« شش اپیزود از تجربه بی اعتمادی ایرانی ها به آمریکا | معیار حق و باطل » |
۱۰ صفت ممدوح و مذموم از نگاه نهج البلاغه
نوشته شده توسطرحیمی 9ام اردیبهشت, 1395نهادینه کردن ارزش ها و فضیلت های اخلاقی تأثیر بسزایی در رشد و کمال معنوی انسان داشته و دارد و هر انسانی در زندگی فردی و اجتماعی برای رسیدن به مقامات والای معنوی، رشد و کمال دینی، خودسازی و حتی در زمینه های اخلاقیِ دیگر باید فضایل و ارزش های اخلاق را در خود پرورش دهد. |
این پژوهش تحت عنوان «نقش نهج البلاغه در احیای گرایش ها و ارزش های اخلاقی دین» نگارشی است که تأثیر مهم در احیای دین در قالب دعا را بیان می کند که در ابعاد مختلف راهگشای شیعیان و شیفتگان حقایق معنوی و علمی است. فرمایشات امام علی علیه السلام که بیشتر به صورت خطبه، حکمت، نامه، کلمات قصّار و راز و نیاز ایشان در آن دوران خفقان و شرایط سخت سرچشمه می گرفت، جمع آوری گردیده به عنوان أخ القرآن جلوه خاص دارد چرا که هم از نظر فصاحت و بلاغت در زبان عرب، درجه بالایی دارد و هم اینکه معارف بسیار والای عرفانی، اعتقادی، اخلاقی، تربیتی و….. را در بر می گیرد این پژوهش مشتمل بر دو گفتار است:
در گفتار اول به «فضایل اخلاقی» پرداخته و در گفتار دوم «رذایل اخلاقی» را تببین کرده است؛ هدف از این پژوهش بررسی نقش و جایگاه نهج البلاغه در احیای گرایش ها و ارزش های اخلاقی دین می باشد که تأثیر بسزایی در این زمینه داشته است.
فضلیت های اخلاقی و خُلق های ناپسند از دیر زمان مورد عنایت اندیشمندان، عالمان و مربیان اخلاق بوده و نقش و تأثیر آنها در زندگی و شکل دادن به جوامع انسانی از مباحث علمی و فلسفی بسیار مهمی است. بی تردید سعادت و خوشبختی حقیقی و دستیابی به کمالات شایسته انسان بدون برخوردار از ارزش های اخلاقی و صفات متعالی برای آدمی میسر نمی گردد.
خُلق های نیک و خوی های پسندیده، ضمن آنکه زمینه رشد روحی و تعالی معنوی را برای انسان فراهم می آورد، وی را به رعایت ادب، پاسداری از حقوق دیگران واحترام متقابل فرا خوانده، به مهرورزی، نوع دوستی و محبت صادقانه ترغیب می کند. تخلّق به اخلاق نیک زندگی را از گرمی و نشاط واقعی برخوردار ساخته، روحیه همزیستی و وظیفه شناسی، پیوند برداری و دوستی و احساس همدلی و همدردی را درآدمی استحکام می بخشد و زمینه امنیت رفاه، آسایش و حیات شایسته انسانی را برای او فراهم می آورد.
مکارم اخلاق نشانه بزرگواری و کرامت انسانی است و ریشه در نهاد و فطرت آدمی دارد. پیامبران الهی که خود بالاترین مرتبه از مکارم اخلاقی و سجایای انسان را دارا بوده اند، برای رهنمون ساختن جوامع بشری به ارزش های والای انسانی به فرمان خداوند متعال، پایه های خُلق های بزرگوارانه را با ارائه الگوهای واقعی به مردم پی ریزی کرده و با دعوت آن ها به مکارم اخلاق و صفات برجسته دست یازیده اند.
