تایم‌لپس دیدنی تا نزدیک ضریح مبارک امیرالمومنین

نوشته شده توسطرحیمی 4ام بهمن, 1398

 

تایم‌لپس دیدنی از خیابان شارع‌الرسول نجف تا نزدیک ضریح مبارک امیرالمومنین علی بن ابی طالب را مشاهده کنید.

دانلود فیلم


فرم در حال بارگذاری ...

ویروس کرونا چیست و چگونه منتقل می‌شود؟

نوشته شده توسطرحیمی 4ام بهمن, 1398

 

کرونا نام ویروسی است که در کشور چین شیوع پیدا کرده

و در حال گسترش در سطح جهان است.

کرونا نوعی ویروس است که باعث ایجاد عفونت در بینی، سینوس‌ها یا گلو فوقانی می‌شود. نام ویروس کرونا از شکل آن گرفته شده که هنگام تصویربرداری با استفاده از میکروسکوپ الکترونی شبیه به یک تاج خورشیدی است.

این بیماری برای اولین بار در اواخر دسامبر سال ۲۰۱۹ در ووهان، یکی از شهر‌های بزرگ چین گزارش شده و به سرعت در حال شیوع است. از آن زمان، مسافران با سفر به کشور‌های دیگر از جمله ایالات متحده، باعث انتقال این ویروس در سطح جهان شده‌اند. از ابتدا شیوع تاکنون صد‌ها نفر به ویروس کرونا آلوده شده‌اند.

این ویروس برای اولین بار توسط لئوپون ویروس شناس در دانشکده بهداشت در چین رمزگشایی شد، او احتمال می‌دهد کرونا ابتدا در بدن یک حیوان ایجاد شده و سپس در انسان گسترش یافته و از جمله موارد نادری است که در اصطلاح پزشکی، زونوتیک نامیده می‌شود؛ این نام به بیماری‌هایی اتلاق می‌شود که از حیوان به انسان منتقل می‌شود. طبق اظهارات پون این ویروس باعث ایجاد پونومونی شده و به آنتی بیوتیک هیچ پاسخی نمی‌دهد. هنوز مشخص نیست که ویروس کرونا تا چه اندازه می‌تواند کشنده باشد.

در مورد شیوع این بیماری، گزارش‌ها حاکی از آن است که بیشتر گروه اول بیماران بستری، کارگر یا مشتریانی در یک بازار عمده فروشی غذا‌های دریایی محلی بوده‌اند؛ همچنین گوشت‌های فرآوری شده و حیوانات قابل مصرف زنده از جمله مرغ، الاغ، گوسفند، خوک، شتر، روباه، موش‌های بامبو، جوجه تیغی و خزندگان نیز از مواردی بوده‌اند که در گزارش ها به عنوان منبع این ویروس گزارش شده‌اند. 

ویروس کرونا

...

علائم ویروس کرونا چیست؟

این ویروس‌ معمولاً می‌توانند با ایجاد مشکلات خفیف تا متوسط در دستگاه تنفسی فوقانی مانند سرماخوردگی باعث بیماری شود. علائم ویروس کرونا شامل آبریزش بینی، سرفه، گلودرد، احتمالاً سردرد و تب است که می‌تواند تا دو روز ادامه یابد.

در افرادی که سیستم ایمنی ضعیف دارند مانند افراد مسن و بسیار جوان، این احتمال وجود دارد که این ویروس باعث ایجاد مشکلات تنفسی بسیار جدی‌تر مانند ذات‌الریه یا برونشیت شود.

ویروس MERS یک سندروم تنفسی معروف است که برای اولین بار در سال ۲۰۱۲ در خاورمیانه گزارش شد که سبب ایجاد مشکلات تنفسی می‌شد؛ براساس CDC، از هر ۱۰ بیمار آلوده به MERS سه تا چهار نفر جان خود را از دست دادند. 

در حال حاضر تصور می‌شود که ویروس کرونا در بروز علائم، خفیف‌تر از SARS و MERS است. پیتر هوربی، استاد بیماری‌های عفونی نوظهور و بهداشت جهانی در دانشگاه آکسفورد در این باره می‌گوید: بیماران فعلا یک هفته سرفه خفیف و به دنبال آن تنگی نفس را تجربه کرده‌اند و تاکنون حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد موارد شدید بوده که نیاز به مراجعه به بیمارستان داشته است.


ویروس کرونا چگونه منتقل می‌شود؟


ویروس‌ها می‌توانند از تماس انسان با حیوانات منتقل شوند. طبق گفته دانشمندان سازمان بهداشت جهانی MERS در شتر‌ها و SARS از گربه‌ها شروع شده است، اما در مورد کرونا هنوز مشخص نشده چه حیواناتی ممکن است باعث شیوع این ویروس در ووهان شده باشد و انتقال انسان به انسان هم غالباً هنگامی اتفاق می‌افتد که شخص در معرض سرفه فرد مبتلا قرار گرفته باشد.

بسته به میزان ابتلا به ویروس، سرفه، عطسه یا لرزش دست از مشخص‌ترین علائم این ویروس هستند. کرونا همچنین با دست زدن به چیزی که فرد آلوده لمس کرده قابل انتقال است. در برخی موارد پرستاران هم از طریق زباله‌های عفونی بیماران مبتلا به این ویروس آلوده شده‌اند.

انتقال انسان به انسان برای ویروس کرونا تأیید شده است، اما متخصصان اکنون در تلاشند تا دریابند چه کسی آن را بیشتر منتقل می‌کند و چه کسی بیشتر در معرض خطر است و آیا این انتقال بیشتر در بیمارستان‌ها یا در جامعه رخ داده است؟ و  به نظر می‌رسد MERS، SARS و ویروس کرونا باعث بروز بیماری شدیدتر در افراد مسن می‌شوند و  میانگین سنی مبتلایان ۴۰ سال به بالا است.

ویروس کرونا

راه درمان ویروس کرونا چیست؟

درمان خاصی وجود ندارد، اما تحقیقات در حال انجام است. بیشتر اوقات علائم به خودی خود از بین می‌رود؛ متخصصان هم توصیه می‌کنند که در این باره مراقبت‌های بیشتری انجام شود. اگر علائم بدتر از سرماخوردگی است، حتما باید به پزشک مراجعه شود.

پزشکان می‌توانند با تجویز داروی درد یا تب، علائم را تسکین دهند. CDC می‌گوید دستگاه بخور یا دوش گرم می‌تواند به گلو درد یا سرفه کمک کند. نوشیدن مایعات زیاد، استراحت و خواب کافی تا حد امکان همچنین می‌تواند در درمان این ویروس موثر باشد.


آیا این ویروس می‌تواند نگران کننده باشد؟


طبق اظهارات نیل فرگوسن، استاد زیست شناسی ریاضی در امپریال کالج لندن، میزان مرگ و میر ویروس کرونا، کمتر از SARS و MERS است، اما هنوز قابل مقایسه با آنفلوآنزای فراگیر اسپانیایی بوده و این یک نگرانی مهم در سطح جهان است. فرگوسن معتقد است که میزان مرگ و میر، احتمالاً زیاد نخواهد بود، اما ویروس‌های جدید بسیار سریعتر در میان جمعیت گسترش می‌یابند.

راه‌های پیشگیری از ابتلا به این ویروس چیست؟

واکسنی برای محافظت در برابر این خانواده از ویروس‌ها وجود ندارد، حداقل هنوز وجود ندارد. آزمایش برای واکسن MERS در حال انجام است. انستیتوی ملی بهداشت آمریکا در حال کار بر روی واکسن علیه ویروس جدید است، اما ماه‌ها طول می‌کشد تا کارآزمایی‌های بالینی انجام شود و بیش از یک سال زمان می‌برد تا وارد بازار شود. ممکن است با دوری از افراد بیمار، بتوان تا اندازه‌ای خطر ابتلا به این ویروس را کاهش داد. همچنین از تماس دست‌ها با چشم، بینی و دهان باید خودداری شود. شستن دست‌ها با آب صابون، حداقل به مدت ۲۰ ثانیه هم از جمله توصیه‌های متخصصان برای پیشگیری از ابتلا به این ویروس است.

اگر بیمار هستید و تصور می‌کنید که ممکن است علت آن ویروس کرونا باشد باید به یک ارائه دهنده خدمات درمانی اطلاع دهید و به دنبال درمان زودهنگام باشید. هنگام سرفه یا عطسه، دهان و بینی خود را بپوشانید و اشیاء و سطحی را که لمس می‌کنید ضد عفونی کنید و اگر به چین سفر می‌کنید، از علائم آن آگاه باشید و از رفتن به بازار حیوانات زنده خودداری کنید، جایی که آغاز شیوع بیماری در ووهان بوده است.

ویروس کرونا

ویروس کرونا در زنان باردار چگونه است؟ 

یک مطالعه در سال ۲۰۱۴، مواردی از وجود ویروس MERS در زنان بارداری را نشان داد که در بیمارستان زایمان کرده بوند و مطالعه‌ای دیگر در سال ۲۰۰۴ انجام شد که به دنبال آن مشخص شد که بیماری‌های مرتبط با SARS با مواردی از سقط خود به خود، مرگ مادر و بیماری بحرانی مادر مرتبط بوده است.

ویروس کرونا در گربه‌ها، سگ‌ها و حیوانات دیگر

حیوانات اهلی می‌توانند ویروس کرونا را بگیرند و باعث عفونت‌های شدید شوند. بعضی اوقات ویروس‌ها می‌توانند منجر به بیماری‌های کشنده شوند. براساس یک مطالعه در سال ۲۰۱۱، فرد می‌تواند باعث بروز پریتونیت عفونی حفره‌ای در گربه‌ها شود و چیزی به نام “ویروس کرونا پاتروپیک سگ” می‌تواند گربه‌ها و سگ‌ها را آلوده کند.

طبق این مطالعه، گربه‌ها می‌توانند SARS را بگیرند، اما هیچ یک از گربه‌های آلوده علائمی دال بر این بیماری را نشان نمی‌دهند. ویروس کرونا گربه معمولاً بدون علامت است، اما می‌تواند باعث اسهال خفیف شود.

