نسل‌کشی مسلمانان روهینگیا در سایه سکوت جهانی

نوشته شده توسطرحیمی 5ام اسفند, 1395

مسلمانان مظلوم میانمار در حالی همچنان در آتش خشونت ها و اقدامات ضد انسانی افراطیون بودائی می سوزند که مدعیان دروغین دفاع از حقوق بشر در مقابل این هولوکاست انسانی سکوت اختیار کرده اند و کشورهای مسلمان تلاش موثری برای مقابله با بزرگترین نسل کشی قرن 21 انجام نمی شود.


فرم در حال بارگذاری ...

شیعیان هم مهدویت را نمی شناسند!

نوشته شده توسطرحیمی 5ام اسفند, 1395

بلوغ اجتماعی از اساسی‌ترين بايسته‌ها و کاستی‌های عصر غيبت است

عضو هیأت علمی مؤسسه آینده روشن اظهار داشت:

همه ائمه(ع) به خاطر نابالغي بشر به شهادت رسيدند. به خاطر اينکه بشر به آن بلوغ نرسيده بود که احساس اضطرار و نياز کند و بفهمد که بدون حجت الهي اموراتش به سامان نمي رسد. لذا نه تنها اين حس را نداشت بلکه اين احساس را داشت که حجت الهي مزاحم آلاف و الوف و زندگي اوست لذا او را به شهادت رساند.


ظهور منجی موعود یک اعتقاد عمومی در تمامی ادیان است. کتاب های مقدس آسمانی، چه آنها که بخشی یا تمام آنها وجود دارد و چه آنها که منقولاتی از آنان در کتاب های دیگر آمده است، بشارت داده اند که جهان در سیطره ظلم و فساد نمی ماند؛ بلکه جماعت صالحان به امامت “رهبر موعود” عدل و داد را در گیتی حاکم خواهند کرد.

ریشه دار بودن اعتقاد به مهدی و منجی، موجب آماده بودن مردم اعصار گوناگون برای پذیرش و تبعیت وی شده و می شود. از همین رو، این مفهوم موجب سوءاستفاده فریبکاران و شیادانی شده است که در طول تاریخ با ادعاهای دروغین، خود را مهدی یا از یاران او معرفی کردند تا از رهگذر عقیده پاک مردم به نیات آلوده خویش دست یابند. اتفاقاً بسیاری از این مدعیان، در نقشه خود موفق شده و به مقصود خود رسیده اند؛ چه مدعیان کوچکی که اهداف مالی و رمالی داشته اند، و چه مدعیان بزرگی که توانستند با این ادعا حکومت های عریض و طویل یا مذاهب منحرف دیرپا و گسترده ای برای خویش دست و پا کنند.

همچنین دشمنان اسلام و انسانیت که همواره در ترس از حاکمیت عدل و انسان کامل به سر می برند، از یک سو با ساخته و پرداخته کردن سؤالات و شبهات، تلاش دارند که یا اعتقاد به ظهور منجی را در دل آدمیان سست کنند؛ و از سوی دیگر با تحمیق رسانه ای و ساختن فیلم های سینمایی، چهره ای هولناک از آن مرد الهی بیافرینند!

...

r />در واکنش به اینگونه اقدامات، خبرگزاری اهل‌بيت علیهم السلام  ـ ابنا ـ در پایان هر هفته سلسله مطالبی متقن و مستدل در باب مهدویت ــ با عنوان “در انتظار منجی” ــ تولید و منتشر خواهد کرد؛ تا هم عرض ارادتی باشد به محضر امام زمان حضرت حجة بن الحسن المهدی(عج) و هم گامی باشد برای روشنگری درباره مسأله مهدویت در عصر هجوم غبارها و فتنه ها.

میهمان این هفته خوانندگان ابنا «حجت الاسلام و المسلمين فرامرز سهرابی» عضو هیأت علمی مؤسسه آینده روشن و کارشناس عرصه مباحث مهدویت است.

متن کامل مصاحبه با استاد سهرابی را در زیر بخوانید:

ابنا: اهميت موضوع مهدويت چيست؟

ـــ بحث مهدويت بحثي به روز است و به طور ويژه به دوران غيبت اختصاص دارد و مباحث مهدويت از همان زمان شکل گيري جامعه اسلامي و بعثت، از  زبان پيامبر(ص) مورد توجه بوده است و پيامبر(ص) پيوسته مي فرموده «افضل اعمال امتي انتظار الفرج» و مردم را به فرج امت توجه مي دادند. گرچه فرج به معناي عام و خاص داريم ولي وقتي معناي عام آمد قطعا معناي خاص را هم در پي دارد که مورد اکمل فرج، همان فرج امام زمان(عج) است. پيامبر(ص) به بهانه هاي مختلف مردم را به مساله مهدويت توجه مي دادند.  مساله مهدويت با نگاه ديني خصوصا در عصر غيبت اختصاص به جهان اسلام و شيعيان دارد.

جهانِ خسته و ملول براي نجات خود از اين همه فشارها، سختي ها و دردها که در طول تاريخ به او تحميل شده گريزي ندارد جز اينکه به بحث مهدويت معطوف شده و به راه نجات برگردد. و لذا حضرت امير(ع) مي فرمايد «لتعطفن علينا الدنيا» روزي اهل دنيا و جهان بعد از چموشي هاي مختلفي که داشته، به ما بازگشت خواهد کرد و به ما روي خواهد آورد؛ و آن بازگشت پس از عبور از گردنه هاي سخت، و خوردن سر بشريت به سخره ها و سنگ هاي متعدد اتفاق خواهد يافت؛ که تنها راه نجات مسير اهل بيت(ع) و چنگ زدن به فرهنگ ولايت و مهدويت است.


ابنا: شرايط ظهور امام زمان(عج) چيست؟ و اينکه گفته مي شود بشر بايد آماده ظهور امام زمان(عج)  باشد، به چه معناست؟

ـــ بشر به خاطر نابالغي خود در مسير پر سنگلاخِ پر از جهل و انانيّت و تفکر امانيستي و خود محوري هميشه ضربه خورده است و بايد از اين مسير انانيّت و جهالت عبور کرده و به بلوغي در سطح اجتماعي برسد. يعني جوامع بشري بايد از اين خامي و نابلغي گذر کرده، به سلامتي عبور کنند و در مسير بلوغ قرار بگيرند که ما از آن به “بلوغ اجتماعي” تعبير مي کنيم اگر بشر به بلوغ اجتماعي دست يابد مشکل جدّي نرم افزاري مسئله که بحران عصر غيبت است، حل خواهد شد. به نظر حقير، نرم افزار بحران عصر غيبت فقدان بلوغ اجتماعي است. بشر بايد به مقام خواستن برسد. مقام خواستن، توانستن را به دنبال مي آورد. لذا در روايتي از امام باقر(ص) در مورد توقيت آمده است: «إِنَّمَا هَلَكَ النَّاسُ مِنِ اسْتِعْجَالِهِمْ لِهَذَا الْأَمْرِ» همانا مردم به خاطر شتاب و عجله شان در امر ظهور خودشان را به هلاکت مي رسانند و خداوند هم حکيم است تابع عجله و شتاب مردم نيست. «إِنَّ اللَّهَ لَا يَعْجَلُ لِعَجَلَةِ الْعِبَادِ إِنَّ لِهَذَا الْأَمْرِ غَايَةً يَنْتَهِى إِلَيْهَا فَلَوْ قَدْ بَلَغُوهَا لَمْ يَسْتَقْدِمُوا سَاعَةً وَ لَمْ يَسْتَأْخِرُوا» مردم به خاطر شتاب و عجله، خودشان را به هلاکت مي رسانند، مي خواهند زود به آستانه ظهور دست پيدا کنند در حالي که خدا تابعِ عجله مردم نيست. خداوند حکيم است و حکومت معصوم و ظهور حضرت(عج) فرايندي دارد، فرايند بايد تحقق پيدا کند و غايت شکل بگيرد. اگر مردم به آن غايت رسيدند تحقق امر ظهور، لحظه اي پس و پيش نمي افتد و ما از اين به “بلوغ اجتماعي” ياد مي کنيم يعني خود مردم بايد به اين حدّ برسند و اگر خود مردم به اين غايت يعني نقطه بلوغ و نقطه عطف تاريخي رسيدند تحقق امر ظهور پس و پيش نمي افتد.

