« آیا پیامبراسلام صلی الله علیه و آله دچار سهو می شدند؟! | توصیه آیت الله بهجت برای رفع ناراحتی های روحی » |
کسانی که چند تا محبت دارند اما محبتهایشان یک قبله و امام پیدا نکرده، بیچارهاند!
نوشته شده توسطرحیمی 8ام مرداد, 1395اگر قلب شما که دارای محبتهای مختلف است، یک محبت مرکزی قوی نداشته باشد، هرکدام از این محبتها به گونهای به شما صدمه میزنند
کسانی که چند تا محبت دارند اما محبتهایشان یک قبله و امام پیدا نکرده، بیچارهاند!
دلشان پراکنده است، قدرت و قوت قلب ندارند.مسجد امام صادق(علیه السلام)/ محبت، راز معنویت - ج12
کسانی که چند تا محبت دارند اما محبتهایشان یک قبله و امام پیدا نکرده، بیچارهاند! دلشان پراکنده است، قدرت و قوت قلب ندارند
دومین اثر محبت خوب شدید و قوی این است که تمام محبتهای قلب انسان را به خط میکند و در خدمت خود میگیرد و آنها را مدیریت میکند. همۀ ما محبت به خوبیها داریم، دردمان این است که محبت به خوبیهایمان قوی نیست و قویترین محبتمان هم نیست
.
>
- محبت به فرزند نهتنها بد نیست بلکه فرمود ایمان ندارد کسی که بچهاش را دوست نداشته باشد ولی اگر یک محبت قوی در قلب شما نباشد، محبت به فرزند به شما و فرزندتان لطمه میزند. چه بسیار مادرانی که در اثر محبت در جریان تربیت به بچههایشان صدمه زدهاند؛ و چه بسیار بچههایی که در اثر محبت به پدر و مادر صدمه خوردهاند.
- علامۀ طباطبائی بعد از ازدواج دخترشان میآیند پای کمد دخترشان مینشینند شروع میکنند های های گریه کردن. عرفان ایشان موجب نمیشود این عاطفه از بین برود.
- اگر شما قلبتان که دارای محبتهای مختلف هست، یک محبت مرکزی قوی نداشته باشد، هرکدام از این محبتها به گونهی به شما صدمه میزنند.
- وقتی محبت قوی متمرکز باشد، شما کارت را دوست داری، برای آن محبت مرکزی قوی دوست داری، بچهات را دوست داری برای آن محبت مرکزی دوست داری.
- شهید مطهری میفرماید یک محبت قوی مرکزی حتی زمینی هم باشد خوبیاش این است در آدم تمرکز ایجاد میکند، وحدت احوال ایجاد میکند. صبح بلند میشوی به یاد او بلند میشوی، شب میخوابی به یاد او میخوابی. چقدر خوب است آدم همهچیزش باهم هماهنگ باشد.
- من جدا خوابیدن را دوست دارم، جدا غذا خوردن را دوست دارم، جدا خانوادهام را دوست دارم، جدا…، خب این دیگر تکهپاره شده دیگر! اینیک صد دلِ است، باید دل یکدل بکند.کسانی که چند تا محبت دارند اما محبتهایشان یک قبله و امام پیدا نکرده، بیچارهاند! دلشان پراکنده است، قدرت و قوت قلب ندارند.
- وقتیکه تمام محبتها به خاطر آن محبت اصلی و مرکزی سامان یافت، آنوقت دیگر واقعاً هیچ تلخیای در زندگی آدم نخواهد بود، هیچ حسرتی در زندگی آدم نخواهد بود، هیچ شیرینیای هم غایب نیست؛ خاطرات را تلخهایش را شیرین کرده، شیرینهایش هم موجب نمیشود که تو غصۀ بخوری آه جوانی کجایی که یادت به خیر.
- چنین آدمی که یک محبت قوی مرکزی دارد که بقیۀ محبتهایش سامانیافتهاند و تحت آن محبت، وابسته شدهاند به آن محبت، قویترین احساسش چیست که همیشه با آن سرگرم است؟ شکر! به خاطر شکر اشک میریزد، به خاطر شکر بال درمیآورد. اصلاً دیدید قیافۀ آدمهای شاکر فرق میکند با بقیه، میشود از روی قیافهشان تشخیص داد. کوچکترین نگرانی اطراف پلک آدم خودش را نشان میدهد، کوچکترین حسرت، کوچکترین حسادت، کوچکترین حرص، کوچکترین…، هرچه! بعد شکر، قیافه انسان را باز میکند.
e="margin-right: 40px; text-align: justify;">لینک تلگرامی: اینجا
فرم در حال بارگذاری ...