در حدیث مشهوری که شیعه و سنی آن را از رسول گرامی اسلام (ص) نقل کرده اند نیز مقصد اصلی و انگیزه نهایی بعثت حضرتش تکمیل مکارم اخلاق معرفی شده است: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاق» (1)
تنها برای تکمیل مکارم اخلاق و صفات عالی انسانی مبعوث گردیده ام .
عالمان دینی، پویندگان راه فضلیت و مربیان اخلاق بر این نکته تأکید دارند که فعالیت در زمینه تهذیب اخلاق و تلاش برای خودسازی چنانچه مبتنی بر پاک سازی روان از قید ارزش های اخلاقی نبوده، صفات ناپسند و رذیله های اخلاقی به حال خود رها شوند و انسان در رأس فعالیت های معنوی در صدد ریشه کن ساختن آنها از باطن نباشد، درون وی لانه فسادی برای رشد روز افزون آنها شده و حتی ذکر و وِرد و عبادت جز تقویت پایه های این رذایل، حاصلی در بر نخواهد داشت. کسی که در مقام اصلاح خویش برآمده و خواهان تخلّق به صفات نیک است، مبارزه با رذیله های اخلاقی را از مهم ترین دغدغه های خود قرار داده و پیوسته برای ریشه کن ساختن این صفات ناپسند تلاشی می کند که ذره ای از این رذایل اخلاقی در وجودش نباشد. اخلاق ناپسند حجاب های ظلمانی و پرده های تاریکی است که انسان را از درک حقایق و بهره مندی از فیوضات و معارف معنوی بازداشته، مانع کسب فضایل و برخورداری از نفحات رحمانی و اشراقات قدسی می گردد. بنابراین هر انسانی باید برای رسیدن به رشد و سعادت و کمال معنوی با هوای نفسش مبارزه کند و برای از بین بردن رذیلت های اخلاقی با این صفات بد مبارزه کند تا شیطان لعین نتوان بر او غلبه کند.
علامه بزرگوار مرحوم نراقی می فرماید: «اِنَّ الأخلاقَ المَذمُومَةَ فی القَلب هِیَ مَغارِسُ المَعاصی فَمَن لَم یُطَّهِر قَلبَهُ مِنها لَم تَتِمَّ لَهُ الطَّاعاتُ الظَّاهِرَة» (2)
اخلاق مذمومه و صفات ناپسند در قلب، نهالستان گناهان و محلَ رشد معاصی است. بنابراین کسی که قلب خویش را از آلودگی رذایل اخلاقی پاک سازی ننماید، عبادات و طاعات ظاهری برای او اثر بخش نخواهد بود.
همچنین امام علی علیه السلام در خطبه ها، حکمت ها و نامه های گهربار و ارزشمند از نهج البلاغه به بسیاری از فضیلت ها و رذایل اخلاقی اشاره فرمودند که در این گفتار به ذکر چند نمونه از این صفات می پردازیم:
* اجمالی از محتوای نهج البلاغه
کتابی که هم اکنون تحت عنوان «نهج البلاغه» در دست ماست، حاوی 239 خطبه، 79 رساله و نامه و 480 حکمت است که امام علی بن ابیطالب آن را انشا فرمود.
بزرگان علم و ادب و فرزانگان دین و معرفت اذعان دارند که نهج البلاغه از نظر جایگاه ارزشی، پس از قرآن کریم قرار دارد و به همین دلیل آن را أخ القرآن لقب داده اند. کتاب مقدس نهج البلاغه مشحون از حقایقی است که خداوند متعال به زبان آن حضرت روان ساخته است که پاسخ گوی نیازهای فطری انسان در مقام راز و نیاز با پروردگارش جلّ جلاله به مقتضای زمان های مختلف و احوال گوناگون است.
استاد سیدرضی (ره) نهج البلاغه را بی آنکه به ذکر راویان بپردازد، به طور مستقیم از امیر المؤمنین علیه السلام نقل می کند.