باشگاه خبرنگاران

نظر از: پژوهش مدرسه علمیه حضرت زینب (س) میناب [عضو] 

سلام وخداقوت استفاده کردیم

1398/12/10 @ 10:05


فرم در حال بارگذاری ...

ابوسجاد؛ شهیدی که برای گرفتن مزدش در سوریه ماند!

نوشته شده توسطرحیمی 4ام بهمن, 1398

 

شهید سید علی عالمی و پسرش سجاد نه تنها در شغل گچ کاری مهارت داشتند بلکه شجاعت و دلیری خود را در مبارزه با تروریست‌های تکفیری داعش نیز به رخ کشیدند.

پدری که سال ۹۲ به سوریه رفت آنقدر آنجا ماند تا مزدش را از عقیله بنی هاشم (سلام الله علیها) گرفت.

 

در ویدئو زیر ماجرای شهادت شهید سید علی عالمی را مشاهده می‌کنید.

 
 
 
پدر، دمشق، پسر
 

انگار خوی جهادگری در رگ‌وپی مردم افغانستان مثل خون می‌جوشد که هرجا حقی زیر پا گذاشته می‌شود، برای دفاع از آن لباس رزم می‌پوشند؛ همین است که نبض تاریخ فاطمیون دارد در یک محله کم‌برخوردار در حاشیه شهر می‌تپد.

...


اینجا گلشهر است و ما مهمان خانواده یکی از رزمنده‌های مدافع حرم هستیم؛ جوان مهاجری که پدربزرگش در جنگ تحمیلی ایران و عراق جانباز شده. پدرش پس از حدود سه سال رزم، محرم سال گذشته در حلب به شهادت رسیده و حالا خودش رزمنده‌ای‌ است که تجربه سه‌ساله‌ای در دفاع از حرم حضرت زینب سلام الله علیها دارد. سیدسجاد عالمی، پسر سیدعلی عالمی، معروف به ابوسجاد، متولد سال۱۳۷۲ در ایران است. می‌گوید: «پس از گرفتن دیپلم، در دانشگاه قبول شدم اما به‌دلیل شرایط نامساعد مالی، نتوانستم ادامه تحصیل بدهم؛ برای همین هم با پدرم مشغول کار شدم. جنگ سوریه که آغاز شد، پدرم ازآنجاکه سادات بود، جهاد و دفاع از حرم حضرت زینب سلام الله علیها را تکلیف شرعی خود دانست و راهی دمشق شد. پس از او من هم نماندم و عزم سفر کردم و تا لحظه شهادت پدرم در سوریه بودم.» سیدسجاد تاکنون در نُه عملیات شرکت کرده که مهم‌ترین آن‌ها، عملیات شکست محاصره حرم حضرت زینب سلام الله علیها است. گزارش پیش‌رو بخش کوتاهی از گفتگوی ما با اوست که در آن به روایت خروجش از ایران تا لحظه شکست محاصره حرم حضرت زینب سلام الله علیها پرداخته است.

……………………………………

 

با اعلام خبر حمله چند نفری از حال رفتند

هنوز همه‌چیز پنهانی بود. در یک کفاشی در همین محله گلشهر ثبت‌نام کردیم و برای دفاع از حرم حضرت زینب سلام الله علیها ، لباس رزم پوشیدیم. چهار روز از شهریور سال۹۲ گذشته بود که با تعدادی از دواطلبان، عازم سوریه شدیم. فردایش به پازوکی رسیدیم. آمریکا اعلام کرده بود که تا ۲۴ساعت دیگر دمشق را با خاک یکسان می‌کند. بعد از پازوکی یک شب را هم در پادگان آمل گذراندیم. آنجا بود که یکسری وسایل اولیه مثل لباس زیر، مسواک، حوله و لوازمی از این دست را در اختیارمان قرار دادند. از تهران که حرکت کردیم، ۱۲۰نفری می‌شدیم. در پادگان آمل، اخبار ساعت۷، خبر حمله را که پخش کرد، چند نفری از حال رفتند. فرمانده‌ای که اسمش خاطرم نیست، آمد و گفت: «عزیزان من، خبر را که شنیدید. ممکن است شما آخرین گروهی باشید که شهید می‌شوید. ممکن است هیچ‌کاری از دست ما برنیاید که برایتان انجام دهیم، پس خجالت نکشید. هر کسی دوست ندارد، یاعلی بگوید و برود. مهاجران هم گمان نکنند که آن‌ها را برای این نرفتن، به افغانستان دیپورت می‌کنیم یا اذیت و آزاری می‌بینند. با خیال راحت برگردید سر خانه‌وزندگی‌تان.» آنجا ۱۵نفری از ما جدا شدند. بیشتر مهاجر مشهدی بودیم و بعد تعدادی از قم، اصفهان و دیگر شهرها هم به ما ملحق شدند.

 

شما برگزیده حضرت زینب سلام الله علیها بودید 

وقتی حرکت کردیم که سوار اتوبوس‌های ویژه فرودگاه امام‌خمینی شویم، آن دسته که پای رفتنشان یاری نداد، خداحافظی عجیبی کردند و ما پس از طی مسافتی سوار هواپیما شدیم. وقتی روی صندلی‌ها جاگرفتیم، همان فرمانده‌ای که در آمل برایمان سخنرانی کرده بود، دوباره آمد و گفت: «می‌خواهم حجت را بر شما تمام کنم. درهای هواپیما که بسته شود، باید خودتان را در خاک سوریه فرض کنید، پس اگر هنوز تردید دارید، برگردید. چند دقیقه بعد تعدادمان به ۶۴نفر کاهش پیدا کرد. یکی‌شان وقتی داشتیم از هم جدا می‌شدیم، گفت: «ما ترسیدیم اما شما برگزیده حضرت زینب سلام الله علیها بودید.» ما هم خدا را شکر کردیم که از این آزمون سربلند بیرون آمدیم.

 

98591.jpg

 

شهر در خاموشی کامل 

ششم شهریور بود که هواپیما در فرودگاه دمشق به زمین نشست. شب‌هنگام بود و هلال نیمه ماه پیدا. شهر در خاموشی کامل به‌سر می‌برد. گفتند که ما هم باید در همین تاریکی حرکت کنیم. گاهی که تشخیص راه برایمان مشکل می‌شد، راهنما برای چندثانیه چراغ‌قوه را روشن می‌کرد و راه که پیدا می‌شد، دوباره ظلمات بود و تاریکی. ما را در خانه‌های خالی از سکنه شهر اسکان دادند و گفتند بیرون نیایید، فقط یک نفر بیاید و غذای رزمنده‌ها را تحویل بگیرد و پخش کند. آن دوران ما فرصت این را داشتیم که غذای گرم بخوریم؛ البته کیفیت غذا خوب نبود؛ چون آشپزها عرب بودند و طبق ذائقه خودشان غذا می‌پختند و ما عادت نداشتیم. با همه این تفاسیر وضعیت نسبت‌به آنچه پدرم تجربه کرده بود، بهتر به‌نظر می‌آمد. پدرم تعریف می‌کرد که قوت غالبشان، سیب‌زمینی پخته بوده، آن هم به این صورت که چند کیسه سیب‌زمینی خام، گوجه و پیاز را می‌ریختند روی زمین و می‌گفتند: «خودتان آشپزی کنید.» خب به‌هرحال شرایط، شرایط جنگی بود. آن دوران گروه‌های تروریستی جبهه النصره یا جیش‌الحر در منطقه فعال بودند که به آنان «مسلحین» می‌گفتند و هنوز گروه داعش به‌صورت رسمی پرچمش را در منطقه بلند نکرده بود. گمان می‌کردیم فردا جنگ سختی در پیش است اما به‌قول امام‌خمینی(ره)، آمریکا هیچ غلطی نتوانست بکند.

 

در غوطه شرقی 

ما در غوطه شرقی دمشق در محلی که به عطیبه معروف است، اسکان داشتیم. شهر خالی از سکنه بود. ما را بر اساس متراژ خانه‌ها در دسته‌های پنج تا ده‌نفره جابه‌جا کرده بودند. هوای شهریور بود و سرما جان گرفته بود، با این‌همه آب گرم نداشتیم و ناچار با آب سرد حمام می‌کردیم؛ البته در ۱۵کیلومتری عطیبه، شهری بود به اسم «حرّان‌العوامید» که مردم هنوز در آن سکونت داشتند. اهالی عطیبه هم‌مزاج مسلحین(تروریست‌ها) بودند. قبل از حرّان‌العوامید هم شهر دیگری قرار داشت به نام کِفرین. این شهر موقعیت راهبردی داشت و به فرودگاه بسیار نزدیک بود؛ یعنی اگر کفرین را می‌گرفتند، تمام راه‌های ارتباطی ما با خارج از محدوده قطع می‌شد. درگیر جنگ شهری بودیم و چیزی به اسم پادگان نداشتیم. درواقع همه پادگان‌ها در تصرف دشمن بود.

 

زیارت حرم حضرت زینب سلام الله علیها یک رویا بود 

مدتی گذشت و ما در این زمان مشغول آموختن آموزش‌های نظامی در یک دوره کوتاه شدیم تااینکه اعلام کردند تردد در شهر آزاد است. آن موقع بود که توانستیم از خانه‌ها بیرون بیاییم و چرخی در شهر بزنیم و اوضاع را از نزدیک مشاهده کنیم اما زیارت حرم حضرت زینب سلام الله علیها هنوز یک رویا بود و زیارت خانم رقیه سلام الله علیها از آن هم فراتر؛ چون مسیر شام کاملا بسته بود.

 

عملیات مطاحن 

اولین عملیاتی که در آن شرکت کردم، عملیات مطاحن بود که به‌اصطلاح قرار بود امتحان پس بدهیم. مطاحن به سیلوهای گندم می‌گویند. جایی در ۳۵کیلومتری عطیبه در جاده‌ای که به فرودگاه می‌رسید. خوشبختانه این عملیات با موفقیت به پایان رسید. در آن دوره رزمندگان عصائب و کتائب حزب‌ا… هم با ما در این عملیات حضور داشتند. همه این‌ها جزو نیروهای عراقی بودند و فقط پشتیبانی‌شان با هم فرق داشت؛ مثلا نیروهای پیروی امام‌موسی‌صدر را عصائب، نیروهای آیت‌ا…حکیم را بدر می‌گفتند. کتائب هم به دو گروه کتائب حزب‌ا… و کتائب سیدالشهدا علیه السلام تقسیم می‌شدند. بعد از حضور داعش، همه این گروه‌ها به عراق برگشتند و زینبیون(رزمنده‌های پاکستانی) جای آن‌ها را گرفتند.