بلوغ اجتماعي به مثابه شرط بسيار مهمي است حداقل اش اين است که يکي از شرط هاي اساسي، بلوغ اجتماعي است و اين هم ناظر به حوزه خواست و اراده انسان هاست. بشر در طول تاريخ چموشي هاي زيادي داشته است. تجربه مي خواهد تا بشر را به اين پختگي و بلوغ برساند. بشر نمي تواند اين گره را با دست خود باز کند. با تفکر انانيت، اومانيست، انسان محوري و خود پرستي کار به سامان نمي رسد. اگر بشر اين معنا را فهميد به مرحله اضطرار رسيده است. بشر بايد درک کند و بداند که بدون امور وحياني و آسماني نمي تواند امور خود را به سامان برساند اين، اساس کار است. اگر ما در حوزه مهدويت بخواهيم اقدام جدي کنيم بايد به دنبال شناسايي راهها و راهکارهاي اين بلوغ اجتماعي باشيم. با چه مکانيسمي مي شود اين بلوغ اجتماعي را در جامعه فراهم کرد؟ با چه مکانيسمي مي توان بشر به آستانه اضطرار به دين و اضطرار به حجت دست پيدا کند؟

لذا در دعاي افتتاح که مي گوييم «إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ» بحث از رغبت اجتماعي به دولت کريمه مطرح است. يعني تمايل بشر بايد به دولت کريمه معطوف شود و به دولت کريمه احساس نياز کند. به صورت فردي و گروههاي بزرگ و کوچک توجه به حضرت حجت(عج) به وجود آمده است؛ ولي بحث دولت کريمه بحث منطقه اي نيست. آخرين دولت و دولت جهاني است. در دولت و جهان، يک پاي آن دولت و يک پاي آن جهان است. يعني در جوامع بشري بايد توجه و التفاتي به آن دولت کريمه به وجود بيايد.

اگر اين رغبت به وجود نيايد و بشر از اين عقبه هاي جهل و جهالت عبور نکرده باشد و حضرت ظهور کنند چه اتفاقي مي افتد؟ همان اتفاقي که براي اجداد طاهرين اش افتاد. همه ائمه(ع) به خاطر نابالغي بشر به شهادت رسيدند. به خاطر اينکه بشر به آن بلوغ نرسيده بود که احساس اضطرار و نياز کند و بفهمد که بدون حجت الهي اموراتش به سامان نمي رسد. لذا نه تنها اين حس را نداشت بلکه اين احساس را داشت که حجت الهي مزاحم آلاف و الوف و زندگي اوست لذا او را به شهادت رساند. تمامي انبيا و اوليا اين داستان برايشان بوده است.

در ظرف مشيت الهي، امام زمان(عج) آخرين حجت است اگر مشيت خداوند به اين تعلق گرفت که حجج خود را بفرستد و مردم آنها را به شهادت برسانند فرصتي بوده براي آخرين حجت؛ ولي بعد از  آخرين حجت ديگر فرصتي نيست. اين آخرين حجت الهي است و بر اساس مشيت الهي ديگر اين اقتضا را ندارد که خدا او را بفرستد و مردم او را به خاطر جهل و ناداني شان به شهادت برسانند.



ـ ابنا: فرايند بلوغ اجتماعي چگونه محقق مي شود، چه شاخصه هايي دارد؟ و چه اتفاقاتي بايد بيافتد تا بلوغ اجتماعي شکل بگيرد؟

ـ حجت الاسلام و المسلمين سهرابي: بلوغ اجتماعي سه شاخصه جدي دارد: اولين آنها رغبت اجتماعي به دولت کريمه است مردم بايد ميل شان معطوف به دولت کريمه باشد. در بحث هاي جامعه شناسي و روان شناسي و حتي در مباحث علوم سياسي مي گويند که فرايندِ تغيير تابع تصرف و ايجاد ميل اجتماعي است. وقتي بخواهيم در جامعه تغييري ايجاد شود بايد در ميل اجتماعي تصرف و تحولي ايجاد کنيم تا جامعه از نقطه «الف» به نقطه «ب» برسد. اگر بخواهيم جامعه اي را متحول کنيم بايد ميل آنها را تغيير بدهيم و بايد تغيير ذائقه اجتماعي به وجود بيايد. و استکبار هم اين کار را مي کند. لذا وقتي مي بينيد که در عرصه مُد يا عرصه هاي فرهنگي ذائقه سازي کرده، ذائقه اجتماعي مردم را تغيير مي دهند تا به سمت نقطه اي که مطلوب شان است برسند و اهداف شان را عملي کنند و بخشي از اين، ناظر به سبک زندگي است.

اگر ما مي خواهيم بلوغي شکل بگيرد خود اين بلوغ، تغيير از عدم بلوغ، خامي، بي بصيرتي و جهالت به سمت بلوغ اجتماعي است. اينجا بايد کار نرم شکل بگيرد و آن تغيير ميل و ذائقه اجتماعي است. اگر سطح ميل و جهت تمايلات اجتماعي جامعه اي مثلا به ديکتاتوري يا مدل هاي موجود حکومتي معطوف باشد همين وضعيت خواهد بود. ولي اگر ميل انسان عوض شد و آستانه تمايلات او از اين سطح به سطح ديگري رفعت پيدا کرد اينجا تغييرات شکل مي گيرد. رغبت و ميل اجتماعي بايد به سمت دولت کريمه باشد در اين صورت اولين محور کليدي در سمت و سوي ايجاد بلوغ اجتماعي شکل مي گيرد لذا «إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ».

البته در اينکه چگونه مي توان اين رغبت اجتماعي را به وجود آورد، بلوغ اجتماعي معطوف به دولت کريمه چگونه دست يافتني است و مهندسي آن چگونه بايد باشد؟ بايد گفتگو شود.

پس اولين شاخصه بلوغ اجتماعي، رغبت اجتماعي به دولت کريمه است بعد از رغبت اجتماعي، شکايت اجتماعي است. در اين فراز دعاي افتتاح که مي فرمايد «اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْكُو إِلَيْكَ فَقْدَ نَبِيِّنَا صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ غَيْبَةَ وَلِيِّنَا» بحث از شکايت اجتماعي است. وقتي که ميل انسان از سطح عادي روي برگردانده شده و معطوف به سطح عالي شود ديگر به سطح داني قانع نمي شود. از سطح داني شکايت مي کند و ذهن و تقاضاي انسان به سمت و سوي عالي معطوف مي شود. لذا جهت گيري از وضعيت موجود به وضعيت مطلوب  شکل مي گيرد. و شکايت اش از وضعيت موجود جدي مي شود. و  وضعيت غيبت براي شخص غير قابل تحمل مي شود. 