ایشان فرمود: خطبه ها، حکمت ها و نامه های نهج البلاغه علاوه بر حُسن بلاغت و کمال فصاحت بر لبابی از علوم الهی و معارف یقینی مشتعل است که عقول در برابر آن منقاد و مطبع و فحول در برابر آن خاضعند و این حقیقت برای صاحب دلان که گوش حقیقت نوش و دیده حق بین دارند، ظاهر و حاضر و آشکار است. زیرا عبارات گهربار و ارزشمند پر راز و رمز نهج البلاغه دلالت دارد که این کتاب فوق کلام مخلوق است و از این جهت این اثر مقدس از دسترس اوهام واضعین و جاعلین برتر و بالاتر است.
نهج البلاغه گنجینه و دائره المعارف الهی بوده و کتابی است که محدود به زمان خاصی و محصور به موضوع معینی نمی باشد. کتابی است که بعد از چندین قرن، حلاوت و جذابیت آن باقی مانده است.
نهج البلاغه کلام کسی است که وجودش پر برکت و نور دهنده بوده و هست. (3)
* شخصیت امام علی علیه السلام
حضرت علی علیه السلام یکی از بزرگ ترین شخصیت های دین اسلام می باشند که نقش بسزایی برای شناساندن این دین به مردم زمان خود و زمان آینده خود دارند. دلاوری های ایشان، شجاعت، داوری های، ایمان و… آن حضرت را یکی از دوست داشتنی ترین افراد در طول تاریخ به ما مردم معرفی کرده است. از ایمان ایشان می توان به این نکته بسنده کرد که آن حضرت وقتی تیری بر پایشان خورده بود از شدت درد طبیب ها نمی توانستند آن را از پای ایشان بیرون بکشند و به گفته امام حسن علیه السلام ، فقط در زمان خواندن نماز، قادر به انجام این کار خواهند بود. وقتی امام علی علیه السلام به نماز ایستادند و با خدای خود به راز و نیاز پرداختند، از امور دنیوی و درد تیری که در پای خود فرو رفته بود بیخود شده بود و اطباء تیر را از پا بیرون کشیدند بدون اینکه کوچک ترین دردی متوجه حضرت علی (ره ) شود. همچنین اخلاق ایشان که وقتی در حال خواندن نماز بودند فقیری که به داخل مسجد آمد، امام علی علیه السلام دستی که در آن انگشترشان بود را به سوی او دراز کردند تا آن فرد مستمند انگشتر را از دست ایشان در آورد.
* گفتار اول: شش فضیلت اخلاقی در نهج البلاغه
* قناعت
امام علی علیه السلام در حکمت 371 می فرماید: «وَ لَا كَنْزَ أَغْنَى مِنَ الْقُنُوعِ وَ لَا مَالَ أَذْهَبُ لِلْفَاقَةِ مِنَ الرِّضَا بِالْقُوتِ وَ مَنِ اقْتَصَرَ عَلَى بُلْغَةِ الْكَفَافِ فَقَدِ انْتَظَمَ الرَّاحَةَ وَ تَبَوَّأَ خَفْضَ الدَّعَة» (4)
گنجی بی نیاز کننده تر از قناعت نیست و هیچ مالی از رضامندی به قوت مقدر، حاجت برآورتر نیست و کسی که به مقدار نیاز اکتفا کند به راحتی دست یابد و در آسایش جایگزین است.