 

مسئول یک دسته یازده‌نفره شدم 

تا یادم نرفته بگویم هدف از عملیات مطاحن، آزادی محوری بود که از اتوبان اصلی شهر تا فرودگاه ادامه داشت. این محور درواقع معبری بود که ازطریق آن مسلحین را به سمت شمال‌شرقی هدایت می‌کردند و راه فرار تروریست‌ها محسوب می‌شد. آزادی یک قسمت از این محور را سپرده بودند به فاطمیون و یک سمتش هم برعهده سوری‌ها بود. همه رزمنده‌ها از جانشان مایه می‌گذاشتند تا همه‌چیز آن‌طور پیش برود که برنامه‌ریزی شده بود.

 

ساعات درس و آموزش 

بیشتر بچه‌های افغانستانی مبارز، سواد کمی داشتند؛ برای همین سردار محمد جمالی از کرمان و شهید محمودرضا بیضایی که نام جهادی‌اش نصرتی بود، علاوه‌بر آموزش‌های نظامی، ساعات فراغت را هم به تدریس مشغول بودند و موقعیت‌های جغرافیایی و دیگر مسائل ضروری را تدریس می‌کردند. ازآنجاکه میان آن‌ها سواد من از همه بیشتر بود، به مذاق این بزرگواران خوش آمد و مرا مسئول یک دسته یازده‌نفره کردند. چهار دسته بودیم که نقشه‌هایی از منطقه را دراختیار داشتیم که بر اساس آن، عملیات‌های بعدی را طرح‌ریزی می‌کردیم و روزها هم به شناسایی منطقه می‌گذشت، آن‌هم در حوالی حرم حضرت زینب سلام الله علیها . محدوده شناسایی معمولا با مسافت زیادی از پشت حرم حضرت زینب سلام الله علیها شروع می‌شد.

 

اولین قدم برای آزادسازی حرم 

اگر اشتباه نکنم، ۱۸کیلومتری از حرم حضرت زینب سلام الله علیها فاصله داشتیم که تصمیم به آزادسازی حرم گرفتیم و این درواقع اولین قدمی بود که در این راه برداشته شد. همه‌چیز از شهری به اسم «بویزه» شروع شد. فاطمیون از این نقطه، استارت عملیات را زدند و حزب‌ا… هم در شهری به نام یلدا در همان محدوده، آن را پشتیبانی کردند. این شهر درواقع در نقطه شمالی حرم حضرت زینب سلام الله علیها واقع شده است و دو شهر غروه و حجرالاسود هم در آنجا قرار دارند که به‌جز غروه، دو منطقه دیگر هنوز تحت محاصره مسلحین است؛ البته از خود حرم دور هستند.

 

از بویزه تا حرم 

98593.png

از بویزه شروع به پیشروی کردیم. اولین شهید آن عملیات که ازقضا کنار خودم شهید شد، سردار محمد جمالی اهل کرمان بود. این اولین خونی بود که روی زمین ریخته شد و من از نزدیک شاهد آن بودم. خاطرم هست که صبح بود. قناس(تک‌تیرانداز) دشمن از شب قبلش اذیت می‌کرد اما پیدایش نمی‌کردیم. نیروهای دسته من و چند دسته دیگر در خانه‌های اطراف مستقر بودند. نیروهای شهیدرضا اسماعیلی هم که به ذبیح فاطمیون معروف است، در یگان ویژه بودند و جلوتر از ما حرکت می‌کردند. شهید جمالی آن روز احوال‌پرسی گرمی با من کرد. بعد با همان لهجه شیرین کرمانی‌اش گفت: «چیزی نخورده‌ام. در وسایلت چیزی برای خوردن پیدا می‌شود؟» گفتم: «حاجی‌جان، فعلا توی خط یک شیرکاکائو هست و مقداری بیسکوئیت. همین را بزن تا صبحانه برسد.» بعد هم پرسید: «دیشب قناس دشمن از همین نقطه شلیک می‌کرد؟» گفتم: «بله حاجی و کوچه‌‌ای را نشانش داده و ادامه دادم که گویا از همین‌جا کانال زده‌اند.» مدت زیادی نگذشته بود که صدای شلیک گلوله‌ای در سرم پیچید. دویدم سمت صدا. دیدم شهیدجمالی وسط خیابان افتاده روی زمین. چندتا نیروی عراقی دورش حلقه زدند. صدای گلوله که در بی‌سیم پیچیده بود، باعث شد تا وی‌ام‌پی بیاید جلوی دید قناس را بگیرد. ما هم از این فرصت استفاده و شهید را به اولین خانه منتقل کردیم. در جنگ شهری، دیوار همه خانه‌‌ها سوراخ است و رزمنده‌ها از میان منازل تردد می‌کنند. در پناهگاه سر حاجی‌کمالی روی دستم بود. صدا زدم حاجی… حاجی…. تیر از گلویش رد شده بود. گفتم: «حاجی، حرف بزن. مرا می‌شناسی؟» چندبار گفت: «سجاد… سجاد…» بعد هم صدایش به خِرخِر شبیه شد. کلمات آخرش، ذکر یاحسین علیه السلام و یاعلی علیه السلام بود. یکی، چفیه‌اش را باز کرد تا دور زخمش بپیچیم و به بیمارستان برسانیمش اما همان‌جا روی دستم شهید شد.

 

اسبینه صغری و کبری 

بویزه را با خوبی و خوشی رد کردیم. تقریبا تمام عملیات‌هامان دو تا سه روز بیشتر طول نمی‌کشید. بعد نوبت رسید به «اِسبینه صغری». آنجا را هم که پاک‌سازی کردیم، به اِسبینه کبری رسیدیم. دیگر شهرها نظیر حسینیه و چند شهر دیگر را هم بچه‌های حزب‌ا… پاک‌سازی کردند. عراقی‌ها هم بودند. شهیدحکیمی و شهیداحسانی در همین اسبینه کبری، ندای حق را لبیک گفتند.

 

حرم؛ زیر آتش رمیته‌الغضب 

نهم محرم، درست روز تاسوعای سال۹۲ حرم حضرت زینب سلام الله علیها کاملا از محاصره دشمن خارج شد. خاطرم هست که ابوتراب، یکی از فرماندهان بزرگ حزب‌ا… نیز همان‌جا شهید شد. شنیده‌ام این شهید بعد از خروج از محاصره، وارد محدوده آزادشده می‌شود. مسلحین همیشه یک تیر آخر دارند که گمانم به آن تیر خشم می‌گویند. اصطلاح عربی‌اش می‌شود «رمیته‌الغضب». کارشان به این صورت است که رگبار را برمی‌دارند و بی‌وقفه هرچه در اطراف است، زیر آتش می‌گیرند. این فرمانده هم گرفتار همین شیوه رفتاری دشمن شد.

 

دلم از این همه تنهایی شکست 

اطراف حرم حضرت زینب سلام الله علیها را «سیده‌زینب» می‌گویند. در نزدیکی این محدوده، شهری است به نام «حُجیره». به یاری خدا در عملیاتی که در این شهر انجام گرفت، هیچ‌کس آسیبی ندید. در این شهر به هر سمت که می‌چرخیدی، گنبد و حرم دیده می‌شد؛ البته ما بعد از عملیات مطاحن بود که به زیارت حرم مشرف شدیم. با پدرم هشت نفری می‌شدیم. در سراسر حرم فقط ما بودیم و یک کفشدار پیر. پرنده در حرم پرنمی‌زد. آن روز دلم از این همه خلوت و سکوت شکست. حالا اوضاع بهتر شده و هر وقت بروی، حدود ۱۰۰نفری را می‌بینی که مشغول زیارتند.

 

عاشورایی که حرم، آزاد شد 

بالاخره محاصره شکست و روز عاشورا ما در حرم حضرت زینب سلام الله علیها بودیم. شادمانی مردم آن محدوده را هرگز فراموش نمی‌کنم؛ به‌خصوص شادی بچه‌ها را. مردم دورمان حلقه زده بودند. بچه‌ها دستمان را می‌گرفتند و بعضی‌ها حتی به پایمان می‌افتادند. همه‌چیز در چشم‌هایی خیس خلاصه می‌شد و لبخند آزادی که بر لب‌ها نقش بسته بود.

 

98592.jpg

 

قاب خاطره

اولین رزمنده‌ای بودم که سردار سلیمانی را دیدم 

ابوحامد گفت: «خوش‌به‌حالت؛ تو اولین رزمنده تیپ فاطمیون هستی که سردار سلیمانی را دیدی.» ماجر از این قرار بود که بعد از شکست محاصره حرم بی‌بی، مرا به واحد مخابرات بردند. عملیات قاسمیه بود. ما در یک ساختمان شیشه‌ای که مرکز فرماندهی بود، مستقر بودیم. مشغول سیم‌کشی تلفن‌ها بودم که یک‌دفعه حاج‌قاسم از در وارد شد. حاج‌قاسم با همه دست داد و روبوسی کرد. وقتی رسید به من، لبخندی زد و گفت: «خوبی جوان؟ اینجا چه‌کار می‌کنی؟» آن‌قدر شوک‌زده شده بودم که نتوانستم حرفی بزنم. تنها سرم را تکان دادم و او گذشت. بعد از آن، او را در مکان‌های مختلف بسیاری دیدم. در عملیات‌ حلب شاهد بودم که خودش جلوی همه در حرکت بود و می‌جنگید. درکل به قول آقا، او شهید زنده است؛ البته آن اوایل، آمدوشدهایش پنهانی بود اما بعدها همه‌چیز علنی شد.