ولي قبل از شکل گيري تغيير ميل اجتماعي و شکايت، فضاي غيبت برايش عادي شده بود. يعني اعتياد به فضاي غيبت و دوران غيبت برايش عادي شده بود. و لذا طراز زندگي متناسب با همين وضعيت موجود بود. ولي وقتي که ميل انسان عوض شد ديگر از اين سطح زندگي موجود روي بر مي گرداند، آستانه اش تغيير پيدا مي کند، از وضعيت موجود شاکي مي شود، وضعيت مطلوب مي خواهد و اين فضاي غيبت که به آن معتاد شده بود برايش سخت مي شود. لذا فرياد « اِلهي عَظُمَ الْبَلاءُ» را سر مي دهد و عظمت بلا را حس مي کند. تا قبل از اين مرحله، عظمت بلا، مصيبت ها و سختي ها را مي ديد ولي عظمت بلا را حس نمي کرد بدبختي ها را مي ديد ولي التفات نداشت. پس در اين صورت به شکايت اجتماعي مي انجامد.

وقتي که رغبت و شکايت اجتماعي که شاخصه هاي بلوغ اجتماعي هستند، شکل مي گيرد به سومين شاخصه بلوغ اجتماعي شکل مي گيرد و آن استعانت اجتماعي است «وَ أَعِنَّا عَلَى ذَلِكَ بِفَتْحٍ مِنْكَ تُعَجِّلُهُ». مي گويد: «أَعِنَّا»، به استعانت اجتماعي مي رسد. يعني جمع و گروه کارشان به اينجا مي انجامد که مي گويند: خدايا فتح معجل و فرج آقارا برسان. مي رسد به مقام خواستن، فتح معجّل مي خواهد. سطح و موضوع خواسته اش عوض شده است. ميل و شکايت اجتماعي شکل گرفته بعد در اين تطورات و تحولاتي که به وجود آمده و تغيير انفسي که در شخص شکل گرفته، سطح خواسته اش عوض مي شود و از خداوند فرج و فتح معجّل مي خواهد.

انسان به مقام خواستن مي رسد. اين مقام خواستن، توانستن را به دنبال دارد. بشر در طول تاريخ هر چه خواست به آن دست پيدا کرد انرژي فسيلي و هسته اي را خواست و به آنها رسيد. امکان دارد در دل طبيعت انرژي اي فراتر، بالادست تر و برتر از انرژي هسته اي باشد اگر بشر احساس نياز کند که اينها نمي تواند به نيازش پاسخ دهد به آنها هم دست پيدا مي کند. اين بشري که انرژي فسيلي و هسته اي را خواست و  دست يافت هنوز به اين حد از بلوغ و خواستن نرسيده که امام زمان(عج) خواه و حجت خواه شود به اين حد از خواست نرسيده که اضطرار الي الحجه در وجودش شکل بگيرد.


ابنا: منظور از بشر چه کساني هستند آيا مسلمانان مدنظر شماست يا بشر به معناي عام آن؟

ـ حجت الاسلام و المسلمين سهرابي: بشر به صورت کل مي گوييم؛ حتي در سطح اسلامي و حتي در سطح شيعيان که صف مقدم اين فرهنگ هستند. جهان شيعه ما هنوز با فرهنگ انتظار و مهدويت نا آشناست. مهدويت سطحي از فرهنگ او را پوشش داده ولي در عمق وجود او که رکن زندگي و رکن سبک زندگي اش باشد و همه ساحت هاي زندگي او را پوشش دهد را شامل نشده است. چون  امام و امامت رکن توحيد و دين است او هنوز اين حس و معرفت را ندارد. يک آشنايي فرهنگي اجمالي دارد؛ ولي با عمق، خيلي فاصله دارد. اين فاصله با عمق به گونه اي است که حتي در جامعه شيعي هم به طور جدي موج مي زند و خود را نشان مي دهد. فرهنگ امامت و ولايت و معارف علوي به ما يک نکته را مي آموزد که جايگاه امر و ولايت معصوم بسيار رفيع است. مي فرمايد که «إن أمرنا صعب مستصعب لايحتمله إلا  ملك مقرب أو نبي مرسل أو عبد قد امتحن الله قلبه للايمان » سقف حکومت و حاکميت ولايت و امامت پايه هاي محکمي مي خواهد. هر کسي تحمل ولايت، حاکميت و حکومت معصوم را ندارد. يعني حکمِ حکومت، حاکميت و ولايت ما سخت است هر کسي نمي تواند آن را تحمل کند و هر کسي هم قابليت تحمل را ندارد، الا ملک مقرب و نبي مرسل و مومني که قلب آن مُمتَحَن باشد، آزمون هايي را پس داده و ظرفيت تحمل امامت و ولايت را داشته باشد. و اين همان فضايي است که ما آن را بلوغ اجتماعي ياد مي کنيم. يعني بشر در آن فرايند تاريخي، بايد آزمون هايي پس دهد تا به آن ظرفيت، غايت و بلوغ برسد؛ که اگر برسد آمادگي تحمل ولايت معصوم را خواهد داشت. به گونه اي که وقتي حضرت ظهور کرد ديگر خيلي ترس از اين نيست که حضرت به شهادت برسد. نه؛ حضرت را حفظ و کمک مي کنند. و اين مطلب به اين معنا نيست که ما قائل به معجزه و امدادهاي الهي نباشيم. خداوند حکيم است حتي امدادهاي الهي اش را هم در يک شرايط خاصي مي فرستد. پس وقتي مي گوييم در صف مقدم جامعه شيعي و اسلامي است بعد جوامع بشري، منظور اين است که هر کدام در ظرف وجودي خودشان. ظرف وجودي شيعي گسترده تر است، چون آن حضرت امام شيعه است، بايد بشناسد، باور داشته باشد، در خود جامعه شيعي نهادينه کند و سربازان آن حضرت را آماده کند. و اين لايه هايي دارد و مشکک است «کل امر بحسبه». پس اين بلوغ اجتماعي از اساسي ترين بايسته ها و کاستي هاي عصر غيبت است.

اهم مسائل در عصر غيبت بلوغ اجتماعي است و از اهم مسائل مهندسان فرهنگي جامعه شيعي اين است که به اين مسئله بپردازند و سازو کارها و الزامات بلوغ اجتماعي را فراهم کنند. با رويکرد بلوغ اجتماعي سبک زندگي عصر غيبت را تعريف کنند. متناظر با بلوغ اجتماعي فرهنگ جامعه و مهندسي فرهنگي را رقم بزنند. متناظر با بلوغ اجتماعي تمدن نوين اسلامي در عصر غيبت شکل بگيرد و رقم بخورد. با اين حساب ما مي بينيم که براي رسيدن به آستانه ظهور يکي از الزامات جدي، بلوغ اجتماعي است؛ براي اينکه ما جامعه منتظر را مهندسي کنيم بايد به مسئله بلوغ اجتماعي توجه جدي داشته باشيم و سه شاخصه؛ رغبت اجتماعي، شکايت اجتماعي و استعانت اجتماعي را مهندسي کنيم؛ مقدمات اش را فراهم کنيم تا جامعه به آن بلوغ اجتماعي واصل شود و دست يابد. اينجاست که مي گوييم جامعه خواسته اش عوض شده و به مقام خواستن مي رسد. و اين خواستن را به عنوان نماد بلوغ اجتماعي ياد مي کنيم. اگر امام زمان(عج) در توقيع شريف مي فرمايد: «أَكْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِيلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِكَ فَرَجُكُم‏» زياد دعا کنيد و دعاي تعجيل فرج بخوانيد مفهومش بهتر فهميده مي شود. دعا و خواستن نماد بلوغ اجتماعي است. اگر در جامعه اي دعا کننده و دعا کردن براي تعجيل فرج زياد شود حکايت از اين مي کند که اين جامعه به بلوغ اجتماعي نائل شده است. يعني جامعه خواسته اش عوض شده و جامعه امام زمان خواه شده است. در اين نگاه  و با اين رويکرد دعاي براي فرج و تعجيل فرج امام زمان(عج) نماد بلوغ اجتماعي مي شود. يعني از يک نگاه دَم دستي ديگر گذر کرده و نگاه فاخر و بالاتري به بحث دعا مي کنيم و دعا نماد بلوغ اجتماعي مي شود.