از جمله صفات نیکو و مکارم پسندیده که به گفته عالمان اخلاق منشأ بسیاری از فضایل انسانی و ارزش های معنوی است و آدمی را از دغدغه های نفسانی و وسوسه های شیطانی فراغت بال و اطمینان خاطر می بخشد، قناعت است. (5)
قناعت حالتی است نفسانی که انسان در اثر آن به آنچه خداوند روزی کرده راضی و به قدر حاجت و نیاز قانع و خشنود می گردد. قناعت دارای دو مرتبه عالی و اعلی است؛ مرتبه نخست راضی به ضرورت و کفاف؛ و مرتبه دوم رضایت به کمتر از آن. (6)
به راستی قناعت از مصادیق بارزی است چه انسان آشکارا می یابد که اگر تمام دنیا را به او دهند و روح قناعت را از وی سلب کنند در واقع آسایش، آرامش و راحتی را از او سلب کرده اند و زندگی برای او در چنین حالی جز آزار، رنج و نگرانی نخواهد بود. در مقابل هنگامی که از کریمۀ قناعت و خرسندی به آنچه خدا خواسته برخوردار باشد، در واقع همه چیز از آن اوست و دلیلی برای حرص زدن طمع ورزی، هوا و هوس، به تبع آن ذلت و خواری وجود نداشته، همواره آسوده خاطر و در همه حال خوش و راحت به سر خواهد برد. (7)
در این باره امام علی علیه السلام در حکمت 44 می فرماید: «طُوبَى لِمَنْ ذَكَرَ الْمَعَادَ وَ عَمِلَ لِلْحِسَابِ وَ قَنِعَ بِالْكَفَافِ وَ رَضِيَ عَنِ اللَّه»
خوشا به حال کسی که به یاد معاد باشد و برای روز حساب کار کند و به آن چه برای گذراندن زندگی او کافی است قناعت نماید و از خدا آنچه برای او خواسته راضی باشد.
* صبر
امام علی علیه السلام در خطبه 76 می فرماید: «رَحِمَ اللَّهُ امْرَأً سَمِعَ حُكْماً فَوَعَى وَ دُعِيَ إِلَى رَشَادٍ فَدَنَا … وَ كَذَّبَ مُنَاهُ جَعَلَ الصَّبْرَ مَطِيَّةَ نَجَاتِهِ»
خداوند بیامرزد کسی را که سخن حکیمانه بشنود و آن را فرا گیرد و به جانب حق هدایت شود و آن را بپذیرد…. و آرزوهای نابجا را تکذیب کند و صبر را به وسیله نجات خویش قرار دهد.
صبر عبارت است از استواری و ثبات نفسی در سختی و مصیبت به طوری که با وقوع حادثه، انسان از حالت عادی خارج نشود، زبان به شکایت نگشاید و حرکت غیر متعارف از او سر نزند. صبر به عنوان مقاومت و ثبات انگیزه دین در مقابل انگیزه هوی معرفی شده است. (8)
* زهد
امام علی علیه السلام در حکمت 391 می فرماید: «ازْهَدْ فِي الدُّنْيَا يُبَصِّرْكَ اللَّهُ عَوْرَاتِهَا وَ لَا تَغْفُلْ فَلَسْتَ بِمَغْفُولٍ عَنْك»
دل از دنیا بر کن، تا خداوند تو را به عیب ها و زشتی های آن بینا کند و غافل مباش زیرا که خداوند از تو غافل نیست.
زهد عبارت است از بی رغبتی به دنیا مگر به مقدار ضرورت؛ زهد در دنیا با داشتن ثروت و مکنت منافاتی ندارد مگر آن که ثروت را به دل، دوست داشته باشد و وجود ثروت باعث غفلت از یاد خدا شود. (9)
* تواضع و فروتنی
امام علی علیه السلام در خطبه 193 می فرماید: «اتَّخِذُوا التَّوَاضُعَ مَسْلَحَةً بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ عَدُوِّكُمْ إِبْلِيسَ وَ جُنُودِهِ فَإِنَّ لَهُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ جُنُوداً وَ أَعْوَاناً»
فروتنی را بین خود و دشمنان شما شیطان و لشکریان او سنگری قرار بدهید زیرا برای او از هر امتی سپاهیان و یاران و پیادگان و سوارانی است.
تواضع و فروتنی از شریف ترین صفات پسندیده و مکارم اخلاق و راه کاری مناسب برای کنترل حس تکبر و خود بزرگ بینی، تعدیل غرایز سیطره جویی و برتری خواهی و پیشگیری از پیامدهای شوم این پدیده های نارواست.