 

ابو سه‌نقطه 

هرکدام از رزمنده‌ها یک نام جهادی دارند. معمولا هم رزمنده‌ها را با نام پسرشان می‌شناسند؛ مثلا پدر من ابوسجاد بود. شهیدعلیرضا توسلی را «ابوحامد» صدا می‌زدند ولی به شهیدرضا اسماعیلی «ابو سه‌نقطه» می‌گفتند. پدرم تعریف می‌کرد که وقتی از او نام جهادی‌اش را می‌پرسند، می‌گوید: «پسر من در راه است و هنوز به‌دنیا نیامده و نامی ندارد.» برای همین هم به ابو سه‌نقطه معروف شده. رزمنده‌ها می‌گفتند هر وقت پسرت به‌دنیا آمد و برایش اسم انتخاب کردی، جای این سه‌نقطه پر می‌شود. شهیدرضا اسماعیلی اولین شهیدی بود که سر از تنش جدا کردند. پیکرش را پدرم پیدا کرده و برگردانده بود. بدون سر بود و پدرم می‌گفت شواهد نشان می‌دهد که سرش را از پشت بریده‌اند. وقتی سر را می‌کشیدند، پوست گردن تا سینه کاملا از تنش جدا شده و همراه سر رفته بود. حتما شنیده‌اید که سر رضا هرگز به ایران بازنگشت.

 

دیدار با رهبری 

باورمان نمی‌شد آقا را از نزدیک ببینیم. روزی که گفتند دعوتید، از هرکدام از خانواده شهدا که پرس‌وجو می‌کردیم و می‌پرسیدیم که شما هم هستید، جواب می‌دادند «نه». چون از همه قول گرفته بودند که کسی چیزی نگوید. روزی که به دیدار آقا مشرف شدیم، ایشان با تک‌تک خانواده‌های شهدا احوال‌پرسی کردند و جویای احوالشان شدند. اسم خانواده ما را که صدا زدند، جلو رفتیم. اجازه گرفتم و دستشان را بوسیدم. از احوالم پرسیدند. اینکه چند سال دارم، چقدر درس خوانده‌ام، شغلم چیست و سوالاتی از این دست. گفتم: «رزمنده‌ام و جز این شغل خاصی ندارم.» از اینکه گفتم رزمنده‌ام، آقا خوشحال شدند و پرسیدند: «می‌خواهی دوباره بروی؟» گفتم: «بعد از شهادت پدرم نرفتم اما تصمیم دارم که راهی شوم.» بعد هم شرح حال خودم را دادم. آقا وقتی شنیدند که ازدواج کرده‌‌ام، خیلی خوشحال شدند، آن‌قدر که پرسیدند: «همسرت را هم با خودت آورده‌ای؟» که گفتم: «نه». آن لحظه می‌خواستم از ایشان بخواهم که اجازه رفتنم را از مادرم بگیرند ولی سکوت کردم. بعد که قاسم شجاعی جلو رفت و این خواسته را مطرح کرد و آقا نه گفتند، دیدم حق با ایشان است و قطعا آقا با آگاهی از مسائل سیاسی، هرگز به چنین درخواستی پاسخ مثبت نمی‌دهند.

شهرآرا




 


فرم در حال بارگذاری ...

جانشینان پیامبر همه از قریش هستند..

نوشته شده توسطرحیمی 4ام بهمن, 1398

 

نهمین نفر از نسل امام حسین علیه السلام

پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در مورد معرفی امامان بعد از خودشان اینگونه میفرمایند:

امام بعد از من 12 نفر است

که 9 نفرشان از صلب حسین است،

و نهمین آنها قائم آنهاست.

آنها اهل بیت و عترت من می باشند.

گوشت آنها گوشت من، و خون آنها خون من است.

 

روزگار رهایی،جلد اول،فصل اول

عن جابر بن سمره:

سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّـهِ صلی الله علیه و آله یقُولُ لایزالُ الاِسلامُ عَزیزاً اِلی اِثْنی عَشَرَ خَلیفَهً – ثُمَّ قالَ كَلِمَهً لَمْ اَفْهَمْها!

فَقُلْتُ لاَبی ما قالَ؟

فَقالَ كُلُهُمْ مِنْ قُریشٍ.

جابر بن سمره: از رسول خداصلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود:

«اسلام پیوسته عزیز خواهد بود تا دوازده خلیفه بر مسلمانان حكومت كنند»، سپس سخنی فرمود كه من نفهمیدم، پس به پدرم گفتم پیامبر چه فرمود؟

گفت، فرمود «تمام آنها از قریشند».

...

حدیث مشهور به حدیث دوازده خلیفه با مضمونی واحد ولی با عبارت‌های مختلف از چند راوی نقل شده است. مضمون این حدیث آن است که بعد از پیامبر دوازده نفر جانشین ایشان هستند. در نقل‌های مختلف از کلماتی مثل خلیفه، امیر، نقیب و امام استفاده شده است.

حدیث دوازده خلیفه در صحیح بخاری توسط جابر بن سمره از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله با تعبیر دوازده امیر نقل شده است: جَابِر بْنَ سَمُرَةَ قَالَ سَمِعْتُ النَّبِی صلی الله علیه و آله ، یقُولُ: یکونُ اِثْنی عَشَرَ اَمیراً فَقالَ کلِمَهً لَمْ اَسْمَعْها، فَقالَ اَبی اِنَّهُ قالَ کلُّهُم مِنْ قُرَیشٍ. او می‌گوید: از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود: «دوازده امیر خواهد بود. آن گاه سخنی گفت که من آن را نشنیدم. پدرم گفت: پیامبرفرمود: همه آنان از قریشند»[۱] این حدیث در نسخه‌های جدید صحیح بخاری حذف شده است.[۲]

همین حدیث در صحیح مسلم با عبارت خلیفه و با کمی تفاوت نقل شده است. بر اساس این نقل گفته پیامبر چنین است: «اسلام پیوسته عزیز خواهد بود تا دوازده خلیفه بر مسلمانان حکومت کنند»، سپس سخنی فرمود که من نفهمیدم، پس به پدرم گفتم پیامبر چه فرمود؟ گفت، فرمود «تمام آنها از قریشند».[۳] این حدیث هم‌چنین در سنن ابوداود[۴] سنن ترمذی،[۵] نقل شده است.

هم‌چنین در منابع روایی اهل سنت، حدیثی به نقل از ابن مسعود نقل شده که برپایه آن، شمار خلفا یا ائمه پس از پیامبر، ۱۲ تن به شمار نقیبان بنی اسرائیل بوده است.[۶] مضمون روایت سؤال یک اعرابی از ابن‌مسعود در جلسه تدریس قرآن است که پرسید آیا از پیامبر چیزی درباره تعداد خلفا پرسیدید یا نه؟[۷]

مضمون حدیث در منابع شیعه

در منابع شیعی همین مضمون بازتاب داشته و به دو صورت وارد شده است:

  • به تعداد خلفاء اشاره شده است:
    مانند روایت امام صادق علیه السلام از رسول اکرم صلی الله علیه و آله که فرمود: امامان بعد از من دوازده نفرند. اول آن‌ها علی بن ابی طالب علیه السلام می‌باشد و آخر آنان قائم(عج) است. پس این عده جانشینان و اوصیاء و اولیاء من هستند و از طرف خداوند بر امت من حجت می‌باشند. مؤمن اقرار به امامت آنان می‌کند و کافر هم منکر فضل و مقام آن‌ها می‌باشد.[۸][یادداشت ۱]
  • اسم تک‌تک خلفاء دوازده گانه بیان شده است:
    مانند روایت جابر که از رسول خدا صلی الله علیه و آله منظور از اولی‌الامر در آیه اطاعت را می‌پرسد. حضرت فرمود: آن‌ها جانشینان و پیشوایان بعد از من هستند. اول آن‌ها علی بن ابی طالب، بعد حسن علیه السلام سپس حسین علیه السلام ، بعد علی بن الحسین علیه السلام سپس محمّد بن علی علیه السلام که در تورات معروف به باقر است و تو او را خواهی دید وقتی او را ملاقات کردی سلام مرا به او برسان. سپس صادق جعفر بن محمّد علیه السلام بعد موسی بن جعفر علیه السلام سپس علی بن موسی علیه السلام بعد محمّد بن علی علیه السلام سپس علی بن محمّد علیه السلام آن گاه حسن بن علی علیه السلام سپس هم نام و هم کنیه من حجة اللَّه در زمین و بقیة اللَّه در بین مردم پس از حسن بن علی، آن کسی که خداوند به دست او شرق و غرب را فتح می‌کند.[یادداشت ۲] [۹]
همچنین ببینید: حدیث لوح

 

منابع حدیث

آیت الله صافی گلپایگانی، باب اول از کتاب منتخب الاثر را به این حدیث اختصاص داده است. مجموع نقل‌های این حدیث به ۱۴۸ نقل می‌رسد. بر اساس جمع‌آوری این کتاب، ۱۷ نفر از صحابه این حدیث را با عبارت‌های مختلف و نزدیک به هم از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نقل کرده‌اند.