اگر جامعه به اين سطح از خواستن رسيد از بلوغ اجتماعي برخوردار شده و جامعه منتظر شکل مي گيرد و اين يکي از ارکان، مقدمات و شرايط تحقق فرج است. البته ما قائليم که ظهور امام  زمان(عج) با اذن و عنايت الهي خواهد بود ولي همه کارهاي خداوند براساس حکمت است و وسائل و اسباب بايد فراهم شود و مشيت خداوند در مجموعه شرايط شکل مي گيرد. اينطور نيست که همين طور و بي حساب و کتاب باشد. يکي از شرايط مهم بحث بلوغ اجتماعي است که بخش عظيم آن در حوزه اختيار و اراده انساني است. و بايد بحث کرد که با چه مکانيسمي مي شود فرهنگ رغبت اجتماعي را فعال سازي کرد و بعد گفت که به شکايت اجتماعي و بحث استعانت اجتماعي مي رسد. مباحثي است که بايد روي آنها کار شود، گفتگو شود و تبديل به يک مُدل مفهومي مهندسي بلوغ اجتماعي شود. يعني ما بر اساس مُدل مفهومي، بتوانيم مهندسي بلوغ اجتماعي مان را طراحي کنيم.

ابنا: راهکار تبليغ فرهنگ مهدويت در جامعه چگونه بايد باشد؟ چگونه تبليغ کنيم که عده اي از اين مسئله سوء استفاده نکنند؟

ـ حجت الاسلام و المسلمين سهرابي: تبليغ مهدويت بايد معقول، کارشناسي شده، عالمانه باشد و آسيب ها را از بين ببرد. اينکه راجع امام زمان(عج) حرف نزنيم حرف درستي نيست منتها ما نبايد درباره مباحث مهدويت هر حرفي بزنيم. بايد حرف پخته و فني بزنيم و اگر حرف هاي خام و ناپخته و غير کارشناسي بزنيم مي تواند آسيب زا باشد و مشکلاتي را فراهم کند. مي تواند به دکان و دستگاه تبديل شود و براي کساني که مي خواهند شيطنت کنند مقدمات بازار گرمي فراهم شود. ولي اگر عالمانه و کارشناسانه به مسئله بپردازيم هر چه حرف بزنيم جايز است.



ابنا: تکليف و وظيفه مردم در عصر غيبت چيست و چه کار بايد انجام دهند؟
 
ـ حجت الاسلام و المسلمين سهرابي: مردم بايد بر اساس آموزه هاي ديني آستانه معرفتي شان را بالا ببرند. يعني وقتي که معرفت شان عميق تر شد و بالغ و رشيد شدند در اين عرصه دعا هم که مي کنند ديگر لغلغه زبان نيست بلکه دغدغه وجودشان مي شود. يعني دعايي که متناسب با رغبت، شکايت و استعانت است. دعايي است که بر اساس معرفت عميق است اين به اين معنا نيست که به کسي که در سطح پاييني قرار دارد به دعا و توسل او اشکال بگيريم. نه؛ هر کس در جاي خود قرار دارد و هر کس را در همان جايي که قرار دارد با معرفت بخشي مي خواهيم دو قدم جلو بياوريم. هر کس به حسب استعداد و ظرف وجودي خود بايد يک پله معرفت خود را نسبت به امام زمان(عج) جلو ببرد و بر اساس اين معرفت رو به جلو، نوع نگاه شخص عوض مي شود.

ابنا: از اينکه اين فرصت را در اختيار ما گذاشتيد متشکریم.

خبرگزاری اهل بیت علیهم السلام ـ ابنا

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: متین [عضو] 
5 stars

با سلام .
بسیار عالی بود .
بشر هنوز هم بالغ نشده …

1395/12/05 @ 23:23


فرم در حال بارگذاری ...

قلب چگونه می‌‌میرد

نوشته شده توسطرحیمی 5ام اسفند, 1395
پرخوری

تذکرات اسلام درباره خوردن، تنها سلامت جسم را تضمین نمی‌کند، بلکه تضمین‌کننده سلامت جسم و روح انسانهاست.

یکی از آموزه‌هایی که در فرهنگ قرآن و عترت علیهم السلام به شدت نهی شده است، مسئله «پرخوری» است که در مقابل آن رفتار پسندیده‌ای نیز توصیه شده است که آن هم «کم خوری و رعایت اعتدال در خوردن غذاست».

این موضوع آنقدر اهمیت دارد که معصوم علیهم السلام مردن قلب آدمی به عنوان تبعه چنین رفتاری عنوان می‌کنند، پس شایسته است بیش از پیش این توصیه را مورد توجه قرار دهیم؛ چرا که تذکرات اسلام درباره خوردن، تنها سلامت جسم را تضمین نمی‌کند، بلکه تضمین‌کننده سلامت جسم و روح انسانهاست. انسانی که علاوه بر سلامت جسم، از سلامت روح نیز برخوردار باشد، طبیعتاً ارتباطی قوی‌تر و منسجم‌تر با خداوند خواهند داشت و در مقابل کسی که از این مهم بی‌بهره است، از نعمتی بس عظیم یعنی آمادگی روح و شوق برای ارتباط با خداوند محروم می‌ماند.

پیامبر اکرم  صلی الله علیه و آله  در حدیثی مردن قلب آدمی را به زراعتی تشبیه می‌کنند که در صورت آبیاری زیاد از بین می‌رود. ایشان می‌فرمایند:

«لا تُمِیتُوا القُلُوبَ بِکَثْرَةِ الطَّعَامِ و الشَّرَابِ؛ فإنَّ القَلْبَ یَمُوتُ کَالزَّرْعِ إذَا کَثُرَ عَلَیْهِ المَاءُ»،

دلها را با خوردن و آشامیدن زیاد نمی‌رانید؛ زیرا همانگونه که زراعت بر اثر آب زیاد از بین مى‌رود، دلها نیز بر اثر پرخورى مى‌میرند.