فروتنی نوعی شکست نفسی است که آدمی را از خودبزرگ بینی بازداشته و مانع می شود که خود را از دیگران بالاتر بداند که این شکستِ نفسی خود به یک حرکت درونی خلاصه نگشته، به تناسب موارد، خود و آثار آن در گفتار و کردار آدمی نیز پدیدار می گردد. (10)
از وصیت های امیرمؤمنان علیه السلام در بستر شهادت است که فرمودند: «عَلَيْكَ بِالتَّوَاضُعِ فَإِنَّهُ مِنْ أَعْظَمِ الْعِبَادَةِ» (11)
بر تو باد به فروتنی، که آن از بزرگترین عبادت است.
* امانت داری
امام علی علیه السلام در خطبه 215 می فرماید:
«اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَفْسِي أَوَّلَ كَرِيمَةٍ تَنْتَزِعُهَا مِنْ كَرَائِمِي وَ أَوَّلَ وَدِيعَةٍ تَرْتَجِعُهَا مِنْ وَدَائِعِ نِعَمِكَ عِنْدِي»
پروردگارا! جان من نخستین حقیقت شریفی باشد که از من خواهی گرفت و اولین امانت تو باشد که در نزد من است و تو آن را بر می گردانی.
امانت داری نشانه بارز ایمان و نوعی رابطه اعتمادآمیز بین انسان و غیر اوست که اساس نظام اجتماعی بر آن استوار و استحکام روابط شهروندان به طور مستقیم به آن وابسته است. امانت داری به مثابه صداقت و راستی در عمل است هم چنان که راستگویی نوعی امانت داری در گفتار به حساب می آید به همین جهت در بسیاری از روایات از امانت داری و راستگویی سخن به میان آمده است.
امانت داری صرفاً به اموال و سرمایه های مادی اختصاص نمی یابد، بلکه بنا بر آنچه از قرآن و روایات استفاده می شود امانت معنای وسیعی دارد که سرمایه های عظیم معنوی، دین و آیین حق، ایمان، فرمایشات پیامبران و پیشوایان معصوم علیهم السلام، موقعیت های ارزشمند اجتماعی و حتی گفتگوهایی که در جلسات خصوصی رد و بدل شود، امانت هایی است که انسان به حکم شرع وظیفه دارد از آن ها به نیکی حراست کرده در حفظ و نگهداری آن ها به شکل شایسته کوشا باشد. (12)
* شکر گزاری
امام علی علیه السلام در حکمت 150 می فرماید: «لَا تَكُن مِمَّن…. يَعْجِزُ عَنْ شُكْرِ مَا أُوتِيَ وَ يَبْتَغِي الزِّيَادَةَ فِيمَا بَقِي»
چونان کسی نباش که از سپاسگزاری نعمتی که به او داده شده ناتوان است و خواهان افزایش نعمت باقی مانده است.
شکر عبارت از آن است که انسان نبست به نعمت را با نعمت دهنده بداند و از اینکه مشمول نعمت اوست شادمان شود و به مقتضای این شادمان عمل کند. (13)
هر انسانی چنانچه فطرت انسانی خود را از دست نداده باشد هنگامی که با محبت و احسان دیگران مواجه می گردد در صدد جبران آن بر آمده می کوشد تا به اندازه توان خویش به گونه ای شایسته آن را مکافات نماید و چنانچه خود را عاجز ببیند با زبان سپاس از نیکی های آنان قدردانی می نماید. (14)
* گفتار دوم: چهار رذیله اخلاقی در نهج البلاغه
* حسد
امام علی علیه السلام در حکمت 347 می فرماید: «الثَّنَاءُ بِأَكْثَرَ مِنَ الِاسْتِحْقَاقِ مَلَقٌ وَ التَّقْصِيرُ عَنِ الِاسْتِحْقَاقِ عِيٌّ أَوْ حَسَدٌ»
ستایش، بیش از استحقاق تملّق است و کمتر از آن درماندگی یا حسادت است.