در این کتاب ۵۲ طریق برای حدیث منقول از جابر بن سمره ذکر کرده است. برخی از این طرق در سه یا چهار راوی اول تکراری هستند.[۱۱] چهار نفر به طور مستقیم از ابن مسعود نقل کرده‌اند.[۱۲]


نویسنده کتاب منتخب الاثر، حدیث جابر بن سمره از پیامبر را از کتاب‌های ذیل جمع‌آوری کرده که بخشی از آن منابع متعلق به اهل سنت است:

  1. مسند طیالسی
  2. مسند احمد (۱۲ نقل)[۱۳]
  3. صحیح بخاری
  4. صحیح مسلم (۶ نقل)
  5. سنن ابی‌داود[۱۴]
  6. سنن ترمذی[۱۵]
  7. المعجم الکبیر نوشته طبرانی(۱۶ نقل)
  8. المعجم الاوسط
  9. الملاحم نوشته ابن منادی
  10. المستدرک علی الصحیحین
  11. تیسیر الوصول
  12. نهایه البدایه و النهایه
  13. ینابیع الموده
  14. تاریخ الخلفاء نوشته سیوطی[۱۶]
  15. الجمع بین الصحیحین
  16. فردوس الاخبار

او هم‌چنین روایت عبدالله بن مسعود از پیامبر را از کتاب مسند احمد نقل کرده است، هرچند اصل حدیث را از ابن مسعود ندانسته اند.[۱۷]

مصداق دوازده خلیفه

در متن حدیث اسامی این دوازده نفر ذکر نشده است. ابن جوزی می‌گوید: اگرچه دربارۀ این حدیث جستجوی بسیار کردم و در مورد آن سؤال نمودم، ولی کسی را نیافتم که مقصود آن را بداند.[۱۸] برخی از عالمان اهل سنت تلاش کرده‌اند مصادیق این دوازده نفر را مشخص کنند. از عبدالله بن عمر روایت نقل شده که دوازده ائمه از نظر وی عبارتند از:ابوبکر، عمر، عثمان، معاویه، یزید، سفاح، منصور، جابر، امین، سلام، مهدی، امیرالعصب.[۱۹]

سیوطی نیز آنان را چنین معرفی می‌کند: ابوبکر، عمر، عثمان، علی، حسن بن علی، معاویة بن ابی‌سفیان، عبدالله بن زبیر و عمر بن عبدالعزیز. وی آنگاه احتمال داده است که دو نفر دیگر از خلفای دوازده گانه، المهتدی و الظاهر از سلاطین بنی عباس باشند، چون این دو نفر به عقیده سیوطی افراد عادلی بوده‌اند. او می‌افزاید: و اما دو نفر دیگر باقی مانده‌اند که باید به انتظار آنان بنشینیم: یکی از آن دو، «مهدی» است که از اهل بیت محمّد است و از نفر دوم نام نمی‌برد.[۲۰]

ابن حجر نظر قاضی عیاض را پذیرفته است. به گفتۀ او آن دوازده نفر عبارتند از:ابوبکر، عمر، عثمان، علی علیه السلام ، معاویه، یزید، عبدالملک بن مروان، ولید بن عبدالملک، سلیمان بن عبدالملک، یزید بن عبدالملک، هشام بن عبدالملک و ولید بن یزید بن عبدالملک.[۲۱]

با این‌وجود بسیاری از علمای سنی - مثل ابن حجر و عینی - به نقل از مهلّب می‌گویند: کسی نتوانسته معنای قطعی این روایت را مشخص و مورد معینی را برایش عنوان کند.[۲۲]

برخی از نظرات دیگر عبارتند از:

دوازده امام شیعه

«قندوزی حنفی» پس از نقل حدیث به نظر برخی محققان اشاره کرده که گفته‌اند: با دقّت در احادیثی که دلالت می‌کند بر اینکه خلفای بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله دوازده نفرند، معلوم می‌شود که مراد رسول خدا از این احادیث، امامان دوازده‌گانه‌ای است که از اهل بیت خود آن حضرت‌اند. او معتقد است تطبیق حدیث بر خلفای راشدین ممکن نیست؛ چون کمتر از دوازده نفرند. نیز حمل این حدیث بر پادشاهان اموی یا سلاطین بنی عباس ممکن نیست، چون هر یک از این دو سلسله بیش از دوازده نفرند. و نیز افرادی اهل ظلم هستند و برخی از آن‌ها هم پایبندی چندانی به احکام اسلامی نشان نداده‌اند، جز عمر بن عبدالعزیز و از سوی دیگر بنی امیه از بنی هاشم نیستند، در حالی که پیامبر صلی الله علیه و آله درآن حدیث (در روایت عبدالملک از جابر) فرموده‌اند که تمامی آنان از بنی هاشم‌اند.

پس بناچار باید این حدیث را بر ائمه دوازده گانه‌ای که از اهل بیت پیامبراند حمل کنیم زیرا اینان آگاه‌ترین و دانشمندترین افراد زمانه خویش بودند و از نظر رفعت مقام، ورع و پرهیزکاری، حَسبَ ونَسَب از همه اهل زمانه خود برتر بودند. از همه مهمتر اینکه علوم خود را از جدشان پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله به ارث برده بودند. او هم‌چنین احادیثی مثل حدیث ثقلین را مؤید نظر خود می‌داند.[۲۷]

جستارهای وابسته

پانویس

 

 

  • بخاری، صحیح البخاری، ۱۳۱۵ق، ج۸، ص۱۲۷، کتب الأحکام، باب الاستخلاف، ح ۷۲۲۳.
  • برای نمونه مراجعه کنید به: صحیح بخاری، دار الطوق النجاة، ۱۴۲۲ق، ج۹، ص۸۲.
  • نیسابوری، صحیح مسلم ج۳، حدیث۱۴۵۳
  • ابوداوود، ج۴، ص۱۰۶
  • ترمذی، ج۴، ص۵۰۱
  • نک: احمد بن حنبل، ج۱، ص۳۹۸، ۴۰۶، جم؛ حاکم، ج۴، ص۵۰۱؛ قس: نعمانی، ۷۴- ۷۵؛ خزاز، ۲۳ به بعد؛ ابن عیاش، ۳
  • صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ج۱، ص۴۱- ۴۵
  • شیخ صدوق، من ‏لا یحضره‏ الفقیه، ج۴، ص ۱۸۰.
  • مجلسی،‌ بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۲۳،ص ۲۹۰.
  • صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ج۱، ص۱۹- ۱۰۰
  • صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ج۱، ص۱۹- ۴۱
  • صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ج۱، ص۴۱- ۴۵
  • مسند احمدبن حنبل، ج۵، ص۱۰۶؛
  • سنن ابن داود، کتاب المهدی، حدیث۱
  • سنن الترمذی، کتاب فتن، باب ۴۶، حدیث ۱؛
  • تاریخ الخلفاء، سیوطی، انتشارات رضی، ص۱۰
  • ابن حنبل، احمد، مسند، ج۶، ص۲۲۲.
  • کشف المشکل من حدیث الصحیحین، عبدالرحمن بن الجوزی، تحقیق علی حسین البواب، ریاض، دارالوطن، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۴۴۹
  • تاریخ الخلفاء، ص۲۱۰
  • تاریخ الخلفاء، ص۱۰- ۱۲
  • فتح الباری، ج۱۳، ص۲۱۴
  • ابن حجر، فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، ج۱۳، ص۲۱۱؛عینی، بدر الدین، عمدة القاری شرح صحیح البخاری، ج۲۴، ص۲۸۱
  • بیهقی، دلائل النبوة، ج۶، ص۵۲۰
  • فتح الباری، دارالفکر، ج۱۳، ص۲۱۵
  • فتح الباری، دارالفکر، ج۱۳، ص۲۱۳
  • فتح الباری، دارالفکر، ج۱۳، ص۲۱۲

 

  1. ینابیع المودة، ج۲، ص۵۳۵

یادداشت‌ها

 

 

  • عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الْأَئِمَّةُ بَعْدِی اثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ فَهُمْ خُلَفَائِی وَ أَوْصِیائِی وَ أَوْلِیائِی وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَی أُمَّتِی بَعْدِی الْمُقِرُّ بِهِمْ مُؤْمِنٌ وَ الْمُنْکرُ لَهُمْ کافِرٌ.

 

  1. هُمْ خُلَفَائِی یا جَابِرُ وَ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِینَ بَعْدِی أَوَّلُهُمْ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَینُ ثُمَّ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی الْمَعْرُوفُ فِی التَّوْرَاةِ بِالْبَاقِرِ وَ سَتُدْرِکهُ یا جَابِرُ فَإِذَا لَقِیتَهُ فَأَقْرِئْهُ مِنِّی السَّلَامَ ثُمَّ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ مُوسَی بْنُ جَعْفَرٍ ثُمَّ عَلِی بْنُ مُوسَی ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی ثُمَّ عَلِی بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِی ثُمَّ سَمِیی وَ کنِیی حُجَّةُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ بَقِیتُهُ فِی عِبَادِهِ ابْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی الَّذِی یفْتَحُ اللَّهُ عَلَی یدِهِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا

منابع

  • ابن حنبل، احمد، مسند، قاهره، ۱۳۱۳ق.
  • بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح، استانبول، ۱۳۱۵ق.
  • بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح، بی‌جا، دار الطوق النجاة، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
  • ترمذی، محمد، سنن، به کوشش احمد محمدشاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق /۱۹۳۸م.
  • حاکم نیشابوری، محمد، المستدرک، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۴ق.
  • خزاز قمی، علی، کفایه الاثر، قم، ۱۴۰۱ق.
  • سجستانی، ابوداود، سنن، به کوشش محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره، داراحیاء السنه النبویه.
  • صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، قم، ۱۴۲۲ ق.
  • عسقلانی، ابن حجر، شرح صحیح البخاری، مکتبة الرشد،السعودیة، الریاض.
  • عینی، بدر الدین، عمدة القاری شرح صحیح البخاری،‌ دار إحیاء التراث العربی - بیروت.
  • عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری فی شرح صحیح البخاری،‌ دار المعرفة - بیروت.
  • نعمانی، محمد، الغیبه، بیروت، ۱۴۰۳ق /۱۹۸۳م.


فرم در حال بارگذاری ...

اخبار آخرالزمان در خطبه امیرمومنان علیه السلام

نوشته شده توسطرحیمی 4ام بهمن, 1398

 

خطبه ۱۳۸ نهج البلاغه عباراتی دارد که بسیاری از شارحان، مقصود از اشاره های امیرالمؤمنین علیه السلام در آن خطبه را با شرایط آخرالزمان منطبق می دانند.

حضرت علی علیه السلام در خطبه 138 نهج البلاغه عباراتی فرموده اند که به گمان اغلب شارحان نهج البلاغه از گوشه ای از وقایع آخرالزمان پرده برداشته است؛ شرایطی که در آن هدایت، دستخوش خیمه شب بازی های «هوا» می شود، و قرآن به تبعیت رأی و قیاس درمی آید، و در نهایت به جنگی ویرانگر می انجامد.

منجی عالم، در چنین هنگامه ای، سردمداران را به زشتی کردارشان مؤاخذه خواهد کرد و بشر را فرا می خواند که سیطره جهانی عدالت را به تماشا بنشینند؛ اما پیش از آن هنگامه طلایی، زمین دستخوش طغیانگری یک خون ریز می گردد.