پس در می‌یابیم که حضرت با ارائه این تشبیه، در صدد بیداری ما از امری مهم هستند که در سعادت انسان اثری جدی دارد، در همین راستا ایشان در حدیثی دیگر اینگونه ترس خود را از پرخوری امتشان ابراز می‌کنند و می‌فرمایند:

از سه چیز پس از مرگم بر امت می‌ترسم که یکی از آنها، «شهوت‌پرستی در امر شکم» است. (نصایح، ص 120)

به راستی اهل‎بیت علیهم السلام به عنوان برترین هادیان الهی در عالم از هر فرصتی برای بهره‎مندی محبان و شیعیانشان از عالی‎ترین معارف و راهکارهای دستیابی به سعادت دنیوی و اخروی استفاده می‎کردند و این حقیقتی است که در منابع تاریخی و روایی به وضوح نمایان است.

تسنیم


فرم در حال بارگذاری ...

ویژگی‌های ارتش علوی

نوشته شده توسطرحیمی 5ام اسفند, 1395
آیة الله جوادی آملی

آیت‌الله جوادی آملی با تأکید بر اینکه خطر بی‌آبرو شدن توسط شیطان، همواره در کمین انسان است، گفت:

انسان باید همواره هوشیار باشد، از این روست که حضرت علی(علیه السلام) می‌فرماید، تقوا در رأس اخلاق است.

آیت‌الله جوادی آملی در جلسه درس اخلاق این هفته خود که در نمازخانه بنیاد بین‌المللی علوم وحیانی اسراء برگزار شد، ضمن تسلیت ایام شهادت صدیقه کبرا(سلام‌الله‌علیها)، به ادامه سلسله مباحث درس اخلاق خود که به شرح و تفسیر نهج‌البلاغه اختصاص دارد پرداخت و با اشاره به نامه 56 نهج‌البلاغه گفت: امیرالمومنین علیه السلام با نصایح خود در این خطبه به شریح بن هانی، در حقیقت ارتش و نیروی نظامی علوی را تربیت کرده‌اند.

وی با اشاره به حدیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مبنی بر اینکه نفس اماره، بدترین دشمن انسان است، اظهار کرد: ابلیس در درجه اول ایمان و آبرو ی انسان را می‌خواهد و تا این دو را از آدمی نگیرد، دست بردار نیست. این نکته نیز قابل توجه است که شیطان حتی اگر ایمان فرد را هم بگیرد، باز هم او را رها نمی‌کند تا اینکه به طور کلی حیثیت را از انسان بگیرد.

...

آیت‌الله جوادی آملی یادآور شد: امیرالمومنین علیه السلام در این نصیحت و توصیه خود به شریح بن هانی به دو دشمن بیرونی و درونی اشاره می‌کنند که اولین آن با آب، خاک و جسم آدمی و دیگری که دشمن درون است با ایمان و آبروی شخص کار دارد.

وی با تأکید بر لزوم هوشیاری انسان در برابر خطر بی‌آبرویی توسط ابلیس خاطرنشان کرد: این توصیه امیرالمومنین علیه السلام بیانگر این است که هیچگاه از دنیا احساس امنیت نکنید، مراد آن چیزی است که آدمی را دچار غفلت کند تا خدا را فراموش کند. لذا شایسته است انسان جلوی بسیاری از خواهش‌های نفسانی خود را بگیرد، چراکه اگر چنین نکند، جز ضرر و خسران چیزی برایش در پی نخواهد داشت.

آیت‌الله جوادی آملی خاطرنشان کرد: امیرالمومنین علیه السلام در این خطبه توصیه می‌کنند که هرگاه عصبانی شدی، جلوی غضبت را بگیر، چراکه باید در مقابل این اسب سرکش، حلیم بود. مقوله «حلم» از جمله واژگانی است که در زبان فارسی به راحتی نمی‌توان معادلی مناسب و صحیح برای آن یافت. همچنین فرمودند: مبادا، سربازان خود را برده خود بدانی،  چراکه فرمانده بودن به معنای فرمانروای بی حساب نیست، لذا با آنان دوستانه رفتار و با عالمان لشکرت مشورت کن و برای آنهایی که سواد ندارند، اساتیدی را تعیین کن تا آنها را عالم کنند، چراکه در رهگذر این عالم بودن است که خیر به انسان می‌رسد. همچنین فرمودند: یا شریح! با قدرت نظامی خود نه تنها خارج از مرز، بلکه درون مرز را هم اصلاح کن. اینها همگی نشان از ویژگی‌هایی است که ارتش علوی باشد آنها را داشته باشند.

وی با تأکید بر اینکه لازم است ابتدا خودمان با گفتار، کردار و رفتار حق آشنا شویم، گفت: گرچه همگی وظیفه دعوت دیگران به سوی حق را داریم، اما لازم است ابتدا خود با گفتار، کردار، نوشتار و سیره و روش حق آشنا شویم و از آنچه باطل است دوری کنیم، در غیر این صورت، دعوت دیگران به حق، ممکن نخواهد بود.

تسنیم


فرم در حال بارگذاری ...

یکی از بزرگترین خطرهایی که عالم را تهدید می کند، حُب دنیا است

نوشته شده توسطرحیمی 5ام اسفند, 1395

خبرگزاری فارس: یکی از بزرگترین خطرهایی که عالم را تهدید می کند، حُب دنیا است

دبیرکل مجمع جهانی تقریب تأکید کرد: علمی که مبنای آن محبت الهی، عمل به آیات الهی، بینایی و شنوایی آیات الهی، حیات و نورانیت است اگر در دل کسی جای گرفت توقف ندارد و هر روز بر آن علم افزوده می‌شود و رشد می‌کند.

 

 

آیت الله محسن اراکی، دبیرکل مجمع روز چهارشنبه طی سخنانی در نشست تخصصی “نقش عالم ربانی در جامعه اسلامی” که در مدرسه علمیه امام خمینی(ره) اهواز برگزار شد، اظهار داشت: یکی از بزرگترین خطرهایی که عالم را تهدید می کند ،حُب دنیا است. در مقابل حُب دنیا، حُب الهی قرار دارد.

وی در ادامه به بیان علم از دیدگاه قرآن کریم پرداخت و گفت: اولین ویژگی علم این است که همراه با حُب الهی است یعنی بدون محبت الهی این علم پدیدار نمی‌شود.

دبیرکل مجمع جهانی تقریب با بیان اینکه علمی که همراه با حُب الهی است عمل را نیز به دنبال دارد، اظهار داشت: اگر حُب الهی اساس علم باشد اولین ویژگی اش عمل است.

آیت الله اراکی افزود: دومین ویژگی علم خشیت آفرینی است و سومین ویژگی اش حیات است یعنی کسانی که دارای این علم‌اند از حیات الهی برخوردارند و به راحتی راه حق و باطل را تشخیص می دهند و تشخیص نفاق از ایمان حقیقی از خصائص این علم حقیقی است. همچنین کسانی که از این علم برخوردار نیستند احساس جذبه به اولیاء الشیطان می‌کنند.

...

دبیرکل مجمع جهانی تقریب گفت: ویژگی دیگر این علم همراه با نور است؛ نورانیت یکی از خصوصیات این علم است و وقتی نور همراهش باشد تشخیص نیز همراه آن است.

وی افزود: یکی دیگر از خصوصیات این علم این است که در نتیجه آن انسان همیشه در حال پیشرفت خواهد بود. لذا علمی که مبنای آن محبت الهی، عمل به آیات الهی، بینایی و شنوایی آیات الهی، حیات و نورانیت است اگر در دل کسی جای گرفت توقف ندارد و هر روز بر آن علم افزوده می شود و رشد می کند.

