به حقیقت « رشد » و « تقرب » را می خواهیم باید تلاوت کلّ قرآن را با همۀ آداب آن و در همۀ ماه های سال داشته باشیم و بدانیم که این (روش) نه تنها برای تکرار نخواهد بود بلکه قدم به قدم ما به پیش خواهد برد و علم و عقل ما را زیاد خواهد کرد. اگر این عادت را برای خود قرار دهیم که با قرآن مأنوس باشیم ، غنای معنوی فراوانی را نصیب خود کرده ایم بسیار آسان و بدون هزینه »

یکی از بیماری های بزرگی که ما با آن روبه رو هستیم بیماری بزرگ « کبر» است که ریشۀ بسیاری از گناهان است و اگر شیطان با آن همه عبادت چند هزار ساله اش و با یک گفتن « انا خیر منه » از مقامش سقوط کرد تکلیف ما معلوم است .

سورۀ مبارک حم ( سجده ) را ه درمان این بیماری را در چند چیز می داند :

اول این که انسلاخ از ما سوی الله و زودن تمام آثار هوای نفساني از قلب که دلیل مؤمن شدن است. درآيه اي که انحصار ایمان را در کسانی می داند که هنگام شنیدن آیات الهی به سجده می افتند و با خوف و طمع پروردگارشان را می خوانند و تکبر نمی ورزند، همانهایی که به هنگام شب پهلوهایشان را از بستر خالی می کنند و به نماز و عبادت عاشقانه می ایستند و از آنچه روزیشان شده نیز انفاق می کنند. اگر دقت ویژه ای به این آیات کنیم متوجه می شویم که رمز تقرب به بارگاه حق جدا شدن از تمام وابستگی ها ( حتی وابستگی به خود ) است و علّت تکبر نیز همان وابستگی به تن و امیال نفسانی است آری ! اگر ما هیچ گونه وابستگی نداشته باشیم و یک سر توجّه و اشتیاقمان به ذات باری تعالی باشد دیگر چه جای تکبر و خود پسندی است؟

اما معنای خوابیدن و بیدار شدن یعنی داشته باش ولی وابسته نباش.

بارها شده از خود پرسیده ایم که چرا ما در زندگی ایناندازه مشکل داریم؟چرا کسانی با وجود این که به ظاهر مؤمن و مسلمان هم هستند مشکلاتشان خیلي از ما کمتر است؟ و زندگی توأم با رفاه دارند ؟ و هر چه بخواهند برایشان فراهم است ؟ و این که چرا سهم ما از زندگی به قول معروف « نان جو آلوده در خون » است ؟

سورۀ علق به این سؤال پاسخ می دهد با این آیات کریمه :

«كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيطْغَى* أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى (العلق6/7) »

انسان طغیان می کند اگرخود را بی نیاز ببیند. اگر این آیات را با آیات دیگری که در قرآن است تفسیر کنیم متوجه می شویم که رمز آن تضرع است. این کلمه اگر در زندگی ما نباشد و حتّی اگر کمرنگ باشد از « احسن تقویم » به سوی « اسفل السافلین » سقوط می کنیم. حتی اگر به ظاهر وضعمان خیلی خوب باشد و جزء مؤمنین محسوب شویم. ولی خداوند از آنجا که ما را بسیار درست می دارد نمی خواهد که ما مؤمن توخالی باشیم و به اصطلاح قرآنی « اخلد الی الارض اعراف » کردیم بلکه او می خواهد ما را رشد دهد تا در سرای ابدی زندگی شیرین تر و دلپذیرتری داشته باشیم. ممکن است که ما در این دنیا علّت این سختی ها را متوجه نباشیم ولی قطعاً روزی خواهیم دانست و پروردگار خود را به خاطر این سختی ها سپاس بسیار خواهیم گفت.

این جا است که خداوند در سوره مبارک فصلت رمز پیروزی را در صبر و استقامت در راه حق معرفی می کند

إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ(فصلت /30)

به يقين کساني که گفتند:

«پروردگار ما خداوند يگانه است!» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل مي‌شوند که: «نترسيد و غمگين مباشيد، و بشارت باد بر شما به آن بهشتي که به شما وعده داده شده است!
به امید این که رضایت خداوند شامل حال همۀ ما گردد و جزء بندگان واقعی او محسوب شویم .

« والعاقبة للمتیقین »

طلبه آزاده رحيمي