در نهایت حضرت علی علیه السلام با ارائه این نشانه های دقیق ضمن سفارش هایی مهم و حیات بخش، بشریت را از پایان سرنوشت خود آگاه می کند تا به سلاح بیداری تجهیز شود.

...

 در همه ادیان الهی، اخباری مبنی بر پیش گویی وقایع آخرالزمان و در نهایت ظهور یک منجی وجود دارد. در مذهب بی بدیل شیعه نیز اخباری در این مورد آمده است که علاوه بر نوید ظهور یک منجی شناخته شده، به پیش گویی وقایع آخرالزمان نیز می پردازد.

 از آن جا که تحلیل دقیق حوادث آخرالزمان، به شناخت و آگاهی از آن شرایط نیاز دارد، دقت در چنین روایاتی، بسیار لازم و ضروری است؛ چرا که اوضاع در آن زمان، آن چنان پرفتنه است که بازشناسی حق از باطل دشوار می شود. از جمله این اخبار خطبه 138 نهج البلاغه است که در آن عباراتی وجود دارد که بسیاری از شارحان، مقصود از اشاره های امیرالمؤمنین علی علیه السلام در آن خطبه را با شرایط آخرالزمان منطبق می دانند؛ هرچند در خود عبارات، قرینه روشن و آشکاری مبنی بر ارتباط آن با آخرالزمان وجود ندارد. این جستار در پی آن است تا ضمن نقل اقوال شارحان، به نقد و بررسی آنها نیز بپردازد.

 این خطبه در واقع از سه بخش جداگانه تشکیل شده که فراز بخش اول عبارت است از: «یَعطِفُ الهوی علی الهُدی إذا عطفوُا الهُدی علی الهَوی و یَعطِفُ الرّأیَ علی القرآن إذا عطفوا القرآنَ علی الرّأی» این بخش تحت عنوان جدال آخر الزمان مورد بررسی قرار می گیرد.

بخش دیگر که عبارت است از:«حتّی تقوُمَ الحربُ بکمْ علی ساقٍ بادیاً نَواجِذُها مملوءَهٌ اخلافُها حُلوا رَضاعُها عَلْقَماً عاقبتُها. ألا و فی غدٍ- و سَیَأتی غدٌ بما لا تعرِفونَ- یأخذُ الوالی منْ غیرِها عُمّالَها علی مساوِی أعمالِها و تُخرجُ لهُ الارضُ افالیذَ کبِدِها و تُلقی إلیهِ سلماً مقالیدَها فیُریکم کیفَ عدلُ السّیره و یُحیی مَیّتَ‌الکتابِ و السُّنة»

بخش دوم ذیل عناوین نشانه های آخرالزمان و اصلاحات موعود بررسی می شود.

و بخش سوم نیز عبارت است از: «کاَنّی بهِ قدْ نَعَقَ بالشّامِ و فحَصَ برایاتِه فی ضَواحیَ کوفانَ فعطفَ عَلیها عَطْفَ الضّروس و فرَشَ الارضَ بالرّؤوسِ. قدْ فغرتْ فاغرَتُهُ و ثَقُلت فی الارضِ وَطأتُهُ، بعیدَ الجولهِ، عظیم الصّولهَ و اللهِ لَیُشَرّونکمْ فی اطراف الارضِ حتی لا یبقی منکمْ إلا قلیلٌ، کالکُحلِ فی العینِ. فلا تزالونَ ‌کذلکَ حتی تؤُوبَ الی العرَبِ أوازِبُ احلامها! فالْزَموا السّننَ القائمهَ و الآثارَ البیّنهَ و العهدَ القریبِ الذی علیهِ باقی النُّبُوهِ و اعلموا انّ الشیطانَ إنّما یُسنّیَ لکمْ طُرقهُ لِتتّبعوا عَقِبَهُ»

ذیل عنوان وظیفه مردمان آخرالزمان، این فراز مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.

قابل ذکر است که بندهای نقل شده بخشی از متن اصلی خطبه است که سید رضی آنها را انتخاب نموده و آورده است.

 

جدال آخرالزمان

خطبه 138 نهج البلاغه از همان آغاز به گونه ای ایراد شده که گویی امیرالمؤمنین علی علیه السلام در مقام بیان اخباری مربوط به آینده است. استفاده از «إذا» ظرفیه در همان ابتدای خطبه این امر را روشن تر می سازد. خویی در منهاج البراعه بحث گسترده ای در مورد اِعراب بخش ابتدایی کلام حضرت، بیان می کند که«إذا» در این جا به هیچ وجه شرطیه نبوده و در واقع معنای ظرف می دهد.(ج8، ص 347)

 خطبه مذکور که سید رضی آن را تحت عنوان «یوُمیءُ فیها إلی ذکْرِ الملاحم» نام گذاری کرده است این گونه آغاز می شود: «یَعْطِفُ الهوی علی الهُدی إذا عَطَفوا الهُدی علی الهوی و یَعْطِفُ الرّأیَ علی القُرآن إذا عطفوا القُرآن علی الرّأی؛ خواهش نفسانی را به هدایت آسمانی باز می گرداند و آن هنگامی است که[ مردم] رستگاری را تابع هوی ساخته اند و قرآن را تابع رأی خود کرده اند.

 از دیدگاه شارحان نهج البلاغه، حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام در این عبارات به فضا و شرایط آخرالزمان اشاره نموده و آن را ترسیم کرده اند. بیان حضرت در این فراز به شکلی است که گویی به جدالی آخرالزمانی اشاره می کند؛ به جدالی که در آن «هدایت» دستخوش خیمه شب بازی های «هوا» شده و «قرآن» به تبعیت «رأی» درمی آید، و به نبردی در هنگامه ای سخت اشاره می فرماید که بشر چنان عنان خود را به نفسانیت خویش می سپارد که زمام هدایت از کف می رمد، و «رأی» به چنان جایگاهی دست می یابد که کلام وحی را پیرو خویش می شمارد       .

 خویی در منهاج البراعه در شرح این عبارت به رویکرد مردمان آخرالزمان نسبت به قرآن اشاره می کند و می نویسد: آنان قرآن را بنا به مذاهب گوناگون خویش به تأویل می برند… و سؤال از اهل ذکر و رجوع به ولیّ امر را وا می نهند(ج8، ص 349)

 در چنین هنگامه پربلایی، به گفته صاحب معارج نهج البلاغه، اگر مردمان به یاری «هدی» اهتمام ورزند، به ناگاه «هوا» را یاری می نمایند و از خواهش های نفس فرمان می گیرند؛ به گونه ای که یارای تمیز میان آن دو را ندارند، همان گونه از تمیز میان «رأی » و «قرآن» ناتوانند.(ص 228)

 

شیوه عملی منجی

در چنین شرایط آشفته و نابسامان آخرالزمان، منجی ای ظهور خواهد کرد که با اتخاذ شیوه ای خاص، اوضاع را سامان می بخشد، و آن شیوه احیای «هدی» و دمیدن روحی تازه به «قرآن کریم»است. «هدی» معنای گسترده ای را دربرمی گیرد که به منظور درک بهتر کلام حضرت از توضیحی که مؤلف فی ظلال نهج البلاغه در مورد آن ارائه داده است مدد می جوییم: مراد از هدی در این جا عقلی است که هر امر نافع برای حیات را نیک می شمارد و هر امر مضر برای حیات را زشت می داند(ج2، ص 297)    .

 بنابراین، «هدی» همان عقل روشنگری است که در وجود آدمی به ودیعت نهاده شده، تا به مدد آن خیر را از شر بازشناسد و در اوضاع پریشان آخرالزمانی، این قوه حیات بخش بشری که اسیر افسار گسیخته خواهش های نفسانی شده است احیا خواهد شد. وجود آن منجی،‌ سبب نورانیتی می شود که در پرتو انوارش، این نیروی خدادادی، جانی تازه می گیرد   .

 بنابراین، با توجه به این پیش گویی امیرالمؤمنین علی علیه السلام، منجی بزرگ آخرالزمان، زمانی ظهور خواهد کرد که «هدی»- این عقل روشنگر- به رنگ هوس های خام آدمی جامه می پوشد و مردمان کلام وحی را به مریدیِ رأی خویش می گیرند.

 منجی در چنین شرایطی بساط این دگرگونی را برخواهد چید، و واژگونی حقیقت را با میزان خویش به سر منزلی امن خواهد رساند؛ و چه سر منزل و سرانجامی نیکوتر از هدایت که حلقه مفقوده اوضاع پیچیده آخرالزمان است، و چه میزان و معیاری اطمینان بخش تر از سخن پروردگار که در پایان دوران زمین و زمینیان به وادی فراموشی سپرده خواهد شد؛ و این شیوه عملی منجی موعود است: مجالی به «هدی » برای بالیدن و دمی مسیحایی به «وحی» که به پوستینی بی جان مبدّل گشته است.

 

 امام آخرالزمان

سخن این جاست که او کیست؟ این منجی بزرگ که بشریت گمشده در هزار توی «رأی» و «هوی» را به سعادت آباد «وحی» و«هدی» رهنمون می کند، کیست؟

اکثر شارحان نهج البلاغه بر این عقیده اند که این فراز از خطبه به امام آخرالزمان اشاره دارد. ابن ابی الحدید در این باره چنین می نویسد: «این سخن اشاره دارد به وجود امامی که خداوند متعال او را در آخرالزمان خلق خواهد کرد، و در اخبار و روایات به وجود او وعده داده شده است.» ( جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه، ج4، ص 265) اما این شارح معتزلی اشاره ای به هویت آن نمی کند. 