آیت الله اراکی اظهار داشت: اگر عالم چنین علمی در جامعه پیدا شد همه دل‌های بیدار با او پیوند می خورند و خودش منشأ بیداری می شود و اگر در مجلسی حضور پیدا کرد مجلس او به مجلس ذکر و یاد خدا مبدل می‌شود.  

وی با بیان اینکه جامعه ای که چنین عالمانی داشته باشد آن جامعه، جامعه با بصیرتی است، گفت: اگر ما جامعه با بصیرت، پاک و هدفداری می خواهیم که از حیات، بصیرت و عمل برخوردار باشد نیاز به عالم ربانی داریم که این عالم ربانی در بین مردم حضور داشته باشد.

دبیرکل مجمع جهانی تقریب تأکید کرد: ما باید حوزه‌های علمیه را برای تربیت چنین عالمانی آماده کنیم و همچنین سازوکار حضور عالم ربانی را در بین مردم فراهم نماییم.

آیت الله اراکی اظهار داشت: هرچه عالم تواضع داشته باشد سخنش در دل مردم اثرگذار تر خواهد بود البته نباید تواضع را ذلت اشتباه گرفت زیرا ذلت نهی شده است.

فارس


فرم در حال بارگذاری ...

نظرات علامه طباطبایی راهگشای موضوع جنسیت و خانواده از منظر اسلام است

نوشته شده توسطرحیمی 5ام اسفند, 1395

حجت الاسلام والمسلمین جمشیدی در گفت وگو با «حوزه»:
نظرات علامه طباطبایی راهگشای موضوع جنسیت و خانواده از منظر اسلام است

مدیر حوزه های علمیه خواهران گفت: ورود علامه طباطبایی(ره) به بحث جنسیت و تبیین نظر قرآن کریم در مورد این مسئله، موجب آشنایی با مبانی اصیل اسلامی در رابطه با این موضوع شده که بسیار حائزاهمیت، شاخص و راهگشا می باشد.

حجت الاسلام والمسلمین محمودرضا جمشیدی در حاشیه همایش ملی «جنسیت و خانواده در نگاه علامه طباطبایی(ره)» در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری «حوزه»، اظهار داشت: جنسیت یکی از مسائل تعیین کننده و مهم در بحث های مرتبط با مسائل زنان و خانواده در عرصه خانواده و جامعه است و امروز در همه مسائل زندگی با این موضوع مواجه هستیم.

وی با بیان اینکه علامه طباطبایی یکی از اندیشمندان نظریه پردازی است که سهم بسیار بزرگی در تولید اندیشه دینی در تاریخ معاصر ما دارد، گفت: ایشان علاوه بر اینکه در علوم و فنون مختلف صاحب نظر و علامه بودند، کتاب ارزشمند المیزان را در حوزه تفسیر به یادگار گذاشتند.

مدیر حوزه های علمیه خواهران افزود: علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ابداعات کم نظیری داشت و یک تحول عظیمی را در قرن اخیر در عرصه تفسیر و مبانی تفسیری در حوزه های علمیه ایجاد کردند.

عضو جامعه مدرسین تصریح کرد: ورود علامه طباطبایی(ره) به بحث جنسیت و تبیین نظر قرآن کریم در مورد این مسئله، موجب آشنایی با مبانی اصیل اسلامی در رابطه با این موضوع شده که بسیار حائزاهمیت، شاخص و راهگشا می باشد.


فرم در حال بارگذاری ...

شاخه گلی که فراموشی می آورد

نوشته شده توسطرحیمی 5ام اسفند, 1395

مؤمن چون این شاخه گل را می بوید قلبش از دلبستگی به مال دنیا بی خیال می شود، با بوییدن این شاخه گل، دیگر هیچ علاقه ای به مال دنیا در دل مؤمن باقی نمی ماند.

امام سجاد علیه السلام در حدیثی فرمودند:

هنگامی که موقع مرگ بنده مؤمن فرا می رسد خداوند دو شاخه گل از بهشت برای مؤمن می فرستد.

..اینکه خدا صبر می کند و در لحظه جان دادن برای مؤمن، شاخه گل می فرستد برای این است که در آن شرایط هیچ چیز به اندازه این شاخه گل برای او مفید نیست.

خداوند برای مؤمنی که می خواهد جان بدهد دو شاخه گل می فرستد اما این دو شاخه گل، گلهای معمولی نیستند!

هر کدام از این شاخه گل ها اثر مخصوصی را دارد.

مقداری فکر کن، هر انسانی در این دنیا وظیفه دارد برای گذران امور زندگی خود به تلاش و فعالیت اقتصادی بپردازد.

آری، کار و تلاش در اسلام به عنوان عبادت معرفی شده است و شخص مؤمن هم در راستای این دستور اسلامی، به کسب درآمد می پردازد.

خوب این بنده خدا، یک عمر زحمت کشیده است، خانه و ماشین و دیگر وسائل زندگی را فراهم نموده است و معلوم است که به آن علاقمند است و شاید دل کندن از آن برای او سخت باشد.

آیا می دانی نام یکی از آن شاخه گلها، «مُسیخه» می باشد؟

...

مُسیخه به معنای «بی خیال کننده» می باشد، مؤمن چون این شاخه گل را می بوید قلبش از دلبستگی به مال دنیا بی خیال می شود، با بوییدن این شاخه گل، دیگر هیچ علاقه ای به مال دنیا در دل مؤمن باقی نمی ماند.

اکنون دیگر مؤمن، هیچ علاقه ای به اموال و دارایی خود ندارد، اصلًا به آنها فکر نمی کند، تمام اموالش برای او بی ارزش می شود.

آیا می دانی نام آن گل دیگر چیست؟

امام سجاد علیه السلام نام آن را «مُنسیه» معرفی می کند.

منسیه، یعنی «فراموشی آور»!

آیا دیده ای افرادی دچار بیماری فراموشی شده اند و دیگر هیچ چیز را به یاد نمی آورند.

مؤمن با بوییدن این شاخه گل دوم، به یک فراموشی مبتلا می شود.

البته نه اینکه مؤمن همه چیز را فراموش کند، نه، بلکه او هر چه رنگ و بوی دنیا را دارد فراموش می کند.

خانه من، ماشین من، شهرت من، ریاست من، فرزند من، همسر من!

مؤمن همه اینها را فراموش می کند.

اکنون او دیگر به یاد ندارد که خانه و زندگی داشته است!

حالا شیطان دیگر چه می تواند بکند؟

حتماً شنیده ای که شیطان در آن لحظه های آخر عمر، به سراغ انسان می آید و چون می داند او به اموال و دارایی خود محبّت دارد تلاش می کند تا انسان را به گمراهی بکشاند مثلًا به او می گوید اگر دست از خداپرستی برنداری خانه تو را آتش می زنم، ماشین تو را آتش می زنم و. ..

آن لحظه، لحظه بسیار حساسی است، چه بسا افرادی بوده اند که در آن لحظه به دنبال وسوسه شیطان، عاقبت به خیر نشده اند.

اما خداوند در آن لحظه های حساس، با فرستادن دو شاخه گل، بنده مؤمن خود را یاری می کند.

مؤمن چون آن دو شاخه گل را می بوید حافظه اش از مال دنیا و هر آنچه رنگ دنیایی دارد خالی می شود، دیگر شیطان هیچ کاری نمی تواند بکند، اگر بخواهد به مؤمن بگوید که اگر «شهادتین» بگویی خانه تو را آتش می زنم، مؤمن اصلًا یادش نمی آید که خانه ای داشته است!