همچنین در حکمت 218 می فرماید: «حَسَدُ الصَّدِيقِ مِنْ سُقْمِ الْمَوَدَّة»
حسد بردن بر دوست، از بیماری در مهر و دوستی است.
حسد یکی از صفات رذیله ای است که زیان آن قبل از هر کس متوجه خود شخص حسود می شود؛ گاه دیده شده شخص حسود مانند شخص تب داری که سوخت و ساز درون سلولی بافت های بدنش چندین برابر شده و بسیاری از بافت ها آسیب دیده و عملکردشان مختل شده است دچار آشفتگی فزاینده ذهنی می گردد به گونه ای که تمام سطوح ادراکی و عاطفی شخصیت وی درگیر خنثی سازی یا شبیه سازی رفتار حسد می شود و مجالی برای تصمیم گیری صحیح نمی گذارد. (15)
هر گاه حسد، آدمی را به افعال و گفتار ناپسند وادار کند تا زبان به غیبت و بدگویی بگشاید و…، گناه کرده؛ همچنین اگر از اظهار و ابراز آن خویشتن داری نماید و از رفتار و گفتاری که دلالت بر حسد نماید، پرهیز کند، ولی در باطن زوال نعمت محسود را طالب و به درد و رنج او راغب باشد و از این نظر احساس ناراحتی نکند و بر خود خشمگین نباشد باز گناه کرده است. (16)
* تکبر و خود بینی
امام علی علیه السلام در نامه 31 می فرماید: «اعْلَمْ أَنَّ الْإِعْجَابَ ضِدُّ الصَّوَابِ وَ آفَةُ الْأَلْبَاب»
بدان که خودبینی ضد حق و راستی است و آفت عقل و خرد است.
همچنین آن حضرت در مذمت خودبینی فرمود: «لَا وَحْدَةَ أَوْحَشُ مِنَ الْعُجْبِ» (17)
هیچ تنهایی هراس آورتر از خودبینی نیست.
عُجب و بالیدن به خود صفت مذمومی است که یکی از آثار بسیار بد عُجب، پسندیدن و خشنود بودن به وضع موجود است که موجب می شود انسان قدمی برای تکامل وضع خود بر نداشته و پیوسته در جا بزند؛ همچنین گاهی عُجب موجب می شود که انسان اعمال عبادی خود را بزرگ ببیند که دوری از رحمت و درگاه خدا را در پی دارد اما اگر انسان عمل خود را از آن نظر بپسندد که در بندگی خدا بوده و بترسد که در انجام وظیفه کوتاهی کند و در انجام دستورها از خدا تأیید و توفیق و بندگی بخواهد موجب دوری از درگاه احدیت نخواهد شد. (18)
خودبینی گیاهی است که دانۀ آن کفر و سرزمین آن نفاق و آب آن ستمگری و شاخه هایش نادانی و برگش گمراهی و میوه اش لعنت خدا و خلود در آتش است؛ پس کسی که صفت خودبینی را برگزیند، تخم کفر را در سرزمین دل خود کاشته و گندم را از آن دور کرده و شکی نیست که چنان بذری جنین بدی خواهد بود. (19)
* طمع
امام علی علیه السلام در حکمت دوم می فرماید: «أَزْرَى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ وَ رَضِيَ بِالذُّلِّ مَنْ كَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ»
آن کسی كه طمع را شعار خود گرداند خود را خُرد نماياند، و آن کسی كه راز سختى خويش بر هر كس گشود، خويشتن را خوار نمود.
دامنه خسارت رذایل حیوانی به قلمرو فعالیت صفت طبیعی محدود نمی گردد بلکه بسیاری از آنها دارای دنباله ها و لوازمی است که در زمره صفات ناپسند نفسانی، خود به عنوان رذایل مستقل به حساب می آید.