 ابن میثم او را امام منتظر موعود می خواند ( اختیار مصباح السالکین، ص 297)، و حاج میرزا ابراهیم خویی او را این چنین معرفی می کند: او قائم منتظر آخرالزمان است که در اخبار و روایات به وی نوید داده شده است(الدرّه النجفیه، ص 177)

 نویسنده فی ظلال نهج البلاغه از قول اکثریت، او را «مهدی منتظر»می خواند و با ذکر دلیل، مدعایش را چنین شرح می دهد: شکی نیست که مقصود اوست، چرا که احادیث فراوانی از طریق اهل سنت و نیز شیعیان در این مورد وارد شده است؛ زیرا او رأی و قیاس عمل نمی کند و امور را با منافع خاص نمی سنجد بلکه مقیاس و معیار در همه زمینه ها نزد او قرآن کریم و عقل سلیمی است که به آن اشاره کردیم؛ به طوری که اگر همه مردم بر امری اجماع کنند- حال آن که پشتوانه ای به یکی از این دو نداشته باشد،-نزد او بدعت و گمراهی شمرده می شود(ج2، ص 298).

موسوی در شرح نهج البلاغه خویش به صراحت او را مهدی فرزند امام حسن عسکری علیه السلام می خواند که پیامبر به ظهور او نوید داده است(ج2، ص 409 و410 )

بی گمان از دیدگاه ژرف نگر شیعه، بزرگمردی که قادر است به اذن خدای تعالی شرایط پریشان آخرالزمان را سامان بخشد کسی نیست جز همو که طبق روایات صریح منقول، دوازدهمین حقیقت تابناک عالم، همنام نبی مکرم اسلام و فرزند امام حسن عسکری علیه السلام است.

 

 نشانه های قیام آخرالزمان

اوضاع نابسامان آخرالزمان مقدمات جنگی وحشتناک و ویرانگر را فراهم می سازد؛ نبردی به غایت خونین و هراس انگیز که امیرالمؤمنین علیه السلام این گونه از آن یاد می کنند:

«حتی تقوُمَ الحربَ بِکُمْ علی ساقٍ بادیاً نواجِذُها، مملوءَه اخلافُها، حُلوا رَضاعُها، علقماً عاقبَتُها؛

تا آن که آتش جنگ میان شما افروخته گردد و از شرار آن همه چیز بسوزد و چون شیر خشمگین دندان نماید؛ و چون ماده شتری از این سو و آن سو آید، پستـان ها پر از شیر و مکیدن آن شیرین، اما پایان آن تلخ و زهرآگین .

 «الساق» را «الشدّه» معنا کرده اند(شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج9، ص 41)، و از دیدگاه مؤلف اختیار مصباح السالکین(ص 298)، و نیز مؤلف الدرّه النجفیه (ص 177)، این واژه کنایه از شدت آن نبرد آخرین دارد. حضرت علی علیه السلام با به کارگیری تعبیر زیبای بادیاً نَواجِذُها وحشت این نبرد خونین را به تمامی به تصویر می کشد. دندان نمایاندن جنگ، به شدت خوفناکی جنگ اشاره دارد؛ چه آن که به قول ابن ابی الحدید همان گونه که «نواجذ» یعنی دورترین دندان ها که در حالت خنده شدید نمایان می شوند، در آن قیام آخرالزمان نیز، جنگ دندان های بُرنده خویش را به رخ می کشد(ج9، ص 41)

 دیگر شارحان نهج البلاغه این تعبیر را از اوصاف درندگان به هنگام خشم دانسته اند که به هر ترتیب با تصویرگری زیبای حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام از نبردی وحشت انگیز حکایت می کند( اختیار مصباح السالکین،‌ص 298؛ الدرّه النجفیه، ص 177)

 این آشوب آخرالزمان در آغاز برای فتنه جویان دلچسب و شیرین به نظر می رسد و عبارات مملوءَهٌ اخلافُها و حُلواً رَضاعُها نمایانگر همین امر است، که البته در نهایت با تعبیر علقماً عاقبَتُها معنایی عمیق می یابد؛ چه آن که به قول خویی: طعم شیرین آرزوی پیروزی بر جان ها می نشیند، اما در نهایت چیزی جز کشتار و هلاکت برجای نمی ماند (ج8، ص ‌335 )

از نگاه مؤلف فی ظلال نهج البلاغه نیز در آغاز جنگ، اهل جهالت به شوق می آیند و آفرین می گویند، ولی درنهایت با جنگی ویرانگر روبرو می شوند که همه را می سوزاند(ج2، ص 298). بنابراین، از نگاه حضرت علی علیه السلام در ظلمات این مبارزه دشوار، فرجامی تلخ نصیب آشوبگران خواهد شد و آتش پرشراره اش بسی سوزناک خواهد بود.

 

اصلاحات موعود

سلطان بی چون و چرای کلام، حضرت علی علیه السلام در ادامه خطبه، به سرانجامی که منجی بشریت برای آشوبگران رقم خواهد زد اشاره می کند:«ألا وَ فی غدٍ- و سَیَأتی غدٌ بما لا تَعرفونَ- یأخذُ الوالیِ من غیرِها عُمّالها علی مَساویَ اعمالِها؛ آگاه باشید که فردا- و که داند که فردا چه پیش ‌آرد- فرمانروایی که از این طایفه (امویان) نیست عاملان حکومت را به جرم کردار زشتشان بگیرد و عذری از آنان نپذیرد»      

 و سپس عباراتی می فرمایند که تصویر زیبایی از تسلیم کائنات در برابر آن مصلح جهانی ارائه می نماید: و تُخرجُ لهُ الارضُ افالیذَ کَبِدها و تُلقی إلیهِ سِلماً مَقالیدها؛ زمین گنجینه های خود را برون اندازد و کلیدهای خویش را از در آشتی تسلیم او سازد.

این عبارات به قول نویسنده فی ظلال نهج البلاغه نشانگر آن است که همه چیز مطیع اوست(ج2، ص 299). آری؛ زمین و زمان خاضعانه سر به فرمان و تعظیم و فرود آرند، و زبان جز به اطاعت او نگشایند و در واقع در پرتو چنین مُصلحی عدالت محقق خواهد شد. امام علی علیه السلام در ادامه خطبه چنین می فرمایند: «فَیُریکم کیفَ عدلُ السّیرهِ و یُحیی میّتَ الکتابِ و السُنه؛ پس روش عادلانه را به شما بنماید، و آنچه از کتاب و سنت مرده است زنده فرماید».

بنابراین، از دیدگاه مولی الموحدین علی علیه السلام هدف نهایی قیام مصلح، عدالت سایه گستر جهانی و احیای کتاب و سنت است که بی گمان به تحقق خواهد پیوست.

 

نشانه های ضد انقلاب آخرالزمان

 پیش از عصر طلایی عدالت محور جهانی، زمین دستخوش ویرانگری فردی خون ریز می گردد که آن چنان مردمان را لگدمال بیدادگری و دیوسیرتی خویش می کند که جز اندکی از مردم را باقی نمی گذارد. امیر کلام حضرت علی علیه السلام این دژخیم را چنین معرفی می کند    :

 گویی او را می بینم که از شام بانگ برداشته و پرچم های خود را در اطراف کوفه برافراشته است. همچون ماده شتر بدخو که دوشنده خود را با دندان بدرّاند[ رعیت خویش را در خاک و خون بغلطاند] سرها را بر زمین بگستراند. دهانش گشاده، ستم و بیداد را بنیان نهاده، به هر سو تازان، و حمله او سخت گران است. به خدا که شما را در این سوی و آن سوی زمین پراکنده گرداند، چندان که از شما جز اندکی(به مقدار سرمه چشم)باقی نماند. سپس پیوسته چنین باشید تا آن که عرب بر سر عقل آید و در پی نظم کار خویش برآید   .

 تصویر ارائه شده از این فرد، نمایانگر شدت جور و ستمی است که او بر مردم روا می دارد. «فَغَرتْ فاغرتُهُ»از نگاه مؤلفان اختیار مصباح السالکین(ص 297)، الدرّه النجفیه(ص 177) و فی ظلال نهج البلاغه ( ج2، ص 300) به معنای باز کردن دهان برای شکار است که کنایه از درّندگی وی دارد. عبارت «ثَقُلتْ فی الارضِ وَطْاتُهُ» نیز به شدت جور و وحشی گری، و نیز کثرت یاران و سربازانش اشاره دارد(الدرّه النجفیه، ص 177؛ فی ظلال نهج البلاغه، ج2، ص 300)؛ همان طور که بعیدَ الجَوْلهِ از وسعت تصرفات و تملک و جولان او در شهرهای دور حکایت می کند( اختیار مصباح السالکین، ص 297)،

 و این نبرد در نهایت به کشته شدن انبوهی از مردم ختم می شود که حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام با عبارت«سرمه ای در چشم»به اندکی تعداد مردمانی که باقی مانده اند اشاره می فرماید. روایتی نیز در جای دیگر از ایشان نقل شده است که از همین مسئله به عنوان یک پیش گویی قبل از قیام آخرالزمان یاد می کنند: «لا یخْرُجُ المهدیُ حتّی یُقْتَلُ ثُلْثٌ و یموتَ ثُلثٌ و یبقی ثلثٌ(کنز العمال، ح9663  ) مهدی ظهور نمی کند مگر بعد از آن که یک سوم مردم کشته شوند، یک سوم بمیرند و یک سوم دیگر باقی مانند.

 

وظیفه مردمان آخرالزمان

امیرالمؤمنین علی علیه السلام در بخش پایانی خطبه به تبیین و وظیفه مردم در آن هنگامه پر هراس می پردازد: فالزِموا السّنَنَ القائمهَ و الآثارَ البیّنهَ و العهدَ القریبَ الذی علیهِ باقی النبّوهِ و اعلموا انّ الشیطانَ إنّما یُسَنّی لکم طُرقهُ لتتّبعوا عَقبه. پس بر سنت پیامبر بمانید که برپاست و بر آثار [او] که هویداست، و عهدی که زمانی بر آن نگذشته و نشانی که از پیامبر به جا مانده است. و بدانید که شیطان راه های خود را برای شما هموار می کند تا در پی او بروید و از راه خدا به در شوید.

 حضرت پس از ارائه علامات ظهور، مردم را به پپایمردی در مورد سنت های برپا، و پیمانی که زمانی چند بر آن نگذشته است هشدار می دهد، تا مبادا در آن دورانِ نابسامان از پی راه هایی که شیطان فراهم می کند روانه شوند.