و به این ترتیب تلاش شیطان بی نتیجه می شود و مؤمن با راحتی و آسودگی تمام به سوی دیار باقی می شتابد و مرگ در کام او شیرین جلوه می کند.[1]

پی نوشت

[1] . عن أبي عبد اللَّه عليه السلام قال: «قال علي بن الحسين زين العابدين عليه السلام: قال اللَّه عزّ وجلّ: ما من شي‏ء أتردّد عنه تردّدي عن قبض روح المؤمن، يكره الموت وأنا أكره مساءته، فإذا حضره أجله الذي لا يؤخّر فيه بعثت إليه بريحانتين من الجنّة، تُسمّى إحداهما المسخية، والأُخرى المنسية، فأمّا المسخية فتسخيه عن ماله، وأمّا المنسية فتنسيه أمر الدنيا»: الأمالي للطوسي ص 414، بحار الأنوار ج 6 ص 152.

عن أبي محمّد الأنصاري- وكان خيّراً- عن عمّار الأسدي، عن أبي عبد اللَّه عليه السلام، قال: «قال رسول اللَّه صلى الله عليه و آله و سلم: لو أنّ مؤمناً أقسم على ربّه عزّ وجلّ أن لا يميته ما أماته أبداً، ولكن إذا حضر أجله بعث اللَّه عزّ وجلّ إليه ريحين: ريحاً يُقال له: المنسية، وريحاً يُقال له: المسخية، فأمّا المنسية فإنّها تنسيه أهله وماله، فأمّا المسخية فإنّها تسخي نفسه عن الدنيا حتّى يختار ما عند اللَّه تبارك وتعالى»: الكافي ج 2 ص 127، معاني الاخبار ص 142.

 

 در آغوش خدا، ص: 62؛ خدامیان آرانی، مهدی


فرم در حال بارگذاری ...

چی شد طلبه شدم

نوشته شده توسطرحیمی 5ام اسفند, 1395

هزار بانوی طلبه خاطرات طلبه شدن خود را بازگو می‌کنند

خبرگزاری فارس: 80 هزار بانوی طلبه خاطرات طلبه شدن خود را بازگو می‌کنند

مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه خواهران طرح «چی شد طلبه شدم» را با هدف بازگو کردن خاطرات طلاب خواهر در مورد نحوه آشنایی و ورود به حوزه‌های علمیه خواهران اجرا می‌کند.

 

محمدتقی جلیلی مدیر پایگاه‌های اینترنتی حوزه‌های علمیه خواهران با اعلام فراخوان این طرح «چی شد طلبه شدم» گفت:

طلاب شاغل به تحصیل و فارغ‌التحصیل، اساتید، مدیران مدارس علمیه و… از طریق شبکه اجتماعی کوثرنت و سامانه کوثربلاگ خاطرات خود را در مورد نحوه آشنایی با حوزه و ورود به حوزه‌‌های علمیه خواهران بازگو می‌کنند.

وی با اشاره به حضور فعال بانوان طلبه در فضای مجازی اظهار داشت: ‌با انجام این کار مجموعه‌ای از خاطرات در صفحه‌ها و سایت‌های زیرمجموعه مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه خواهران منتشر خواهد شد.

مدیر پایگاه‌های اینترنتی حوزه‌های علمیه خواهران اجرای این طرح را زمینه‌ای برای ایجاد نشاط و همفکری از طریق بازگو کردن خاطرات بانوان طلبه دانست و تصریح کرد: طرح «چی شد طلبه شدم» ایده‌های نابی در مورد نحوه جذب علاقه‌مندان به حوزه‌های علمیه خواهران ارائه خواهد کرد و به صورت ضمنی اطلاعاتی درباره  وضعیت حوزه‌های علمیه خواهران و فضای فکری و اخلاقی طلبگی منتشر خواهد کرد.

وی عنوان کرد: طرح «چی شد طلبه شدم» همزمان با پذیرش سراسری حوزه‌های علمیه خواهران آغاز شده است، حدود 80 هزار بانوی مرتبط با حوزه‌های علمیه خواهران به شبکه اجتماعی کوثرنت و سامانه کوثربلاگ دسترسی دارند و می‌توانند خاطرات خود را در قالب این طرح منتشر کنند.

جلیلی ابراز داشت: پیش‌بینی شده است بهترین خاطرات طلاب در مورد انگیزه و نحوه ورود به حوزه‌های علمیه خواهران با رصد وبلاگ‌ها و صفحه‌های شبکه اجتماعی کوثرنت انتخاب و در یک سایت جداگانه منتشر شود.

وی خاطرنشان کرد: با گذشت سه روز از اجرای طرح «چی شد طلبه شدم» این موج با استقبال بالای طلاب مواجه شده است و در این مدت نزدیک به 100 خاطره از طلاب سراسر کشور در شبکه کوثرنت منتشر شده است.

فارس

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(0)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(1)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
3.0 stars
(3.0)
نظر از: حوزه علمیه الزهرا(س) گلدشت [عضو] 

چه جالب؟!!!
ایده خوبیه
فقط از طریق شبکه کوثر نت نمیشه فراخوان بزارند که تعداد بیشتری از این طرح خبردار بشوند

1395/12/06 @ 15:41
پاسخ از: خادم المهدی [عضو] 

سلام منم با شما موافقم

1395/12/08 @ 08:22
نظر از: پشتیبانی کوثر بلاگ [عضو] 
3 stars

با سلام و احترام
ضمن تشكر مطلب شما در منتخب ها درج گرديد
موفق باشيد
———-
مقام معظم رهبري: 4/4/ 1387
فاطمه‏ ی زهرا (سلام اللَّه علیها) کلمةاللَّهِ پرمضمون و مانند یک دریای ژرف و عمیق است. هر چه فکر انسان، ذوق انسان، طبع ظریف صاحبان طبع در این زمینه کنکاش بیشتری کند، تدبر و تأمل بیشتری کند، گوهرهای بیشتری به دست خواهد آورد.

1395/12/06 @ 01:04


فرم در حال بارگذاری ...

عزت بى تو را نمیخواهیم

نوشته شده توسطرحیمی 5ام اسفند, 1395

سلک عشاق ، غیر خلوت نیست

خلوت ماست روضه , جلوت نیست

ما همینجا توجه محضیم

احتیاجى به کنج عزلت نیست

همه هستند ، انبیا حتى

مجلس آفتاب خلوت نیست

لحظه اى اشک , لحظه اى شکریم

نعمتى قد شکر نعمت نیست

ما همه قنبریم ، یک نفریم

جمع ما وحدت است ، کثرت نیست

گریه اى جمع کن که باید رفت

وقت خیلى کم است ، فرصت نیست

دل به صحرا زدن تلاش من است

این جهان جاى استراحت نیست

آه و افسوس میخورد هر شب

آنکه سفره نشین هیئت نیست

علت رحمت خدا گریه ست

هر کجا گریه نیست ، رحمت نیست

هر که ناراحت از فراق نشد

در لیالى قبر راحت نیست

خون دل جاى خون تن دادیم

شان گریه کم از شهادت نیست

گنج نابرده رنجمان بخشید

لطف زهرا به شرط خدمت نیست

در عبادت عبودیت باید

طاعتى بهتر از اطاعت نیست

ما تو را بین خواب هم دیدیم

خواب عشاق خواب غفلت نیست

جنت آنجاست که شما هستید

جنت بى شما که جنت نیست

همه سرمایه دار حب توایم

گنجى اندازه ى محبت نیست

عزت بى تو را نمیخواهیم

عزت بى تو غیر ذلت نیست

حرف تو حجت است و غیر از تو

هیچکس بر ائمه حجت نیست

تو اگر خانه دار این بیتى

خانه دارى کم از نبوت نیست

علی اکبر لطیفیان


فرم در حال بارگذاری ...