چشمداشت به اموال دیگران و طمع ورزی را می توان نمونه ای از این پیامدهای شوم دانست که ریشه در افزون خواهی داشته و از حرص سرچشمه می گیرد.
چشمداشت به اموال دیگران سرمایه گرانقدر عزت نفس را نابود و ذلت و بندگی و خواری را به ارمغان می آورد. مؤمن هیچ گاه وسیله ذلت و خواری خود را در برابر مردم فراهم نکرده، چشم امیدش به کسی است که حیات و زندگی و روزی و عزت در دست مبارک اوست. (20)
* خشم
امام علی علیه السلام در نامه 69 می فرماید: «احْذَرِ الْغَضَبَ فَإِنَّهُ جُنْدٌ عَظِيمٌ مِنْ جُنُودِ إِبْلِيسَ»
از خشم بر حذر باش زیرا از لشکریان بزرگ شیطان است.
یکی دیگر از محرّماتی که باید سالک إلی الله از آن دوری کند، غضب و خشم است که خود عامل دیگری است که انسان را وادار به غیبت می کند.
هنگامی که انسان از کسی ناراحت می شود برای اینکه شعله های کینۀ خود را خاموش کند و خشم خویش را فرو نشاند، مرتکب غیبت می گردد؛ به گمان این که اگر حیثیت و آبروی خصم خود را ببرد، دلش آرام خواهد گرفت ولی غافل از این که غضب در این گونه موارد چه خطرها و ضررهایی به بار می آورد که دنیا و آخرت انسان را نابود می کند. (21)
* نتیجه گیری
نهادینه کردن ارزش ها و فضیلت های اخلاقی تأثیر بسزایی در رشد و کمال معنوی انسان داشته و دارد و هر انسانی در زندگی فردی و اجتماعی برای رسیدن به مقامات والای معنوی، رشد و کمال دینی، خودسازی و حتی در زمینه های اخلاقیِ دیگر باید فضایل و ارزش های اخلاق را در خود پرورش دهد و از رذایل و صفات ناپسند اخلاقی بپرهیزد تا بتواند نفس خود را به نحو احسن تربیت و تزکیه کند تا به هدف و مقصد اصلی که لقاء الله است، برسد.
فهرست منابع
1. القرآن الکریم.
2. علی بن ابی طالب علیه السلام نهج البلاغه، مترجم، کاظم عابدینی مطلق، چاپ دوم، نشرآفرینه، قم1380.
3. علی بن الحسین علیه السلام ، صحیفه کامله سجادیه، مترجم حسین استاد ولی، چاپ پنجم، انتشارات الهادی، قم 1390.
4. اسرار، مصطفی، دانستنیهای صحیفه سجادیه، سوم محیا، قم، زمستان 1376.
5. اسماعیلی یزدی، عباس، ینابیع الحکمه، بی چا، مسجد مقدس جمکران، قم، بی تا.
6. ابن طاووس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، بی چا، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1367.
7. انصاریان، حسین، دیار عاشقان، ج1، مصحح حسین استاد ولی، اول، انتشارات پیام آزادی، تهران مرداد 1371.
8. جواد آملی، عبدالله، مفاتیح الحیاه، چاپ نودوهفتم، مرکز شر اسراء، قم. زمستان 1391.
9. جباران، محمد رضا، درسنامه علم اخلاق، پنجم، مرکز نشر هاجر، قم، بهار 1389.
10. حیدری نراقی، علی محمد، رساله حقوق امام سجاد علیه السلام ، اول، انتشارات مهدی نراقی، قم، زمستان 1384.
11. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، چاپ اول، موسسه آل البیت.
12. رنجبر، محسن ، نقش امام سجاد در رهبری شیعه، چاپ اول، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
13. طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن، مجمع البیان، مترجم علی کرمی، چاپ اول، انتشارات فراهانی، تهران.