این انذار به خوبی نمایانگر آن است که آن شرایط، به حدی پیچیده و غریب است که ممکن است مردمان به سادگی از تشخیص حق باز بمانند، و در جاده ای شیطانی گام بردارند؛ جاده ای که شیطان او را برای مردم هموار می سازد تا به سادگی آنان را شکار حیله های خویش کند.

 

مولف: مولود توکلی

 راسخون


فرم در حال بارگذاری ...

دوباره جمعه آمد یار ما کو

نوشته شده توسطرحیمی 4ام بهمن, 1398

 

دوباره جمعه آمد یار ما کو
خدایا دلبر و دلدار ما کو

دل ما را دوباره غم گرفته
خدایا همدم و غمخوار ما کو

سحر با یاد او بیدار گشتیم
خدایا ماه شب بیدار ما کو

طلوع فجر ما عصر ظهور است
تجلی بخش شام تار ما کو

دلم خون گشت از زخم زبان ها
خدایا صاحب و سالار ما کو

کنم جان را فدای خاک پایش
امید عترت اطهار ما کو

گلستان جهان بی تو خزان است
خدایا آن گل بی خار ما کو

ببار ای اشک از داغ فراقش
خدایا چشم گوهر بار ما کو

 


فرم در حال بارگذاری ...

هیچ چیز در برزخ به انداره زیارت امام رضا علیه السلام به دادم نرسید

نوشته شده توسطرحیمی 3ام بهمن, 1398

 

هیچ چیز در برزخ به انداره زیارت امام رضا علیه السلام به دادم نرسید

دانلود فایل تصویری

دانلود صوت


فرم در حال بارگذاری ...

روحانیِ واقعی دعوت به خدا می‌کند نه خود!

نوشته شده توسطرحیمی 3ام بهمن, 1398

 

آیت الله حسینی بوشهری گفت:

در تشییع پیکر شهید قاسم سلیمانی شاهد حضور با شکوه مردم بودیم. دلیل آن این است که این انسان متدین و با ایمان خودش را فدای انقلاب کرده بود.

رهبرانقلاب فرمودند:

«ایشان باتمام وجود به انقلاب عشق می ورزیدند».

 آیت الله حسینی بوشهری عصر امروز در دیدار جمعی از علمای اهل سنت و شیعه استان سیستان و بلوچستان که در سالن اجتماعات جامعه مدرسین حوزه در قم برگزار شد گفت:

یکی از بحث های جدی درمورد روحانیت رسالت این قشر در جامعه است. یکی از پر افتخارترین وظایف، تبلیغ رسالت ها است. عالمان دین کسانی هستند که مبلغ دین و رسالت در موارد اعتقادی، اخلاقی و … می باشند. 

 

...

نائب رئیس جامعه مدرسین با بیان این که هر مُبلغی خصوصیاتی دارد و از جمله آن خدا ترسی است، اظهار داشت: روحانیت در مسیر تبلیغ دین، ملاحظه افراد نمی کند، توقع از مردم ندارد، بلکه همه اهداف روحانیون در این مسیر خدا ترسی است.

 دبیر شورای عالی حوزه های علمیه اظهارداشت:  وظیفه دیگر مبلغ آن است که مردم را به خدا دعوت کند، نه دعوت به خود. این چنین کسی اهل تقوا، دیندار و با ایمان و عامل به دین است.

امام جمعه قم افزود: نکته دیگر این است که روحانیت مدعی ادامه راه انبیاء الهی است به همین دلیل باید مواظب رفتار و اعمال خود در برخورد با مردم باشد. قرار نیست هر طوری می پسندیم عمل کنیم. بنابراین شریف‌ترین کار را روحانیت دارد که مردم را تبلیغ دین و خدا ترسی می‌کند.

آیت الله حسینی بوشهری اظهارداشت: رسالت روحانیت در این عصر غیر از این موارد ارائه شده است، و آن وظیفه اجتماعی و خدمت‌گذاری به مردم است. روحانی‌ای موفق است که خود را وقف خدمت به مردم کند. امروز لازم است روحانیت خود را در همه مسائل در کنار مردم ببیند. پای مسئولیت که به میدان آمده مهم این است انسان در میدان کار باشد نه این که خود را از مردم جدا بداند و نظاره‌گر باشد.

نائب رئیس جامعه مدرسین اظهار داشت: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودندکه علما چند دسته اند، دسته اول هم خودشان در پرتو علم زندگی می کنند هم مردم از او بهره می برند. این بهترین افراد می باشند.

دبیر شورای عالی حوزه های علمیه اظهار داشت: رسالت دیگر روحانیت این است  که پاسخگوی نیازها و شبهات باشد. هر جا به اسلام هجمه می شود باید به میدان بیاید و پاسخگو باشد.

عضو هیئت رئیسه خبرگان رهبری گفت: رسالت سوم در ارتباط با انقلاب است. در تشییع پیکر شهید قاسم سلیمانی شاهد حضور با شکوه مردم بودیم. دلیل آن این است که این انسان متدین و با ایمان خودش را فدای انقلاب کرده بود. رهبرانقلاب فرمودند« ایشان باتمام وجود به انقلاب عشق می ورزیدند»، در عوض رئیس جمهور آمریکا با کمال وقاحت نسبت به او بی‌ادبی و توهین می‌کند.

آیت الله حسینی بوشهری اظهارداشت: رسالت روحانیت قبل از انقلاب تنها به نماز و مسجد ختم می شد، اما امروز به مراتب رسالت ها سنگین‌تر شده است. بنابراین همه باید قدردان نظام و انقلاب و رهبری باشیم

 

منبع: حوزه نیوز


فرم در حال بارگذاری ...

دردسرهای مرد ۴۴۴ کیلویی پاکستانی برای یافتن همسر آینده‌اش

نوشته شده توسطرحیمی 3ام بهمن, 1398

 

ارباب خیز حیات معروف به هالک غول‌پیکر پاکستانی، در مصاحبه‌ای که با روزنامه دیلی میل انگلیس داشته، از معیارهای همسری مناسب برای خود و آرزوی دیرینه‌اش گفته است. 

ارباب چاق‌ترین مرد پاکستانی است که این‌روزها دنبال شریک زندگی می‌گردد و تا الان ۳۰۰ دختر از ازدواج با او سرباز زدند. او چاق ترین مرد پاکستانی است که بدنبال عشق واقعی زندگیش می‌گردد و از معاشرت با هر زنی که زیر ۱۰۲ کیلوگرم باشد، اجتناب می‌کند.

روزنامه دیلی میل انگلیس یادآور شده که این غول پاکستانی ۲۷ سال دارد، و به عنوان «مرد معبد» مشهور شده است. ارباب ۴۴۴ کیلو وزن و دو متر قد دارد و پیشنهاد کرده است که همسر او یک آشپز خوب باشد تا بتواند روزانه ۱۰۰۰۰ کالری غذای گرم خوب به او بدهد.

غول پاکستانی در جستجوی همسری مناسب؛ مرد ۴۴۴ کیلویی که به خواستگاری ۳۰۰ دختر جوان رفته است

...

همچنین این غول پاکستانی عادت دارد تا روزانه ۳۶ تخم مرغ در صبحانه، ۵ لیتر شیر، ۳ کیلو گوشت در ظرفی پر به همراه نان و برنج بخورد. البته که او ادا می‌کند با این وزن زیاد مشکلی برایش پیش نیامده و همه اتفاقات طبق روال و عادی پیش می‌رود. مدیر برنامه‌های ارباب در گفت‌وگو با این روزنامه می‌گوید: خانواده ارباب برای ازدواج او را تحت فشار گذاشته‌اند تا او خانواده تشکیل بدهد، اما ارباب خودش معتقد است، هنوز دختری که نظر او را جلب کند، پیدا نکرده است.

همچنین ارباب غول پاکستانی درباره معیار‌های انتخاب همسرش می‌گوید: من زنی می‌خواهم که حداقل وزن او ۱۰۰ کیلو و قدش ۱ متر و ۹۰ باشد. اما متاسفانه تمام دخترانی که من دیده‌ام خیلی لاغر بودند.

غول پاکستانی در جستجوی همسری مناسب؛ مرد ۴۴۴ کیلویی که به خواستگاری ۳۰۰ دختر جوان رفته است

ارباب افزود: پدر و مادرم برای ازدواج من مّسر هستند و دوست دارند که من ازدواج کنم و فرزند داشته باشم. من در تمام این ۷ سال گذشته به دنبال همسری مناسب بودم و حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ دختر دیده‌ام، اما همه از نظر وزنی متوسط بودند. همچنین این غول پاکستانی ادامه داد: من از هر نظری کاملا مناسب هستم و از نظر وزنی احساس می‌کنم مشکلی ندارم و خوب هستم. درواقع من باید با استمرار در غذا خوردن، قهرمان ورزشی شوم.

ارباب خیز حیات، در شهر مردان پاکستان زندگی می‌کند، او در نوجوانی شروع به افزایش وزن کرد تا علاوه بر ستاره شدن، به عنوان قدرتمندترین مرد در سراسر پاکستان و شناخته و جهانی شود. همچنین روزانه تعداد بسیاری از مردم به خانه او می‌آیند تا بتوانند با این غول پاکستانی عکس سلفی بگیرند.


فرم در حال بارگذاری ...

نمایندگان رد صلاحیت شده به دلیل فساد مالی هم اکنون در مجلس هستند، چرا؟

نوشته شده توسطرحیمی 3ام بهمن, 1398

 

چرا نمایندگان رد صلاحیت شده به دلیل فساد مالی هم اکنون در مجلس هستند؟ + فیلم

حجت‌ الاسلام حسینی قمی در برنامه سمت خدا در شبکه سوم سیما اظهار کرد:

سخنگوی شورای نگهبان اعلام کرد ۹۰ نماینده فعلی مجلس رد صلاحیت شده‌اند که اکثراً جرمشان فساد مالی بوده است.

وی ادامه داد:

الان حدود ۷۰ مفسد مالی در مجلس داریم؛

چرا در این دو الی سه ماه باقی مانده به انتخابات این افراد باید در مجلس باشند؟

که هر چه خواستند بخورند؟!

 


فرم در حال بارگذاری ...