اولین قدم برای ایجاد تحوّل باطنی و تغییر درونی

نوشته شده توسطرحیمی 5ام اسفند, 1395

تحوّل باطنی چیزی جز سلوک معنوی نیست؛ و سلوک معنوی صد پله دارد که پله اول آن یقظه است

حجت الاسلام والمسلمین فعالی در ادامه سلسله جلسات «زندگی معنوی» به منظور بررسی زندگی معنوی وآرمانی در موسسه آل یاسین به بیان اولین قدم برای ایجاد تحوّل باطنی و تغییر درونی پرداخته است.   

 اولین منزل جهت سلوک معنوی برای ساختن یک زندگی معنوی براساس کتاب منازل السائرین، منزل یقظه است. قبل از ورود به بحث بايد به اين نكته اشاره شود آیاتي كه اول هر باب و منزلی به آنها استشهاد می‌شود دو دسته‌اند؛ گاه لفظ آن مرتبط با آن باب و منزل هست و گاه نیست.

آیه ای که در اولین مرحله و منزل يعني یقظه به آن استشهاد می‌شود این آیه است:

قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى‏ وَ فُرادى‏ ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا ما بِصاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذابٍ شَديدٍ (سبأ /46)؛

بگو: «من فقط به شما يك اندرز مى‏دهم كه: دو دو و به تنهايى براى خدا به پا خيزيد، سپس بينديشيد كه رفيق شما هيچ گونه ديوانگى ندارد. او شما را از عذاب سختى كه در پيش است جز هشداردهنده‏اى [بيش‏] نيست.

...

>

در اینجا خداوند به عنوان یک واعظ و خطیب ظاهر شده، امت و مسلمانان را  نسبت به قيام موعظه كرده، هشدار داده، تحریک و تهييج می‌کند؛ البته قیام با دو قید. 1ـ قیام لله 2ـ   مثني و فرادا.

از این آیه ارتباط روشنی با یقظه به عنوان اولین پله سلوک و معنویت و عرفان به دست نمی‌آید و اين آيه از آيات دسته دوم است‌ پس نیازمند اندکی توضیح است.

«قُلْ »

اگر گوینده‌ای به شنونده‌ای بگوید به دیگران بگو‌، معمولا شنونده (ناقل) واژه بگو را بکار نمی‌برد. پس به چه دليل پیامبر(ص) مقیّد است که در ابتدای هر آیه‌ای که خداوند به او فرموده است «قل»، واژه «قل» را اظهار كند و بگوید؟ علت و فلسفه‌اش فقط تعهد به کلام وحی است. قل در ابتدای آیاتی که در قرآن کریم آمده است براساس نقل تمام مفسرین یکی از دلایل اثبات عصمت پیامبرص مي‌باشد.

«إِنَّما»

انما از ادات حصر است. وقتي فعلی بلافاصله بعد از انما بيايد «محصور» بعد از فعل مي‌باشد. در اينجا «واحده» محصور است. به تعبیری معنایش این نیست که من فقط موعظه می‌کنم شما را. بلکه معنایش این است که من شما را موعظه می‌کنم فقط به یک چیز. خداوند به نبی‌اش فرمود به امت من بگو که من موعظه می‌کنم فقط شما را به یک چیز.

«أَنْ تَقُومُوا»

سه ديدگاه در مورد قيام در آيه

محوری ترین واژه آیه «قیام» مي‌باشد. منظور از قيام در آيه چيست؟ در مورد قيام در آيه سه ديدگاه وجود دارد:

ديدگاه اول: قيام سياسي و اجتماعي

مرحوم امام (ره) در كتاب كشف الاسرار مي‌فرمايد: مراد از قيام، قيام سياسي و اجتماعي است. مفاد آیه اینچنين می‌شود، ایها الناس هر گاه شرایط سیاسی و اجتماعی عصر و زمان شما مناسب بود، علیه ستمگران و حاکمان ظالم قیام کنید.

ديدگاه دوم: قيام فكري

علامه طباطبايي (ره) در كتاب الميزان مي فرمايد:  مراد از قیام، قیام فکری است. 5 دلیل بر این دیدگاه بیان می‌کند. مهمترین دلیل‌ سیاق آیه است. به تعبیری قرینة متصله «ثم تتفکروا» دلالت بر اين موضوع دارد.

ديدگاه سوم: قيام دروني و باطني

تمام تفاسیری که با روش عرفانی قرآن را تفسیر کرده‌اند از جمله تفسیر کشف الاسرار  (اثر خواجه عبدالله انصاری) بر اين اعتقادند كه؛ مراد از قیام در این آیه، قیام درونی و باطنی است. بر این اساس خداوند فرموده است: «ایها الناس» به لحاظ باطنی بپاخیزید، درون خود را تطهیر و تحوّل بنیادی ایجاد کنید، از خودتان انسان دیگری بسازید و خود را عوض کنید. به تعبيري قیام درونی یعنی دعوت به یک تحوّل، یک تغییر باطنی، قلبی، روحی و بنیادی.

«لِلَّهِ»

در «لله» لام، لام غایت است. خداوند فرمود ای مردم براي خدا به پاخیزید و قیام کنید. نكته قابل توجه اينكه در باب صدور هر فعلی دو عنوان مطرح است؛ یکی حسن فعلی و دیگری حسن فاعلی (نیّت، داعی، باعث و انگیزه). «قیام» یک فعل است و هر فعلی نیت می خواهد. خداوند مي‌فرمايد نیت‌تان در این فعل به خاطر من باشد، به خاطر الله باشد. به تعبيري اخلاص در عمل مي‌شود.

«ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا ما بِصاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ …»

ثم تتفکروا …  یک استدلال است. اين استدلال حاوی چند مقدمه  و یک نتیجه است.

مقدمه اول: پیامبر اکرم سالیانی با شما همراه بود(حدود 40 سال).

مقدمه دوم: شما در طول این همراهی از او یک خلاف اخلاق از جمله دروغ ندیدید.

مقدمه سوم:  این شخص که مسمی به پیامبرص است هم اکنون ادعایی کرده که من نبی از جانب خدا هستم.

نتیجه: کسی که چهل سال همراه شده بوده و از او یک خلاف اخلاق از جمله دروغ دیده نشده است، هم اکنون ادعا می کند نبی خداست، پس او در این ادعایش صادق است. و اگر صادق نباشد طبعاً دیوانه است یعنی دروغ گفته است.

واژه “صاحب” در این مقدمات حد وسط استدلال است.

نتيجه اينكه بر اساس بياناتي كه گذشت ،محور آیه قیام باطنی و تحوّل انسانی است. قیام باطنی یعنی تطهیر درونی، تحوّل باطنی و رفتن به سمت انسانیت جدید؛ تحوّل باطنی چیزی جز سلوک معنوی نیست؛ و سلوک معنوی صد پله دارد پله اول آن یقظه است پس یقظه یعنی اولین قدم برای ایجاد تحوّل باطنی و تغییر درونی.

حوزه


فرم در حال بارگذاری ...