14. طوسی، شیخ الطائفه محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، بی چا، مؤسسه نشر اسلامی، قم، بی تا.
15. عبدالله زاده، سید محمد، گفتار معصومین، چاپ اول، مدرسه الامام علی بن ابیطالب، قم ، 1387.
16. قرائتی، محسن، دقایقی با قرآن، بی چا، معاونت فرهنگی سازمان اوقاف وامور خیریه، تهران، تیرماه 1390.
17. کرمانشاهی، حسن، شهود وشناخت، با مقدمه آیت آلله جوادی آملی، چاپ چهارم، موسسه بوستان کتاب.
18. کلینی رازی، شیخ ابو جعفربن یعقوب بن اسحاق، اصول کافی، مترجم: شیخ محمد باقرکمره ای، قم،1379ه .ش.
19. مجلسی، محمدباقر، بحار لانوار، چاپ اول، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، لبنان، 1429، ق. (2008)م.
20. مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قران، مدرسه الامام علی بن ابی طالب، موسسه تفسیر قرآن کریم، قم 1381.
21. مصباح یزدی، محمد تقی، سجاده های سلوک، چاپ اول، موسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی قم، بهار1390.
22. مظاهری، حسین ،اخلاق درخانه ، هجدهم، موسسه نشر اخلاقی، قم تابستان 1391.
23. مهدوی کنی، محمدرضا، اخلاق عملی، چاپ بیست ویکم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، قم – تهران مرداد1387.
24. نراقی، احمد بن محمد مهدی، معراج السعاده، چاپ هفتم، انتشارات وحدت پخش، قم، تابستان 1389.
25. نراقی، محمد بن ابی ذر، جامع السعادات، بی چا، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، بی تا.
پاورقی:
(1)- مكارم الأخلاق، ص: 8.
(2)- ملا مهدی نراقی، جامع السعادت، ج 1، ص10.
(3)- نهج البلاغه، ترجمه کاظم عابدینی مطلق، ص 7و8.
(4)- نهج البلاغه، حکمت 371، ص 583.
(5)- یزدی، عباس، فرهنگ صفات بایدها و نبایدهای اخلاقی، ص219.
(6)- مهدوی کنی، محمدرضا، اخلاق عملی، ص 626.
(7)- اسماعیل یزدی، عباس، فرهنگ صفات بایدها و نباید های اخلاقی، ص221.
(8)- جباران، محمد رضا، درسنامه علم اخلاق، ج 2، ص 208.
(9)- جباران، محمدرضا، درسنامه علم اخلاق، ج2، ص 252.
(10)- اسماعیلی یزدی، عباس، فرهنگ صفات بایدها و نبایدهای اخلاقی، ص 175.
(11)- بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج72، ص: 119.
(12)- اسماعیلی یزدی، عباس، فرهنگ صفات بایدها و نبایدهای اخلاقی ،ص 201.
(13)- جباران، محمد رضا، درسنامه علم اخلاق، ج 2، ص 226.
(14)- اسماعیلی یزدی، عباس، فرهنگ صفات بایدها و نبایدهای اخلاقی ،ص 139.
(15)- نراقی، ملا احمد محمدبن مهدی، معراج السعاده، ص 192.
(16)- همان، ص 194.
(17)- نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 488.
(18)- جباران، محمدرضا، درسنامه علم اخلاق، ج 2، ص130.
(19)- نراقی، ملا احمد، معراج السعاده، ص219.
(20)- اسماعیلی یزدی، عباس، فرهنگ صفات بایدها و نبایدهای اخلاق، ص 593.
(21)- مهدوی کنی، محمدرضا، اخلاق عملی، ص 304.
منبع: حوزه نیوز/نجمه انصاری. کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث دانشکده اصول الدین قم.
سلام
موفق و پیروز باشید
التماس دعا
اللهم عجل لولیک الفرج
فرم در حال بارگذاری ...